
ه ، لمس، سؤال و جستجو کنند و تفکّر، کاوشگري، آزمايش و پژوهش داشته باشند و به نوعي تفسير و قضاوت کنند (خورشيدي، 1387).
پيام يونسکو در خصوص يادگيري نيز، بيانگر اين نوع آموختن است که يادگيري را دانستن، انجام دادن، هم زيستي و زيستن تعبير کرده است. اين نوع يادگيري، متناسب با پيشرفتهاي فناوري اطلاعات و ارتباطات17است. با توجه به نکات ياد شده، تعريف فرايند ياددهي – يادگيري عبارت است از: مواجههی عمدي معلّم و شاگرد در يک فضاي آموزشي به منظور تحقّق هدفهاي معيّن. عناصر اصلي اين الگو مراحل توالي فعّاليّت معلّم و شاگرد، نقش معلّم، نقش دانشآموز و نحوهي ارتباط معلّم و شاگرد را تشکيل ميدهند (محبّي، 1384).
عنصر اصلي براي تحقّق فرآيند ياددهي – يادگيري، معلّم است. تبديل روشهاي تدريس نتيجه محور به فرايند محور، مسأله محور، پژوهش محور و همچنين پاسخ محور به سؤال محور و استفاده از روشهاي نوين تدريس، مانند تدريس به روش مشارکتي، بارش مغزي و بديعه پردازي سرآغاز موفّقيّت در اين مسير و بيانگر ضرورت توجّه به روشهای فعّال است. تحقيقات صورت گرفته نشان ميدهد تغيير در محتواي کتابهاي درسي و آموزش نحوهي تدريس با رويکرد فعّال به ويژه در درس علوم دوره ابتدايي و راهنمايي به طور نسبي موفّق بوده است. آنچه مسلّم است در کوتاه مدّت، امکان زمينهسازي در همهي امور براي تحقّق پژوهش محوري ميسر نيست. لذا بيشترين سرمايه گذاري بايد در خصوص معلّم باشد (همان).دربسياري مواقع شايد اين بخش به دور از واقعيت نباشد كه نه معلم ميداند محتوايي را چرا بايد درس بدهد و نه دانشآموز دلیل انتخاب محتوا را ميداند. نه معلم ميداند محتوا رابه چه روش صحيح وسودمندي تدريس نمايد و نه دانش آموز چگونه يادگرفتن را ميداند. معلم صرفاً درس ميدهد و فراگيران نيز به طور موقتي حفظ ميكنند ما فقط يادگرفتهايم درس بدهيم و دانشآموزان نيز آموختهاند كه تنها حفظ نمايند و چون و چرای مطالب را ازما بپذيرند ( كيوانفر ، 1380).
آيا معلم به طور معمول، پيش از تدريس، هدف از تدريس مطالب را ارزيابي ميكند؟ وآيا از خود ميپرسد اين محتوا چگونه بايدتدريس شود؟يا فقط به طوريكنواخت به روش حفظي ويادگيري طوطي وارمي پردازد.
آیا معلمی که از روشهای سنتی استفاده می کندمیزان مشارکت دانش آموزان در فعالیتهای یادگیری و آموزش را یکسان می داند؟ آیا معلمی که از روشهای سنتی مانند قاعده گویی، سخنرانی و… استفاده می کند میزان و مدت ماندگاری مطالب در ذهن دانش آموزان را می داند؟
تدريس در گذشته بر اساس ديدگاه متخصصان تعليم و تربیت به معني انتقال معلومات بوده اما صاحبنظران جديد تعليم وتربيت بر اين باورند كه معلم بايد روش دانستن را به دانشآموز بياموزد نه اينكه صرفاً به انتقال فرمولها و معلومات اكتفا كند. معلم بايد دانشآموز را كمك كند تا خود تجربه كند و از طريق تجارب خود مطالب را فراگيرند، لذا توجه به كيفيت و شيوه تدريس معلمان بايد امر بسيار ضروري و جدي تلقي شود و برنامه ريزان و مسئولان موظفند كه فرصتهاي لازم براي آشنائي هر چه بيشتر معلمان با روشها و الگوهاي جديد و خلاق تدريس را فراهم نموده، و شرايط و امكانات را براي اجراي موفقيت آميز اين روشها آماده نمايند.
