
برای ما خواهد داشت که ما مشاهده میکنیم، در خود نص قرآنی تمام اهتمام بر ایجاد انگیزهی مخاطبان جهت برقراری ارتباط مستقیم با متن و فهم آن است (سعیدی روشن، 1377: 71). کلام وحیانی و فعل گفتاری خداوند معنادار است و بر اساس همان معنا داری است که شریعت و هدایت و کمال آفرینی انسان شکل میگیرد (سعیدی روشن،1377: 72).
رویکرد زبان خاص از یک سو هم خطاب همگانی قرآن و هم فهم پذیری عمومی آن را کاملا مورد عنایت خود دارد و تصریح میکند که قرآن دارای سبکی است که عرف عام مردم میتوانند رهنمود آن را دریابند (سعیدی روشن، 1386: 16). خداوند حقیقت واقعی قرآن را آسان، خلاصه و قابل فهم بشر تالیف کرد تا بشر که هدف اساسی خلقت بود از آن بهره گیرد والا اگر قرآن در عالم مجردات باقی میماند کسی هدایت نمیشد زیرا کسی نمیتوانست به آن دسترسی یابد. (شریعن ناصری، 1388: 6) قرآن کریم معانی را که برای ذهن مردم شناخته شده است گرفته، معارفی را که برای مردم ناشناخته مانده در قالب آن معانی در میآورد تا مردم آن معارف را بفهمند (سعیدی روشن، 1383: 186). بیانات لفظی قرآن، مثلهایی است برای معارف حقه الهی و خداوند برای اینکه آن معارف را بیان کند، آنها را تا سطح افکار عموم مردم تنزل داده است و گریزی از این نیست، زیرا عموم مردم جز حسیات را درک نمیکنند، از این رو معانی کلی را نیز باید در قالب حسیات به آنان فهماند. (سعیدی روشن، 1383: 186). آری، روی سخن قرآن با فهم انسانها است و در حقیقت به شخصیت و خرد آنان توجه دارد (معزی، 1381: 147).
زبان به دنبال خود اندیشه و فرهنگ را خواهد آورد و اگر زبانی، کامل و روشمند، همانند زبان الهی و مبین قرآن باشد، میتوان در انتظار اندیشه و فرهنگی نشست که شالودهی آن الهی است. این موضوع ما را به سوی بررسی چیستی زبان قرآن میکشاند (خوش منش، 1387: 116).
چون زبان یک دستگاه است، تعیین ارزش دقیق معنایی عناصر آن، در ارتباط آنها با سایر عناصر میسر است، از این رو، میتوان نتیجه گرفت که هر واحد زبانی دارای دو معنای مستقیم و غیر مستقیم است، معنای مستقیم یعنی معنای روشن و مشخص آن واحد و معنای غیر مستقیم یعنی معنای حاصل از همنشینی هر واحد زبانی با واحد زبانی دیگر. زبان انسان ترکیبی است از دو مولفه لفظ و معنا. هنگامی که سخن گویندهای را میشنویم، ذهن ما بدون التفات به صورت الفاظی که او ابراز میکند یکسر با معانی روبه رو میشود (سعیدی روشن ، 1383: 30). انسان با توانایی ادراکی خویش حقایق و معانی را در قالب مفاهیم طبقهبندی، تجزیه-تحلیل و تجرید نموده، به توصیف و انتقال آن به دیگران میپردازد (سعیدی روشن، 1383: 20).
