
فرمودند: اي علقمه! بر امام حسين(عليه السلام) ندبه کنيد و برايش بگرييد… و هر کدام از شما که ميتواند در آن روز {عاشورا} به دنبال طلب حاجتي نرود، پس نرود؛ چرا که آن روز، روز نحسي است که حاجت هيچ مومني در آن برآورده نميشود و اگر برآورده شود هم برکت نخواهد داشت و هيچ يک از شما در خانه اش در آن روز چيزي را ذخيره نکند؛ چرا که هر کس اين کار را انجام دهد، در آن برکت نبيند. امام باقر(عليه السلام) فرمودند: من براي کسيکه اين کار را انجام دهد ضامنام که براي او نزد خداوند، آنچه که قبلاً ياد کرديم- از اجر عظيم- خواهد بود و خداوند او را با کسانيکه با امام حسين(عليه السلام) شهيد شدهاند، محشور ميکند42.
ب.امام محمد باقر عليهالسلام از هر فرصتي براي ترويج فرهنگ عزاداري سود ميجستند. يکي از مناسبتها حضور به همرساندن شاعران و مرثيهسرايان معروف در بيت امام علیه السلام بود که به مجلس عزاداري و شعرخواني در مصائب سيدالشهدا عليهالسلام مبدل ميشد. کميت اسدي، شاعر بزرگ شيعي، خدمت امام رسيده و اشعاري قرائت کرد. فَبَكَي وَ بَكَي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عليهما السلام وَ سَمِعْتُ جَارِيَةً تَبْكِي مِنْ وَرَاءِ الْخِبَاءِ… 43. امام محمد باقر عليهالسلام همراه فرزندشان حضرت صادق عليهالسلام گريستند و صداي گريه و ضجّه اهل حرم نيز از پشت پرده به گوش ميرسيد. کميت، ميگويد: به محضر امام باقر عليهالسلام شرفياب شدم، حضرت فرمودند: قسم به خدا! اي کميت! اگر نزد ما مالي بود حتما آن را به تو ميداديم و لکن حق تو همان چيزي است که رسول خداصلياللهعليهوآله به حسان فرمود: ماداميکه از ما دفاع ميکني، پيوسته روح القدس با توست.
ج. امام باقر عليهالسلام ميفرمايد: … ندبه کند براي امام حسين عليهالسلام و بر او بگريد و کساني از اهل خانهاش را که نسبت به آنها تقيه نميکند، امر کند به گريه کردن بر او؛ و در خانهاش با اظهار بيتابي بر او مصيبت و عزا برپا کند و همديگر را براي مصيبت امام حسين عليهالسلام تسليت بگويند؛ و اگر چنانچه اين کارها را انجام دهند، من نزد خدا برايشان همة آن فضيلتها را ضمانت ميکنم. يعني ثواب هزار حج و هزار عمره و هزار غزوه (جنگ همراه پيامبر) را.44
نقل شده است از دعبل خزاعي که ميگويد: در چنين روزهايي [ايام محرم] به محضر سيد و مولايم امامرضا عليهالسلام شرفياب شدم؛ ديدم که او محزون و دلگرفته نشسته و يارانش گرداگرد او ميباشند. وقتي مرا که در حال آمدن بودم ديد، فرمود: مرحبا به تو اي دعبل! مرحبا به ياري کننده ما به دست و زبانش! سپس مجلس را برايم باز کرد و مرا در کنار خود نشاند و به من فرمود: اي دعبل! دوست دارم برايم شعري بخواني، چرا که اين روزها براي ما اهلبيت روزهاي حزن بوده است و براي دشمنان ما خصوصاً بنياميه روزهاي شادي بوده است. اي دعبل! هرکس بر مصيبت ما بگريد يا ديگران – هرچند يک نفر- را بگرياند، اجر او بر عهده خدا خواهد بود. اي دعبل! هرکس چشمانش بر مصيبت ما و بخاطر آنچه که از سوي دشمنانمان بر سر ما آمده گريان شود، خداوند او را با ما و در زمره ما محشور ميگرداند. اي دعبل! هرکس بر مصيبت امام حسين عليهالسلام گريه کند، خداوند قطعاً گناهان او را ميبخشد. سپس آن حضرت برخاست و پردهاي ميان ما و اهلبيتش قرار داد و آنها را پشت پرده نشاند تا بر مصيبت جدشان حسين عليهالسلام گريه کنند. سپس رو به من کرد و فرمود: اي دعبل! بر حسين عليهالسلام مرثيه بخوان که همانا تو ياور ما و مدح کننده ما هستي تا زمانيکه زندهاي؛ پس تا جاييکه در توان داري در ياري ما کوتاهي مکن. دعبل ميگويد: بغض گلويم را گرفت و اشکهايم جاري شد و شروع به خواندن ابيات کردم: «آيا فاطمه سلاماللهعليها را نميبينيد، موقعي که حسين عليهالسلام تنها به روي زمين؛ کشته افتاده بود و با لب تشنه در کنار فرات شهيد شده بود؟» « آنگاه که فاطمه سلاماللهعليها بالاي پيکر مبارکش با سيلي بر صورت خود زد و اشک ديدگانش بر صورت جاري شد.»45
ب- تاثير سيره ائمه معصومين عليهمالسلام در شکلگيري مجالس مذهبي بعد از ايشان
این الگوي ارائه شده توسط ائمه اطهار (عليهمالسلام) که در بالا و در برخي روايات به آنها اشاره گرديد، در برپائي مجالس مذهبي تاثير بسزائي گذاشت و برگزاري اين مجالس شکل جديدي به خود گرفت و ذکر نام و ياد امامحسين(عليهالسلام) بر مجالس مذهبي سايه افکند؛ هر چند انواع مجالسي که شرح آنها در قبل آمد به قوت خود باقي بودند ولي ذکر نام و ياد امامحسين(عليهالسلام) همواره فضاي اين مجالس را تحت تاثير خود قرار داده بودند.
