
کند و با سرکوب غرایز جنسی به انواع امراض روحی و جسمی مبتلا نشود و یا با رها کردن غرایز جنسی به بی بندوباری کشانده نشود، آیا راه بهتری از راه پیشنهادی اسلام وجود دارد؟ اگر انصاف و عقل را حاکم قرار دهیم تصدیق خواهیم کرد که این بهترین و سالمترین راه است.
مبحث سوّم: حکمت و فلسفهی همسران متعدد پیامبر(ص)
مخالفین اسلام از جمله ایرادهایی که به ساحت مقدس پیامبر(ص) وارد کردهاند، انتخاب همسران متعدد از سوی آن حضرت است که حضرت را به شهوترانی متهم کردهاند. در پاسخ این گروه میتوان گفت:
اولاً: با کمترین تأمل در همسران انتخابی ایشان و شرایط زمان و مکان و موقعیت اجتماعی و اهداف مقدس اسلام به این حقیقت خواهیمرسید که آن چه مخالفان گفتهاند از روی کینه و عاد با پیامبر اکرم(ص) و دین مقدس اسلام بوده که با واقعیت مطابقت ندارد زیرا ازدواجهای متعدد پیامبر در دوران سالخوردگی ایشان و بعد از فوت حضرت خدیجه(س) صورت گرفت، در حالی که اگر مردی شهوتپرستی را پیشهی خود سازد، معمولاً قبل از 25 سالگی باید ازدواج کند، آن هم در جامعهی عربستان که به خاطر آب و هوا و شرایط جغرافیایی خاص خود، بلوغ فرد زودتر صورت میگیرد. ثانیاً: پیامبر(ص) در سن 25 سالگی با خدیجه(س) که در سن 40 سالگی بود ازدواج کرده و 15 سال از عمر شریف خود را با خدیجه و در شرایط تکهمسری گذراند و این در حالی بود که در جامعه عربستان چند همسری رواج داشته است. ثالثاً: معمولاً مردان هوسباز و شهوتپرست در پی دختران زیبا و دلربا هستند، نه زنان بیوه و پیر و فرتوت. بعضی از همسران پیامبر به هنگام ازدواج با ایشان پیر و بسیار سالخورده بودند. رابعاً: عطش هوس چنین انسانهایی با دلربایی، طنازی و زیبایی شریک جنسیشان فرو مینشیند نه با زنان متعدد36.
اما حکمت اقدام رسول خدا در امر تعدد زوجات را میتوان در امکان تبلیغ دین اسلام از این راه و ورود در طوایف مختلف در جهت ابلاغ دستورات الهی و همچنین حمایت عملی از زنانی که به دلایل جنگ و دیگر حوادث بیسرپرست گشته، جستجو کرد. پیامبر با پیش قدم شدن و قبول تکفّل چنین زنانی، به طور عملی دیگر مسلمانان را تشویق نمود تا در صورت فراهم بودن شرایط و عدم وجود مانع با اقدام خود هم جلوی فساد آتی جامعه را بگیرند و هم فرزندان یتیم از بیسرپرستی و رنج بیپدر شدن در آینده رنج نبرده و مسائل عاطفی و نیازهای مادی آنان نیز برآوردهشود؛ که ازدواج پیامبر با هند دختر ابو امیه بن مغیره فخروی معروف به «امّ سلمه» با هدف حمایت از فرزندان یتیم وی صورت گرفت37.
فلسفهی دیگر تعدد زوجات پیامبر(ص) را میتوان در آموزش دادن امت خود مشاهده کرد. پیامبر با داشتن همسران متعدد به مسلمین نشان دادهاند که چگونه میتوان بین همسران عدالت جاری ساخت و صفا و صمیمیت را در عین تعدد به خانواده وارد نمود و بدون هیچ گونه کنش زندگی سالم داشت.
از دیگر اهداف تعدد زوجات از سوی پیامبر(ص) مبارزه با افکار جاهلی است که ازجمله آن ازدواج پیامبر(ص) با زینب بنت جحش بود. زینب قبل از ازدواج با پیامبر با زید بن حارثه، غلام آزاد شده و فرزند خواندهی پیامبر ازدواج میکند. زینب بارها اصالت خود را به رخ زید کشیده و مداوم او را تحقیر میکرد که سرانجام زید مجبور به طلاق وی شد. لذا به دستور خداوند متعال زینب به نکاح پیامبر درآمده تا بعد از آن مومنان در نکاح زنان پسرخوانده خود بر خویش حرج و گناهی نپندارند، لذا این مبارزهای بود که خداوند پیامبر را مأمور آن کرد تا ریشه خرافات و فرهنگ جاهلیت و رسوم غلط را بسوزاند38.
