
مسافرت به نواحی روستایی در این زمان (ایران باستان) تحقیقات و مطالعات، بسیار بسیار اندک است و اطلاع دقیقی در دست نیست، ولی با توجه به آداب و رسوم ایرانیان و وجود اکثریت جمعیت در مناطق روستایی میتوان گفت که گردشگری روستایی در ایران از زمان شکلگیری تمدنهای بزرگ و ایجاد شهرها شکل گرفته و گردشگران در این زمان به منظور خاصی به این نواحی سفر میکردهاند (مهدوی،31:1383).
در ایران پس از اسلام، با توجه به سابقهی زندگی مدنی و تجربیات حاصل از حسن خلق و رفتارهای موجود نزد ایرانیان که از گذشتههای کهن باقی مانده و همچنین فرهنگ خاص ایرانیان که با میهمان نوازیهای خاص شرقیان توأم بوده و به ویژه در پرتوی اجرای آیات قرآن و احکام اسلامی، گردشگری رونق بیشتری یافته و با ایجاد تأسیسات جدید رفاهی و درمانی، ایجاد مهمانسراها و محلهای پذیرایی از میهمان به طریق وقف باعث شد تا گردشگری در ایران به مرحلهی تازهای برسد که در سفرنامهها و یادداشتهای سیاحان متعدد و مشهور اعم از ایرانی و خارجی به نیکی یاد شده است (محقق داماد،36:1387).
لازم به ذکر است که در دورهی بعد از اسلام، قرآن مجید، نهجالبلاغه، روایات و احادیث امامان و بزرگان دین به روشهای گوناگون مسلمانان را به گردشگری و گردشگری تشویق و ترغیب نمودهاند. چنانکه از دیدگاه اسلام گردشگری و سیر و سیاحت رشد و تعالی انسانی را به دنبال خواهد داشت که قبلاً ذکر کردیم. بنابراین اسلام ضمن تشویق و تأکید بر گردشگری و سیاحت به فواید معیشتی و بهرهمندی از نعم انبوه خداوندی اشاره مینماید و معتقد است که گردشگری با همهی اثرات و فواید معیشتی و دنیوی، هیچگاه فینفسه ناقض جنبههای اخلاقی، عبادی و سازندگی نفس و هدفهای فراتر از خاک و خدامحوری نبوده، بلکه تمام سفرها تمهیدی است برای سفر به سوی خداوند و صعود به دارالقرار. در زمینهی اهمیت سیر و سیاحت در اسلام و قرآن همین بس که تعداد 29 آیه از 24 سورهی کلام الله مجید به این امر اختصاص دارد که در هفت آیهی اول صراحتاً به عنوان «سیروا فی الارض» و در هفت آیه دیگر عنوان «أفلم یسیروا فی الارض» بیان شده است (فرجی،38:1390).
با توجه به مطالب فوق میتوان دریافت که اسلام تأثیر بسزایی در گردشگری و نحوهی مسافرت و همچنین انگیزههای مسافرت در ایران بجای نهاده است. در این دوره سیاحان زیادی به ایران مسافرت کردهاند و از مناطق مختلف از جمله نواحی و روستایی و ایلات و عشایر این سرزمین دیدن کردهاند که در کتب تاریخی و سفرنامههای مختلف به آن اشاره شده است.(شالبافیان،2006، 15)
در زمینهی گردشگری، ایران به ویژه از قرن هفدهم میلادی دوران حکومت صفویان به عنوان یک کشور مورد توجه جهانگردان قرار گرفته و اذهان اروپاییان را به خود جلب نموده است، صرفنظر از صدها مسافری که قبل از قرن هفدهم به ایران سفر کردهاند. قرن هفدهم میلادی که مقارن با قرن یازدهم و دوازدهم هجری قمری است را میتوان سرآغاز توجه گردشگری خارجی به ایران دانست. در این دوره میتوان از سیاحان و گردشگران مختلفی از جمله پیتر دلاواله، ژان شاردن، تاورنیه، آنتونی شرلی، مادام دیولافو، جرج کلارک و… که با ملیتهای مختلف به همراه فهرست بلندی که جرج کروزن انگلیسی در پایان قرن 19 میلادی در جهان معروف خود (ایران و قضیهی ایران) از مسافرانی که به ایران سفر کردهاند، نام میبرد که نشانگر جای گرفتن ایران در صدر کشورهای آسیایی به لحاظ تعداد گردشگران در طی قرون 17 و 18 میلادی است.(لوفیس،2011، 64) قرن نوزدهم، قرن متفاوتی در تاریخ گردشگری ایران شناخته میشود. سیاحان، دیپلماتها، بازرگانان، باستانشناسان، محققان و حتی افراد کنجکاو به ایران سفر میکردند تا صرفاً حس کنجکاوی خود را ارضا کنند (مهدوی،33:1383).
