
مورد قبول خالق اثر قرار نگيرد. «مفسر در حین تفسیر، خودش را مى آفریند. چنین مفسرى را مى توان «دازاین» هایدگر دانست؛ چرا که دازاین نیز در حین تفسیر جهان، «خودش» را مى آفریند. آنچه در تفسیر «خود» مهم است هستى دازاین است. هنگامى که دازاین، به تفسیر جهان یا متن مى پردازد، تصمیم مى گیرد تا به طریق جدیدى «در- جهان» باشد. مفسر در حین تفسیر نه تنها معناى متن، که به صورت هستى شناسانه، خودش را نیز مى آفریند. کنش هرمنوتیکى تفسیر، کنشى است که در آن «خود» مفسر آفریده مى شود.» ] نيچه، فردريش، اراده معطوف به قدرت، محمد باقر هوشيار، فرزان روز، تهران، 1387،ص 481[
مطابق همه پژوهش ها در اینجا نیز ابتدا تعاریف، اصطلاحات، مولفهها و ساختار مکتب تضادگرائي بصورت کلی و در سطح مورد نیاز بحث ما آورده شد. سپس خلاصه اي از آثار نمايشي گزينش شده دهه هشتاد به همراه ايده نهفته در طرح داستاني آنها به نظريه مذكور محك زده و در انتها به تحليل نهائي رسيدم.
بی شک این پژوهش عاری از کاستی ها نيست؛ چه، هر تلاشی که در قلمرو ناشناختهای صورت بگیرد با ضعفها و اشتباهات همراه خواهد بود. اما ممكن است مقدمه اي باشد براي پژوهش هاي عميق و گسترده ي آتي.
فصل اول :
کلیات پژوهش
1-1 بیان مسئله:
جامعه کلیتی انسجام یافته است. در این کلیت هر عنصری با عناصر دیگر پیوند عمیقی دارد. اگر نقصانی در یکی از عناصر جامعه ایجاد شود، عناصر دیگر نیز دچار تغییر خواهند شد. نويسندگان و هنرمندان به عنوان قشر حساس جامعه از اين تغييرات تاثير گرفته و آن را در آثارشان بازتاب مي دهند. آنها با نقد معضلات و مشكلات جامعه، مديران، برنامه ريزان و آحاد جامعه را نسبت به وقوع تغييرات نامطلوب هشدار داده و در برخي موارد به پیش بینی تغییرات کنونی و آینده آن می پردازند. آنها با ارزيابي آگاهی بخش خود از جامعه مي توانند مسير آتي آن و حركتهاي فرهنگي، اجتماعي و سياسي مردم را رصد کرده و جامعه را نسبت به رویارویی با آن تغییرات هشدار دهند. به عنوان نمونه آنتوان چخوف نویسنده روسی در سال 1901 با نوشتن نمايشنامه سه خواهر و در سال 1904 با نوشتن نمايشنامه باغ آلبالو تحولات آينده روسيه تزاري و وقوع انقلاب روسيه را به تصوير كشيده بود. غلامحسین ساعدی نيز در نمايشنامه دعوت تغییراتی که مدرنیسم فرمایشی محمد رضا پهلوی در آینده جامعه پدید آورده بود را هشدار بودند.
این پژوهش تلاش دارد تا به بازتاب تغییرات اجتماعی در آثار نویسندگان ایرانی و تحولاتی که آنان در بنیانهای جامعه می دیدند و آن را به شکلی نمایشی گواهی می دادند، بپردازد. این گواهی و پیش بینی تحولات جامعه را می توان شهادت ادبیات بر خودآگاهی به وقایع اجتماعی عصر خود خواند.
نگارنده برای دستیابی به پاسخ پرسش اصلی، آثار دو گروه از نمایشنامه نویسان برجسته از دو گرایش متفاوت (مدافعين وضع موجود و مخالفين وضع موجود) را مورد بررسی قرار داده و سیمای جامعه کشورمان را از نگاه آنان بازتاب خواهد داد.