سؤالی که در این جا به ذهن میآید این است که چرا پیامبر بیش از چهار همسر داشت؟ چرا پیامبر از این حکم استثنا شدهاست؟ در پاسخ باید گفت:
اولاً: پیامبر قبل از نزول آیه و ایجاد محدودیت آن هم بعد از رحلت همسر اولش حضرت خدیجه دارای نه همسر بود. ثانیاً: طلاق دادن مازاد بر چهار همسر از سوی پیامبر به معنای رها کردن آنان در جامعه بدون هیچ گونه پشتوانه روحی و روانی بود؛ زیرا در صورتی که مردی همسر خود را طلاق دهد آن زن میتواند با دیگری ازدواج کند درحالی که زنان پیامبر حتی بعد از فوت حضرت مجاز به ازدواج با دیگری نیستند چرا که قرآن کریم زنان پیامبر را مادران امت اسلامی معرفی میکند و از طرفی ازدواج فرزند با مادرش حرام است. ثالثاً: همانطور که قبلاً گفته شد، همسران پیامبر اکثراً سالخورده بودند که حتی در صورت مجاز بودن به ازدواج مجدد، قطعاً نمیتوانستند همسر مناسبی برای خود پیدا کنند. رابعاً: بسیاری از سخت گیری ها مخصوص پیامبر است و دستورات شاقّ منحصر به خود را داشته است؛ مثلاً پیامبر حق ندارد زنان را طلاق داده و زن جدیدی انتخاب کند و این درحالی است که دیگر مردان چنین محدودیتی ندارند یا در عبادات هم همین طور است. برای مثال نماز شب بر پیامبر واجب است در حالی که برای دیگر مسلمانان مستحب است. لذا تعداد زوجات و داشتن نه همسر هم جزء موارد خاص پیامبر(ص) است.
مبحث چهارم: شرایط جواز تعدد زوجات
به دلیل ضرورت اصلاح رسم تعدد زوجات و مبارزه با افکار جاهلیت، دین اسلام یک سری شرط و شروطی را مقرر نموده است تا از تعدد زوجات بیرویهای که در میان اعراب رواج داشت، جلوگیری کند. لذا در مبحث حاضر به بیان شرایط جواز تعدد زوجات در دین مبین اسلام و همچنین در طول تاریخ قانونگذاری ایران میپردازیم.
گفتار اول: شرایط جواز تعدد زوجات در دین اسلام
همانطور که قبلاً بیان شد، حکم تعدد زوجات در اسلام از احکام امضایی بوده نه تأسیسی، با این تفاوت که اسلام در جهت محدود کردن این امر شرط و شروطی را مقرر نموده است تا از تعدد زوجات بی رویهای که در میان اعراب جاهلیت رواج داشت جلوگیری کند و برای مسلمانان نیز در طول تاریخ مسیر صحیح و درست اختیار همسر متعدد را تبیین نماید، لذا شرایط تعدد زوجات در اسلام به شرح زیر است:
بند اوّل: محدودیت عددی
اولین قدمی که اسلام در زمینهی اصلاح رسم تعدد زوجات انجام داد، ایجاد محدودیت عددی بر آن است. به بیان دیگر، در دوران جاهلیت هر مردی اختیار ازدواج با هر تعداد زن را داشت و تشکیل حرمسرا در میان ملل قدیم خود شاهدی بر صدق این مطلب است39 که اسلام برای برچیدن حرمسراها و حفظ کرامت انسآنها برای این قانون محدودیتی که حداکثر چهار زن است قرار داد (البته آن هم به شروطی که ذکر خواهیم کرد). پس اولین محدودیت، محدودیت عددی است که تحت عنوان استیفاء عددی به آن میپردازیم.
«استیفاء» در لغت به معنای کامل گرفتن است و اصطلاح فقهی استیفاء عدد آن است که مرد چهار زن دائم داشتهباشد که در این صورت نمیتواند زن پنجمی را به عقد دائم بگیرد، همانطور که شوهر داشتن مانعی برای ازدواج زن محسوب میشود. استیفاء عدد هم مانعی برای ازدواج دائم مرد و موجب بطلان ازدواج مجدد و بی رویه وی میشود، که این منع در قانون صریحاً ذکر نشده ولی با توجه به حقوق اسلامی، عرف و عادت مسلم که مبتنی بر فقه اسلامی است، در محدود بودن تعدد زوجات دائم به چهار زن شکی وجود ندارد40.
حال سؤالی که در این جا مطرح میباشد این است که آیا استیفاء عدد در نکاح منقطع وجود دارد؟
از جمله روایاتی که در این باره آمدهاست به روایاتی از زراره میتوان اشاره نمود که از امام صادق علیهالسّلام در مورد متعه سؤال کرد که آیا متعه جزء چهار همسر است؟ حضرت در جواب فرمودند: «تزوّج منهم الفاً فإنهن مُستأجِرات41»؛ با هزار تن از آنها میتوان ازدواج کنی چون آنها جزء مستأجرات هستند. یا در روایت دیگر از حضرت رسول سؤال میکند متعه تا چه تعداد حلال است؟ حضرت در پاسخ میفرمایند: «هر تعداد که بخواهی»42.
