
اختلاف در مصداق کسانی میپردازد که صدقه بر آنان حرام است. او میگوید در این مورد دو نظر وجود دارد:
1-1-آنها بنیهاشم و بنی مطلب هستند.این نظر را شافعی پذیرفته و در روایتی احمد بن حنبل قبول نموده است. برخی مالکیها هم آن را قبول دارند و ابنحزم و ابنحجر و صنعانی و افراد دیگر نیز بر همین اعتقاد میباشند.
2-1-آنها منحصر در بنیهاشم میباشند.این نظر ابوحنیفه و مالک میباشد و در روایتی از احمد بن حنبل ذکر شده است و ابنتیمیه آن را قبول دارد. 84
قدر متیقن در این دو نظریه، دخول علی (علیه السلام) و فاطمه (سلام الله علیها) و فرزندان گرامی آنها در مصداق اهلبیت است.
آنگاه این افراد در اینکه همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله) در شمار اهلبیت هستند یا نه اختلاف دارند.
جمهور آنها را در شمول آل محمد (صلی الله علیه و آله) که صدقه بر آنها حرام است وارد نمیکنند«فذهب الجمهور الی عدم دخولهن فی آل محمد (صلی الله علیه و آله) الذین تحرم علیهم الصدقة».85
ایشان به روشنی بیان میکند که جمهور اندیشمندان اهلسنت همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله) جزو اهلبیت نمیدانند.
2-همسران و ذریه، اهلبیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) هستند که نظر ابن عربی از فرقه مالکی است.86
افراد مهمی در بین قائلین این نظریه از ائمه فکری اهلسنت دیده نمیشود.
3- اهلبیت فقط همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله) هستند.این نظر منسوب به ابنعباس است که نظریه مختار عکرمه و عطا و مقاتل میباشد.
ثبوت انتساب این قول به ابنعباس قطعی نیست و مقاتل از متهمین به مشبهه و مجسمه است87 و عکرمه از زمره خوارج میباشد و قول این دو نفر قابل اعتنا نیست.
4- اهلبیت منحصر در اهل کسا است.این نظر منسوب به ابوسعید خدری، انس، عائشه و ام سلمه است و ابوجعفر طحاوی آن را اختیار کرده است. 88
از صحابه و امهات مومنین و شخصیت کلامی مهم در بین قائلیناین قول وجود دارد. اگر این نظریه را در کنار قول اول و دوم قرار دهیم دخول اهل کسا در مفهوم اهلبیت (علیهم السلام) بهعنوان شاخصترین چهرههای آنها قطعی است اما دخول ازواج و دیگران مشکوک و مردود است.
5-اهلبیت امت و اتباع پیامبر (صلی الله علیه و آله) تا روز قیامت است. 89
6- اهلبیت پرهیزگاران امت پیامبر (صلی الله علیه و آله) هستند. 90
قائل مشهور و قابل اعتنایی برای دو قول مذکور دیده نمیشود و بر خلاف ظاهر نصوص متعدد در این مورد است.
قرموشی در نهایت نتیجه میگیرد که اهلبیت همان کسانی هستند که صدقه بر آنها حرام است.
از نظریههای مذکور، نظریهای که میگوید اهلبیت کسانی هستند که صدقه بر آنها حرام است قابل قبول تر است چون دلیل آن صریح و قوی است. 91
با توجه به انحصار مصادیق اهل کسا و تعیین آنها توسط رسول مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) و عدم اجازه ورود همسر متقی پیامبر (صلی الله علیه و آله) ام سلمه به جمع آنها که مدارکش در این نوشته از قول کتب معتبر اهلسنت بیان شده است، 92 قرموشی در استدراکی غیر مسموع با تکلف در صدد وارد کردن ازواج النبی (صلی الله علیه و آله) در مفهوم اهلبیت است.
فرمایش پیامبر (صلی الله علیه و آله) که فرمود« هولاء اهلبیتی» دلالت نمیکند که همسران ایشان داخل در اهلبیتش نیستند بلکه دلیل بر این است که اهل کسا اولویت بیشتری بهاین وصف دارند. 93
بهاین طریق تطورات کاربرد اهلبیت (علیهم السلام) در نهایت همه را متقاعد کرده است که مصادیق آن افرادی خاص هستند وآنان منحصر در خاندان علی (علیه السلام) و فاطمه (سلام الله علیها) میباشند و دیگران در این اصطلاح خاص مشمول عنوان اهلبیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) نمیشوند هر چند به لحاظ لغوی در خاندان قابل اندراجند.
6-جایگاه احمد بن حنبل و کتاب المسند:
کتب محوری اهلسنت در حدیث، شش کتاب معروف به صحاح سته است و المسند در زمره آنها نیست.
