
ارائه اطلاعات مکمل در مورد تأمین کنندگان و مراحل فراوری؛
➢ بهبود کارائی در فراخوانی محصول پس از کشف یک مشکل در ایمنی مواد غذایی و یا کیفیت محصول؛
➢ محافظت و کسب شهرت عمومی از یک محصول، یک شرکت، یا یک صنعت و یک کشور؛
➢ تمایز محصولات بوسیله ارائه قابلیت ردیابی؛
➢ تضمین منشاء محصول (به عنوان مثال، مواد غذایی محلی، مواد غذایی ارگانیک، GMO، تجارت عادلانه و…)
➢ کاهش هزینههای عملیاتی و افزایش بهرهوری بوسیله انتقال اطلاعات دقیق، به موقع، کامل، و مداوم راجع به محصولات در زنجیره تأمین [52].
2-1-4-2- اصول قابلیت ردیابی
تعدادی از مطالعات منتشر شده توصیف کننده اصول قابلیت ردیابی در صنایع غذایی و صنایع دیگر است. در بخش زیر، دیگاههای گوناگونی از قابلیت ردیابی توضیح داده شده است. بر طبق مطالعات کیم35و همکاران (1995)، یک نهاد که قابل ردیابی است، واحد منابع قابل ردیابی (TRU) نامیده شده است. TRU نهادهایی دارای ویژگیهای مشابه میباشند که از طریق فرایندهای مشابه ایجاد شدهاند. قابلیت ردیابی بر اساس ارتباط واضح تعریف شده بین این واحدها میباشد. مو (1998) این رویکرد را دنبال کرد، اما بطور خاص اشاره کرد که قابلیت ردیابی بر اساس شناسایی منحصر بفرد محصولات است. شناسایی TRUها و فعالیتها به منظور ردیابی یک محصول ضروری میباشد. TRUها را میتوان با توجه به وزن، حجم، و غیره تشریح کرد. و فعالیتها را میتوان با توجه نوع و زمان/ طول مدت، مانند پردازش، حملونقل و ذخیرهسازی تشریح نمود. استورای36 و همکاران(2008) دیدگاه مشابهی از قابلیت ردیابی را اتخاذ کردند، اما بیشتر آن را در جزئیات شرح دادند، که اطلاعات اضافی باید به این واحدها با شماره شناسایی منحصربهفرد مرتبط شود، و تمامی این تحولات (تفکیک و ادغام) باید ثبت گردد. تحولات نقاطی هستند که منابع در آن ادغام، انتقال، اضافه، و یا تفکیک میشوند [53]. روابط بین واحدهای قابل ردیابی میتواند یک به یک، چند به یک، یک به چند، و چند به چند باشد. شناسایی واحدهای قابل ردیابی و روابط تحولات، کلیدی برای ردیابی محصول بهصورت داخلی و یا در زنجیره تأمین است [54]. اطلاعات محصول میتواند به شمارهشناسایی واحدهای قابل ردیابی متصل شود.
این مسیری با استانداردهای TraceFish [55]، و چارچوب TraceFood (2012) است: پیش نیاز دستیابی به قابلیت ردیابی، شناسایی منحصربهفرد واحدهای قابل ردیابی و سوابق تحولات است. در استانداردهای TraceFish مشخصات اطلاعات برای ماهی استر و زنجیره توزیع ماهی پرورشی ثبت شد، و TraceFood یک چارچوب متشکل از اصول، استاندادرها، و روشهای پیادهسازی قابلیت ردیابی در صنایع غذایی است. چارچوب TraceFood (2012) واحدهای ردیابی را به 1) بچ، 2) واحدهای تجاری، 3) واحد لجستیک (LU) تقسیم کرد: بچ “مقداری است که از طریق فرایندهای مشابه در یک مکان و دوره زمانی خاص قبل از حرکت به مکان دیگر انجام شده است”. بچ تولید واحد قابل ردیابی است که مواد خام و مواد تشکیلدهنده وارد آن میشوند پیش از اینکه به محصول تبدیل شود، و در واحدهای تجاری و لجستیک قرار بگیرد”. واحد تجاری “کوچکترین واحد قابل ردیابی است که بین دو طرف در زنجیره تأمین رد و بدل میشود” و واحد لجستیک کوچکترین واحد قابل ردیابی است که بین دو طرف در زنجیره تأمین رد و بدل میشود.
