
جذاب خواهد بود؛ اگر خیابانها کسلکننده باشند؛ خود شهر هم کسلکننده خواهد بود. همچنین، اولین مشکل این است که اگر خیابانهای شهر از ترس و وحشیگری ایمن باشند، شهرها از ترس و وحشیگری ایمن خواهند بود. وقتیکه مردم میگویند که یک شهر یا بخشی از آن، خطرناک است و یا مثل جنگل میماند، منظورشان این است که مردم در پیادهرویهای آن قسمت شهر، احساس امنیت نمیکنند. درحالیکه پیادهرویها و پیادهها، از ایمنی آن بهصورت غیر منفعل سود نمیبرند و قربانیهای درمانده از خطر نیستند. پیادهرویها به همراه کاربریهای اطراف و استفادهکنندگانشان بهطور فعال در دوام تمدن شهرها و مقابله با وحشیگری نقش دارند. پس درواقع کارکرد اصلی خیابانهای شهر و پیادهرویهایشان، حفظ امنیت شهر است (كرمونا، 1390: 242).
امکانات ارتباطی
درحالیکه فضا را گسترهای باز و انتزاعی میبینیم، مکان بخشی از فضاست که به وسیلهی شخص یا چیزی اشغال شده است و دارای بار معنایی و ارزشی است. طبق دیدگاه کلارک (1985) برهمکنش افراد با این محیطِ بلادرنگ است که ویژگیهای آن را متمایز از مناطق اطراف میگرداند. مکان مرکزِ ارزش محسوس است، همراه با امنیت و پایداری، که در آن نیازهای زیستشناختی برآورده میشود. تفکر مکان بهعنوان فضایی محصور و خاص، با شناسهها و معانی تثبیتشده، به علت نداشتن پویایی زیر سؤال رفته است. با روابط اجتماعی است نه کیفیتهای یک تکه زمین، که مکانها تعریف میشوند (مدنیپور، 1384: 32).
در متون اصلی بررسیشده نشان میدهد که اصطلاح مکان اشاره به ارتباط مؤثر بین یک فرد و یک محیط خاص دارد. یک مکان شامل ارزشها، تجربیات و معانی است. بهطورکلی، مکان نقش مهمی را در تأثیرگذاری بر رفتار افراد، دیدگاهها، فعالیتها، توسعه و رفاه، بازی میکند (توآن، 2001: 61).
یک ارتباط ذهنی بین مردم و محیط فیزیکی خود وجود دارد که ساناف58 (1973) به شرح زیر بیان کرد: «مردم با محیط فیزیکی روزمره به روشهایی با ویژگی ثابت به همان اندازه که آنها با توجه به الگوهای ثابت با خودشان و دیگران ارتباط دارند، در ارتباط هستند». بهموازات آن، رلف59 (1976) یک مکان را بهعنوان یک حوزهی سه عنصری تعریف میکند که تشکیلشده است از «معانی و فعالیتهای اجتماعی که بر روی مجمع کلی ساختمانها و فضاها طرحریزیشده است».
مکانها میتوانند ازنظر گرایشهای عملکردی یا کاربردی خود که در حال تحول یا نمو در فعالیتهای الگو شدهی مکانها هستند، توصیف شوند. معانی عملکردی مکانها میتواند در ارتباط با انواع فعالیتها و رفتارهایی که در یک محیط (غذا خوردن، معاشرت، خانواده، رویدادهای سیاسی) یا ترکیب و سازمان ساکنین، رخ میدهد، توصیف شود. این رویکرد، محیطهایی را که منعکسکنندهی ارتباطات بین ویژگیهای ساختار فیزیکی و اجتماعی مکانها است را توصیف میکند. جنبههای اجتماعی یک مکان بهعنوان ترکیبی از معانی کاربردی، انگیزشی و ارزشی که توسط محیط فیزیکی به ساکنان فعلی یا آیندهی یک مکان منتقلشدهاند، تعریفشده است (شوماکر و تیلور، 1983: 13).
