
صورت لحظهای هستیم. در واقع آنچه که در حال انجام هست را بهراحتی میتوانیم مشاهده کنیم، و سازمانها میتوانند، دستورات لازم را در لحظه بدهند و شاهد نتایج آن باشند. در این پژوهش، مشتری نیز بهعنوان یکی از اعضای زنجیره از این قاعده مستثنی نیست.
➢ کاهش خطا در سیستم ورودی اطلاعات
استفاده از سیستمهای ورودی اطلاعات بهصورت دستی، پرهزینه، وقتگیر، و با خطای بالایی است. استفاده از تکنولوژیهای جدید چون RFID و بارکد، این امکان را بوجود آوردهاند تا بتوان ورود و خروج و بهصورت کلی هر رویداد را در زنجیره ثبت نمود. این روش در مقایسه با روشهای دستی خطای بسیار پایینی دارد (یک خطا به ازای هر 1000000 کارکتر). همچنین این اطلاعات میتواند بهصورت خودکار وارد سیستم شود. در نتیجه کارائی و قابلیت مشاهده اطلاعات، کاهش موجودی و غیره را بهبود خواهد بخشید.
➢ کاهش میزان سرمایه در گردش
با کاهش موجودی در انبار، و افزایش کارایی، صرف هزینة کمتر برای ردیابی مشکل، صرف هزینة کمتر برای فراخوانی محصولات و … میزان سرمایه در گردش، کاهش خواهد یافت.
علاوه بر موارد ذکر شده، پس از انجام تحقیق دریافتیم، سیستم دارای مزایای زیر است:
➢ افزایش رضایت مشتری
چنانچه مشتری بتواند بر سفارش خود، نظارت داشته باشد و اصلاحات لازم را انجام دهد، رضایت مشتری افزایش مییابد.
➢ افزایش سهم بازار
بسیاری از مشتریان از محصولاتی با ویژگی و مشخصات خاص استفاده میکنند، که این ویژگیها نیاز به ردیابی و ارائه تضمین از سوی نهادهای نظارتی دارد. بهطور نمونه مشتریان کالاهای ارگانیک، یا مشتریان گوشت حلال؛ با استفاده از شیوههای ردیابی میتوان سهم بازار را با جذب این مشتریان افزایش داد.
5-5- سهم علمی تحقیق
انتظار میرود تحقیق حاضر از ابعاد زیر به پیشرفت دانش کاربردی در حوزه قابلیت ردیابی کمک کرده باشد:
این تحقیق کوشیده است تا به پیادهسازی مدل قابلیت ردیابی برای بهبود رضایت مشتری و کنترل بهتر فرایند تولید در صنعت لبنیات در کشور ایران بپردازد که از لحاظ محیط تحقیق هم قابل اهمیت است. بهطوریکه تاکنون تحقیق مشابهی در زمینه قابلیت ردیابی در صنعت لبنیات در ایران انجام نگرفته است. از نظر تنوع ابعادی نیز، این پژوهش حائز اهمیت است، زیرا به مدلسازی پرداخته و همچنین مطالعه موردی در صنعت مواد غذایی (صنعت لبنیات) انجام داده است، و توانسته گامی نوین در تحقیقات پایاننامهای کشور بردارد. از لحاظ متدولوژی انجام تحقیق نیز حرکتی نو صورت گرفته است. بهطوریکه به توسعه مدل قابلیت ردیابی برای افزایش رضایت مشتریان پرداخته است، و مشتری را نیز بهعنوان یکی از اعضای زنجیره تأمین در نظر گرفته و شناسهای منحصربهفرد به مشتری تخصیص داده، تا موجب رضایت مشتری از خدمات سازمان و از محصول مورد انتظارش شود وارزش افزودهای برای سازمان به ارمغان بیاورد، که تاکنون در هیچ پژوهشی مشاهده نشده است
5-6- محدودیتهای تحقیق
علیرغم نقش این تحقیق در پیادهسازی چارچوب قابلیت ردیابی، از برخی جهات محدودیتهایی بر نتایج آن وارد شده است. بخشی از محدودیتهای تحقیق حاضر به روششناسی آن مربوط میشود.
در این خصوص، چندین محدودیت را میتوان برشمرد:
➢ در این مطالعه امکان، مطالعه تمامی مستندات سازمان و مشاهده رفتار مصرفکنندگان فراهم نبوده است. میتوان انتظار داشت، کاستی مستندات در جریان مدلسازی قابلیت ردیابی اثرگذار باشد و همچنین مشاهده رفتار مصرفکنندگان، ارزش افزوده را بدلیل توسعه مدل مشخص خواهد نمود.
