
عناصر عرضه را شامل جاذبهها، خدمات ،تسهیلات و زیرساختها میداند او جاذبهها را به سه دسته: طبیعی (آب و هوا، چشمانداز، حیات وحش و پوشش گیاهی، دریاچهها و سواحل، کوهستانها و غیره)، انسان ساخت (جاذبههای ساخته شده مانند: معماری، پارکها، جاذبههای فرهنگی، مانند: موزهها، تاریخ، فرهنگ عامه، مذهب، جاذبههای اجتماعی، مانند: شیوه زندگی، گروههای قومی، زبان) و جاذبههای مصنوع (پارکهای موضوعی، پیستهای اسکی، رویدادها، مراکز آبدرمانی) تقسیم کرد (ونهوف، 2005 : 77 – 76).
2-9-1-2- تقاضای گردشگری
در زمینه تقاضای گردشگری تعاریف مختلفی وجود دارد. به طور کلی تقاضای گردشگری عبارت است از میزان اشتیاق و نیازی که گردشگران با انگیزههای مختلف برای مصرف محصولات گردشگری در زمان و مکان مشخص از خود نشان میدهند و حاضرند در مقابل دسترسی به محصولات و منابع گردشگری هزینه کنند(فرزین، 1385 : 13).
شناسایی نیازها و ویژگیهای بازار تقاضا، در تعیین سمت و سوی کیفیت عرضه گردشگری از اهمیت بسیار برخوردار است .در مفاهیم بازاریابی گردشگری برای تعیین ویژگیها و نیازهای بازار تقاضا در وهله اول بخشبندی بازار مطرح میگردد، بخشبندی بازار بر مبنای متغیرهای چندی صورت میپذیرد. کاتلر متغیرهای زیر را به عنوان متغیرهای بخشبندی بازار تقاضای گردشگری برمیشمرد(کاتلر و دیگران، 2006 : 264).
• جغرافیایی: شامل منطقه، اندازه شهر، تراکم جمعیت، آب و هوا
• جمعیت شناختی: سن و جنس، اندازه خانوار، دوره عمر خانواده، درآمد، شغل، تحصیلات، مذهب، نژاد، ملیت
• روانشناختی: سبک زندگی، شخصیت
• رفتاری: اوقات مصرف (معمول، خاص)، مزایای مورد انتظار، میزان مصرف، وضعیت وفاداری، مرحله آمادگی خریدار، نگرش (عقیده) نسبت به محصول.
بسیاری از محققان گردشگری در مفاهیم برنامهریزی و توسعه مناطق و مقصدهای گردشگری از متغیر مبدأ گردشگر فرست به عنوان متغیر کلی بخشبندی بازار تقاضا استفاده میکنند که این خود دربرگیرنده بسیاری از متغیرهای فوق است. بر طبق این متغیر گردشگران بطور کلی به چهار بخش زیر تقسیم میشوند:
گردشگران محلی: گردشگرانی که از شهرها، روستاها و مناطق پیرامونی به منطقه یا مقصد گردشگری سفر میکنند.
گردشگران منطقهای: گردشگرانی که از سایر شهرهای یک استان (حتی شهرهای دوردست) یا ایالت به منطقه یا مقصد گردشگری سفر میکنند.
گردشگران ملی: گردشگرانی که از سایر استانها و یا ایالتهای کشور به منطقه یا مقصد گردشگری سفر میکنند.
گردشگران بینالمللی: گردشگرانی که از سایر کشورها به منطقه یا مقصد گردشگری سفر میکنند(پریدوکس25: 2004 ، 39).
شناخت انواع گردشگری و طبقهبندی آنها در برنامهریزی گردشگری بسیار مهم است. زیرا تقاضاها و خدمات مورد نیاز انواع گردشگران یکسان نیست. تاکنون کارشناسان و صاحبنظران در عرصه گردشگری با توجه به معیارهای مختلف، طبقهبندیهای مختلفی از گردشگری ارایه دادهاند که در ادامه به آنها اشاره میشود.
