
خوب است.
یا درآیه زیر گستره در خدمت فشارهی عاطفی است:
“مجرمين از چهرهشان شناخته ميشوند، و موي سر و پاهايشان را ميگيرند و در آتش ميافكنند (41)”.
در آیه بالا به موضوع عاطفی “در آتش افکندن مجرمین” که در جسم احساس میشود اشاره شده، این احساس با فشارهی منفی متجلی شده است. گستره با بیان حالت مجرمان ایجاد شده و با ذکر عبارتهای “مجرمین از چهرههایشان شناخته می شوند” یا “موی سر و پایشان را میگیرند” به خدمت فشاره میآید و به بسط موضوع حالت جهنمیان میپردازد.
3-4-8- تکرار در سوره الرحمن
در سوره الرحمن 31 بار آیه “فباى آلاء ربكما تكذبان ” تکرار شده است که جزو پرتکرار ترین آیات قرآن است. در خصوص تکرار این آیه نظرات گوناگونی مطرح شدهاست.
همه انواع تکرار در قرآن حاوی قصد و غرض خاصی میباشد، که تاثیر کلام را در جان شنونده میافزاید، خصوصا در این سوره تکرار لفظ و معانی آیه “فبای الاء ربکما تکذبان” نه تنها ملالآور نیست، بلکه شخصیت خفتهی آدمی را دگرگون میسازد. چنان که ابن رشیق قیروانی گفته است: تکرار در برخی از موارد نیکوست و در بعضی از جاها قبیح است و زشت (حجازی:1383: 15-16). ابن رشیق برخی از تکرارها را نا زیبا شمرده ولی تکرار آیه “فبأی آلاء ربکما تکذبان” را در سورهی الرحمن از معجزات دانسته و آن را بسیار متحسن شمرده، زیرا هربار که خدای بزرگ نعمتی را یادآوری کرده، این آیه تکرار شدهاست. قاضی عبد الجبار میگوید که: این آیه تکرار نیست به لحاظ این که بعد از ذکر هر نعمتی آن را بیان کرده است که با نعمت دیگر فرق دارد و اگر از نظر لفظی آیه همان آیه است ولی در هر جا غیر از معنای اول را اراده کرده است.
و بعد ادامه میدهد که: تکرار در این جا طرف مورد خطاب را بیشتر به منظور و مراد گوینده میرساند، که این نوعی بلاغت است. اگر کسی خرده بگیرد که چرا این آیه بعد از آیات عذاب تکرار شده است، باید گفت که این آیات بازدارنده از معاصی و در جهت ترغیب به انجام طاعات است و در واقع مضامین این آیات نیز از نعمتهای الهی محسوب میگردد و چه بسا که تهدید و وعید خداوند اهمیت بیشتری در مقایسه با سایر نعمتها داشته باشد (حجازی، 1383: 16).
یکی از شیوههای قرآن در بیان مطالب خود این است که گاهی پیش از بیان مطلب، مخاطب خود را ندا میدهد و از او نام میبرد. معلوم است که این روش از نظر روانی تاثیر زیادی در مخاطب دارد و او را به اندیشیدن کامل در محتوای خطاب و مطلب ارائه شده وادرا میسازد. این موضوع در علوم تربیتی و روانشناسی روشن شده که وقتی متکلم نام مخاطب را به صورت خطاب بیان کند، توجه مخاطب یا شنونده به سخن متکلم جلب میشود و او را از حواس پرتی و عدم توجه به سخن نجات میدهد. به هر حال ذکر نام یا صفت شنونده در سخن گوینده یکی از شیوههای تجربه شده برای جلب توجه اوست. قرآن کریم نیز در موارد بسیاری از همین شیوه استفاده کرده و مخاطبهای خاصی را نام برده است (جعفری، 1373: 23).