تفاوت بین مکان و فضا
مکانها فقط بهعنوان نیروهای شکلدهی رفتار، دیده نمیشوند؛ بلکه بهعنوان مواد و محصول نمادین کنش انسان که دارای ویژگیهای فضایی، موقعیتی60 و معنایی است، مشاهده میشود. مکانها میتوانند به لحاظ نزدیکی و مفهومی بر مردم تأثیر بگذارند؛ بالعکس، تجربههای مردم میتواند نقش مهمی را در شکل دادن به آن مکان ایفا کند (توآن، 2001: 67). توآن61 (2001) استدلال میکند که یک مکان توسط معانی که معمولاً مردم به آن دادهاند شناختهشده و مشخصشده است؛ بنابراین، خلق یک مکان باید فراتر از موقعیت جغرافیایی و ویژگیهای فیزیکی آن، شامل تجربهی واقعی مردم و معنای محیط فیزیکی خاص آن، گسترش یابد. معانی و تجربیات همان چیزی است که یک فضا را تبدیل به یک مکان میکند؛ “چه بهعنوان فضای نامشخص شروع میکنیم و تبدیل یک مکان بهجایی که ما آن را میشناسیم و آن را باارزش تلقی میکنیم” (توآن، 2001: 71).
روابط مردم در مکان
مانزو62 (2005) استدلال میکند کسانی که روابط مثبت و عاطفی قوی با اقامتگاه خود ندارند نیز فاقد مکان63 میباشند. روابط در مکانها میتواند مسیری باشد که از طریق آن مردم بهصورت آگاهانه جهانبینی خود را بیان و هویت در حال تکامل خود را کشف میکنند. روابط مردم در مکان توسط مردمی که از آن مکانها استفاده میکنند و روابط خانوادگی، اجتماعی و قومی و یا فرهنگی را به اشتراک میگذارند، گسترش پیدا میکند (فیرید، 2000: 197). همچنین این روابط میتواند از طریق تعامل فعال با مکان تقویت شوند و ازاینرو از طریق مشارکت یا تعامل، معانی را ایجاد کنند (مانزو، 2003: 54). روابط بین مردم و مکانها ممکن است فراتر از خانه و کوچه و خیابان گسترش یابد؛ شامل یک منطقهی گستردهتر که در آن احساس تعلق ایجادشده است و همچنین در آن مکان، مردم محبوب هستند (فیرید، 2000: 202). مدلهای مختلفی از روابط مردم-مکان64 توسعه دادهشده است، ازجمله حس مکان، وابستگی مکانی، هویت مکانی و دلبستگی مکانی (میتچل، 2013: 35).
لو و آلتمن65 (1992) بیان داشتند که یک محله از اجزای اجتماعی با بهرهگیری از اجزای فیزیکی تشکیلشده است. اجزای اجتماعی یک محله میتواند در نگرشها و رفتارهای همسایهها نشان داده شود، درحالیکه اجزای فیزیکی در امکانات ارتباط برقرار کردن باهم و یا مکانهایی که در آن این نگرشها و رفتارها بازنمود پیدا میکند و به وقوع میپیوندد، استنساخ میشود. ترکیب جنبههای فیزیکی و اجتماعی یک محله برای شکل دادن به هویت و شخصیت محله میباشد (کلر، 1968: 7).
براور66 (1996) یک محله “خوب” را یک محله فعال تعریف میکند، جایی که در آن مردم یکدیگر را میشناسند، بهصورت غیررسمی تعامل میکنند و در سطح محلی و سازمانهای سطح جامعهی بزرگ مشارکت میکنند. براور سه بُعد برای یک محلهی خوب تعریف میکند:
محیط: شامل نگهداری خوب از خانه و فضاهای باز و عدم وجود زوال بینظمی.
