
به گفته ابو زرعة رازی احمد هزار هزار حدیث در حفظ داشت». 113
عبد الرزاق بن همام گفته است: «کسی را افقه و اورع از احمد ندیده ام». 114
او با هر گونه روش تاویلی برای آیات قرآن و احادیث منسوب به پیامبر (صلی الله علیه و آله) مخالف بود. 115
جمله مذکور راست کیشی او را در برخورد با روایت و در عین حال ظاهرگرایی اش را در معنی شناسی، 116 نشان میدهد. احمد به سنت اهمیت بسیار میداد و مخالفت با سنت را بدعت میدانست. 117
او معتقد بود هر حدیثی از پیامبر (صلی الله علیه و آله) در المسند یافت نشد نباید حجت شمرده شود.118
حجیت المسند و میزان و معیار بودن آن برای سنجش اعتبار کتب حدیثی دیگر بسیار محل تامل است.
ابوموسی المدینی در توثیق المسند اینگونه اظهار نظر میکند:
هذا الکتاب یعنی المسند اصل کبیر و مرجع وثیق لاصحاب الحدیث، انتقی من حدیث کثیر و مسموعات وافرة، فجعله اماما و معتمدا و عند التنازع ملجا و مستندا. 119
در مطلب المدینی گزینشی بودن و انتخاب احادیث المسند از احادیث زیاد، 120 مورد تاکید ویژه است و قابل اعتماد بودن روایتهای منقول در المسند را اثبات میکند.
المدینی معتقد است: «احمد در المسند روایتی نقل نمیکند مگر اینکه صدق و دیانت ناقل ثابت شود و در امین بودنش تشکیکی و تردیدی نباشد». 121
بهاین دلیل شرط المسند محکم تر و قوی تر از سنن ابی داود شمرده شده است. 122
ابومحمد القاسم بن الحسن الباقلانی نقل میکند که از ابوبکر ابی حامد فقیه شنیدم که میگفت از عبدالله بن احمد بن حنبل شنیدم که میگفت: بهپدر گفتم، «لم کرهت وضع الکتب و قد عملت المسند؟ فقال: عملت هذا الکتاب اماما اذا اختلف الناس فی سنة عن رسول الله (صلی الله علیه و آله) راجع الیه». 123
پیشوایی و راهگشایی المسند در موارد اختلافی حاکی از جایگاه بی بدیل آن در نزد احمد بن حنبل محدث بزرگ اهلسنت است.
در مرجعیت المسند بیان شده است: از فقیه برجسته محمد الیونینی نقل شده است که گفت: «تمام مطالب صحاح سته جز اندکی در المسند وجود دارد».124 در این عبارت در کنار صحاح معروف، به المسند بههمان میزان حتی بالاتر اعتبار بخشی شده است. شمس الدین الجزری متوفای 833 معتقد است: «در روی زمین مهمتر از المسند کتابی وجود ندارد». 125
ادعای فوق در قرن نهم صورت گرفته و تا آن تاریخ تمام کتب حدیثی معتبر اهلسنت اعم از صحاح و غیر صحاح تدوین شده بودند. الجزری المسند را برتر از همه آنها تلقی میکند.
صالح بن فوزان از دانشمندان معاصر و عضو هیئت کبار علمای عربستان با سیر در اندیشههای اندیشمندان گذشته به مقام علمی و کثرت دانش و خبرویت ابنحنبل صحه میگذارد و او را از قول ابراهیم حربی در جوانی (اسود الراس) بهواسطه تسلط به احادیث پیامبر (صلی الله علیه و آله) و فقه اسلامی مورد تمجید قرار میدهد. 126
این نویسنده معاصر از قول عاصم نیز نقل میکند: «تاکنون در فقه کسی همانند ابنحنبل در بغداد دیده نشده است». او همچنین با تاکید بر گستردگی دانش و چیرگی احمد بن حنبل به علوم زمان خود، استقلال فکری و تحفظ او را به روش اهلحدیث با این بیان اثبات میکند: «کان احمد قد کتب کتب الرای و حفظها ثم لم یلتفت الیها». 127
عبارت ابن فوزان جامعیت ابنحنبل را اثبات میکند. ابنحنبل بهدلیل مذاق حدیث گرایی به نقل بدون تاویل احادیث قایل بود، اما در دانش فراتر از آن بود و بهحوزه اهل رای و قیاس هم تسلط داشته است.