اما در کنار این قبیل روایات، روایت دیگری آمده که متعه را جزء نصاب چهار زن حساب کردهاند، ازجمله این روایات، روایت عمار ساباطی از امامصادق (ع) است که فرمودند: «هیَ اَحد الارْبَعه43»؛ متعه یکی از چهار زن است. در بین فقهای متقدم نیز قاضی ابن براج صاحب المهذب، متعه را جزء چهار زن میداند و میگوید: «وَ لاَ یجوز للمتزوّج مَتِّعْهُ انَّ یزید علی ارْبِعْ مِنَ النِّسَاءِ»44 شهید ثانی هم روایات متعارضی که متعه را جزء چهار زن میداند می آورد و هم نظر مشهور که متعه را جزء چهار زن نمیدانند نقل میکند، اما خود نظر و فتوایی نمیدهد و در تردید است45. اما نظر مشهور فقهای امامیه46 بر این است که ممنوعیت جمع بیش از چهار زن در مورد نکاح دائم است و در نکاح منقطع هیچ محدودیتی وجود ندارد47. اما همچنانکه برخی از حقوقدانان معاصر معتقدند، در نکاح منقطع نیز استیفاء عدد موثر است. از نظر دکتر کاتوزیان: «در حقوق کنونی نمیتوان زوجه موقت را در حکم «مستأجر» پنداشت و رابطه با او را در قالب عقد معوض اجاره مطالعه کرد. نکاح منقطع نیز هرچند که احترام و دوام ازدواج دائم را ندارد، در هر حال نکاح است و مشروعیت و نفوذ خود را از همین عنوان میگیرد. پس اگر شمار زنان مرد محدود به چهار باشد، زن موقت نیز بایستی از جمله زنان به شمار آید و در استیفاء عدد موثر باشد. تأیید این نظر نه تنها از زنبارگی و سوء استفاده هرزگان جلوگیری میکند، حقوق ما را با سایر مذاهب اسلامی نیز نزدیک میسازد و با اخلاق عمومی سازگارتر است»48.
بند دوم: عدالت
«عدل» در لغت به معنای داد، انصاف، برابری، درستی، تساوی و ضد ظلم و جور است49 و عدالت به معنای برابر داشتن، دادگری، دادگر بودن و انصاف داشتن آمدهاست50. معنی اصطلاحی عدل «قرار دادن امور در جای خود»51 میباشد. برخی از صاحب نظران واژه «قسط» را نیز مترادف با عدالت دانسته و گفتهاند: «عدالت و قسط به معنای میانهروی و تعادل در امور و به دور از افراط و تفریط بودن است»52. عدالت در فقه شیعه معنای گستردهای دارد و شامل همهی امور فردی و اجتماعی میشود. همچنین در فقه شیعه برای امام جمعه و جماعت، قاضی، شاهد، حاکم و مرجع تقلید عدالت را شرط میدانند53 اما معنایی که از عدالت برای هر کدام از افراد مذکور متصور است با دیگری متفاوت میباشد.
حضرت علی (ع) در معنای عدل میفرمایند: «الْعَدْلُ یضع الامور مَوَاضِعِهَا»54؛ یعنی عدل، قرار دادن امور در جای خویش است (هر چیز به حق خود برسد یا حق هر کسی و هر چیزی به او داده شود) امام صادق علیهالسّلام در این باره میفرمایند: «عدالت این است که شخص را به عفاف و اجتناب از کبائر بشناسید و نشانهی آن هم مواظبت بر نمازهای پنجگانه و حضور در (نماز) جمعه و جماعات است»55 که در این روایت، امام به معنای مورد نظر فقهاء از عدالت که ترک کبائر است اشاره میفرمایند.
اما معنای عدالت و عدل در موضوع ازدواج مجدد مفهوم خاص خود را دارد که از معنای لغوی و اصطلاحی دور نیفتاده و به عبارتی از آنها در تعریف عدالت به عنوان شرط ازدواج مجدد استفاده گردیدهاست. بدین ترتیب، اگر عدالت را فضیلتی بدانیم که به موجب آن باید به هرکس آن چه را که حق اوست داد، در رابطه مرد با همسران خویش در تعدد زوجات نیز عدالت به همین مفهوم به کار رفته است. لذا شوهر باید در پرداخت نفقه و چگونگی معاشرت با همسران و فرزندانشان چنان رفتار کند که هر کدام خود را برابر با دیگران بیابند و به عبارتی همسر دوم در شرایط مساوی با همسر اول زندگی کند.
البته قبل از ظهور اسلام به تنها چیزی که اهمیت داده نمیشد مسأله عدالت و اجرای آن بود. در ایران زمان ساسانی رسم تعدد زوجات شایع بود و نه تنها میان زنان، بلکه میان فرزندان آنها نیز عدالت جایی نداشت. عناوین «پادشاه زن» و «چاکر زن» خود مصداقی از این تبعیض است. حقوقی که پادشاه زن از آن برخوردار بود، چاکر زن از آن محروم بود و حتی میان فرزندان آنها هم تبعیض وجود داشت و از حقوق مساوی بی نصییب میماندند.
اما با ظهور اسلام تحولی در جوامعی که از نور هدایت برخوردار شدند ایجاد گردید. اسلام در برخورد با تعدد زوجات یک شرط اصلی و اساسی که چون سدّی در برابر مردان و تمایلات آنها بود، ایجاد نمود و آن عدالت و اجرای آن است. به این ترتیب تعدد زوجات که شکل حرمسراداری به خود
