
علاقهمند کرده است و با خواندن کتاب خودشناسی مییابیم. کتابها دارای تنوع موضوعی و سنی بود و به هیچ عنوان اجباری در خواندن وجود نداشت بلکه سعی بر این بودکه در مسیر علاقه افراد حرکت کند. انتخاب کتابها بر اساس جریان زندگی بوده ولی به ادبیات هم توجه شده است. ادعایی نیست که این بهترین انتخاب است، بلکه میخواهیم فضای ذهنی باز شود. ذائقه خوب پرورش یابد تا بتوانیم تفاوت خوب را از بد تشخیص دهیم. به مرور خوب ها جایگزین بد میشود.
اعضای سبد در معرفی خود بیان کردند:
– بعلت تصادفی که کردهام، خواندن برایم مشکل شده با اصرار دخترم در این طرح شرکت کردهام.
– به شدت به کامپیوتر عادت کردهام و دوستم که سال گذشته در این طرح شرکت کردهبود مرا ثبتنام کرد.
– من مسئول تور گردشگری هستم و برای پربار شدن تور و اینکه کار جدیدی انجام دادهباشم در این طرح شرکت کردم و میخواهم در مسیرهای سفر از این کتاب ها استفاده کنم و خود نیز مجبور به خواندن شوم.
– من از کتاب خواندن خیلی بدم می آید، امیدوارم با شرکت در این طرح علاقهمند شوم.
– سال پیش در طرح شرکت داشتم و این قدر علاقهمند بودم، دوستم را مجبور کردم ثبتنام کند تا به اسم او من هم امسال بتوانم در کنارش به جلسات بیایم.
– مربی حلقههای مطالعاتی گروه الف هستم و خواستم تجربه جدیدی بهدست بیاورم.
– من عضو کتابخانه بودم و رفتار کتابدار بسیار مرا جذب کرد تا در دورههایی که اینجا برگزار میشود شرکت کنم.
نمودار 4-1.دلایل حضور در سبد
4-3-2. نشست دوم31/1/92:
بحث امروز در مورد نقش مطالعه در خودباوری زنان میباشد.
نقش کتاب فقط سرگرمی نیست، بلکه اطلاعدادن، آگاهیدادن، تفکرکردن و به عمق بردن نیز میباشد. کتاب اندیشه ورزی را به انسان آموزش میدهد. در جامعهی امروزی احساس امنیت به انسان می دهد، به ویژه به خانمها.کتاب، پیدا کردن راه را به شما نشان میدهد.
مسائل برای خود ما باید جا بیفتد تا بتوانیم به پیش رویم و سپس خانواده همراه ما خواهند شد. سعیکنیم حضور کتابها و مطالعهی آنها دارای بازخوردی در خانواده باشد.
4-3-3. نشست سوم28/2/92
ادبیات کودکان و نوجوانات چگونه بوجود آمد؟ با گفتن یکی بود، یکی نبود قصه و ادبیات بوجود آمد. پس در دوره بربریت ابتدا زبان و سپس شعر و قصه بوجود میآید. البته چون هیچ خطی برای نگارش وجود نداشت. ادبیات شفاهی شکل گرفت. قصه هایی مثل اتل متل و کدو قلقله زن که نویسنده خاصی هم ندارد، بوجود آمد. لالاییها، حکایتها و قصههای پریان نیز نوعی ادبیات شفاهی بود. پس از اختراع خط ادبیات نوشتاری پدید آمد که به دو دسته داستان و غیرداستان تقسیم میشود. داستان: به واقعیت نزدیک است ولی زاییده تخیل میباشد. داستان علمی-تخیلی : در آینده ممکن است واقعیت یابد. داستان تخیلی-فانتزی: کاملاً تخیلی است ولی شرایط اجتماعی در آن گنجانده شده است.
غیرداستان، دارای سند است. مثل: کتب مرجع، نشریات، زندگینامه.