برای اینکه مطالب منقول در المسند، حاوی محوری ترین اندیشههای احمد بن حنبل توسط افراد خاصی از اهلسنت در مقام جدل مورد تشکیک قرار نگیرد، ابتدا بحثی پیرامون جایگاه احمد بن حنبل و کتاب المسند او و میزان مقبولیت خود و کتابش در نزد عدهای از اندیشمندان اهلسنت مطرح میکنیم. تفطن به جایگاه مهم این دو (احمد و المسند)، در اعتبار بخشی به استنادات این پژوهش به کتب ابنحنبل، تاثیر غیر قابل انکاری دارد. المسند مهمترین اثر ابنحنبل است و محتوای آن که مشمول 30000 حدیث غیر تکراری است تجلیگاه پایگاه فکری مدون آن است.
از نقطه نظر تاریحی مسلم است که المسند و دیگر مکتوبات ابنحنبل به صحاح سته، شش کتاب مورد وثوق اهلسنت، تقدم زمانی دارد و نویسندگان صحاح از کتب ابنحنبل استفاده کردهاند.
احمد بن حنبل از نظر مرتبه علمی و زمانی مقدم بر نویسندگان صحاح است. او یکی از چهار امام فقهی اهلسنت و جماعت میباشد. نظری گذرا به تاریخ تولد و وفات محدثین صحاح سته و صاحب المسند این امر را به سهولت اثبات میکند. ترتیب تاریخی محدثین بهاین شرح است. احمد بن حنبل(241 – 164)، محمد بن اسماعیل بخاری (256 – 194)، مسلم بن حجاج نیشابوری (261 – 204) ابی داود سلیمان بن اشعث السجستانی الازدی (275 – 202)، ابوعبدالله محمد بن یزید القزوینی، ابنماجه (275 – 207)، محمد بن عیسی بن سوره ابو عیسی ترمذی (279– 209) و احمد بن علی بن شعیب ابو عبد الرحمن نسائی (303 – 215). جالب توجه است که هر شش نفر مولف صحاح سته غیر عرب و اغلب ایرانی هستند.
امام احمد بن محمد بن حنبل بن هلال شیبانی مروزی (241-164) پیشوای حنبلیان و از رهبران بزرگ فکری اصحاب حدیث و محدث نامداری است. احمد مدافع و مروج طریقه اصحاب حدیث در دورهای بود که معتزلیان عقل گرا و اهل رای از قدرت و نفوذ قابل توجهی برخوردار بودند. او در علم حدیث و علوم وابسته به آن پایگاهی بلند داشت. با هر گونه روش تاویلی برای آیات قرآن و احادیث منسوب به پیامبر (صلی الله علیه و آله) مخالف بود و با بزرگان اصحاب رای مخالفت میورزید. احمد بن حنبل به سنت اهمیت بسیار میداد. 94
ابنحنبل یکی از ائمه فقهی چهارگانه مورد قبول جهان اهلسنت میباشد که در قرن دوم و سوم میزیسته و دارای جایگاه ویژهای است. عدهای او را از جمله ائمه سلف مینامد. 95 جهان اهلسنت او را بهدلیل اهتمام در جمع آوری و حفظ احادیث و ماجرای محنت همواره مورد احترام قرار میدهند. متاخرین او را از اسلاف قابل اعتماد و استناد میدانند و او خود در اعتبار بخشی به سلف نقش مهمی ایفا کرده است. اصل او از مرو است و پدرش حاکم آن شهر بود. 96
قابل ذکر است که برخی از محققین اهلسنت ابنحنبل را بیش از اینکه فقیهی صاحب مکتب بشناسند، او را یک محدث تلقی میکنند.97
محمد جمیل العطار منقح و مصحح المسند مینویسد: «لاخلاف بین العلماء قاطبة ان احمد بن حنبل اماما فی الحدیث الشریف و مسنده شاهد علی سعة علمه و علو منزلته». 98
در تثبیت مرجعیت مسند احمد بن حنبل این نکته کافی است که ائمه مورد وثوق اهلسنت همانند مسلم، ابو داود، و پسران احمد بهنامهای صالح و عبدالله بهطور مستقیم و محقق ترمذی و نسائی و بخاری با واسطه، از آن روایت نقل نمودهاند. 99
عبدالحلیم الجندی در مورد المسند مینویسد:
«یمتاز مسند احمد بکثیر من وجوه الامتیاز: منها الضخامة و الشمول الذین قصرت دونهما المسندات کافة فعجزت عن مجاراته. فهو یحتوی ثلاثین الف حدیث غیر مکرر و عشرة آلاف اخری مکررة و منها انه لم یروحدیثا الا عمن ثبتت له دیانته و صدقه و لم یطعن فی امانته فلیس فیه حدیث واحد منکر او مکذوب. . . . و یمتاز بانه المسند الذی یلحقه بالکتب الصحاح لقوته». 100
از عبارت فوق معلوم است که انبوهی و کثرت روایت و عدم همتایی آن در میان جوامع روایی اهلسنت و قابل وثوق بودن احادیث مروی و الحاق آن در اعتبار به صحاح سته، المسند را به کتاب مرجع و قابل اعتنا تبدیل کرده است.