در ادامه به بررسي مجالس مذهبي بعد از توسعه اين مجالس در ايران ميپردازيم:
1-3-2- تاريخچه مجالس مذهبي در ايران
مهمترين نکته بارز و روشن که در مرور بر مجالس مذهبي در ايران مدّ نظر است، تأثيرات متقابلي ميباشد که اين مسئله در نمادهاي اجتماعي و حکومتي ايجاد کرده است. اين رابطه دو طرفه بود و در اثر تمايل به ابراز وفاداري نسبت به اهل بيتعليهمالسلام؛ ايرانيان همواره بر عليه حاکميت ظلم و ستم موضع داشتند. تمايل به اهل بيتعليهمالسلام ، گاه به شکل ابراز محبت به سادات مهاجر که به سوي ايران ميآمدند بروز مييافت و گاه در نوحهسرايي و عزاداري بر شهيدان و نوحهسرايي در رثاي کشتهشدگان از عترت پيامبر صلياللهعليهوآله و ذريه علي عليهالسلام و زهرا سلاماللهعليها بروز مييافت.46
اما اصليترين شکل اين اعلام دوستي و مودت با خاندان پيامبر صلياللهعليهوآله، در هجرت امامرضا عليهالسلام به ايران مشاهده گرديد. گويا هجرت حضرت به ايران، نقطه عطفي را در تاريخ شيعه رقم زد.
امام رضا عليه السلام، خود رهبري مجالس را بر عهده گرفت، در دهه محرم به طور منظم و همهساله در سوگ جدش امام حسين عليه السلام مينشست که روايات دعبل خزائي، از شاعران نامدار شيعه، در اينباره فراوان است.47
1-3-2-1- هجرت امام رضاعليهالسلام به ايران
امام در ايام کوتاه اقامتشان در ايران، در تعظيم شعائر و برگزاري مجالس مذهبي بسيار کوشا بودند و قضيه شرفيابي دعبل به حضور آن حضرت از آن جمله است. شهرستاني در کتاب خود بيان ميکند: «عزاداري در مرو خراسان در عهد امام هشتم علي بن موسي الرضاعليهالسلام رونق يافته و اقامه مجالس سوگواري و نوحهسرائي و احياء شهادت امامحسينعليهالسلام به طرز باشکوهي برگزار ميگرديد.»48
1-3-2-2- مهاجرت اهل بيت حضرت موسي بن جعفرعليهالسلام و امام رضاعليهالسلام به ايران
يکي از وقايع مهمي که در اثر هجرت امامرضاعليهالسلام به ايران بوجود آمد و تأثير عميقي در قيامهاي شيعي و در نتيجه، توسعه فرهنگ تشيع و نحوه برگزاري مجالس مذهبي در ايران داشت، مهاجرت سادات موسوي و فرزندان موسي بن جعفرعليهالسلام و حضرت رضاعليهالسلام از مدينه به سمت ايران بود که هدف ظاهري آن را زيارت حضرت علي بن موسي الرضاعليهالسلام توجيه مينمود و مأمون که متوجه چنين قضيهاي شد، به عمال خويش در ولايات دستور داد که آنها را برگردانده و در صورت لزوم آنها را حبس نموده و تحت کنترل قرار دهند.
اين گروه کثير از سادات و منسوبين ايشان در حوالي فارس و به رهبري احمد بن موسيعليه السلام که بعدها معروف به شاهچراغ شد، با مأموران حاکم فارس به نام قتلغ خان درگير شده و منجر به شهادت جمعي از ايشان و پراکنده شدن گروه بيشماري به ساير مناطق شمالي ايران از جمله کوهستانهاي صعب العبور طبرستان، ديلمان، قومس و همچنين مناطق مياني همچون ري و اطراف قزوين شد.
با پناه دادن ايرانيان به اين مهاجران علوي، کمکم ارتباط تقويت شده و حتي رابطه سببي بين ايشان و مناطق ياريدهنده ايجاد گرديده و خودبهخود، فرهنگ شيعي تقويت گرديد و اين امر به نوبه خود در کيفيت برگزاري مجالس مذهبي و ارتباط شيعيان با اين مجالس موثر بود.
