
یاد گیری خود و دیگران مسؤول هستند و به صورت مثبت با یکدیگر رقابت دارند.در این حالت آنان اعضای گروه خود را تشویق میکنند که مشارکت سازنده داشته باشند.
به کار گیری گروههای یادگیری مشارکتی غیررسمی: معمولا به مجموعهء انتظارات کلاس کمک میکنند و دانش آموزان را از لحاظ شناختی به مواد تدریس شده مطمئن و مسلط میسازند.
تشکیل گروهها بر پایهء مشارکت بلند مدت: وجود این گروهها فرد را تشویق و تحریک میکند که کمکهایی را که فراگیران برای پیشرفت علمی و تعامل مثبت نیاز دارند، بیاموزند.تعامل مثبت و وابستگی اجتماعی از لحاظ شناختی و اجتماعی در گروههای مشارکتی موجب رشد پویایی و سلامتی انسان میشود و چون نوع تعاملی که در یاد گیری مشارکتی استفاده میشود متقابل است،عزتنفس فراگیران نیز افزایش مییابد .وابستگی متقابل اجتماعی در این یاد گیری بر پایهء نظریهء رشد تکاملی متکی است و بنابراین از پویایی لازم برخوردار است.معمولا این نوع وابستگی با وابستگیهای دیگر متفاوت است،دروابستگیهای اجتماعی معمولی نتیجهء عمل یک فرد به وسیلهء دیگری تحت تأثیر قرار میگیرد،اما عمل فرد دوم تحت تأثیر فرد اولی نیست ووابستگی یکطرفه میشود،بنابراین تأثیر چندانی ندارد.معمولا افراد در مسائل اجتماعی اهداف خود را به سه طریق تنظیم و دنبال مینمایند.
همکاری به صورت مشارکتی برای اجرای اهداف مشترک:به نظر میرسد این روش برای دست یافتن به اهداف بهترین روش است،زیرا وقتی که موقعیتی به صورت مشارکتی ساخته میشود،افراد به طور مثبت به هم وابسته میشوند و به این مسأله میرسند که آنها در صورتی میتوانند به اهدافشان نایل شوند که دیگران هم به اهدافشان برسند و دست یافتن دیگران نه تنها مانعی برای دستیابی فرد به اهدافش نیست،بلکه برای او مفید نیز هست.به عبارت دیگر افراد در گروه به دنبال نتایجی هستند که برای تمام آنهایی که با هم کار میکنند،سود داشته باشد.
یادگیری از طریق همیاری (کار گروهی) راهبردی است كه دانش آموزان را در قالب گروه های منسجم و پایدار برای كار و تماس با یكدیگر برمی انگیزد. كار گروهی، بخش اصلی تحقق اهداف یادگیری در كلاس های درس است. یادگیری از طریق همیاری، مسئولیت پذیری شخصی را در میان تعاملات گروهی پرورش می دهد. به طوری كه به گفته آلیسون كینگ در یادگیری از طریق همیاری، نقش معلم از دانای صحنه كلاس به راهنمای عمل تغییر می یابد. دانش آموزان اگر چه به صورت گروهی به یادگیری اقدام می كنند، ولی پیشرفت آنان در یادگیری، به صورت انفرادی سنجیده می شود.
یادگیری از کار گروهی، دارای نظم و ساختار است و تمركز اساسی اش بر اطمینان یافتن از رخ دادن یادگیری است. انتخاب و فعال سازی گروه سبب می شود دانش آموزان بنابه دیدگاه ها، توانایی ها، قومیت و نژادهای مختلفی كه دارند، به صورت خلاقانه عمل كنند.
