
شامل 374 نفر از حاشيهنشينان جعفرآباد كرمانشاه مي باشد كه با استفاده از نمونه گيري خوشه اي مورد مصاحبه قرار گرفته اند. يافتهها بيانگر آن است كه بيش از هفتاد درصد سكنه در خانه هاي با بيش از 5 نفر زندگي مي كنند. نزديك به تمامي (97 درصد) خانه ها به صورت قولنامهاي تملك شده اند. برخورداري از آب، گاز و برق بسيار بالاست. نرخ بيكاري بالا و ناپايداري شغلي به همراه تنوع مشاغل كارگري ويژگي بارز ساكنان است. عمده اندك درآمد خانوارها صرف خوراك و پوشاك مي شود (89 درصد) و هزينه هاي ديگر مانند درمان ناچيز است. اغلب وضعيت پس از مهاجرت را بهتر ارزيابي كردهاند. علل اقتصادي مهاجرت در رتبه اول مطرح است. شبكه اجتماعي و مهاجرت تبعي بسيار موثر بوده است. رضايت از خدمات شهري و سازمان هاي متولي متوسط است. نرخ آسيب هاي اجتماعي بالاست و ميزان تعلق شهروندي به نسبت ساير شهرها بالاتر و تمايل به مشاركت در امور شهر و محله نيز بيشتر است. بر اساس يافتههاي استنباطي نيز بين سابقه سكونت و رضايت از عملكرد نهادهاي رسمي همبستگي منفي و ضعيفي وجود داشت اما معني دار نبود. افراد مسن رضايت بيشتري از عملكرد نهادهاي و مشاركت اجتماعي بيشتري نسبت به جوانترها داشتهاند. همچنين بين زنان و مردان در نمونه مورد بررسي از لحاظ نگرش به وجود آسيبهاي اجتماعي تفاوت معني داري وجود نداشت اما نگرش به وجود آسيب اجتماعي بر حسب سطح تحصيلات تفاوت وجود داشت يعني پاسخگوياني كه از سطح تحصيلات بالاتري برخوردارند نگرش آنها به وجود آسيب هاي اجتماعي متفاوت از كساني است كه داراي سطح تحصيلات پائين تري هستند.
کاظمیان و همکاران (1391) در پژوهشی تحت عنوان «ارزيابي و شناسايي کنشگران توسعه ناپايدار محلات غيررسمي: نمونه موردي محله غيررسمي شميران نو» به بررسی ساخت و سازهاي غيررسمي شناسايي انگيزه ها، تمايلات و آثار گروههاي سازنده غيرمجاز و اسکان غیررسمی و تأثیر آن بر حیات ناپایدار شهر پرداختهاند. نتايج نشان مي دهد حداقل سه گروه اجتماعي متفاوت، در محيط اين محله به ساخت وساز بيقاعده پرداخته و مي پردازند: گروه اول با عنوان قديميهاي ناچار، گروه دوم با عنوان مهاجران مهاجر پذير و گروه سوم با عنوان سودجويان مسافر. در حالي که هر يک از اين کنش گران، منابعي با اهميت براي پايداري محله ميتوانند باشند؛ مقايسه نتايج تحقيق با مدل هاي معتبر نشان مي دهد که محله مورد بررسي داراي گونه هاي متفاوت اجتماعي با وضعيت رواني و اجتماعي مختلف است. بنابراين دستيابي به اهداف برنامههاي بهسازي و اصلاحي با استفاده از روشهاي ترکيبي و پويا با هدايت ظرفيت ها، انگيزه ها و خواسته هاي گروه هاي سازنده مقدور خواهد شد.