مدیریت اطلاعات قابلیت ردیابی در تولیدات اولیه، تولید مواد غذایی، مراکز توزیع و حمل و نقل شامل مؤلفههای ضروری در هر مرحله است:
➢ شناسایی بهر، اطلاعات بهر؛
➢ خواندن و اداره اطلاعات- بطور خودکار یا دستی؛
➢ ذخیرهسازی اطلاعات- الکترونیکی، مقالات، محتوای اطلاعات بهر؛
➢ تبادل اطلاعات با مشتریان- الکترونیکی، مقالات، محتوای اطلاعات بهر.
علامتگذاری و یا کدنویسی شناسایی بهر یک عنصر اساسی در ردیابی است. در ماده 18 مقررات اتحادیه اروپا 178/2002 اظهار شده است که غذا یا مواد خوراکی که در بازار قرارمیگیرد یا به احتمال زیاد در بازار قرارخواهدگرفت به منظور تسهیل در ردیابی آن باید به طور مناسبی برچسبگذاری شده و یا شناسایی شود [56].
6 عنصر ضروری برای یکپارچگی سیستم قابلیت ردیابی زنجیره تأمین مواد غذایی
این عناصر شامل:
I. قابلیت ردیابی محصول بهصورت موقعیت فیزیکی محصول در هر مرحله در زنجیره تأمین تعریف میشود.
II. قابلیت ردیابی فرایند انواع فعالیتهایی را که بر محصولات در طول مدت رشد و عملیاتهای پیش از برداشت اثر دارند را معین میکند(چه چیزی، کجا، کی).
III. قابلیت ردیابی ژنتیکی، ژنتیک مؤلفههای محصول و اطلاعات مشمول انواع آن و منشاءشان را تعیین مینماید (منبع، تأمینکننده).
IV. ورودیهای قابلیت ردیابی، نوع و منشاء (منبع، تأمینکننده) ورودیها مانند حاصلخیزی، یا مواد افزودنی مورد استفاده در حفظ و یا تبدیل مواد اولیه به محصول فراوری شده را تعیین مینماید.
V. قابلیت ردیابی بیماری و آفات، همهگیرشناسی مخاطرات و آفات میکروبشناسی را که ممکن است از محصولات غذایی سرایت داده شوند را مشخص میکند.
VI. قابلیت ردیابی اندازهگیری، به اندازهگیری فردی از طریق کالیبراسیون به استانداردهای مرجع مربوط است، و کیفیت اندازهگیری بوسیله فاکتورهای مختلف مشاهده شده که ممکن است بر نتایج اثر داشته باشند را تضمین مینماید (مانند فاکتورهای محیط زیست، اپراتور و…) [6].
هنگامیکه الزامات به خوبی مدیریت شود، قابلیت ردیابی دوطرفه از الزامات منبع به الزامات سطح پایینتر، محصولات کاری انتخاب شده، و مصنوعات تأیید شده بدست میآید، و سپس به منبع آن بازگشت داده میشود. چنین قابلیت ردیابی دوطرفه به تعیین تمامی الزامات منبع که بهطور کامل آدرسدهی شدهاند، کمک میکند و تمامی الزامات سطوح پایینتر و محصولات انتخاب شده میتواند از یک منبع معتبر ردیابی شوند. برای مثال، نیاز مشتری خاص را میتوان در تعدادی از الزامات مشخص نمود که هر کدام از آنها ممکن است با یک یا چند الزام معماری، عناصر طراحی، اشیاء یا کلاسها، واحدهای کد، آزمایش و اسناد کاربر ردیابی شود [57].