در روایات اسلامی به این مساله اشاره شده که افزون بر سخنان ظاهری قرآن، باطن قرآن نیز اقیانوسی است که بسیاری از مسائلی که فکر بشر عادی به آن نمیرسد، در آن نهفته و گنجانده شده است (پورقراملکی، 1383: 57). در حدیث از رسول اکرم (ص) میخوانیم: ظاهر قرآن زیبا و باطن آن ژرف است، آن را حد و نهایتی است و فوق آن حد و نهایتی دیگر است، شگفتیهای آن پایان نمییابد و تازههای آن کهنه نمیگردد. (پورقراملکی، 1383: 58). در قلمرو درونی هر یک از زبانهای مردم دنیا یک نوع تمایزهایی از نظر گفتمان و نوشتار وجود دارد. سربسته و به رمز سخن گفتن، رسم و مرام اهل معرفت است و در غالب علوم، الفاظ و واژگان در معانی لغوی آغازین خود به کار نمیرود، هر چند بی تناسب با آن نیست. همان گونه که در میان هر قوم و نژادی یک نوع زبان عمومی و همگانی و یک نوع زبان ادبی در قالب نثر و نظم هیجانانگیز و برخاسته از نیروی تخیل نیز وجود دارد (سعیدی روشن، 1377: 68). قرآن یک فرایند تنزیلی و زبان از عمق به سطح دارد که در تجلی فعلی علم خداوند همانند خورشید روشنی بخش راه همهی انسانهاست تا اتمام حجت، حد نصاب هدایت و زمینهی سعادت برای همگان فراهم آید اما تمام حقیقت قرآن در این سطح خلاصه نمیشود بلکه مشتمل بر فرایند تاویلی و حقایق باطنی و زبان از سطح به عمق است که دسترسی به آن افزون بر اصول معرفتی و زبانشناختی، مستدعی تعالی نفسانی و بعد روانشناختی معصومانه است (سعیدیروشن، 1386: 20).
دو عنصر اساسی دروجود هر کس مبدا و رهیافت مفاهیم دینی قرآن است. یکی از آن دو عبارت است از: بهرهی معرفتی و شناختی، و دیگری عبارت است از صفا و پاکی نفسانی، به حسب اینکه این دو عنصر در فرد فرد بشر تفاوت بسیار قابل توجهی دارد، از این رو نمیتوان یافتههای درونی آنها از حقایق هستی مشهود و نیز وحی مکتوب را یکسان دانست. به هر میزان که این دو عنصر در وجود پرسشگر و جویندهی معارف معنوی فعال تر و راقی تر فراهم باشد، بالطبع زمزمههای جاری از کوثر وحی و ارمغانهای شکفته از بوستان قرآن نیز برای وی افزون تر خواهد بود (سعیدیروشن، 1377: 72-73). قرآن کریم افزون بر ساختار زبانی عام، عقلا برای انتقال معانی رویین و سطح ظاهری، مهارتها و قواعد دیگری را نیز در کار بسته که جنبهی از سطح به عمق زبان و منتقل کنندهی معانی باطنی آن است (سعیدیروشن، 1386: 14). از سوی دیگر ویژگیهای وجودی متن آیههای قرآن ارجمند نیز عامل اساسی دیگر و تاثیرگذار در نمودهای متفاوت فهم است. مراتب قرابت و میزان راز آگاهی هر یک از مخاطبان بر این خصوصیتها، تعیین کنندهی فهم و بهرهی آنان از معارف مکنون در ورای کلمات این کتاب شریف است.
نقش پایهای زبان همان ارتباط شناختاری و انتقال پیام است . به اعتقاد ما متن قرآن کریم از این لحاظ دارای ویژگی چند ساحتی است، یعنی گزارههای اخباری قرآن کریم با وجود توصیفی بودن واجد خصوصیت برانگیزندگی و تحریک هستند (سعیدی روشن، 1377: 73).