تعامل میان ساکنان: توسط وجود امکانات و ویژگیهایی که این تعاملات را تغذیه میکند یا مانع آن میشوند، حمایت میشود. همگنی67 و انطباق68 ویژگیهایی هستند که میتوانند نقش مهمی را در برقراری ارتباط ساکنان با یکدیگر بازی کنند. احساس امنیت در محله، نیاز به تعامل بهتر و بیشتر مردم دارد. همچنین این امنیت به زیبایی و نگهداری از محله، علاوه بر حضور همسایگان مهربان و خودمانی در ارتباط است.
تصمیم آگاهانه69: آن میتواند فرصتهایی را برای ساکنان، جهت انتخاب مکانهای جایگزین، سبکهای زندگی و نظم زندگی افزایش دهد.
ليدن70 معتقد است برخي محلهها بهگونهای طرحریزی و ساخته میشوند كه انگيزهی ايجاد تعاملات را به وجود آورند و برخي ديگر، بهعکس، از شکلگیری اين روابط جلوگيري میکنند. بهعبارتدیگر، در محلهای كه فرصت جهت حضور مؤثر ساكنان در بخشهای مختلف آن وجود دارد، میتوان انتظار داشت كه ساكنان کنشهای جمعي و برخوردهاي اجتماعي مؤثرتري داشته باشند به شكلي كه مفهوم شکلگیری تعاملات اجتماعي را معنا بخشند. اين مسئله مستلزم آن است تا نيازهاي امروز ساكنان اعم از نيازهاي فيزيكي كه شکلدهنده فضاها و كاركردهاي مختلف بهمنظور تأمين ميزان كمي روابط چهره به چهره هستند و همچنين نيازهاي روحي و رواني آنها كه تأمینکننده كيفيت روابط اجتماعي میباشند، در ساخت كالبد محله نمود پيدا كند. تنها در صورت تحقق اين مهم است كه میتوان بستر مناسبي جهت روابط اجتماعي مطلوب ميان ساكنان به وجود آورد و بدين ترتيب میتوان انتظار داشت كه روابط چهره به چهره ميان ساكنان، حتي اگر از نوع برخوردهاي تصادفي در بخشهای مختلف محله از پيادهراهها تا مکانهای جمعي محله باشند، به شکلگیری روابط اجتماعي هدفمند منجر گردند. در اين شرايط، ديگر ساكنان محله نسبت به همسايگان و يا اتفاقاتي كه در محيط زندگي یا محلهشان میافتد، بیتفاوت نخواهند بود؛ چراکه نوعي احساس هويت و تعلق نسبت به محله دارند چيزي فراتر از يك مكان كه موجب ميشود اين موجوديت مادي صِرف باشد. در اين شرايط است كه میتوان گفت كه جسم يا كالبد محله از يك روح يا محتواي سالم برخوردار خواهد بود (اردشیری و همکاران، 1392: 41).
محلهها امروز از جایگاه خاصی درزمینهی برقراری ارتباط نزدیک بهویژه میان همسایگان در یک حوزهی همسایگی و تقویت همبستگی و کاهش تضادها و آسیبهای اجتماعی، برخوردارند. در حقیقت محلههای شهری درزمانی که همبستگیهای قومی یا زبانی تأثیر خود را در مکانیابی سکونتی افراد تا حد زیادی ازدستدادهاند، سرچشمهی شکلگیری گروههای اجتماعی هستند که نهتنها برای زندگی شخصی و اجتماعی افراد و توسعهی گروههای جوانان حائز اهمیتاند، بلکه میتوانند هویت جمعی مستحکمی را میان حوزههای همسایگی بهعنوان یکخرده فرهنگ پویا و فعال، ایجاد کنند.