حضور اين سادات، کمکم به صورت دائمي درآمد و عدهاي از ايشان نيز در سالهاي بعد به اين مناطق هجرت کردند. اين حضور، عملاً باعث ايجاد پايگاه مطمئن و عميقي گرديد که از يکسو نمادهاي شيعهگري را تقويت ميکرد و از ديگر سو ملجأ و پناه مردم در مقابله با ياغيان و ستمگران محسوب ميشد. به همين دليل، چند قيام مؤثر سادات در دهههاي اوليه قرن سوم در ايران پا گرفته و ولولهاي ايجاد کرد.
در سال 250 هجري، اولين حاکميت و امارت مستقل از حکومت مرکزي را که متعلق به سادات مهاجر بود، در مازندران قديم موسوم به امارت علويان طبرستان ميبينيم که حدود نيم قرن، اين حاکميت دوام يافته و با تکيه بر ايمان و اعتقادات مردم به نمادهاي علوي، برکاتي از خود به جا گذاشت که از جمله آن تکايا و حسينيههايي بود که نماد ثقل قدرت معنوي علويان به شمار ميرفت.49
مرقدها و مضجعهايي به ياد مانده از سادات شهيد، در مناطق کوهستاني طبرستان و اطراف رشته کوه البرز و زاگرس، همواره و در طول تاريخ، به عنوان محل اجتماع، جنبش و برگزاري مجالس براي مردم محسوب ميشد.
1-3-2-3- استقرار شيعيان مهاجر و شکل گيري شهر مقدس قم
مجالس مذهبي در ايران به وسيله اشخاص مورد اطمينان اقامه ميشد و گويندگان تاريخ و روايات بيشتر از رؤساي قبيله اشاعره بودند. کسانيکه ناچار شدند از کوفه به اصفهان سپس به قم فعلي، به خاطر پناهجويي کوچ کنند.50
مدتي پس از استقرار اين مهاجرين پيروان علي عليهالسلام و آل علي در اين ناحيه، به پيريزي بناي شهر قم و آبادي آن شروع کردند. همچنانکه ساکنينشان به اقامه سوگواري در مجتمعات خاصه و مجالس پنهاني بر حسين عليهالسلام ميپرداختند.
1-3-2-4- ورود حضرت فاطمه معصومهسلاماللهعليها به قم
اشعريون شيعه بر احياء يادبود کربلاي غمبار در روز عاشورا و برقراري مجالس مرثيه در آن روز استمرار داشتند. تا اينکه سيده بزرگوار حضرت فاطمه معصومهسلاماللهعليها دختر موسي بن جعفرعليهالسلام و خواهر امام علي بن موسي الرضاعليهالسلام در سال 201هـ که از مدينه پيغمبر صلياللهعليهوآله ميآمد و به ديدن برادرش امام رضا به مرو خراسان ميرفتند در بين راه به اين شهر نزول اجلال فرمودند. چرا که حراميان به کاروانشان حمله کرده و مردان کاروان را کشتند و ايشان به نزديکترين شهر يعني قم آمدند که مورد استقبال اشعريون و اهل قم قرار گرفتند. در شهر قم 17 روز به حال مريضي در خانه موسي بن خزرج بن سعد اشعري اقامت گزيدند و بعد از وفاتشان در زميني که ملک اين ميزبان بزرگوار بود دفن گرديدند و قبرشان روضه و زيارتگاه شده و مردم براي زيارت و تبرک و اقامه مجلس سوگواري اطراف آن را گرفتند.
بعد از دفن حضرت معصومهسلاماللهعليها در قم، تسلط شيعه اشعريين در اين ناحيه زياد شد و برگزاري مجالس مذهبي ميان طبقات مختلف اين شهر و روستاها و قصبات همسايهاش توسعه پيدا کرد. لذا اشعريوني که از کوفه به اين ناحيه ايران کوچ کردند، کساني بودند که تخم تشيع و پيروي علي عليهالسلام را در اين سرزمين کاشتند و موضوع شهادت امام حسين عليهالسلام و سوگواري و عزاداري و نوحهسرائي بر سيدالشهدا عليهالسلام زمينهاي براي شکلگيري مجالس مذهبي گرديد.51
1-3-2-5- برگزاري مجالس مذهبي بعد از شهادت حضرت امام رضاعليهالسلام
بعد از شهادت امام علي بن موسي الرضا عليهالسلام برگزاري مجالس مذهبي در ايران بنيان نهاده شد و با تغيير سياست حکومتهايي که سلطنت را در مناطق مختلف ايران بدست ميگرفتند قوت و ضعفهايي پيدا ميکرد. در بعضي از نقاط، که دوستان اهل بيت پيامبر صلياللهعليهوآله مانند پادشاهان آل بويه حکومت داشتند قوت ميگرفت و در آن نواحي که دشمنان علوّيين حکومت داشتند رو به ضعف مينهاد. اين حالت ضعف و قوت در مجالس مذهبي استمرار داشت تا اينکه صفويه در ايران به حکومت رسيد و توانست ايران را از حالت ملوک الطوائفي بيرون آورده و يک حکومت مرکزي توانا بوجود آورد. همچنين