صابری فر (1391)، در پژوهشی تحت عنوان «نگاهی به شاخصهای جمعیتی سکونتگاههای غیررسمی و نقش آن در ناپایداری اجتماعی: سکونتگاههای غیررسمی شهر بیرجند»، به مطالعه تطبیقی جمعیت حاشیه نشین شهر بیرجند با وضعیت جمعیت حاشیهنشین ایران، جهان و برخی از کشورهای پیشرفته، مورد مقایسه قرار گرفت. یافتهها نشان داد تقریباً در تمامی موارد، وضعیت جمعیت حاشیهنشین شهر بیرجند، بسیار نامناسبتر از ایران و جهان بوده است. همچنین شرایط توصیف شده در این پژوهش نشانگر آن است که حاشیهنشینان مورد مطالعه در بسیاری از موارد چیزی برای از دست دادن ندارند و این شرایط میتواند زمینهساز بحرانهای اجتماعی گردد که امنیت و سلامت شهر را به مخاطره اندازد.
عاشورلو (1391)، وی نیز در پایاننامه کارشناسی ارشد خود « تحلیل شاخصهای پایداری محلهای در منطقه سه شهر اصفهان» با روش توصیفی- تحلیلی و پیمایشی به تحلیل و سنجش شاخصهای پایداری در بین محلههای شهری منطقه سه شهر اصفهان انجام داده است. نتایج تحقیق وی نشان دهنده نابرابری میزان پایداری در بین محلههای چهاردهگانه شهر اصفهان میباشد، به طوری که محلههای خواجو، چرخاب، شهشان و باغکاران در بالاترین سطح پایداری و به عنوان محلههای پایدار و محلّهای نقش جهان، قلعه تبره، گلزار، ملک و سنبلستان در سطح دوم پایداری و از نظر شاخصهای پایداری متوسط و محلههای احمد آباد، سرتاوه، جویباره، امام زاده اسماعیل و سرچشمه از نظر شاخصهای پایداری در پایینترین سطح و به عنوان محلههای ناپایدار تحقیق شناخته شدند(عاشورلو، 1391).
احدنژاد و همکاران (1393) در پژوهشی تحت عنوان « اسكان غيررسمي و توسعه پايدار شهري، چالشها و پيامدها (مورد مطالعه: مناطق اسكان غيررسمي شمال شهر تبريز)» اين مقاله علاوه بر اشاره به مفاهيم توسعهي پايدار و اسكان غيررسمي، به بررسي حاشيه نشيني به عنوان چالشي فراروي توسعه پايدار شهري پرداخته و در اين ارتباط پيامدهاي حاشيه نشيني در شهر تبريز مورد بررسي قرار گرفته است. روش تحقيق در اين پژوهش استفاده از تكنيكهاي مصاحبه و مشاهده و پرسشنامه در مناطق حاشيه نشين شمال شهر تبريز ميباشد كه بر اساس فرمول كوكران حجم نمونه 322 نفر بدست آمده است. براساس يافتههاي اين مطالعه بخش عمده اسكان غيررسمي شهر تبريز ناشي از مهاجرتهاي جعفرآباد شهري است ( 86.9 درصد). حاشيه نشينان از شهر و محله زندگي خود رضايت بالايي ندارند، 79.5 درصد از مردم رضايت زير متوسط دارند و از احساس تعلق شهروندي پاييني برخوردار هستند. بهبود زيرساختهاي فيزيكي شهر يا محله مهمترين اولويت آنان براي بهبود وضعيتشان محسوب ميگردد.