برای دستیابی به این منظور آثار مدافعین و مخالفین وضع موجود از جمله آثار سعید تشکری، حسین فدائی حسین، آرش عباسی، ایوب آقا خانی، سلما سلامتی، چيستا يثربي، نداثابتی، هاله مشتاقی نیا، عدالت فرزانه، محمد چرمشیر، محمد یعقوبی، فارس باقري، حسين كياني، عليرضا نادري، امير محمد ياراحمدي، بهاره مهرنژاد، عليرضا حنيفي، محمد رضا بي گناه، نصرالله قادری، شهرام كرمي و محمد رضائی راد مورد بررسی قرار گرفته است.
1-2 پیشینه پژوهش:
براي بررسي تغييرات اجتماعي كتاب هاي متعددي منتشر شده است؛ اما همه ي آنها از نگاه جامعه شناسان، روانشناسان، مورخان و … انجام گرفته است. تحقيقات نگارنده نشان ميدهد كه تا به حال هيچ كتاب، مقاله و يا پژوهشي در خصوص نگاه نمايشنامه نويسان به تغييرات اجتماعي منتشر نشده است. چنانچه اين پژوهش، به بار بنشيند و نتيجه ي مطلوبي به دست دهد، مي تواند مقدمه اي براي چنين بررسي هائي باشد.
1-3 اهداف پژوهش
1- ارائه تصويري شفاف از روابط اجتماعي، فرهنگي، اخلاقي، خانوادگي و … مردم كشورمان با مراجعه به نمايشنامه هاي معاصر
2- بررسي جامعه شناسانه نمايشنامه ها در جهت شناخت ويژگي هاي فرهنگي، اخلاقي و مذهبي جامعه معاصر ايران
1-4 فرضیه
ادبيات نمايشي بازتابي از اجتماع و تغييرات آن است و براي مطالعه تغييرات اجتماعي مي توان به ادبيات نمايشي مراجعه كرد.
1-5 سئوالات کلیدی پژوهش
الف) ادبيات نمايشي دهه هشتاد كشورمان چگونه تغییرات اجتماعی جامعه خود را بازتاب داده اند؟
ب) نگرش این نویسندگان نسبت به تغییرات و بحران های اجتماعی چگونه بوده است؟ آیا آنها موافق(تایید) یا مخالف(منتقد) آن بوده اند؟
ج) آيا تصويري كه ادبيات نمايشي از جامعه ارائه مي دهد، مي تواند تصويري قابل اعتناء و استناد براي تحليل تغییرات اجتماعی باشد؟
1-6 روش تحقیق
در اين پژوهش ابتدا آثار شاخص دهه هشتاد خورشيدي مطالعه و ايده ي نهفته در دل آثار كشف و تحليل خواهد شد.
از سوي ديگر همانطور كه مي دانيم براي درك تغييرات جامعه نياز به بررسي كل جامعه و عناصر تشكيل دهنده ي آن نيست. بررسي كوچكترين واحد جامعه يعني خانواده و تعميم نتايج به دست آمده از اين بررسي به كل جامعه روشي است كه براي اين پژوهش در نظر گفته شده است. اين انتخاب به صورتي ناخودآگاه نيز از طرف نويسندگان و نمايشنامه نويسان اتخاذ شده است. نگاهي گذرا به آثار مكتوب نشان مي دهد كه اغلب آثار نمايشي مربوط به خانواده و مسائل پيرامون آن مي باشد و جامعه از دريچه خانواده ديده شده است. ما نيز در اين پژوهش از همين زاويه به جامعه نگريسته و مختصات آن را مورد واكاوي قرار خواهيم داد.