قصه محصول ذهنیت جمع است و خالق مشخصی ندارد ولی پایان دارد. در حالی که داستان میتواند بدون پایان و به صورت طرح باز بیان شود.در قصهگویی میتوان زبان را آسانتر کرد و با توجه به شناختی که از کودک داریم برایش نوع قصه را انتخاب میکنیم. در کتابخوانی، بدون هیچ دخل و تصرفی بر طبق نوشته های کتاب پیش میرویم. کتابخوانی گام اول است و لازم است با نقاشی، نمایش خلاق، … انگیزههای بیشتری ایجاد گردد.
هنگام خواندن کتاب حتماً نام نویسنده یا مترجم، ناشر و اطلاعات کتاب را یادداشت کنید. تا شناخت بهتری نسبت به نویسنده یا ناشر پیدا کنید.
4-3-4. نشست چهارم25/3/92:
قصه چیست؟ سرگذشت، داستانهای نسل به نسل به ما رسیده، مجموعه روایتها، آرزوهای انسان ،قهرمانیها و سرگذشتها همگی قصه است. ابتدا اول شخص بوده و به مرور زمان تبدیل شده به سوم شخص از زمان قصه گفتن مادربزرگها بوجود آمده و سینه به سینه نقل شده تا به ما رسیده است.
قصهها، عبرتآموز بوده، از آنها برای گفتن پیام، ایجاد ارتباط عاطفی با کودک، آموزش غیرمستقیم، تقویت اعتقادات دینی، گسترش دایره لغات کودک و آشنایی او با فرهنگها استفاده میکنیم.
در قصهگویی همذات پنداری انجام میشود. او میآموزد و میاندیشد، چگونه برای مشکلات خود راه حل پیدا کند. نسبت به اطراف خود بی تفاوت نباشد.
با در نظر گرفتن جنسیت، ویژگیها و علاقهمندیهای کودک برایش قصه را انتخاب میکنیم.
ویژگیهای قصه گو: جذابیت ظاهری و القای شادی به بچهها، آرام، متبسم، شناخت ویژگی های مخاطب و در نظر گرفتن او.
قصه” کشاورز و لاکپشت” عملاً قصهگویی شد که حاضران از تغییر صدا و لحن و نوع اجرای قصهگو تعجب کردند و برایشان تازگی داشت. گفته شد تاکنون اطلاع نداشتیم که ما هم میتوانیم به این روش در خانه برای کودکانمان قصهگویی کنیم.
با توجه به اینکه مخاطبان همگی بزرگسالان بودند پس از پایان قصه، از غذای لاک پشت، دروغگویی او، دوزیست بودن و حتی پیام قصه سوالهایی از قصهگو کردند. ایشان برخی سوالات را پاسخ داده و بقیه را به کتاب مرجع ارجاع داد. با درخواست حاضران برای آشنایی بیشتر سه کتاب: فن قصهگویی از طاهر آدینه پور، قصهگویی و کتابخوانی از ثریاقزلایاغ و نمایش خلاق و قصهگویی از چمبرز معرفی شد.
4-3-5. نشست پنجم29/4/92:
بازي : مجموعهی حرکتها و فعالیتهای جسمی و ذهنی است که سبب شادی، سر زندگی، لذت و ارتباط با دیگران میشود. بازی بخش اصلی زندگی کودک انسان است که با حس کنجکاوی و با انگیزه شناختن دنیای پیرامون او آغاز میشود. کودک به جای وسیلهای که در اختیار ندارد از ابزار دیگری استفاده میکند، بدین ترتیب تجسم و تخیل به بازیهای کودکان راه مییابد. بازی یک روش طبیعی یادگیری است. در بازیهای گروهی کودک و نوجوان ضمن شناخت نقش و هویت خود به نقش دیگران نیز میبرد. کودکان احساسها، ناکامیها و اضطرابهای خود را در ضمن بازی کردن بیان میکنند. (ص 60 ،فرهنگنامه ج ششم، قزل ایاغ)
ا کتابهایی را که در مورد بازی بوده بروی میزهای کنار چیده و معرفی کردند که در میان آنها جلد 1 و 4 تاریخ ادبیات کودکان نیز موجود بود .