ایشان در مورد جدیت ابنحنبل در انتخاب احادیث درست از نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) مینویسد: «انه کان یحرص علی روایة الحدیث موصول السند الی النبی (صلی الله علیه و آله) و انه کان یحرص علی التعدد فیسمع الواحد من عدة وجوه لیضبطه باختیار و اصح الاسانید». 101
در دیدگاه برخی متفکرین، احمد بهعنوان پیشوای مسلمانان و شیخ السنة که بر مسلمین حق منت گذاری دارد توصیف شده است: «اما الامام احمد، فهو امام المسلمین و ازهد الائمة و شیخ الاسلام و افضل الاعلام فی عصره و شیخ السنة و صاحب المنة علی الامة». 102
ابوعبید او را فقیه ترین و شاخص ترین ائمه اهلسنت معرفی میکند که در اسلام مثل و مانند ندارد. 103
المدینی او را موید دین در شرایط خاص میداند. 104
یحیی بن معین با قسم جلاله متفرد بودن او را تایید میکند و مینویسد: «بهخدا قسم در زیر آسمان چه در شرق چه درغرب فقیه تر از احمد بن حنبل وجود ندارد». 105
حرمله از قول شافعی یکی از ائمه چهار گانه فقهی اهلسنت در مورد جایگاه علمی و اعلمیت احمد چنین نقل میکند: «ما خلفت ببغداد افقه و لا اورع و لا اعلم من احمد». 106
ذهبی در امامت و حجیت او در نقل حدیث ادعای اجماع میکند: «انتهت الیه الامامة فی الفقه و الحدیث و الاخلاص و الورع و اجمعوا علی انه ثقة و حجة امام». او در مورد کم بدیل بودن احمد بن حنبل ادامه میدهد:
احمد بن حنبل عالم عصر، زاهد زمان، محدث دنیا، مفتی عراق، عالم به سنت، گرفتار در محنت است و چشمها کمتر همانند او را میبینند. 107
اوصاف مذکور در مواردی توام با مبالغه است. هدف از ذکر آنها پذیرش مفاد آنها نیست بلکه ذکر اعتبار اندیشه های ابنحنبل در نزد عدهای از علمای اهلسنت است تا در مورد فضایل نقل شده اهلبیت (علیهم السلام) در آثار ابنحنبل قابل استناد باشد و زمینه جدال احسن را برای پیروان آن حضرات فراهم نماید.
ابنخلکان (688-608) ابنحنبل را پیشوای محدثان توصیف میکند که المسند را تصنیف کرد و در آن احادیثی جمع آوری نمود که در جاهای دیگر قابل دسترسی نیست. ابنخلکان ادامه میدهد:
«در موردش گفته شده که هزار هزار (یک میلیون) حدیث را حفظ کرده بود و از اصحاب امام شافعی و خواصش بود و همواره ملازم او بود تا اینکه شافعی بهمصر سفر کرد و در توصیف او گفت: بغداد را ترک کردم در حالی که پرهیزگارتر و فقیه تر از ابنحنبل در آنجا نبود». 108
وی در اعتبار بخشی به المسند و کتب ابنحنبل مینویسد: «جماعتی از جمله اسماعیل بخاری، مسلم نیشابوری از المسند حدیث نقل کردهاند و در معاصرینش همانندی در دانش و پرهیزگاری نداشت». 109
این دو محدث (بخاری و مسلم) از مولفین صحاح سته، معتبرترین کتب روایی اهلسنت هستند.
وجود یک میلیون حدیث در بین اهلسنت مشکوک و تردید آمیز است. ممکن است بهاحادیث غیر مدون در آن زمان اشاره شده است. المدینی برای توجیه عدد یک میلیون در کنار احادیث به «مسموعات وافرة» اشاره میکند.110
شروط احمد برای نقل حدیث در المسند نشان دهنده اهتمام وی به صحت روایات منقول است. در منابع متعددی از کتب محققین تاکید شده است که احمد بن حنبل سی هزار حدیث المسند را از بررسی هفتصد و پنجاه حدیث استخراج نموده است. 111
الجندی در مورد اعتبار بالای احادیث منقول در المسند،این کتاب را از قول احمد بن حنبل در موارد اختلافی، مرجع و حجت معرفی میکند: یقول احمد لولدیه و لحنبل ابن عمه:
هذا کتاب جمعته من سبعماة الف و خمسین الف حدیث فما اختلف فیه المسلمون من حدیث رسول الله (صلی الله علیه و آله) فارجعوا الیه فان وجدتموه فیه و الافلیس بحجة. 112
احمد بن حنبل بر اساس این نقل جایگاه مرجع برای کتاب خود قایل است و این مورد پذیرش ناقلین این سخن واقع شده است.
یکی از محققین معاصر مینویسد: «احمد در علم حدیث و علوم وابسته به آن جایگاه بلندی داشت..