امروزه بيساري از طراحان و مسئولان برنامه هاي آموزش و پرورش از شيوه هاي رايج تدريس ناراضي هستند و بدين سبب از نوآوري و نوگرايي در اين زمينه، استقبال ميكنند. كارآمدی روشهای تدریس نوین نظير روشهای : کار گروهی ،روش فعال، حل مساله و استفاده از تکنولوژی بر کسی پوشیده نیست. در مقابل کارایی و اعتبار روشهایی مانند: سخنراني ، انتقال اطلاعات از معلم به دانشآموز و به ياد سپاري و تأكيد بر محفوظات كه شالوده روشهاي سنتي است مدتهاست مورد ايراد و پرسش قرار گرفته است. براي جبران كمبودهاي اين گونه روشها، عدهاي از متخصصان استفاده از وسايل جديد كمك آموزشي مانند فيلم، اسلايد ، نوارهاي ديداري و شنيداري را توصيه ميكنند و عدهاي ديگر روشهاي گروهی،بحثي و پرسش و پاسخ و انجام دادن آزمايشهاي انفرادي و گروهي را جانشين روشهای قبلي كردهاند.
یکی از دستاوردهای موفقیت آمیز روان شناسی اجتماعی به کار گیری و استفادهء وسیع از یاد گیری مشارکتی به صورت کار گروهی در همهء زمینههاست.حدود 30 سال پیش این روش کاملا ناشناخته بود،اما اکنون به عنوان یک روش آموزشی استاندارد در مدارس پیشرفتهء جهان به کار میرود.یاد گیری مشارکتی شیوهای است که امکان یاد گیری دانش آموزان را در مواردی مانند:امکان تبادل اطلاعات بیشتر وبهتر،ترغیب به یاد گیری بیشتر و مؤثرتر،افزایش مهارتهای گروهی برای زندگی،فراهم سازی و ارائهء باز خوردهای تکوینی و رشد دهنده، افزایش نقش مثبت فرا گیران در کمک به یاد گیری خود و همتایان،و امکان تعاملات مثبت بین اعضای گروههای فرهنگی،اجتماعی و اقتصادی مختلف افزایش میدهد و آن را تسهیل و تقویت میکند(میلیس،1996).
از نقطه نظر فردی، یادگیری، دسترسی به اطلاعات، درک آن و کسب مهارتهاست. از نقطه نظر سازمانی، یادگیری بر بدست آوردن سنتها، دیدگاهها، استراتژیها و انتقال دادن دانش متمرکز است. در هر دو دیدگاه یادگیری با کشف، ابداع، تشخیص، خلاقیّت، کشف و تولید دانش جدید همراه است.
یادگیری از دیدگاه سازمانی زمانی اتفاق میافتد که اطلاعات جمعآوری و به منظور تولید و گسترش حقایق جدید تجزیه و تحلیل شود، موجب تغییر عقاید و دیدگاههای موجود شود، دیدگاه جدیدی را خلق کرده و آن را از طریق ارتباط، تدریس و گفتگو و تعامل به تمام سطوح سازمانی منتقل کند. این تعامل از طریق تشکیل حلقههای کیفیت در سازمانها، بهتر صورت میگیرد.
به اعتقاد کارشناسان کارکنانی که از طریق گروههای کاری کار می کنند از کارکردن لذت بیشتری می برند. زیرا آنها به جای اینکه شنونده صرف باشند فعالانه در جریان یادگیری مشارکت می کنند وخود را مسئول یادگیری خویش میدانند. (گاردنر وجولر، 2000 ) از جمله روشهای فعالی که امروزه توجه صاحبنظران را به خود جلب کرده است، تشکیل گروههای مشارکتی در سازمانها است.