در فرهنگهای مختلف اسباب بازیهای مختلف داریم که مطابق با آن فرهنگها میباشد .
کلمه بازی را میتوان به شکل با + زی تفکیک کرد یعنی همراه زندگی
اهمیت بازی در چیست ؟ همیشه مقداری انرژی مازاد وجود دارد که باید تخلیه شود که فعالیتهای جسمی و ذهنی موجود در بازی میتوان این کار را انجام داد . بازی لذت بخش است . الگوسازی با زندگی ، فارغ شدن از مسائل روزمره ، افزایش اعتماد به نفس ، شادی آوری و سلامت جسم و جان ، هماهنگی با محیط و… از دلایل اهمیت بازی هستند .
اهمیت بازیهای سنتی : باعث از بین بردن گسستگی نسلها و فرهنگها میشود . نوعی تقویت فرهنگی و هویت ملی محسوب میشود . با کمترین امکانات بیشترین بهره را افراد میبرند . ایجاد خلاقیت بیشتر به دلیل محدودیت ابزارها .
بازی: تجربه، مهارت، آموزش غیر مستقیم که حتی نظر بر آموزش نیست و هدف اصلی آن مشارکت و همبستگی میباشد. بازی خاص کودکان نیست، حتی در بازی زندگی نیز به تنگناهایی خواهیم رسید که خلاقیت انسان شکوفا میشود. بازی گل یا پوچ و گرگم و گله میبرم. عملاً اجرا گردید. حتی خوداری برخی خانمها از بازی مورد پذیرش مربی قرار نگرفت و تأکید کرد که لازم است کودک درون همه افراد زنده بماند و یا زنده شود.
4-3-6. نشست ششم26/5/92:
کتاب چیست؟ در فارسی میانه به آن نامک گفته میشده است. مجموعهای از نوشته ها بر روی گل، پوست، عاج، لوح و حتی کاغذ.
کتاب با نشریه وروزنامه متفاوت است. کتاب وسعت دید بیشتری داشته و محدودیت قصه را ندارد. افرادی که مطالعه میکنند، زندگیهایشان نیز متفاوت است. کتابخوانی نیاز کودک است، با تأکید بر لذت بردن از آن ولی قدرت تخیل کودک را بالا میبرد و اوقات فراغت او را نیز پر میکند.
برای انتخاب کتاب مناسب: در نظر گرفتن گروه سنی مخاطب، داشتن بار ادبی، توجه به جلد و تصاویر، نویسنده، موضوع، ناشر لازم است. در کتابخوانی تعهد به متن نوشته، روخوانی و روان خوانی آن مهم است. در شروع کتابخوانی توجه به نام کتاب، نام نویسنده و حتی نشان دادن محل آن بر روی جلد لازم است. چرا که گوش کودک با چنین کلماتی آشنا شده و به مرور با نویسندگان و عناوین مختلفی آشنا میشود که میتواند سلیقه انتخاب و تشخیص او را تقویت کند. در هنگام خواندن نگاهمان بین همه تقسیم میشود و با خواندن دقیق کلمات، کتاب را به گونهایی در دست میگیریم که امکان نشان دادن تصاویر و صفحات آن وجود داشته باشد. بدین ترتیب نگرانی رویارویی با واژههای نا آشنا را از او میگیریم و حتی معنی واژههای دشوار را به او میگوییم.
4-3-7. نشست هفتم30/6/92:
نشریات: آنچه به چاپ میرسد. شبیه به کتاب است، چرا که دارای تصویرگر، عنوان و موضوع میباشد ولی به علت ادواری بودن، روزآمدتر و دارای تنوع موضوعی است.