قرآن اعتقاد ندارد که تکرار لزوما مسئلهای پیش پا افتاده است. قرآن سرشار از تکرار مضمون و بیان است، همانگونه که از کتابی که خود را “ذُکّر” مینامد و دغدغهی اصلیاش تبیین پیام الهی به شکاکان و معترضین و نیز مومنین و مسلمین است انتظار دیگری نمیرود. تکرار عقیدهای مذهبی را جلوهای دو چندان میبخشد (حُری، 1386: 339).
آیت الله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه میفرماید: در سوره الرحمن 31 بار جمله “فباى آلاء ربكما تكذبان ” كه به وسيله آن از بندگانش اقرار بر نعمتهاى خود مىگيرد در آن ذكر شده.
تكرار آيه “فباى آلاء ربكما تكذبان ” آن هم در مقطعهاى كوتاه آهنگ جالب و زيبایى به سوره داده، و چون با محتواى زيبايش آميخته مىشود و جاذبه خيرهكنندهاى پيدا مىكند، لذا جاى تعجب نيست كه در حديثى از پيغمبر گرامى اسلام (ص) نقل شده است كه فرمود: « لكل شىء عروس و عروس القران سوره الرحمن جل ذكره” :” براى هر چيزى عروسى است، و عروس قرآن سوره الرحمن است» (مکارم شیرازی،1387: 102). پس از ذکر این نعمتهاى گوناگون مادى و معنوى در آخرین آیه مورد بحث جن و انس را مخاطب ساخته، مىگوید: “کدامیک از نعمتهاى پروردگارتان را تکذیب مى کنید؟!”. نعمتهایى که یکى از دیگرى گرانبهاتر و پرارزشتر است، نعمتهایى که سراسر زندگى شما را در برگرفته، و هر یک نشانه روشنى از قدرت و لطف و مهر پروردگار است، چگونه ممکن است اینها را تکذیب کرد؟! این استفهام، استفهام تقریرى است که در مقام اقرار گرفتن مىآورند (مکارم شیرازی،1387: 124).
خداوند متعال از بندگانش بعد از ذكر اين نعمتها نسبت به يك يك آنها اقرار مىگيرد، و اين جمله را در ذكر نعمتهاى ديگر تكرار مىكند كه مجموعا 31 بار مىشود. اين تكرار نه تنها منافاتى با فصاحت ندارد بلكه خود يكى از فنون فصاحت است، اين درست به آن مىماند كه پدرى فرزند فراموشكارش را مخاطب ساخته مىگويد: آيا فراموش كردى كودكى خرد و ناتوان بودى؟ خداوند منان نيز نعمتهاى گوناگونش را به اين بشر فراموشكار يادآور مىشود، و به دنبال هر بخش از اين نعمتها از او سوال مىكند كداميك از اينها را مىتوانى انكار كنى؟! (مکارم شیرازی،1387: 125) نعمتهاى معنوى؟ یا نعمتهاى مادى؟ نعمتهاى این جهان؟ یا نعمتهاى بهشتى؟ نعمتهایى که سر تا پاى وجود شما را فرا گرفته و دائما غرق در آنید، و گاه بر اثر غرور و غفلت همه آنها را به دست فراموشى مىسپرید، و از بخشنده اینهمه نعمتها و کسى که در انتظار نعمتهایش در آینده هستید غافل مىشوید؟ کدامیک را منکر هستید؟ (مکارم شیرازی،1387: 197).
آیت الله طباطبایی در خصوص تکرار در سوره الرحمن میفرماید: آنچه در عالم هست چه عينش و چه اثرش از نعمتها و آلاى خداى تعالى است و به همين جهت پشت سر هم از خلايق مىپرسد و با عتاب هم مىپرسد كه: “فباى الاء ربكما تكذبان- كداميك از آلاى پروردگارتان را تكذيب مى كنيد؟” و اين خطاب عتابآميز در اين سوره سى و يك مرتبه تكرار شدهاست (طباطبایی، 1374: 155).