گردشگری تفریحی26: در صنعت گردشگری، گردشگری تفریحی در کانون توجه قرار دارد. در کشورها یا مکانهایی که پذیرای گردشگران هستند، مقصود از گردشگران تفریحی، کسانی هستند که عکس میگیرند، سوغات میخرند و با مردم ساکن این مکانها تماس زیادی ندارند و سرانجام اینکه برای دورههای کوتاه مدت در آن مکانها اقامت میکنند. بازار این بخش از گردشگران بسیار گسترده است.
گردشگری تجاری27: در گردشگری تجاری، گردشگر در گردهماییها، کنفرانسها، برنامههای آموزشی، تبلیغاتی و کارهای حرفهای یا تخصصی مشارکت میکند. گردشگری تجاری به وسیلۀ آژانسهای مسافرتی با برنامهای مشخص برای نوع فعالیتها و محل مورد بازدید تنظیم میگردد(چاک وای،1382، ص 179).
گردشگری آموزشی: اگرچه هر مسافری پس از رفتن به یک مکان میتواند دربارۀ فرهنگ، جامعه و جنبههای دیگر آن مکان چیزهایی را بیاموزد و از این نظر هر نوع سفری را میتوان سفر آموزشی نامید، ولی معمولاً اصطلاح گردشگری آموزشی28 به سفرهایی اطلاق میشود که مسافران از طریق برنامهای رسمی و منظم مطالبی میآموزند (همان ص 161).
گردشگری مذهبی: سفرهایی که مایه مذهبی دارند، بر روی طیف گستردهای قرار دارند که در یک انتهای طیف، مکانهای مقدس بخش بزرگی از مردم یک ناحیه را جذب میکنند. در انتهای دیگر طیف کسانی به این مکانها روی میآورند که میخواهند شفا یابند(همان ص 182) .
گردشگري سلامت29: در گردشگری سلامت، گردشگران به مکانهایی میروند که بتواند از خدمات پزشکی آن استفاده نمایند. بنابراین، چنین سفری مستلزم فعالیتهای گوناگونی میشود که در هر یک مساله بهداشت و سلامت فرد یا گردشگر مورد نظر است.
گردشگری فرهنگی30: گردشگری فرهنگی به جذابیتهای فرهنگی توجه خاص دارد. جذابیتهای فرهنگی شامل موزههای هنری، نمایشنامهها، ارکسترها و سایر کارهای هنری و موسیقی میشود( همان ص 156).
دیدن دوستان و بستگان31: مسافرت به قصد دیدار از دوستان و بستگان بخش بزرگی از مسافرتهای بینالمللی را تشکیل میدهد. این سفرها به میزان مهاجرت افراد به کشورهای دیگر بستگی دارد. سفرهایی که به قصد دیدن دوستان و خویشاوندان انجام میشود از آن نظر اهمیت دارد که به احتمال زیاد تکرار میشوند (همان،ص 180).
گردشگری ماجراجویانه32: بسیاری از افراد در سفر دست به کارهایی میزنند که مخاطره آمیز است و میخواهند در این زمینه تجربههایی به دست آورند. برخی از افراد که به سفر میروند میخواهند در مسیرهای جدید یا غیر عادی، مهارت ها و تواناییهای جسمی خود را بیازمایند و به همین منظور به کوهنوردی، قایقرانی یا صخرهنوردی میپردازند. برخی هم میخواهند بدون استفاده از وسایل و ابزار جدید با طبیعت روبرو شوند و از این کار لذت ببرند. انگیزه هر چه باشد، این جهانگردان درصدد رفتن به مکانهایی هستند که بتوانند تجربههای مخاطره انگیزی کسب نمایند. به طور کلی، گردشگری ماجراجویانه، بالای کوهها، روی رودخانهها، جنگلها و دیگر پدیدههای طبیعی انجام میشود(همان، ص 185).