نشریات قبل از کتاب به عادت مطالعه در خانواده کمک میکند. سلیقههای مختلف را تأمین کرده و ذوق نویسندگی در بچهها بوجود میآورد، چون دارای بخش ارتباطی دوسویه میباشد هم مطالب خواندنی برای گروههای سنی مختلف تأمین میشود و هم مخاطب میتواند مطالب خود را به نشریه بسپارد. ارتباط دوسویه و دریافت بازخوردها سبب ایجاد انگیزه خواهد شد.
4-3-8. نشست هشتم27/7/92 :
کتاب مرجع- مرجع از مراجعه، رفتن، برگشتن گرفته شده است. در واقع کتاب مرجع کتابی است که به آنها مراجعه میکنیم.
زمانی به آن مراجعه میکنیم که سوالی برای ما پیش آمده و برای آگاهی از جواب صحیح لازم است به منبع مستندی مراجعه کنیم. البته برای رسیدن به یقین، بهتر است مطالب چند منبع را در نظر بگیریم تا بتوان به
جمع بندی صحیحتری رسید.
معمولاً در جواب سوال کودکان به آنها میگوییم: هرچند جواب آن را میدانم ولی برای اطمینان بیشتر باید به کتاب مراجعه کنیم.
در یک تقسیمبندی کتاب مرجع به دو دستهی مفصل و مختصر تقسیم میشود. این کتابها در دستهی کتابهای غیرداستان قرار میگیرد. چرا که اطلاعات واقعی به ما میدهد. مهمترین کتاب مرجع ما قرآن است.
فرهنگ لغات، دائره المعارفها، کتاب شناسی ها، … جزء کتابهای مرجع میباشند که یا اطلاعات را بطور مستقیم در اختیار ما میگذارند مثل: دائره المعارفها و یا به طور غیرمستقیم، یعنی نشانی محل اطلاعات مورد نظر را به ما میدهند. مثل: کتاب شناسیها.
دائره المعارفها به دو دستهی عمومی و اختصاصی تقسیم میشوند که فرهنگنامه را میتوان یک دائره المعارف عمومی به حساب آورد. البته فرهنگنامه با فرهنگ لغات (که فقط معنی واژه ها را میرساند) متفاوت است.
فرهنگنامه کودک و نوجوان بر پایهی تمایل به داشتن یک مرجع بومی- ایرانی که ترجمه نباشد از سال 58 شروع به نگارش شد که تا به حال 14 جلد چاپ شده است. هرچندخاص گروه سنی 6-18 سال می باشد ولی برای آگاهی بزرگسالان نیز اطلاعات سودمندی دارد.
از آن جا که به روز بودن اطلاعات مهم است و هم چنین روش آسان دستیابی به اطلاعات نیز در کتابهای مرجع مورد توجه است. پس از چاپ چند جلد، پیوستی برای آن تهیه شده که اطلاعات جدیدی مربوط به جلدهای قبلی را در بر میگیرد و در مواردی اشکالات را نیز رفع میکند و نیز نمایه در این جلد جای گرفته است.
نمایه در انتهای برخی کتابها آمده و آدرس موضوعات و برخی واژهها را در آن کتاب به ما میدهد. به عنوان نمونه کار عملی، ا عضاء به سه گروه تقسیم شدند و هر گروه خط پهلوی، خط اوستایی و خط بریل را بوسیله نمایه در فرهنگ نامه پیدا کردند. پس از مطالعه مقاله و مطالب مرتبط، هر گروه کلمه «تهران» را به هر یک از سه زبان نوشتند.
افراد متوجه شدند که برای هر مدخل توضیحات اصلی در بند اول آمده و برای دریافت اطلاعات بیشتر و تخصصی تر بقیه مقاله مورد مطالعه قرار میگیرد.
کلیه گروهها اذعان داشتند برای اولین مرتبه از کتاب مرجع چنین استفادهای کردهاند و با وجود حضور آن در سبد تصور