واگذار كردن تشكیل گروه به خود دانش آموزان امكان دارد سبب تشكیل گروه های همگن شود، یعنی امكان دارد دانش آموزانی كه گرایش هنری، علمی، اجتماعی، خانوادگی، طبقه اجتماعی و… خاصی دارند، به گروه های خاص تقسیم شوند. این كار سبب می شود كارآیی گروه ها كاهش یابد و كسب مهارت های اجتماعی به تأخیر افتد و تمركز بر انجام تكلیف محوله تنزل یابد. از این روست كه، توصیه می شود، معلم برای یادگیری از طریق کار گروهی و به منظور تشكیل گروه ها باید خود رأساً وارد عمل شود و گروه های ناهمگنی بسازد. در گروه های ناهمگن، اعضای گروه از زمینه های دانشی، هنری، قومی و… متفاوتی برخوردار هستند. تعداد اعضای گروه در كلاس درس می تواند بین 3 تا 8 نفر متغیر باشد. این تعداد عضو برای گروه های دانش آموزی است كه تا حدودی توانایی مدیریت زمانی و كلامی را دارند.
روش تدريس: عبارت است از تعامل يا رفتار متقابل معلم با شاگرد، بر اساس طرحي منظم و هدفدار معلم، براي ايجاد تغيير در رفتار شاگرد ( شعباني ، 1371).
پيشرفت تحصيلي: در اين پژوهش پیشرفت تحصیلی بر اساس نمرات بدست آمده دانشآموزان در درس علوم است.
کارگروهی: به روشي اطلاق ميشود كه در آن فراگيران در جريان آموزش برانگيخته شده و در امر يادگيري ميكوشند. دانش آموزان به صورت گروه بندی شده و معلم نقش راهنما و هدايت كننده را ايفا ميكند و يك ارتباط متقابل بين معلم و شاگرد وجود دارد.
روش تدريس غير فعال: به روشي اطلاق می شود كه به صورت معلم محور برگذار شده و دانشآموزان منفعل بوده و نقش شنونده را دارند. دانشآموز خوب در اين كلاس، دانشآموزي است كه ساكت باشد.
يادگيري: تغييرات دائمي و پايداري كه در رفتار فرد بر اثر تجربه بدست آمده باشد ( سيف، 1378).
انگيزش
انگيزش اسم مصدر از انگيزيدن بوده و در لغت به معناي تحريك، ترغيب، تحريض و هيجان آمده است. دكتر سيف در كتاب روانشناسي پرورشي واژه انگيزش را اين گونه توضيح داده است: ‹واژه انگيزش در انگليسي از كلمه لاتين Mover(حركت دادن) گرفته شده است . اين اصطلاح همان گونه كه از معناي رايج آن برميآيد به علت و چرايي رفتار اشاره دارد.(سيف، 1374)انگيزش را ميتوان به عنوان عامل نيرو دهنده، هدايت كننده و نگهدارنده رفتار تعريف كرد. (سيف، 1382)به زبان ساده انگيزش چيزي است كه فرد را به پيش رفتن وا ميدارد، در حال پيش رفتن نگه ميدارد و تعيين ميكند كه به كجا سعي بايدكرد.روانشناسان، انگيزش را عامل دروني ميدانندكه رفتار شخص را تحريك ميكند و در جهت معين سوق ميدهد و آن را هماهنگ ميسازد. اين نكته نيز مورد اتفاق است كه انگيزه سازهاي است كه به طور مستقيم قابل مشاهده و اندازه گيري نيست،ولي وجود آن ازرفتارشخص استنباط مي شود(موري، 1354)اصطلاح انگيزه غالبا با انگيزه مترادف به كار ميرود با اين حال ميتوان انگيزه را به عنوان حالت مشخصي كه سبب ايجاد رفتاري معين ميشود، تعريف كرد. به سخن ديگر انگيزه اصطلاحي دقيقتر از انگيزش است. انگيزش عمل كلي مولد رفتار است، اما انگيزه حالت اختصاصي رفتار خاص است. (سيف، 1376)