حکیمی و همکاران (1393)، در پژوهشی تحت عنوان «نقش توسعه یافتگی کلاسیک در شکلگیری و گسترش سکونتگاههای غیررسمی شهری (خوی)»، هدف اساسی پژوهش شناخت وجود رابطه بین توسعه یافتگی و افزایش مهاجرت و تعداد ساکنان سکونتگاههای غیررسمی بوده و بر همین اساس فرضیه پژوهش که بین افزایش توسعهیافتگی شهری و جعفرآبادیی و افزایش تعداد ساکنان سکونتگاههای غیررسمی شهر خوی رابطهای معنیداری وجود دارد. تحقیق حاضر از نوع پیمایش تبینی یا تحلیلی به شمار میرود. مانند اغلب تحقیقات پیمایشی تحقیق حاضر بر روی یک نمونه محدود متمرکز شده و روش نمونه گیری، روش طبقهبندی احتمالی است. به عبارتی تمام سکونتگاههای غیررسمی شهر خوی در چهار جهت جغرافیایی (شمال، جنوب، غرب و شرق) طبقه بندی شدند و از میان آنها چهار محله به صورت تصادفی انتخاب گردیدند. یافتههای پژوهش تاییدکننده این امر میباشد که برخلاف انتظارات اغلب پژوهشگران این حوزه با افزایش سطح توسعه مناطق شهری و روستایی تعداد مهاجران جعفرآباد –شهری و بالطبع تعداد ساکنان سکونتگاههای غیررسمی افزایش مییابد.
بارتون8 (2003)، در کتاب « شکلدهی محلات: راهنمایی براي سلامت، پایداري و سرزندگی» به موضوعاتی در مورد توسعه پایدار شهري و شهر سالم9 پرداخته و ضمن ارائه تعاریفی از محله، مدل اکولوژیکی محله را مطرح کرده است. بارتون در کتاب خود به مباحثی در رابطه با محلات پایدار، اهداف و راهبردهاي ایجاد محلات پایدار و معیارهاي پایداري اشاره نموده است. ایشان ابعاد پایداري محلهای را ابعاد اقتصادي، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی معرفی میکند .معیارهایی چون پویاي و سازگاري را براي بعد اجتماعی فرهنگی، دسترسی را براي بعد اقتصادي و تراکم و ظرفیت قابل تحمل محله را براي بعد زیست محیطی معرفی میکند و محلهای را به عنوان محله پایدار میشناسد که در تمامی ابعاد پایداري به حد قابل قبولی دست یافته باشد(بارتون، 2003).
شریفی و مانایاما10 (2013)، آنها در پژوهش « مرور انتقادی بر هفت ابزار ارزیابی پایداری محلهای» بیان میکنند که ابزارهای ارزیابی پایداری که از قرن 21 گسترش یافته است و بسیاری از کشورهای توسعه یافته از آنها جهت دستیابی به اهداف توسعه پایدار استفاده میکنند. پژوهشگران هفت ابزار از کشورهای استرلیا، اروپا، ژاپن و ایالات متحده انتخاب و با هدف دستیابی به نقاط قوت، ضعف، دستاوردها و شکستها به تحلیل پرداخته و در نهایت توصیههایی جهت بهبود شرایط کنونی ارائه دادهاند. نتایج حاصله آنها نمایانگر این است که ابزار قادر به نمایش بسیاری از جنبههای اجتماعی، اقتصادی و سازمانی پایداری نیست و مکانیزمهایی جهت سازگاری محلی، مشارکت و… وجود ندارد(شریفی و مانایاما، 2013).
لوئیدریتز11 و همکاران (2013)، در پژوهش « یک بررسی سیستماتیک از اصول راهنما برای توسعه محله شهری پایدار» عنوان میکنند که تشویق و توانمندسازی سبکهای پایدار زندگی شهروندان را با پایداری توسعه در محلات شهری میتوان پرورش داد. این مطالعه نشان دهنده اولین بررسی کمی است که به بررسی اصول توسعه پایدار محلههای شهری بر اساس ادبیات موجود پرداخته است. آنها پس از شناسایی معیارهای پایداری، یک نقطه شروع برای مطالعه خود فراهم نمودهاند. یافتههای آنها به صورت یک نقشه راه مشخص به تشویق تحقیقات بیشتر در مورد بسط یک مجموعه کافی از اصول توسعه پایدار محله شهری نشان داده شده است(لوئیدریتز و همکاران، 2013).