گردشگری مصرفی33: در کلیه انواع گردشگری عامل مصرف وجود دارد. ولی گردشگری مصرفی اشاره به فعالیتهای دارد که به مصرف و آسیب رساندن به منابع طبیعی میانجامد. متداولترین نوع گردشگری مصرفی، ماهیگیری و شکار است.
گردشگری محصور34: منظور از گردشگری محصور آن نوع از گردشگری است که عواملی از محیطزیست طبیعی را تحت شرایط خاص و کنترل شده نگهداری میکند و در معرض دید گردشگران قرار میدهند. مانند باغ وحشها، اکواریومها .
اکوتوریسم35: منظور از اکوتوریسم که از دو واژۀ اکولوژی و توریسم مشتق شده، آن نوع گردشگری است که با محیطهای طبیعی و بکر و دست نخورده و همچنین نواحی حفاظت شده، مرتبط میشود. اکوتوریسم به حفظ اکوسیستم کمک میکند و برای منابع طبیعی و ارزشهای بومی جوامع محلی، احترام و ارزش قایل است(زاهدی، 1385،ص 28(.
در سالهای اخیر انواع جدیدی از گردشگری مانند گردشگری فضایی، گردشگری اینترنتی و…آغاز شده است. در گردشگری عصر نوین36 مسافران قصد دارند از دنیای مادی فاصله گرفته و به مفهوم عمیقتری از زندگی دست یابند. گردشگری عصر نوین شامل سفرهایی میشود که با هدف فرهنگی، بهداشت و تماشای مناظر بکر طبیعی انجام میشود. کسانی که خود را جزئی از نهضت عصر نوین میدانند، به اهمیت یادگیری مطالبی از فرهنگهای باستانی که شامل ورزشهای روحی، توجه به ماورای طبیعت، انجام ورزش یوگا، روی آوردن به غذاهای کاملاً طبیعی و گیاه خواری ، اعتقاد دارند. این دسته از مسافران که به سفرهای عصر نوین میروند به مکانهای مقدس و باستانی که به عصر پیش از مسیحیت تعلق دارند، روی میآورند. غالباً این نوع مسافرتها به گونهای است که مردم به دیدن بناهای گذشته و تاریخی و شاهکارهای معماری میروند( چاک وای ،1382، ص 160).
10-1-2- تاریخچه و مفهوم توسعه
برای مروجین اولیه توسعه در دهه 1950، توسعه به معنای رشد درآمد سرانه در مناطق توسعه نیافته تلقی میشد و رشد بیشتر یک مفهوم و مقوله کمی بود و این گونه استنباط میشد که با رشد تولید ناخالص ملی، میتوان به توسعه دست یافت، بدین ترتیب شاخص توسعه یافتگی جوامع و یا واماندگی از توسعه در آن زمان به طور عمده شاخص اقتصادی بود. همزمان با تحولات جهانی ، مفهوم توسعه نیز گسترش یافت و در ابعاد مختلف تجلی پیدا کرد. در بین اقتصاددانان – جنبههای اجتماعی و سیاسی و نهادی توسعه، مورد توجه بیشتری قرار گرفت. در کل اقتصاددانان و نظریه پردازان برجسته علوم اجتماعی و سیاسی پا را فراتر نهاده و توسعه را به مفهومی جامع در بردارنده مفاهیمی مانند توسعه انسانی، فقر زدایی، عدالت و برابری، یکپارچگی اجتماعی، مشارکت مدنی و …. مطرح کردند. بدین ترتیب در مباحث توسعه، افقهای دیگری باز شد و ابعاد و رویکردهای جدیدی در دستور کار سیاستگزاران و برنامهریزان و مجریان توسعه قرار گرفت(ضیایی، 1388).