➢ توسعه مدل بیشتر مربوط به سازمانهایی با کارکرد ساخت براساس سفارش159 یا مونتاژ براساس سفارش160 کاربرد دارد، چرا که در این سازمانها محصولات متنوع بوده و بسیاری آپشنها براساس نظر مشتری تولید یا مونتاژ میشود. اما در سازمان مورد بررسی محصولات با روش ساخت برای ذخیره161سازی، تولید میشوند و تنوع محصولات کم میباشد و مشتری نمیتواند ساختار محصول را اصلاح کند و یا تغییر دهد.
➢ تحلیلهای کمی برای بررسی رفتار مشتریان و همچنین تصدیق مزایای استفاده از سیستم مورد نیاز است. متأسفانه بدلیل محرمانهبودن اطلاعات سازمان، اطلاعات کمی در مورد روند تولید و توزیع در اختیار داشتیم، داشتن جزئیات بیشتر، میتواند تشریح الزامات را دقیقتر نماید و مدلسازی را بهبود بخشد.
➢ از دیگر مشکلات قابلیت ردیابی در صنعت مورد استفاده، فلهای بودن محصول بوده که موجب عدم ردیابی محصول گشته است و نمی توان اطلاعات ردیابی در بسیاری مراحل دیگر قابل بازیابی نمود. این امر از مشکلات محصولات فلهای میباشد.
5-7- پیشنهادات برای تحقیقات آتی
➢ قابلیت ردیابی حقیقی باید بیش از یک مرحله بالا/یک مرحله پایین باشد. باید دسترسی سریع به تمامی جزئیات محصول امکانپذیر باشد.
➢ در ردیابی محصولات فلهای مشکلاتی وجود دارد، و این امر بهدلیل ادغام واحدهای قابل ردیابی در بسیاری از نقاط میباشد. یکی از پیشنهادات، ایجاد بازرسی واحدهای قابل ردیابی پیش از اختلاط است، زیرا پس از آن دیگر تشخیص اینکه این مشکل از کدامین واحد قابل ردیابی ادغام شده است امکانپذیر نمیباشد. چنانچه پیش از اختلاط، از سالم بودن واحدهای قابل ردیابی اطمینان حاصل شود، هر چند دیگر امکان قابلیت ردیابی رو به عقب وجود ندارد، اما با این روش میتوان از معیوب شدن محصول در طی مراحل جلوگیری کرد. پیادهسازی این روش و همچنین راه حلی برای ردیابی محصولات فلهای میتواند، پیشنهادی برای تحقیقات آتی باشد.
➢ میتوان قابلیت ردیابی را در سازمانهای دیگر مواد غذایی مدلسازی و پیادهسازی نمود.
➢ همچنین با توجه به محدودیتهای صنعت مورد مطالعه در این پژوهش، مدل توسعهیافته را میتوان در صنایعی با ساختار ساخت براساس سفارش و یا مونتاژ بکار برد.
➢ برای افزایش رضایت مشتری میتوان مصاحبههایی از مشتریان انجام داد تا بیابیم که مشتریان مایل به دانستن کدامین اطلاعات از محصول میباشند که با درج آن بر روی بستههای محصول، موجب جلب رضایت مشتری گردید.
➢ تعیین سطح دسترسی مشتریان به اطلاعات محصول میتواند موضوع تحقیقات آتی باشد.
➢ همچین از آنجا که تعریف واحد و مشترکی از قابلیت ردیابی وجود ندارد، ایجاد درک مشترک و تعریف واحد از قابلیت ردیابی میتواند بسیار حائز اهمیت باشد.
➢ یکی از بزرگترین چالشها در قابلیت ردیابی زنجیره تبادل اطلاعات در یک فرمت استاندارد بین حلقههای مختلف در زنجیره است.
➢
➢
فصل 6- فصل ششم: مراجع تحقیق
[1]
D. Dickinson and D. Bailey, “Meat Traceability: Are US Consumers Willing to Pay for it?,” Journal of Agricultural Economics and Resource Economics, vol. 27(2), pp. 348-364, 2002.
[2]
X. Zhu, S. K. Mukhopadhyay and H. Kurata, “A review of RFID technology and its managerial applications,” Journal of Engineering and Technology Management, vol. 29, p. 152–167, 2012.
[3]
“Enterprise resource planning,” [Online]. Available: http://en.wikipedia.org/wiki/Enterprise_resource_planning.
[4]
ف. مصافی , “Supply chain management,” کتاب کنترل موجودی, [Online]. Available: http://en.wikipedia.org/wiki/Enterprise_resource_planning.