ابن فوزان معتقد است احمد با روش انتقادی با علوم بر خورد مینمود. او از قول ابو زرعه مینویسد: « ابنحنبل وقتی در علم فقه بحث میکرد با نگاه نقادانه سخن میگفت و از روی معرفت بحث مینمود».128
ابنفوزان در نسبت سنجی بین احمد و دیگر ائمه حدیث او را در جرح و تعدیل راویان حدیث و نقل فتاوی و داوری در اختلاف اصحاب متفرد میداند. 129او در مقام درایة الحدیث احمد و فهم ویژه او از روایات و مقایسه معنی دار او با مالک بن انس از مناقب ابنجوزی نقل میکند:
«همه متفرد بودن ابنحنبل را در نقل، نسبت به دیگر پیشوایان بهخاطر انبوهی محفوظات و شناخت صحیح از نادرست و مهارت در علوم حدیث قبول دارند. ثابت شده است که در دانش روایت از پیشوایان بزرگ قبل از احمد کسی بهپایه مالک نمیرسد، اگر کسی مایل است دانش احمد را در این عرصه نسبت به مالک بشناسد به تفاوت المسند و الموطا توجه نماید». 130
در توصیف جالب نظر، احمد بن حنبل، المسند را امام و پیشوا در آینده معرفی میکند. ابن فوزان از قول ابن بدران در کتاب المدخل در بیان تالیفات احمد چنین نقل میکند:
«احمد بن حنبل به فرزندش عبدالله در مورد کتاب المسندی که حاوی سی هزار حدیث است میگوید: در حفظ المسند کوشا باش زیرا در آینده راهبر و پیشوای مردم خواهد شد. عبدالله گفت پدرم المسند را برای ما خواند و به ما گفت این کتاب را از بررسی بیشتر از هفتصد هزار حدیث گزینش نمودم. . .این مطلب بر انبوهی دانش و توان تمییز و نقد روایی و حدیثی ابنحنبل دلالت دارد. البته کسی که با صدق نیت علم را از منابع اصلی آن یعنی کتاب الله و سنت نبوی یاد میگیرد و به آن عمل میکند و از محضر حاملان واقعی دین، دانش میآموزد، شایستگی دارد که حامل علم سودمند باشد و به مقام پیشوایی در دین برسد همانگونه که امام احمد و دیگر افراد از پیشوایان بزرگ اسلام و حاملان شرع بهاین رتبه بزرگ رسیدند». 131
ابن فوزان محنت احمد را در زمان مامون نشانه صلابت وایستادگی بر عقیده خود میداند. 132
وی در مقایسهای جالب مذهب احمد را در نسبت به دیگر پیشوایان اهلسنت بسیار ممتاز میداند و فاصله آنها را تفاوت بین نصوص دین و فتوای صحابه قلمداد میکند. 133
ابن بدران در مقدمه المغنی ابنقدامه مقدسی متوفای 620 مینویسد: «بهتحقیق امام احمد پیشوای همه اهلسنت در اصول و فروع دین است». 134
اشعری از متکلمین قرن چهارم و سرسلسله فرقه کلامی اشاعره در مورد ابنحنبل و مقبولیت او مطالب جالب نظری دارد. او بعد از بیان علقه قلبی خود و پیروانش نسبت به اعتقادات اصلی و تبعیت از صحابه و تابعین و محدثین مینویسد:
«ما بهروش سلف و آنچه ابوعبدالله احمد بن حنبل که خدا رویش را سفید و درجه اش را ارتقا و بهترین پاداش را برایش منظور نماید، تمسک میجوییم، و به مخالفینش توجه نداریم زیرا او امام با فضیلت و رئیس کامل است که خدای تعالی بهوسیله او حق را آشکار و گمراهی را دفع و راهها را واضح نمود و بدعت بدعت گزاران و گمراهی گمراهان و شک شک کنندگان را نابود کرد. خدایش بیامرزد». 135
عبدالواحد بن عبد العزیز بن الحارث بن قرب تمیمی حنبلی متوفای 410 مینویسد:
احمد احادیث ناظر به فضایل (صحابه) را قبول نمود و معیاری برای آن تعیین نکرد و حرف کسانی را که میگفتند این فضیلت برای ابوبکر و آن دیگری برای علی است، نپذیرفت، زیرا معتقد بود اصحاب بالاتر از این هستند که فضایلشان مورد انکار قرار گیرد.136
نگاه یک پارچه و بدون تفصیل احمد بن حنبل به فضائل صحابه برخلاف مشی ابنتیمیه است.
برخلاف این مشی ابنتیمیه برای گریز موردی از لوازم پایبندی به منقولات ابنحنبل مینویسد:
«هر چه که احمد در المسند و دیگر کتب نقل کرده است، از نظر او حجت نیست بلکه چیزهایی را روایت کرده که اهل علم گفتهاند و شرط او برای نقل حدیث در المسند این است که ناقل به دروغ گو بودن معروف نباشد هر چند روایتش ضعیف باشد». 137
مطلب مذکور بر خلاف مندرجات منقول از ابنحنبل است که اسناد آن در صفحات قبل ارائه شد. ابنتیمیه طبق رویه خود در این مورد هم متفرد است هرچند با استناد به المسند و رویه احمد بن حنبل بارها این مشی خود را نقض نموده است.