دو نوع کارکرد معرفت بخشی و انگیزشی قرآن را میتوان از تصحیحهای آیات به دست آورد. برخی از آیات به صراحت بیان میکنند که این کتاب هدف تعلیمی، معرفتبخشی و اصلاح بینشهای بشر نسبت به واقعیتهای عالم را در نظر دارد و نیز دارای هدف اصلاح بشر و ترغیب انسان به سوی کمال وجودی است (سعیدیروشن، 1390: 195.) زبان تعلیمی قرآن از زبان تربیتی آن منفصل نیست و زبان هدایت معنوی آن آمیخته به زبان احساس آفرینی و سوق انسان به تعادل در همهی ابعاد وجودی و واقعیتهای عینی حیات است و این همان زبان مخصوص و چند ضلعی قرآن است (سعیدیروشن، 1386: 19). بر پایه آموزههای قرآن، گوش فرا دادن به کلام خدا، به معنای ادارک ذهنی است و این، کار قلب و دل است. قلب مومن راستینی که کلمات خدا را مینیوشد، همانند نوری است که اشیا را همان گونه که هست، مینمایاند (معزی، 1381: 137). بر پایه آموزههای قرآن خطاست گمان کنیم که خرد انسان ابزاری است که از اعمال و رفتار انسان مستقل است و از آن تاثیر نمی پذیرد. بلکه در نظام آفرینش خرد و رفتار هر یک بر دیگری تاثیرگذار هستند (معزی، 1381: 135).
کاربرد الفاظ، به ویژه الفاظی که به حوزهی باورها و ارزشها تعلق دارند، در ظرف و موقعیت استعمال مستعملان با لحاظ معنای اصلی خصوصیات ویژهای را نیز میگیرند (سعیدیروشن، 1383: 35). نیروی احساس و تخیل و عاطفه در انسان، این مجال را پیش روی او میگشاید که افزون بر معانی حقیقی و معانی انتزاعی حاکی از حقایق خارجی، خود یک سلسله مفاهیم اعتباری محض و مجموعهای از معانی صرفا تخیلی چون رمان و مانند آن را پدیدارهای زبان ادبی و هنری را بیافریند که هیچ گونه مابازای خارجی ندارد. (سعیدیروشن، 1383: 36.) آیات الهی این خصوصیت چشمگیر را دارند که مخاطب خود را دگرگون میسازند و به فضای ایمان و اطمینان میرسانند. این ویژگی به هیچ وجه روی اختصاص به مومنان ندارد بلکه تنها شرط آن دلسپاری به آیات و همدلی با آنهاست (سعیدیروشن، 1390: 194). بنابراین مدلول گزارههای قرآن معرفت بخشی و حکایت از واقعیتهای عالم است تا آنها را مبنای ایجاد انگیزه و کنش ایمانی انسانها قرار دهد و آنها را به سوی هدف حیات انسانی بکشاند (سعیدیروشن، 1390: 177).
یکی از شیوههای قرآن در بیان مطالب خود این است که گاهی پیش از بیان مطلب، مخاطب خود را ندا میدهد و از او نام میبرد. معلوم است که این روش از نظر روانی تاثیر زیادی در مخاطب دارد و او را به اندیشیدن کامل در محتوای خطاب و مطلب ارائه شده وادرا میسازد. این موضوع در علوم تربیتی و روانشناسی روشن شده که وقتی متکلم نام مخاطب را به صورت خطاب بیان کند، توجه مخاطب یا شنونده به سخن متکلم جلب میشود و او را از حواس پرتی و عدم توجه به سخن نجات میدهد. به هر حال ذکر نام یا صفت شنونده در سخن گوینده یکی از شیوههای تجربه شده برای جلب توجه اوست. قران کریم نیز در موارد بسیاری از همین شیوه استفاده کرده و مخاطبهای خاصی را نام برده است (جعفری، 1373: 23).
3-2- سیمای سوره الرحمن
کلام الهى از لحاظ کیفیت کلمات و نظم زیباتر از هر نظم و نثر و از نظر مفاهیم و معانى دقیق و عمیق آن، شیواتر از هر سخن و کلام دیگرى است. میان آیات و سورههاى قرآن، بعضى از درخشندگى و برجستگى خاصى برخوردارند از جمله سوره “الرحمن” است که “عروس قرآن” لقب گرفته است.