2-1-4-3- محرکهای قابلیت ردیابی مواد غذایی:
در ادبیات ده محرک در قابلیت ردیابی مواد غذایی شناخته شده است، که توسط اولسن (2009) اصلاح شده است.
شکل 4: مدل محرکهای قابلیت ردیابی در صنایع غذایی اصلاح شده توسط [58]
این محرکها عبارتند از:
1) قانونگذاری (37بولن، 2004؛ اپرا و مازاد38، 2001؛ 39 شرودر، 2008؛ اشواگل، 2005؛ سپاستاین40 و همکاران، 2008؛ سنست41، فراس42 و فرم43، 2007؛ اسکیگلند44و دجمک45، 2007؛ 46اسمیت و همکاران، 2005؛ تاکور47 و هوبرا48، 2009؛ تامپسون49، سیلویا50 و مرسی51، 2005؛لی52 و وانگ53، 2006)
2) ایمنی مواد غذایی (البز54 و همکاران، 2001؛ مو، 1998)
3) کیفیت (فردریکسن، استبرگ55، سیلبرگ56، لارسن57، و برمنر58، 2002؛ مارجسون59، گلوا60، ویسل61، گراته62 و اواتر63، 2010؛ مای64، 2010؛ راید65 و بولن66، 2007؛ وین67 و وربکه68، 1998؛ وانگ و لی، 2006؛ زدنوفسکی69، وهیر70، وربکا71 و ببچووکس722001)
4) قابلیت پایداری (رهام73 و اشمید، 2006؛ کانلی74، و سوتینن75 2009)
5) رفاه (ماداک76، جیز77، وسر78، ایکجلسن79 و بلاها80، 2001)
6) صدور گواهینامه (بولکوای81، کیارپکا82 2009؛ فراش83، رندراپ84، و فردریکسن، 2008؛ رهام، و سوتینن، 2006؛ کانلی و اشمید، 2009)
7) مزیت رقابتی (سانت آنا85، و همکاران، 2010)
8) ارتباطات زنجیرهای (فردریکسن همکاران، 2002)
9) تهدیدات بیوتروریسم (اولسن، 2005؛ تاکور، وانگ و هوبرا، 2010؛ تامپسون و همکاران، 2005)
10) بهینهسازی تولید (رزگارسیا86، استاینبرگر87 و رافمنت88، 2010)
2-1-4-4- یافتههای تجربی در محرکهای قابلیتهای ردیابی مواد غذایی:
مطالعات متعددی بوسیله دادههای تجربی در محرکهای قابلیت ردیابی مواد غذایی انجام شده است. اکثر این مطالعات در رابطه با
• ایمنی مواد غذایی (هرناندزجاور89 و همکاران 2009؛ ریگاتیری90، دمبرا91 و مانزینی92، 2007)
• کیفیت (گلوا و همکاران، 2010؛ مای و همکاران 2010)
• مزیت رقابتی (کانواری93 و همکاران، 2010؛ وان رایسریجیک94 و همکاران 2008)
• ارتباطات زنجیرهای (انگلزس، 2009؛ وانگ،لیو اوبراین95، 2009)
• بهینهسازی تولید (هوانگ96 و یانگ97، 2009؛ مارجسون، 2008)
انجام شده است. هیچ دادههای تجربی در مورد تهدیدات بیوتروریسم یافت نشد.
برخی از این محرکها بر بقیه تأثیر دارند. برای مثال، پروژههای صدورگواهینامههای قابلیت ردیابی میتواند به بازار دسترسی پیدا کند و در نتیجه میتواند یک مزیت رقابتی باشد [59]. مستندات سلامت حیوانات میتواند برای اهداف بازاریابی مورد استفاده قرار گیرد [60].
سه مسئله بسیار مهم برای موفقیت هر سیستم قابل ردیابی را ارائه کردند: 1) سازگاری، 2) استاندارسازی دادهها، 3) تعریف یک واحد منبع قابل ردیابی (TUR) [61].