بهکارگیری استراتژی ایجاد محلههای شهری با ابعاد انسانی –در معنایی که فردیناند تونیس آن را گمینشافت میخواند- در برنامهریزی روابط سالم انسانی از طریق سازماندهی و ایجاد تشکلهای محلهای همراه با نهادها و تأسیسات فرهنگی، اجتماعی میتواند همبستگیهای درون محلهای را تقویت کند (توسلی، 1386: 23). احیای مراکز هویتبخش محلهای از نیازهای اجتماعی یک شهر است. شهروند یا ساکن محله و شهر احساس تعلق و وابستگی به هممحلهای میکند و به هویت خود و محله شهری خود مياندیشد. برای جذب مردم به فضای اجتماعی محله باید شاخصهای امنیتی، دسترسی پیاده، نظارت اجتماعی و انجام مراسم جمعی و آیینی در فضای شهری وجود داشته باشد. بر این اساس، اجتماع مردم محله برای بهبود کیفیت و امنیت محلهی خود دست به تشکیل نهادهای مشارکتی و اجتماعی ميزنند. این نهادهای مشارکتی، شورای محله، انجمن شهر، شوراهای شهری و مساجد و غیره هستند. مسجد یکی از فضاهای عمومی است که نقش زیادی در ایجاد نظم عمومی و امنیت محله دارد و یک نهاد بسیار مناسب برای جلوگیری از بروز جرم و جنایت و ایجاد امنیت در سطح محله ميباشد (قرایی، 1389: 21).
انجمنهای شهری و شوراها که در حال حاضر در سطح شهر، ناحیه و محلات شکلگرفته نیز یکی از گزینههای بسیار مناسب برای مشارکت شهروندان در اداره امور و نظم و امنیت عمومی و نظارت بر وقایع شهر و محلهی خود میباشد. رویکرد محله گرایی که ميتواند حس امنیت را تقویت نماید، ضرورت تبیین ساختار فضایی و مرز محلات را در جوامع شهری نشان ميدهد. تقویت امنیت و هویت از یکسو و مباحث مربوط به برنامهریزی و ساماندهی ساختار شهری توسط برنامهریزان از سوی دیگر، توجه به تقویت مرزهای محله را بیشتر آشکار میسازد. باید توجه داشت که بافت کالبدی و اجتماعی محله تأثیر متقابل بر همدیگر دارد و گاهی بافت کالبدی زمینهساز مسائل اجتماعی است. (قرایی، 1389: 21). تأسیسات انجمنهای مختلف در هر محله مانند انجمنهای فرهنگی، دینی، ورزشی، باشگاههای سینمایی و امثال آن دارای اهمیت اساسی است و فرصت و امکان برخوردهای اجتماعی را فراهم میکند. این تعلقخاطر در بیان “محلهی ما” تجلی پیدا میکند (توسلی، 1386: 32).
درگذشته، محلههای شهرهای سنتی ایران اهمیت خاصی داشت و واحدهای کوچک محله سرچشمهی شکلگیری هیئتها و گروههای اجتماعی، دستهجات و روابط مرئی و نامرئی فراوان و همبستگیهای محلهای خاصی بود. برخی از این ویژگیها هنوز کموبیش در شهرهای کوچک و سنتی و برخی محلات درون شهرهای بزرگ باقی مانده است و روابط کارکردی مثبتی دارد (توسلی، 1386: 32).
انجمنهای داوطلبانه انواع گوناگون دارند و میتوانند در ابعاد چهارگانهی اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کارکرد داشته باشند. عضویت در انجمنهای داوطلبانه بهصورت آزادانه انجام میشود. چون انجمن داوطلبانه یک سازمان غیرانتفاعی است، عضویت در آن نهتنها حاوی نوعی مستمری و حقوق مادی نیست بلکه پرداخت مبلغی حق عضویت معمولاً یکی از شرایط عمومی عضویت در این نوع گروهها است. در این نوع انجمنها، روابط متقارن گرم کموبیش حاکماند و شیوهی تنظیم آنها عمدتاً بر اساس مجابسازی و تعهد استوار است و نه بر اساس شیوهی تحریک و اجبار. بهطور خلاصه