چیلدرز و همکاران12(2014)، آنها در مقاله « پیشرفت تئوری و اقدامها در پایداری شهری: چالشها و فرصتها» اذعان میکنند که اکولوژی شهری و نظریههای مرتبط با آن هم از طریق ادراکی و هم از طریق عملی برای پایداری شهری مناسب است. به اعتقاد آنها چندین چهارچوب مفهومی از جمله پایداری13، تابآوری14، سازگاری15 و آسیبپذیری16 میتواند در توجه به تحولات شهری مفید واقع گردد اما چالشهای اساسی در پایداری شهری را در دستکاری سیستم فعلی با دیگاه ساکن و غیر انعطافپذیر یا در مقابل دیدگاهی با تحولات زیاد که یک سیستم جدید نیاز دارد. نتیجه کار آنها پیشنهاد یک مدل در زمینه پایداری شهری بوده و یک شبکه منسجم تحقیقات17 به صورت میان رشتهای و با تأکید بر پایداری شهری را ارائه دادهاند(چیلدرز و همکاران، 2014).
1-5- اهداف مشخص تحقيق
اهداف پژوهش مقصد نهایی پژوهش و پژوهشگر را در فرآیند کار مشخص میکند. بدیهی است که:
هدف اصلی از انجام این پژوهش، شناخت ویژگیهای مختلف محلات اسکان غیررسمی (محله جعفرآباد) و تحلیل تأثیرات آن بر توسعه پایدار شهری و محلی می باشد.
1-6- اهداف عملیاتی
در راستای نیل به اهداف کلان، اهداف عملیاتی و فرعی میتواند مسیر دستیابی به آنها را هموار نموده و چارچوب مناسبی برای تجزیه و تحلیلهای آماری ارائه دهد(خاکی، 1391: 135)؛ پژوهش حاضر نیز اهداف زیر را اهداف عملیاتی و فرعی خود مفروض نموده است:
– هدف از طرح رویکرد توسعه پایدار شهری ایجاد یا تقویت ویژگیهای پایداری در زندگی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی شهر.
– ارزیابی توسعه پایدار محله جعفرآباد؛ با استفاده از شاخصهای اجتماعی، اقتصادی، کالبدی – فیزیکی و زیست محیطی
– طرح و ایجاد ادبیات تحقیقی در خصوص توسعه پایدار شهری و محلی، شاخصها، چارچوبها نظری و رویکردها در خصوص محله پایدار
– بررسی بحرانی بودن توسعه ناپایدار شهری در سکونتگاههای غیررسمی
– ارزیابی توسعه پایدار در محله جعفرآباد
– در خصوص راهبردهای دستیابی به اهداف توسعه پایدار محلهای
– در نهایت هدف از این پژوهش بررسی شاخص های توسعه پایدار در اسکان غیررسمی (محله جعفرآباد) و مقایسه شاخص های محله پایدار با محله جعفرآباد می باشد.
1-7- سؤالات تحقیق
هر پژوهشی در واقع با هدف پاسخگویی به پرسش یا راهحلیابی برای یک مسئله اصلی آغاز میشود. بنابراین پژوهش حاضر نیز دو سوال عمده زیر را به عنوان مبنای کار خود قرار داده است:
1- محله جعفرآباد از لحاظ شاخص های توسعه پایدار محلی در چه وضعیتی قرار دارد؟
2- کدام معیار بیشترین تأثیر را در ناپایداری محله دارد؟
1-8- فرضيههاي تحقیق
در راستای رسیدن به اهداف پژوهش فرضیههای زیر تدوین میگردد:
1- محله جعفرآباد از لحاظ شاخصهای توسعه پایدار محلی در وضعیت بحرانی قرار دارد.
2- معیارهای سرزندگی، دسترسي، جذابيت و تمایز، راحتي، آسایش و آرامش، آلودگی صوتی و بصری، تنوع و خوانایی، ايمني و امنیت، احساس تعلق، پویایی و سازگاری، هویت و خوانایی، تراکم و معیارهای قابل تحمل محله، مشارکت در محله جعفرآباد ناپایدار است.
1-9- جنبه جديد بودن و نوآوري در تحقيق