حجت الاسلام والمسلمین قرائتی نیز در خصوص تکرار در این سوره میفرمایند: در این سوره، آیه “فبای آلاء ربکما تکذبان” سی و یک مرتبه تکرار شده که بیشترین تکرار در کل قرآن است. جالب آنکه این آیه تکراری، هم انسانها را مورد خطاب قرار داده هم جنیان را، که کدام یک از نعمتهای بی شمار الهی را تکذیب میکنید؟ (قرائتی، 1388: 371).
و سپس بعد از آن بحثى پیرامون تكرار ارائه مىدهد: براى ایجاد یك فرهنگ، تكرار مسایل، مهم و ضرورى است در حدیث مىخوانیم: دلیل چهار مرتبه تكرار «اللّه اكبر» در آغاز اذان، آن است كه مردم از غفلت درآیند ولى هنگامى كه متوجه شدند، باقى جملات به دو بار تقلیل مىیابد (قرائتی، 1388: 383-384).
قرائتی در تفسیر خود یکی از علل تکرار در قرآن را یادآوری نعمتهای الهی میداند: تكرار، گاهى براى تذكر و یادآورى نعمتهاى گوناگون است. نظیر تكرار آیه “فباى آلاء ربكما تكذبان” (قرائتی، 1388: 385).
گاهى حضرت علىعلیه السلام به خاطر ایجاد حساسیت در مردم، الفاظى را تكرار مىكردند. چنانكه به فرزندانش وصیت مىكند: “الله الله فى الایتام…”، “الله الله فى جیرانكم”، “الله الله فى الصلاة”، “الله الله فى القرآن…” كه لفظ جلاله «الله» تكرار شده است. تكرار نماز در هر شبانه روز، براى آن است كه هر روز گامى به خداوند نزدیك شویم. كسى كه از پلههاى نردبان بالا مىرود، در ظاهر، پاى او كارى تكرارى انجام مىدهد ولى در واقع در هر حركت گامى به جلو و رو به بالا مىگذارد. كسى كه براى حفر چاه كلنگ مىزند، در ظاهر كارى تكرارى مىكند، ولى در واقع با هر حركت، عمق چاه بیشتر مىشود. انسان با هر بار نماز و ذكر و تلاوت آیهاى گامى به خدا نزدیك مىشود تكرار سفارش به تقوا در هر یك از خطبههاى نماز جمعه در هر هفته، بیانگر نقش تكرار در تربیت دینى مردم است (قرائتی، 1388: 384).
شعیری در خصوص آهنگ کلام و یکی از نمودهای آن یعنی تکرار میگوید: یکی از مباحث مهم در گفتمان عاطفی بحث ضرب آهنگ99 است. ضرب آهنگ تعیین کنندهی نوع حضور گونههای حسی-ادراکی است. در این رابطه دو نوع هویت حضوری را میتوان برای شی قائل شد: در صورتی که ضرب آهنگ حاکم بر فضای تنشی آهنگی کند باشد، ما با برجستگیهای شیء حاضر مواجه میگردیم. یعنی اینکه کندی ضرب آهنگ، برجستگیهای شیء که با آن مواجهیم ، تثبیت میگردد. پس تندی ضرب آهنگ در فضای تنشی تثبیت شیء را به همراه دارد،زیرا باعث خنثا شدن وجوه مختلف و گوناگونی که شی میتواند از آن برخوردار باشد، میگردد. تندی ضرب آهنگ، تحکیم شیء را در پی دارد، در حالی که کندی آن، گونههای برجسته و گوناگون شیء را بر شوشگر نمایان میسازد. تندی و کندی دو نوع ضرب آهنگ در فضای حسی-ادراکی است که با توجه به اشخاص و نوع فرهنگها سبب شکلگیری نوع ارزشی هر چیز میشوند (شعیری، 1389، 101-102).