سوره الرحمن همچون عروسی زیباییها و جذابیتهای هنری قرآن را در راستای علوم بلاغی به نمایش میگذارد. عروسی که زیور الرحمن از کمالات وجودی او، و جلال و اکرام حسن ختام و صفت اوست. مروارید “فبای الاء ربکما تکذبان” در گردنبند این عروس درخششی خاص ایجاد میکند. فواصل آیات این سوره تماما از واژههایی است که با ” ان” ختم شدهاند و این سبب پیرایش موسیقی بسیار لطیف و گوشنواز بیرونی است. کلمهی الرحمن به عنوان اولین آیه در واقع عصارهی کلام الهی در کل سوره میباشد. خداوند متعال انواع نعمتهای دنیوی و اخوری خود را به جذاب ترین شکل بیان میدارد تا آدمی را نسبت به رحمانیت خود به اقرار وادار کند. آموختن قرآن از طرف خدای رحمان بر همهی نعمتهای الهی مقدم میگردد که بیانگر اهمیت معرفت نسبت به قرآن است (حجازی،1383: 15). یکی دیگر از شاخصترین محسنات ادبی این سوره و در مجموع قرآن، آرایهی ایجاز است. با وجودی که سوره مدنی است ولی ذکر الطاف و عنایتهای الهی در آیات کوتاه و موجز، تاثیر کلام او را در عمق ضمیر انسان میافزاید که بالاترین درجه ی بلاغت را نشان میدهد (حجازی، 1383: 17).
3-2-1- سوره الرحمن از دیدگاه مفسران
آیت الله عظمی مکارم شیرازی در تفسیر نمونه در رابطه با محتوای این سوره میفرماید: سوره الرحمن در مكه نازل شده و داراى 78 آيه است. اين سوره به طور كلى بيانگر نعمتهاى مختلف معنوى و مادى خداوند است كه بر بندگان خود ارزانی داشته، و آنها را غرق در آن ساخته است، به طورى كه مىتوان نام اين سوره را “سوره رحمت” يا سوره نعمت گذارد، و به همين دليل با نام مبارك “الرحمن” كه رحمت واسعه الهى را بازگو مىكند آغاز شده، و با جلال و اكرام خداوند پايان گرفته است (مکارم شیرازی،1387: 101). بنابراين از يك نظر مجموع سوره يك بخش به هم پيوسته پيرامون نعمتهاى خداوند منان است، و اما از نظر ديگر مىتوان محتواى آن را به چند بخش تقسيم كرد:
بخش اول كه مقدمه و آغاز سوره است از نعمتهاى بزرگ خلقت، تعليم و تربيت، حساب و ميزان، وسائل رفاهى انسان، و غذاهاى روحى و جسمى او سخن مىگويد. بخش دوم توضيحى است بر مساله چگونگى آفرينش انس و جن. بخش سوم بيانگر نشانهها و آيات خداوند در زمين و آسمان است. در بخش چهارم از نعمتهاى دنيوى فراتر رفته، سخن از نعمتهاى جهان ديگر است كه با دقت و ظرافت خاصى ريزهكاريهاى نعمتهاى بهشتى اعم از باغها، چشمهها، ميوهها، همسران زيبا و باوفا، و انواع لباسها، توضيح داده شده است (مکارم شیرازی،1387: 101). و بالاخره در بخش پنجم اين سوره اشاره كوتاهى به سرنوشت مجرمان و قسمتى از مجازاتهاى دردناك آنها آمده است، ولى از آنجا كه اساس سوره بر بيان رحمت الهى است در اين قسمت توضيح زيادى داده نشده، به عكس نعمتهاى بهشتى كه به طور مشروح و گسترده آمده است آنچنان كه دلهاى مؤ منان را غرق سرور و اميد كرده، غبار غم را از دل برمىدارد، و نهال شوق