1-10-1-2- تئوریهای توسعه
همانگونه که معنی توسعه در طول زمان تغییر یافته، الگوها یا تئوریهای بسیاری برای توسعه بوجود آمده است آنچه مسلم است توسعه مفهومی فراگیر دارد و به معنی رشد و پیشرفت همه جانبه و مشمول تغییرات می باشد. چهار تئوری اصلی توسعه از دیدگاه شارپلی عبارتند از:
1/ پارادایم مدرنیزم37: برخی از شاخصها مانند GNP یا درآمد سرانه، شاخصهای اصلی توسعه محسوب میشوند. در این دوره، رشد اقتصادی به معنای توسعه در نظر گرفته میشود. این باور وجود داشت که تمام کشورها و منطقهها طی یک فرایند مشابه از توسعه نیافته به یک کشور یا منطقه توسعه یافته تبدیل میشوند و مسائلی مانند فقر و نابرابری اجتماعی به طور خودکار با رشد اقتصادی برطرف میشوند.
2/ پارادایم عدم استقلال38: در اواخر دهه 1960 و دهه 1970 کشورهای فقیر جهان سوم قدمهای کشورهای جهان اول را به سمت توسعه یافتگی طی کردند. در این شرایط تئوری وابستگی، گسترش یافت، که در آن بیان میشود که توسعه یک فرایند خطی نیست و اینکه، جمعیت فقیر با ادامه این شکل از توسعه به علت وابستگی اقتصادی بالا به جمعیت توسعه یافته همچنان در وضعیت توسعه نیافتگی باقی خواهند ماند. عقب ماندگی یا توسعه نیافتگی در بعضی کشورها به علت وابستگی به سایر کشورهای غنی یا استثمار آنها است. سیستم گردشگری بینالمللی از طرف بعضی از افراد به عنوان مظهر تئوری وابستگی تلقی میشود(شارپلی،2002).
3/ نئولیبراسیم39: اشاره به تمایل برنامههای بینالمللی دارد که مستلزم بینش کشورها به اقتصادهای آزاد میباشد. این خود منجر به بدتر شدن شرایط محلی میشود(همان).
4/ توسعه جایگزین40: در دهه 1980، توسعه جایگزین، ظهور پیدا کرده و به پارادایم غالب تبدیل شد. این پارادایم بیانگر یک تغییر اساسی از تمرکز سنتی بر وسایل و ابزار به سمت مردم است و در آن به ابتکارات و طرحهای افراد بومی تأکید شده و در مقابل با سه تئوری قبلی قرار دارد که رشد اقتصادی را ترغیب میکند. این الگو رویکرد پایین به بالای توسعه را معرفی میکند که بر رضایت افراد از نیازهای اساسی تمرکز دارد(شارپلی،2006). در این دوره نگرانی مردم در مورد تخریب زیست محیطی ایجاد شده توسط رشد اقتصادی افسار گسیخته به اوج خود رسید و به ظهور و گسترش یک فلسفه جدید در ارتباط با توسعه یعنی توسعه پایدار – در اواخر دهه 1980، منجر شد(شارپلی ،2008). این الگوی توسعه از تلاقی رشد اقتصادی و محیط زیست گرایی ریشه گرفته است و معمولاً با اصطلاحاتی مانند:
رشد متوازن، توسعه بلند مدت و برابری و عدالت اجتماعی در ارتباط است با گذشت زمان، مفاهیم مربوط به توسعه پایدار، از تأکید بر محیط زیست به سمت الگوهای جدیدتری با تأکید بیشتر بر مردم از جمله، کاهش فقر، توانمند سازی، جامعه و عدالت اجتماعی گسترش یافت(اشلی41،2000).
2-10-1-2- توسعه پایدار42
پایداری مفهومی است که به تناوب در توسعه، برنامهریزی و مدیریت گردشگری مورد استفاده قرار میگیرد. استفاده امروزی از واژه پایداری به زمان ارایه گزارش بروتلند43 در سال 1987 باز میگردد(هلدن،2000). در این گزارش واژه توسعه پایدار مورد استفاده قرار گرفت. این گزارش به