3-4-9- نقش آهنگ100 و نمود101 در گفتمان
یکی از فرا ارزشهای موجود در دنیای گفتمانی تغییرات آهنگ گفتمان است. تغییرات آهنگ گفتمان، تعیین کنندهی چگونگی گردش ارزشها در گفتمان و حضور موجه و قابل قبول آنهاست. این تغییرات را میتوان به مثابهی ریتم تند، ریتم آهسته، کوبش، برش، کوتاهسازی، تزریق ناگهانی، سرعت غیر منتظره و جز اینها دانست که شرایط پذیرش یا مبادلهی مفعول یا شی ارزشی را دستخوش تغییر میسازند. این همان صورت فاعلی فرا ارزش است که ترسیمکننده چگونگی شرایط گردش و عرصهی مفعول ارزشی و تعامل عوامل درگیر در گفتمان است (شعیری، 1389: 141).
آهنگ گفتار را میتوان به مثابهی یکی از اشکال کمینهای دانست که هدفمند است. یعنی بر اساس نظم یا برنامهی خاصی ظاهر یا ناپدید میگردند. منظور از آهنگ در اینجا چگونگی تجلی روند حرکت در گفتمان است و نمود شرایطی است که بر اساس آن روند حرکت فرصت بروز مییابد. چنین ظهور و غیبتی نشان دهندهی آن است که آهنگهای گفتمانی هدفمند و با برنامه هستند؛ سازماندهی میکنند و از همه مهم تر به ایجاد تقابل میانجامند و مجموعهی این اعمال منجر به تولید اثرات عاطفی گفتمان میگردد. اما نباید این نکتهی مهم فراموش شود که این تولیدات عاطفی بدون در نظر گرفتن تاثیرات آهنگ گفتار بر جسم شوشگر (که فعالیت جسم-ادارکی قرار دارد) بدون معناست. به عبارت دیگر، این آهنگ باید احساس شود و حیات جسمی شوشگر را متاثر سازد. تاثیرپذیری جسمی از آهنگ گفتار یعنی هنگام مواجهه با آهنگی کند، احساس کندی کردن و در تعامل آهنگی تند، احساس تندی و بر انگیختگی کردن.
بنابراین بر حسب تنشی که در جسم شوشگر ایجاد میگردد، میتوان از اثرات عاطفی آهنگ گفتار سخن گفت. در بسیاری از موارد، آهنگ گفتار را عنصر یا جنبهای نمودی نیز همراهی میکند. در واقع، آهنگ گفتار که خود تجلی بخش فضای عاطفی حاکم بر گفتمان است، میتواند دارای نمودهای متفاوتی باشد. تکرار، استمرار، تراکم، تجدید، تداوم، درازا، کوتاهی یا بلندی، همه و همه عناصری هستند که همراه آهنگ گفتارند. پس آهنگ و نمود گفتار را میتوان صورتهایی دانست که بر جریان عاطفی گفتمان دلالت دارند و تعیین کنندهی سازهی یک گونهی عاطفی در گفتمان هستند (شعیری، 1389: 152-153).
ریتم و ضرب آهنگ کلام در سوره الرحمن در ادامه و بر اساس نمودار به طور کامل بررسی میشود.
3-4-10-تنش در سوره الرحمن
دانستیم که طرحوارههای تنشی بر اساس نظریه فونتی به چهارگونه تقسیم شدند و هر کدام از آنها نوعی از تعامل فشارهها و گسترهها را در گفتمان تنشی نشان میدهند. حال باید دید این طرحوارههای تنشی چگونه در گفتمان سوره الرحمن نقش ایفا میکنند و چگونه باعث به وجود آمدن معنا میشوند. بررسی الگوهای تنشی چگونگی تعامل وجه معرفتی و انگیزشی در گفتمان سوره الرحمن را نشان میدهد. به همین منظور ابتدا به بررسی آیات و فشارهها و گسترههای موجود در داخل آیات پرداخته و آنها را از نظر طرحوارههای فضای تنشی مورد مطالعه قرار دادهایم تا مشخص شود ترسیم محورهای عاطفی و معرفتی(معانی کیفی و کمی) در اجزای