این پایاننامه در راستای تعریف یک واحد قابل ردیابی فعالیت دارد. در ادامه به بررسی TRU میپردازیم و در بخشهای بعد به روشهای استانداردسازی اطلاعات در سیستم قابلیت ردیابی برای مدلسازی و استانداردسازی تعریف TRU اشاره میکنیم.
2-1-4-5- ابزارهای شناسایی قابلیت ردیابی
روش سنتی وارد کردن دادهها به سیستم کامپیوتری به صورت دستی است که پس از آنکه دادهها از روی کاغذ جمع آوری شدهاند، به شکل دستی به سیستم کامپیوتری وارد میشوند. مطالعات نشان میدهد که این روش به احتمال زیاد با 1خطا به ازاء هر 300 کاراکتر همراه است. از چنین احتمالاتی برای ایجاد خطا در پیاده سازی دادهها نیز وجود دارد [62]. در صورت امکان، داده باید بدون دخالت انسان جمعآوری گردد. انسانها به طور معمول در جمعآوری اطلاعات ضعیف عمل میکنند. چندین تکنیک برای جمعآوری داده در شیوهای مقرون به صرفه بدون وقفه در جریان کار پیشنهاد شده است. روشی که به طور گسترده مورد پذیرش واقع شده اتصال یک برچسب بر هر بهر میباشد: برچسب حاوی دادههای لازم برای شناسایی بهر است. این داده میتواند بصورت خودکار توسط خوانندگان مناسب خوانده شود. پراستفاده ترین برچسبها بارکد و تگهای RFID میباشد [63].
شناسایی فرکانسی رادیویی
شناسایی فرکانس رادیویی یک تکنولوژی در حال ظهور است که بهطور فزایندهای در مدیریت زنجیره تأمین مورد استفاده قرار میگیرد. تکنولوژی RFID نقش مهمی در پشتیبانی لجستیک و فرایندهای زنجیره تأمین بازی میکند، واین امر بدلیل توانایی شناسایی، ردیابی و پیگیری اطلاعات در طول زنجیره تأمین است. این تکنولوژی میتواند به تأمینکنندگان، تولیدکنندگان، توزیعکنندگان، و خردهفروشان اطلاعات دقیق زمان واقعی محصول را ارائه دهد. این دانش دقیق از موجودی کاهش نیروی کار، و تسهیل فرایندهای ساده کسب وکار و بهبود کارایی زنجیره تأمین را نتیجه میدهد. اگر بدرستی مورد استفاده قرار گیرد، این پتانسیل را دارد تا تأخیر زمانی و هزینه سفارشدهی را در کنترل موجودی کاهش داده، دقت اطلاعات موجودی را افزایش دهد، و به جلوگیری از سفارشات معوقه کمک کرده و تعداد نوبت موجودی را تقویت نماید [64]. RFID یک اصطلاح عمومی برای تکنولوژی است که از امواج رادیویی بهطور خودکار برای شناسایی اشیاء استفاده میشود. ذخیرهسازی یک شماره سریال، و اطلاعات دیگر، در یک ریز تراشه که به یک آنتن متصل است عمل شناسایی را انجام میدهد. RFID قادر به شناسایی یک جسم از راه دور بدون نیاز به خط دید میباشد [6]. RFID میتواند برای شناسایی و پیگیری محل کانتینرهای حمل و نقل و اقلام (مانند پوشاک، کتاب، دارو و…) موجود در انبار و کل مسیر حمل و نقل مورد استفاده قرار گیرد. RFID همچنین میتواند برای کارآمدتر شدن سیستم کنترل موجودی استفاده شود. از کشورهای اتخادکننده این تکنولوژی میتوان ژاپن، آلمان، چین، فرانسه، استرالیا، هلند، کره، و کانادا را نام برد [65].
عملکرد RFID
سیستمهای RFID هزینههای کارگری را با حذف عملیات اسکن دستی کاهش میدهد. یک خواننده RFID میتواند برچسبهای متعددی را