درنیمهیدومقرننوزدهم،لیدی،شل،وانسون، گوبینو و دکتر بروگسی از زمره نویسندگانی بودند که با کتابهای خود نام ایران را به نیکی بر سر زبانها افکندند (مرسلوند،12:2006).بههرحالهرچندکهدردورهی مذکور روند ورود گردشگران خارجی به ایران رو به تزاید گذاشته بود و لیکن هیچگاه به عنوان صنعت به شکل امروزی که دارای تشکیلات منظم و قوانین و مقررات ویژهای باشد و درآمدزایی نماید مورد توجه نبوده است. صنعت گردشگری در ایران از نیم قرن پیش به این طرف به منظور شناساندن مفاخر ایران و تمدن این سرزمین باستانی رسماً شکل گرفت و برای اولین بار از سال 1314 ادارهای در وزارت کشور به نام ادارهی امور گردشگری تأسیس شد که فعالیت آن محدود به چاپ نشریات و کتابچههای راهنمای گردشگری ایران میبود. بعد از شهریور 1320، ادارهی مذکور جای خود را به «شورای عالی گردشگری» داد که زیر نظر وزارت کشور بود و در نهایت در سال 1342 هیأت وزیران تأسیس «سازمان جذب سیاحان» را تصویب کرد و این سازمان رسماً کار خود را آغاز نمود (رضوانی،192:1388). این سازمان که به ارائهی طرحها و برنامهریزیهای وسیع زیربنایی در امر گردشگری موفق شد، در سال 1353 جزء تشکیلات وزارت اطلاعات درآمد و نخست عنوان «وزارت اطلاعات و گردشگری» مسؤول تنظیم امور ایرانگردی و گردشگری میشود (محلاتی،280:1390). از آن بعد ادارهی ایرانگردی و گردشگری به وسیلهی چهار شرکت سهامی با نظارت وزارت اطلاعات و ایرانگردی اداره شد.