بعضي اوقات، معلمان مطالب زيادي را تدريس ميكنند ولي بعداً متوجه ميشوند دانشآموزان ميتوانند حتي مقدار كمي از آنچه كه را كه مطرح شده است بازگو نمايند. براستي دليل اين امر چيست؟ چرا گاهي، بعد از ارائه توضيح مفصل در مورد موضوعي، فراگيران نميتوانند حتي بخش كوچكي از آن موضوع را بازيابي كنند؟ چرا دانشآموزان بجاي درك معنائي مطالب، به حافظه خود فشار ميآورند؟
در پاسخ به اين سوالات ميتوان بي توجهي معلمان به روشهاي ياددهي يادگيري يعني به كار نگرفتن روشهاي فعال در آموزش را دليل اصلي قلمداد كرد. به همين دليل، كيفيت آموزشي در بسياري از مدارس از سطح مطلوب برخوردار نيست و دانشآموز اغلب مطالب را حفظ، و پس از پايان يافتن امتحانات آنها را فراموش ميكند. بكارگيري روشهاي فعال تدريس باعث ميشود تا يادگيري تا عمق جان دانشآموزان رسوخ كند ونه تنها يافتهها و كشفيات خود را به سادگي فراموش نكنند بلكه در طول زندگي آن را به صورت كاربردي به كار ببرند.
در شيوه یادگیری مشارکتی(کار گروهی) ،بر يادگيري چگونه يادگرفتن كه يكي از اهداف عمده آموزش است تاكيد شده است.همچنين ،درهم تنيدن فرآيند هاي يادگيري با محتواي برنامه درسي ؛ پيوند ميان دانش آموز ؛ محتواي درسي ، محيط ومعلم ؛ اتخاذ خط مشيهاي قابل اجرا و مرتبط با محتوا ؛وضبط روند موفقيت دانش آموز در يادگيري از جمله ديگر ويژگيهاي تدريس فرآيند محور شناخته شده است .
از نتايج تحقیق ميتوان در دوره هاي ضمن خدمت آموزش معلمان، درتدريس درس روش و فنون تدريس، در دانشگاهها و مراكزتربيت معلم استفاده نمود. بكارگيري اين روش حتي به صورت كارگاهي، در آموزش معلمان، منجر به بهبود كيفيت تدريس مي شود. بنابراين اين تحقيق ضمن مشخص كردن ميزان تاثير روش فعال تدريس بر یادگیری عمیق و پيشرفت تحصيلي دانشآموزان و مقايسه آن با روش سنتی كوشش مينمايند تا شرايط فيزيكي و رواني انجام چنين روشهايي را تبيين كند تا معلمين بتوانند با استفاده از روش تدريس فعال موجب رشد قوه تفكر، خلاقيت، روحیه مشارکت و توانایی در اجرای مراحل مختلف حل مساله دانشآموز بشوند.
بنابراين آموزش و پرورش پويا در جهان متحوّل و مملو از دگرگونيهاي سريع نيازمند معلّماني است که بهطور مستمر بيانديشند، بياموزند و دائماً بر ذخاير علمي ، حرفهاي و تخصصي خود بيافزايند و به روشهاي نو در تعليم تربيت روي آورند قالبهاي کهنه آموزش را رها کنند و با درک نقش و رسالت تربيتي خود قادر باشند تمامي ابعاد وجودي دانشآموزان را تحت تأثير قرار دهند(حريرفروش، 1385).