ابنتیمیه در جایی به اهمیت منقولات ابنحنبل صحه میگذارد: «احمد گفته است که شناخت و درک عمیق روایت از حفظش برایم مهمتر است». 138
او همچنین منقولات احمد بن حنبل را یکی از مراجع و مآخذ کتب بعدی شمرده و آنها را از حیث رتبه زمانی و اهمیت، مقدم بر صحاح سته خصوصا صحیحین میداند که مورد اعتماد شدید ابنتیمیه هستند. او در مطلبی بهاین موضوع تصریح میکند:
«صحابه منبع اخذ علم بعد از خلفای چهارگانه هستند و سپس تابعین که علی بن حسین از آنان است. . . بعد از اینها شافعی و احمد. . . و در رتبه بعد ازاینها بخاری و مسلم و ابوداود. . . عثمان بن سعید دارمی و محمد بن مسلم و نسائی و ترمذی و عبدالله بن احمد قرار دارند. . .اینها و امثالشان به احوال رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بیش از دیگران آگاهی دارند». 139
شیخ عباس قمی از محدثین متاخر شیعه در سفینة البحار جایگاه علمی احمد بن حنبل در جهان اهلسنت را اینگونه توصیف میکند: «احمد از ملازمان و خواص شافعی بود که بخاری و مسلم از او حدیث نقل کردهاند». 140
شیخ عباس قمی محدثی شیعی است و در اعصار متاخر از رویه اهلحدیث در بین شیعیان تبعیت میکرد و بهعنوان عالمی شیعه نظرات او در مورد یکی از ائمه اهلحدیث اهلسنتحائز اهمیت است.
ابنعساکر(571–499) در تاریخ دمشق احمد بن حنبل را به نقل از بزرگان از کبارالتابعین مینامد. 141
محمد بن اسحاق بن راهویه ادعای بزرگی را مطرح میکند که خالی از مبالغه نیست. او مینویسد از پدرم شنیدم که میگفت: «اگر احمد بن حنبل برای دین از جان مایه نمیگذاشت، اسلام از بین میرفت».142
محمد بن احمد بن البرا گفت از المدینی شنیدم که میگفت: «احمد بن حنبل بزرگ ما است». 143
ابوالولید طیالسی گفت: «از یحیی بن معین شنیدم که میگفت: در احمد فضایلی بود که در هیچ عالمی تا آن روز ندیده بودم. او محدث، حافظ، عالم، متقی، زاهد و عاقل بود». 144همو میگوید که احمد بن حنبل از بزرگان دین بود. 145
در مقایسه او با دیگر عالمان زمان مینویسد: «و احمد افقههم». 146
در جایی نیز او را به تمام عالمان زمان برتری میدهد: «احمد اعلم زمانه». 147
در خصوص جایگاه ممتاز علمی احمد بن حنبل نقل میکند:
«دارمی میگفت: موسیاهی (جوانی) ندیدم که به احادیث پیامبر (صلی الله علیه و آله) آگاهتر از ابو عبدالله احمد بن حنبل باشد و ابن یعقوب اضافه کرده است که از او فقیه تر و عالمتر به معانی فقه کسی را نمیشناسم». 148
در کتاب طبقات الحنابله از طرف امام شافعی جایگاه ابنحنبل برتر از دیگران و با خصوصیا ت هشتگانه ویژه و ممتاز و منحصر بهفرد یعنی پیشوایی در حدیث، فقه، لغت، قرآن، فقر، زهد و سنت تعریف شده است. صاحب طبقات نظر شافعی را تایید میکند. 149
سپس به برتری ابنحنبل در بین علمای برتر بااین بیان صحه میگذارد:
علم به چهار نفر یعنی احمد بن حنبل و علی بن المدینی و یحیی بن معین و ابوبکر بن ابی شیبه ختم میشود و عالمترین و فقیه ترین آنها احمد بن حنبل است».150
ابنحجر عسقلانی متوفای 852 در مرجعیت احمد بن حنبل کلمات مهمی بیان نموده است: «احمد بن حنبل یکی از پیشوایان است و مورد وثوق، حافظ، فقیه، حجت بوده و در راس طبقه دهم محدثین قرار دارد».151 او در تهذیب التهذیب مطالب زیادی از بزرگان اهلسنت میآورد که دلیل بر جایگاه ممتاز ابنحنبل است و استناد به کلمات او را در هر موضوعی از جمله منزلت اهلبیت (علیهم السلام) برای مخاطبین اهلسنت قابل پذیرش مینماید.
ابن معین گفت: «بهتر از احمد کسی را ندیدم». 152 یحیی بن آدم گفت: «احمد پیشوای ما است». 153 عبدالله خریبی نقل میکند که احمد با فضیلترین عالم زمانش بود. 154 عبدالرزاق گفت: «فقیه تر و پرهیزگارتر از احمد ندیدم». 155
تا اینجا جایگاه قابل تکریم امام احمد بن حنبل و اعتبار کتاب المسند و تثبیت جایگاه مرجعیت او در جوامع علمی و از منظر اندیشمندان اهلسنت بررسی شد.
7-شخصیت شناسی ابنتیمیه:
شناخت کیش شخصیتی، تبار خانوادگی، شرایط محیطی، فضای فکری غالب و حوادث تاریخی و روندهای جاری در رویکردهای