پس از انقلاب اسلامی در سال 1358 به منظور جلوگیری از تداخل وظایف و هماهنگ نمودن فعالیتها وسایل مربوط به گردشگری این چهار شرکت در یکدیگر ادغام گردید و «سازمان مرکز ایرانگردی و گردشگری» با بافت و خطمشیهای جدید و اهدافی متمایز از گذشته تشکیل و شروع به کار نمود. این سازمان اداره و بهرهبرداری از واحدهای اقامتی به شکل مهمانخانه، مهمانسرا، اردوگاه، کلبه، چادر، غذاسرا، چاپخانه، پیست اسکی، تأسیسات کنار دریا، آبهای معدنی، مراکز آموزشی زمستانی و هر نوع محل مناسب دیگری برای ایرانگردی و گردشگری به عهده دارد (محلاتی،2:1390-1). بعد از آن سازمان میراث فرهنگی در سال 1364 از یازده اُرگان دولتی تحت نظارت وزارت فرهنگ وآموزش عالی، و در سال 1372 از وزارت آموزش عالی منتزع و به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وابسته گردید(مجموعه قوانین و مقررات سازمان میراث فرهنگی، 12:1382)
2-5 تعاریف و مفاهیم گردشگری
2-5-1 مفهومواژهگردشگری
گردشگریمعادل فارسی و کاملاً دقیق واژه Tourism در زبانهای انگلیسی، فرانسه و آلمانی است که بصورت مصطلح در زبان فارسی بصورت جهانگردی ترجمه شده است. ریشه این واژه از اصطلاح Tornus یونانی و لاتین گرفته شده که یکی از معانی آن گردش کردن و یا گشتن است و با پسوند Ism یا گری بصورت اسم مصدر Tourism یا گردشگری در آمده است.(رهنمایی،1387، 5)
اصطلاح«توریست» (Tourist)از قرن نوزدهم معمول شده است. در آن زمان اشراف زادگان فرانسه می بایست برای تکمیل تحصیلات و کسب تجربه های لازم زندگی، اقدام به مسافرت می نمودند. این جوانان در آن زمان توریست نامیده می شدند و بعدها در فرانسه این اصطلاح در مورد کسانی به کار می رفت که برای سرگرمی ، وقت گذرانی و گردش به فرانسه سفر می کردند و بعداً با تعمیم بیشتر به کسانی اطلاق می شد که اصولاً به این منظور به سفر می رفتند. کم کم کلمه توریست به بعضی زبانهای دیگر نیز وارد شد و از آن واژه گردشگری (Tourism) بوجود آمد. از همان زمان گردشگری و توریست به بعضی از مسافرتها و مسافرینی گفته می شود که هدف آنها استراحت و گردش و سرگرمی و آشنایی با مردم بود و نه کسب درآمد و اشتغال به کار.(رضوانی،1388، 15)
درزبانفارسیکلمه«سیاح»درگذشتهبهکسانیگفته می شد که با هدف و منظور شخصی دست به سفر می زدند؛ مانند ناصر خسرو و سعدی، و این واژه در زبان فارسی تا نیمه اول قرن بیستم در معنی فوق به کار میرفت تا آنکه دو واژه جهانگرد و جهانگردی جای آن را گرفت.واژهجهانگردیبهاینسببکهدرمعنیخودعبورازمرزهای سیاسی و سفر به دیگر کشورها را تداعی می کند ، نمی تواند معنی کامل گردشگری را ادا نماید. زیرا توریست ها به دو گروه توریستهای خارجی و توریستهای داخلی تقسیم می شوند که واژه جهانگرد بیشتر در تعریف توریستهای خارجی کاربرد دارد. در صورتی که توریستهای داخلی نیز باید در واژه گزینی فارسی کلمه توریست گنجانده شود. از این رو واژه « گردشگر» رساتر از واژه جهانگرد بوده و گویای اصطلاح توریست می باشد.
2-5-2 تعریف توریست یا گردشگر
درشناختتوریستیاگردشگرتعاریفمختلفیازسویسازمانهاوافرادمختلفارائهشدهاستکهذیلاً به بخشی از آن اشاره می گردد.
واژه«گردشگری» (Tourism) به مجموعه مسافرتهایی گفته می شود که بین مبدأ و مقصدی با انگیزه های استراحتی، تفریحی، تفرجی، ورزشی، دیداری، تجاری، فرهنگی و یا گذران اوقات فراغت انجام می گیرد و در آن شخص توریست در مقصد اشتغال و اقامت دائم ندارد.(رهنمایی،1387، 1)
در سال 1925 کمیته مخصوص آمارگیری مجمع ملل افراد زیر را توریست شناخت:
1- کسانی که برای تفریح و دلایل شخصی با مقاصد پزشکی و درمانی سفر می کنند.
2- کسانی که برای شرکت در کنفرانسها، نمایشگاهها، مراسمات مذهبی، مسابقات ورزشی و از این قبیل به کشورهای دیگر سفر میکنند.