پيشتر گفته شد كه براي دستيابي به نتيجه ي ملموس و علمي، نظريه تضادگرائي به عنوان چهارچوب نظري براي اين پژوهش در نظر گرفته شده است. مي دانيم كه در نظريه تضادگرائي، اعتقاد بر اين است كه تضاد نيروهاي اجتماعي جامعه را از سكون و ركود خارج كرده و آن را پيش مي برد. من نيز بر اعتقاد به اين نظريه تلاش خواهم كرد تا مختصات اين نيروهاي اجتماعي متضاد را از دل نمايشنامه ها بيرون كشيده و نشان دهم كه جامعه در اين تضاد و كشمكش به كدام سو مي رود؟
فصل دوم:
چهارچوب نظری
2-1 تعاریف
2-1-1 تعريف جامعه
واژه (Sociology) ترجمه واژه فرانسوی (Sociologie) است که از دو جزء سوسیوس (Socious) و (Socieum) لاتین گرفته شده است و بهمعنی دوست، رفیق و همراه است و نیز از (logos) یونانی بهمعنی شناخت، مطالعه، تحقیق و دانش ترکیب گردیده است.] قلیزاده، آذر؛ مبانی جامعهشناسی، کاشان، محتشم، 1374، ص13[
جامعه در اصطلاح محصول گرد آمدن انسانها و کنشهای متقابل میان آنان است که باهم زندگی میکنند و در رسیدن به هدف معینی با یکدیگر همکاری دارند. بهعلاوه معیارها و مقرراتی ساده یا پیچیده بر روابط عادی آنها حاکم است و نهادها و سازمانهایی، تداوم و پایداری اجتماع آنان را تامین میکند. [قنادان، منصور و همکاران؛ جامعهشناسی مفاهیم کلیدی، تهران، آوای نور، 1376، ص60]
2-1-2 ویژگیهای جامعه
1) افراد جامعه قلمرو مشترکی را اشغال میکنند.
2) در حکومت شریک هستند.
3) تا حدودی دارای یک فرهنگ مشترک میباشند. [رابرتسون، یان؛ درآمدی بر جامعهشناسی، حسین بهروان، مشهد، آستان قدس رضوی، 1377، ص89]
4) جامعه دارای عمومیت است یعنی هم فرد را در خود جای میدهد. هم جایگزین آن میشود و افرادی در هر دو جنس و تمامی سنین را دربر میگیرد.
5) جامعه دارای تداوم و استمرار است، طول عمر جامعه از طول هستی هر یک از افراد فراتر میرود.
6) افراد در جامعه دارای مشارکت فعالانه و کم و بیش آگاهانه هستند و بهنوبه خود از مزایای حیات جمعی سود میبرند ضمن اینکه نقشی فعال در آن ایفا میکنند. [نیازی، محسن؛ جامعهشناسی، تهران، ثامنالحجج، 1387، ص59]
2-1-3 تعريف جامعه شناسي
جامعهشناسی بهعنوان رشتهای از رشتههای علوم اجتماعی قلمرو بسیار گسترده دارد. امور و مسائلی مانند فقر، تبعیض قومی و گروهی، زندگی خانوادگی، ساخت سیاسی، احزاب و گروههای سیاسی، حیات مذهبی، انواع انحرافات اجتماعی، ساخت اقتصادی، دگرگونی اجتماعی، انقلاب، سازمان و ساخت آموزش، رشد فنی، افزایش سریع جمعیت، از خود بیگانگی، شهرنشینی، روستانشینی، و بسیاری از زمینههای دیگر یا در حیطه مستقیم افق بررسی جامعهشناسی قرار دارد و یا با آن در رابطه است.