فصل دوم
ادبیات وپیشینه تحقیق
2-1- مقدمه :
فعالیتهای آموزشی هر کشور را می توان نوعی سرمایه گذاری برای آینده دانست. هدف اصلی این سرمایه گذاری، توسعه انسانی و یا به عبارتی، رشد آگاهی و توانایی های بالقوه ی انسان می باشد. با پیشرفت روزافزون علوم وتکنولوژی، نقش آموزش و پرورش نیز دچار دگرگونی شده است؛ به طوری که امروزه وظیفه اصلی نظام آموزشی، کشف و پرورش استعدادها و توانایی های دانش آموزان، برای شرکت در فعالیتهای سازنده ی اجتماعی است. (قره داغی،1389)
درگذشته اعتقاد بر این بود که تنها کلاسهای ساکت و بیتحرک،کلاسهای یادگیری واقعی هستند.در آنزمان مدیران مدارس در راهروهای خاموش قدم میزدند و در انتظار شنیدن کوچکترین صدا،به کنترل کلاسها میپرداختند.اما،امروزه بسیاری از مدارس در صدد استفاده از برنامههایی هستند که دانشآموزان را به بیان عقاید و مشارکت در یادگیری دعوت میکنند.اینگونه برنامهها که یادگیری به صورت گروهی خوانده میشوند،دانشآموزان را به بحث،مذاکره،و در نهایت به آموزش یکدیگر فرا میخوانند.
یکی از دستاوردهای موفقیت آمیز روان شناسی اجتماعی به کار گیری و استفادهء وسیع از کارگروهی در همهء زمینههاست.حدود 30 سال پیش این روش کاملا ناشناخته بود،اما اکنون به عنوان یک روش آموزشی استاندارد در مدارس پیشرفتهء جهان به کار میرود.کار گروهی دانش آموزان در بحث آموزش شیوهای است که امکان یاد گیری دانش آموزان را در مواردی مانند:امکان تبادل اطلاعات بیشتر و بهتر،ترغیب به یاد گیری بیشتر و مؤثرتر،افزایش مهارتهای گروهی برای زندگی،فراهم سازی و ارائهء باز خوردهای تکوینی و رشد دهنده، افزایش نقش مثبت فرا گیران در کمک به یاد گیری خود و همتایان،و امکان تعاملات مثبت بین اعضای گروههای فرهنگی،اجتماعی و اقتصادی مختلف افزایش میدهد و آن را تسهیل و تقویت میکند(میلیس،1996)
یادگیری به صورت کارگروهی در حقیقت به عنوان راه حل مقابله با انبوهی از مشکلات آموزشی پیشنهادشده است.از این یادگیری غالبا به عنوان وسیلهای برای تقویت مهارتهای فکری و ارتقاء سطح یادگیری نظامیافته،جایگزینی برای گروهبندی دانشآموزان براساس تواناییهایشان،آموزشهای جبرانی یا آموزش استثنایی و وسیلهای برای بهبود ارتباط دانشآموزان نژادهای مختلف با یکدیگر،پذیرفتن دانشآموزان عقبماندهء تحصیلی و آماده کردن دانشآموزان،به منظور ایفای نقش در فعالیتهای گروهی و مشارکتی،یاد میشود.بهراستی چهتعداد از موارد فوق جامهء عمل به خود پوشیدهاند؟روشهای گوناگون یادگیری مشارکتی چه تأثیری بر موفقیت دانشآموزان و دستاوردهای دیگر داشتهاند؟چه اشکالی از یادگیری مشارکتی بیشترین تأثیر را بر موفقیت تحصیلی دارند؟وجود چه عناصر و شرایطی لازمهء موفقیت یادگیری مشارکتی است؟
گرچه در گذشته تصور عامه بر این بود که کلاس درس باید از آرامش و سکوت مطلق برخوردار باشد،اما اکنون یادگیری مشارکتی،که در آن کلیهء دانشآموزان به همراه معلم در فرایند تدریس-یادگیری مشارکت دارند،به عنوان یک راهبرد موفق آموزشی پذیرفتهشده است.