3- کسانی که به منظور بازار یابی و امور بازرگانی مسافرت می کنند.
4- افرادی که با کشتی مسافرت می کنند و در بندری در مسیر راه تا 24 ساعت اقامت می نمایند.(فیض بخش،1388، 4)
1- افرادی که جهت خوش گذرانی، دلایل شخصی و یا مسائل بهداشتی به مسافرت می روند.
2- افرادی که برای شرکت در کنفرانسها مسافرت می کنند.
3- افرادی که جهت انجام کارهای بازرگانی مسافرت می کنند.
4- افرادی که به یک گردش دریایی می روند.(همان،16)
بر اساس تعریفی از سازمان ملل که بنا بر پیشنهاد کنفرانس بین المللی جهانگردیآن سازمان در رم ارائه گردیده؛ «توریست یا بازدید کننده موقت کسی است که بمنظور تفریح، استراحت، گذران تعطیلات، بازدید از نقاط دیدنی، انجام امور پزشکی، درمانی و معالجه، تجارت، ورزش، زیارت، دیدار از خانواده، مأموریت و شرکت در کنفرانسها به کشوری غیر از کشور خود سفر می کند؛ مشروط بر اینکه حداقل مدت اقامت او از 24 ساعت کمتر و از 3 ماه بیشتر نبوده و کسب شغل و پیشه هم مد نظر نباشد.»(رضوانی،17)
براساستعریففوقگردشگریداخلی در قالب صنعت گردشگری قرار نگرفته و صرفاً به گردشگرانی که از دیگر کشورها وارد یک کشور می گردند اصطلاح توریست اطلاق می شود.(سلیم پور،2003، 25)
توریستهایی که از خارج وارد کشور می شوند.
توریستهایی که از کشور خود به کشور دیگر مسافرت می کنند.
توریستهایی که مقیم کشور خود هستند و در داخل کشورشان مسافرت می کنند.
انگیزه اینگونه افراد از مسافرت ، تفریح، معالجه، تجارت، تحقیق، زیارت، مأموریت و نظایر آن است.»
مرکزآمارایرانبهمنظورتفکیکگردشگریازغیرگردشگری،تعریفزیرراازگردشگریارائهدادهاست:
« توریست شخصی است که به کشور یا شهری غیر از محیط زیست عادی خود برای مدتی که کمتر از 24 ساعت و بیشتر از یک سال نباشد سفر کند و قصد او از سفر، تفریح، استراحت، ورزش، دیدار اقوام و دوستان، مأموریت، شرکت در سمینار، کنفرانس یا اجلاس، معالجه، مطالعه و تحقیق و یا فعالیت مذهبی باشد.»
مرکزفوقدرتعریفغیرتوریستنیزآورده است: «غیر توریست کسی است که کشور محل دائمی اقامت خود را به قصد اشتغال، اقامت دائم، پناهندگی، تحصیل، مأموریت در نمایندگیهای سیاسی خارج از کشور ترک نماید»(سازمان مدیریت و برنامه ریزی ، 1382، 11)
در جمع بندی تعاریف ارائه شده برای توریست یا گردشگر و بمنظور تعریفی جامع از این واژه که در برگیرنده تمامی فعالیتهای بخش گردشگری (اعم از داخلی و خارجی) باشد، می توان تعریف ذیل را از از واژه «توریست» یا «گردشگر» ارائه نمود:
«توریستیاگردشگربهکسیاطلاقمی گردد که به منظوری غیر از اشتغال یا اقامت دائم به مقصدی مسافرت نموده و حداقل یک شب و حد اکثر یک سال را در مقصد اقامت نماید و برای هزینه اقامت و فعالیت های گردشگری خود هیچ گونه درآمدی در مقصد مورد نظر نداشته باشد.»
در این تعریف هیچ تفاوتی بین توریست داخلی و توریست خارجی وجود نداشته و به هر