[5]
K. M. Karlsen, B. Dreyer, P. Olsen and E. O. Elvevoll, “Literature review: Does a common theoretical framework to mplement food traceability exist?,” Food Control, vol. 32, pp. 409-417, 2013.
[6]
L. Ulla, “Traceability in Agrifood Chains,” Intelligent Agrifood Chains and Networks, pp. 1-16, 2011.
[7]
A. Bechini, M. G. Cimino, F. Marcelloni and A. Tomasi, “Patterns and technologies for enabling supply chain traceability through collaborative e-business,” nformation and Software Technology, vol. 50, p. 342–359, 2008.
[8]
“GS1 Traceability,” productssolutions, [Online]. Available: http://www.gs1.org. [Accessed 2006].
[9]
ISO-22005:2007, “Traceability in the feed and food chain e General principles and basic requirements for system design and implementation,” International Organization for Standardization, 2007.
[10]
ISO, “Quality management systems e Fundamentals and vocabulary ISO,” International Organization for Standardization, 1994.
[11]
L. Opara, “Traceability in agriculture and food supply chain: a,” European Journal of Operational Research159, p. 269–295., 2004.
[12]
I. RUS, “the sustainability of integrated information system,” Procedia Economics and Finance 3, p. 1005 – 1011, 2012.
[13]
“ERP” [Online]. Available: www.irerp.com.
[14]
م. کازونی and ا. کازرونی, برنامه ریزی منابع سازمان, تهران: دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی, 1388.
[15]
TRACE 2, 2008. Annex I – TRACE – Tracing Food Commodities in Europe ‘Description of Work’, FP6-2003-FOOD-2-A Proposal No. 006942, Sixth Framework Programme.
[16]
P. Mandal and A. Gunasekaranb, “Application of SAP R/3in on-line inventory control,” Int. J. Production Economics, vol. 75, p. 47–55, 2002.
[17]
2. Liu, Zugang., Nagurney, Anna., (2011), Supply Chain Outsourcing under exchange rate risk and Competition, Omega, Vol.39, pp: 539-549.
[18]
” Chen, I.J., Paulraj, A. (2004). “Towards a theory of supply chain management: the constructs and measurements”, Journal of Operations Management, Vol. 22, pp. 119-150
[19]
” اشتدلر، ه و کیلگر، ک (1385)، مدیریت زنجیره تأمین، ترجمه نسرین عسگری و رضا زنجیرانی فرهانی، چاپ اول، تهران: انتشارات دانشگاه صنعتی امیرکبیر.
[20]
“- هوگس، م (1387)، اصول و مبانی مدیریت زنجیره تأمین، ترجمه محسن شیخ سجادیه و محمدرضا اکبری جوکار، چاپ اول، تهران: انتشارات آدینه، صص 15-17.”.
[21]
Handfield, Robert, Ragatz, Gary, Monczka, Robert, and Peterson, Kenneth, “Involving Suppliers in New Product Development”, California Management Review, vol. 42, no. 1, Fall 1999, pp. 59-82
[22]
Handfield, R.B., Nichols, E.L. (2004). “Key issues in global supply base management”, Industrial Marketing Management, Vol. 33, pp. 29-35.
[23]
Hung-Yi Wu, Gwo-hshiung Tzeng, Yi-Hsuan-Chen, (2004), A Fuzzy MCDM Approach for Evaluating Banking Performance based on Balanced Scorecaed, Expert Systems With Applications, vol:36, pp:10135-10147
[24]
X. Zhang, . J. Feng, M. Xu and J. Hu, “Modeling traceability information and functionality requirement in export-oriented tilapia chain,” Journal of the Science of Food and Agricultur, vol. 91(7), pp. 1316-1325, 2010.
[25]
J. Hu, X. Zhang, L. Mihaela Moga and M. Neculita, “Modeling and implementation of the vegetable supply chain traceability system,” Food Control, pp. 341-353, 2013.
[26]
M. Jansen-Vullers , C. van Dorp and A. Beulens, “Managing traceability information in manufacture,” International Journal o f Elsevier 23 (5), p. 395–413., 2003.
[27]
H. G. Gemesi, “Food Traceability Information Modeling and Data Exchange and GIS Based Farm Traceability Model Design and Application,” Iowa State University, 2010.
[28]
M. Thakur and K. A.-M. Donnelly, “Modeling traceability information in,” ournal of Food Engineering, vol. 99, pp. 98-105, 2010.
[29]
S. Arason , E. I. Ásgeirsson Margeirsson, B., Ma and B. Margeirsson, Decision support systems for the food industry. In, Berlin-German, pp. 295-315.
[30]
J. A. Alfaro and L. A. Ra ´bade,