] قلیزاده، آذر؛ مبانی جامعهشناسی، کاشان، محتشم، 1374، ص13 [
اصطلاح جامعه شناسی را نخستین بار اگوست کنت فیلسوف و متفکر فرانسوی، در قرن نوزدهم برای مشخص کردن علم مربوط به جامعه به کار برد. متفکران پیش از وی برای نامگذاری این علم از اصطلاح «فیزیک اجتماعی» استفاده میکردند. [وورژه، موریس؛ بایسته های جامعه شناسی سیاسی، ترجمه ي ابوالفضل قاضی شریعت پناهی، تهران، دادگستر، 1377، چاپ اول، ص13] جامعه شناسی شناخت منشاء تکامل، ساختار و کار ویژه های گروههای اجتماعی، شکلهای آنها، قوانین، آداب و رسوم، شیوه های زندگی، اندیشه و عمل و مشارکت آنها در فرهنگ و تمدن بشری است؛ و میکوشد اصول عام پدیده ها و روابط اجتماعی را کشف کند، و قوانیین دگرگونی و رشد جامعه را بر پا دارد.[عالم، عبدالرحمن؛ بنیادهای علم سیاست، تهران، نی، 1385، چاپ پانزدهم، ص 65] واحد تحلیل در جامعه شناسی، جامعه است با این خصیصه که، جامعه پدیدهای مجزا، دارای انسجام درونی و خود سامانبخش است. [نش، کیت؛ جامعه شناسی سیاسی معاصر جهانی شدن، سیاست، قدرت، ترجمه ي محمدتقی دلفروز، تهران، کویر، 1388، چاپ هفتم، ص 19]
2-1-4 تضادگرائي
واژه Conflict از ریشه Configure بهمعنای برخورد كردن و مبارزه كردن گرفته شده است.[بیرو، آلن؛ فرهنگ علوم اجتماعی، باقر ساروخانی، تهران، کیهان، 1375، ص62] هر گاه دو یا چند نفر یا گروه به جهت تخالف در اندیشه و منافع، در حل تعارض آشكار و عدمتوافق آمیخته با خشونت قرار گیرند، تضاد نامیده میشود.[همان، ص63] برای این اصطلاح معادلهایی چون نزاع، تقابل، كشمكش، انحراف، دوگانگی و دشمنی در نظر گرفته شده[آزاد برمكی، تقی؛ نظریههای جامعهشناسی، تهران، سروش، 1376، ص119] و بهطور متواتر در جامعهشناسی ماركسیستی بهكار میرود[بیرو، آلن؛ ص63] و از مكاتب عمده در جامعهشناسی میباشد.
طبق این نظریه، جامعه مجموعهای از اجزای متكثّر و تركیبی از گروههای متعدد، مستقل و رقیب و برخوردار از دیدگاهها، علایق و منافع متفاوت و متضاد است؛ كه عنصر قدرت، آنها را در نظمی خاص، در كنار هم قرار میدهد و بدین وسیله، ثبات اجتماعی تأمین میشود. براین اساس، ارزشهای مسلط اجتماعی، صرفاً جنبهای سیاسی مییابند و حتی آنگاه كه به نظر، مورد قبول عام است، در واقع امری تحمیلی و مبتنی بر فریبها و فریبكاریهای صاحبان قدرت است. همچنین قوانین و هنجارهای مسلط نیز سیاسی و در تقابل با ارزشها و هنجارهای قشر تحت سلطه میباشد.[ سلیمی و داوري، علي و محمد؛ جامعهشناسی كجروی، قم، پژوهشكده حوزه و دانشگاه، 1380، ص33]
این دیدگاه برآن است كه كشمكش و تضاد، قوه محرك روابط انسانی است و توزیع نابرابر منابع ارزشمند؛ مانند پول، قدرت، حیثیت و فرصتهای شغلی، باعث ایجاد تضاد و سبب بروز جرائم، آشوبها، اعتراضات و نهضتهای اجتماعی میشود.[اچ ترنر، جاناتان؛ مفاهیم و كاربردهای جامعهشناسی، محمد فولادی و محمدعزیز بختیاری، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1378، ص52]
2-1-4-1 نظریه تضاد رالف دارندورف (به آلمانی: (Ralf Gustav Dahrendorf 3
«جایی که کارکردگرایی بر نظم در جامعه تاکید می کند، نظریه پردازان تضاد، اختلاف و تضاد را در هر نقطه از نظام اجتماعی میبینند. کارکردگراها (یا حداقل کارکردگراهای اولیه) استدلال میکنند که هر عنصری در جامعه در ثبات جامعه سهم دارد. اما نمونههای ارائه شده توسط نظریه تضاد تعدادی عناصر اجتماعی را که در عدم انسجام و تحول سهم دارند مشخ