1-4- اهداف تحقیق
انسان موجودی اجتماعی است. كار و بحث گروهی، دانش آموزان را با مشكلاتی كه در بزرگ سالی بر سر راه زندگی اجتماعی آنها وجود دارد،آشنا می كند و راه مقابله و برطرف كردن مشكلات را به آنان می آموزد. در واقع،این تمرینی كوچك برای رسیدن به زندگی اجتماعی بهتر است. درجریان كار گروهی، دانش آموزان علاوه بر تجربه اندوزی در تقسیم كار و مسئولیت، تجربیاتی نیز در زمینه ی مدیریت و سازمان دهی فعالیت ها به دست می آورند
گسترش روزافروزن مرزهای علم و دانش از یک سو و مسأله آموزش،یادگیری و کاربست یافتههای علمی از سوی دیگر،همواره این پرسش اساسی را فراروی دانشمندان و متخصصان تعلیم و تربیت قرار داده است که مدارس چگونه و با چه روشهایی باید فرایند آموزش و یادگیری علوم را برنامهریزی و اجرا کنند.تا هدفهای مطلوب آموزش و پرورش تحقق یابد.در پاسخ به این پرسش محوری،دو دیدگاه متفاوت در مورد فرایند تولید و آموزش علوم مطرح شده است که نقد و بررسی هر یک از آنها میتواند رسالت نظامهای تعلیم و تربیت را در انتقال،توسعه و ارزیابی علوم به نسل آینده تا حدود زیادی روشن سازد
از این دیدگاه،روش آموزش علوم بر انتقال انبوهی از واقعیات علمی به یادگیرندگان و یادگیری نیز عبارت است از دست یافتن به حقایق و اطلاعات علمی که یادگیرنده با تمرین و تکرار به آن نایل میشود.چنین نگاهی به علم و علمآموزی به مرور مجموعهای از روشهای یاددهی-یادگیری را به وجود آورده است که از آنها با عناوینی چون:روشهای مکانیکی،روشهای ماشینی،روشهای حافظه مدار،روشهای معلم مدار،روشهای اطلاعات مدار و روشهای نتیجه مدار سخن گفته میشود
معلمان از گروه های كوچك، معمولاً به منظور ایده سازی برای بحث در كلاس درس ،تغییر در روند تدریس،یا ترغیب دانش آموزان برای صحبت كردن در كلاس استفاده می كنند. كاربرد روش یادگیری از طریق کار گروهی، بررسی گروه های كوچك متفاوت از كاربری های مختلف یادگیری از طریق همیاری است. در اين پژوهش سعی بر این داریم تا بدانيم آيا استفاده از کار گروهی در درس علوم بر ميزان یادگیری و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان كلاس چهارم موثر است و کار گروهی تا چه اندازه با باعث بهبودانگیزش دانش آموزان در یادگیری می شود .لذا تحقيق حاضر در پي آن است تا تاثیر کار گروهی را بر بهبود انگیزش و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بررسی نماید.
1-4-1- اهداف کلی تحقیق :
• بررسی تاثیر روش کارگروهی بر بهبود انگیزش و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه چهارم ابتدائی شهر سمنان
1-4-2- اهداف جزئی تحقیق:
• بررسی تاثیر روش کار گروهی بر انگیرش دانش آموزان
• بررسی تاثیر روش کار گروهی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان
1-5- فرضیات تحقیق :
فرضیات ما در این تحقیق شامل :
• بین روش تدریس کار گروهی و روش سنتی از نظر تاثیر بر انگیزش یادگیری دانش آموزان تفاوت معناداری وجود دارد
• بین روش کار گروهی و روش سنتی از نظرتاثیر بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تفاوت معناداری وجود دارد.
1-6- متغیر ها:
• متغییر وابسته: متغییر وابسته ما در این تحقیق انگیزش وپیشرفت تحصیلی
• متغییر مستقل : متغییر مستقل روش تدریس می باشد.
1-7- تعاریف نظری و عملیاتی متغییرها
علم را میتوان نظام کسب آگاهی دربارهء پدیدههای مختلف جهان دانست که در حوزهء علوم تجربی عموما از طریق مشاهدات و