2-2- مبانی نظری
از آنجايي كه آموزش و پرورش در شكل دهي سرمايه انساني و اجتماعي نقش تعيين كننده اي داشته و انتظار مي رود نسل امروز را براي زندگي در جامعه فردا آماده سـازد و با توجه به اهميت علوم پايه آگـاه بودن از وضعيت و ماهيت دانش علمي،چگونگي خلق آن و وابستگي به آن نه تنها براي دانشمندان بلكه براي همه مابخش عمده اي ازآموزش راتشكيل ميدهد.(به نقل از وين هارلن، ترجمه سعيدي، 1375)
یادگـیری زمـانی معـنادار و تکـمیل مـیشـود که دانـشآموز آنـچه را در جـریان آمـوزش کسـب مـیکند در فعالیتـهای روزمره و واقـعی خود به کار گـیرد. این شـیوه یادگـیری که به آن “یادگـیری فعال” میگویند، مستلزم آن است که دانشآموزکاری انجام دهد و دربارة آنچه انجام میدهد، به تفکر و تعمق بپردازد. به جای نقش یادگیرنده غیر فعال، نقش یادگیرنده فعال را بازی کند و در فرآیند آموزش مشارکت کند. در این شیوه دانشآموز فرصت مییابد تا دربارة آنچه فرا میگیرد، صحبت کند، بنویسد وگفتهها و نوشتههای خود را با تجارب گذشتة خویش ارتباط دهد و دانش نو خلق کند و آن را در زندگی روزمره به کار گیرد. برای رسیدن به شرایط یادگیری خلق دانش نو از طریق انتقال تجربه، معلم باید نقش تسهیل کننده و هدایت کننده را به عهده گیرد. فردی که همراه با دانشآموزان فکر میکند، عمل میکند و در نهایت از طریق همآموزی یاد میگیرد (چیکرینگ و گامسون، 1987).
یکی از مشخصههای اصلی نظریه ساخت و سازگرایی، استفاده از یادگیری گروهی مشارکتی است.از کارهای تدریس در کلاس درس براساس نظریه ساخت و سازگرایی، انجام کارهای گروهی کوچک به صورت نمایش، آزمایشهای عملی و دیگر فعالیتهای گروهی است.در تحقیقی مشخص شده است که استفاده از روش کارهای گروهی کوچک، راهکار بسیار رایجی است و طبق نظر بعضی از پژوهشگران در زمینه ساخت و سازگرایی، یکی از مهمترین راهکارهاست(دبلیو جو کا و ماسکیل؛ترجمه امانی طهرانی، 1380).در روش ساخت وسازگرایی، فعالیتهای انفرادی و کارهای عملی به تنهایی کافی نیستند؛اما وقتی به مباحثات و گفتوگو میانجامند پرثمر و مفیدند. در واقع کانون توجه ساخت و سازگرایی، درک و فهم است.از دید کوبرن یکی از دلایل اولیه برای جایگزین شدن سریع ساخت و سازگرایی به جای نظریه رشد شناختی به مثابه پایه بنیان تحقیقات و روشهای عملی آموزش علوم است(کوبرن، 1995،).
معني و مفهوم تدريس18 و واژههاي معادل آن:
واژه تدريس عليرغم بداهت و كثرت استعمال آن، همانند هر واژه تخصصي ديگري بينياز از ايضاح و روشنسازي ابعاد و جوانب مربوط نيست. بالاخص زمانيكه بحث پيرامون ماهيت و انواع آن باشد. براي تدريس در منابع مختلف، تعاريفمتعددي ارائه شده است. واژهها و اصطلاحاتي نيز از قبيل آموزش19 و فرايند ياددهي_يادگيري20 معادل آن وجود دارد كه اين واژهها نيز نيازمند تعريف هستند. اهم اين تعاريف به شرح زير است:
