
تصرف بغداد توسط احمد ديلمي، مرحلهي نوين تکامل اسلام شيعي آغاز شد.53
آل بويه را اغلب، نخستين سلسله دوازده امامي ايراني به شمار مي آورند. البته آنان در آغاز بيشتر زيدي بودند و بعد از مدتي، در صدد حمايت از معتزله و شيعه و احياي شعائر مذهبي شيعه برآمدند54. برگزاري مجالس مذهبي و در کنار آن اقامه عزاداري حضرت سيدالشهدا، از جمله اين شعائر بود که پادشاهان آل بويه به آن علاقه فراوان داشته و مردم را به آن تشويق ميکردند55.
مورخان از جمله ابن کثير در “البدايه و النهايه” و ابن اثير در “الکامل” نقل مي کنند که نخستين بار به طور رسمي مراسم براي امام حسين عليه السلام توسط معزالدوله ديلمي، پس از غلبه او بر بغداد در سال 352 هجري برپا شد.56 و اين سال را علماي اهل سنت “سال بدعت” ناميدند.
معزالدوله احياي واقعه کربلا را جزو عادات و رويه مردم قرار داد و لباس ماتم معين کرد و دستور داد بازارها بسته شوند و قصابها، آشپزها و نانواها کارشان را تعطيل کنند. در اين روز زنان با موهاي پريشان و صورتهاي سياه و.. راه ميافتادند؛ سيلي بر صورتشان ميزدند؛ و از غم و اندوه بر حسين شهيد، ولوله و هلهله ميکردند.57 از اين زمان همچنين رسم زيارت قبور ائمه عليهمالسلام رايج گرديد و بغداد به دو قسمت مهم شيعهنشين و سنينشين تقسيم شد. همچنين، روز عيد غدير هم از اين زمان به عنوان “عيد رسمي” اعلام شد.
البته اهل تسنن همچنان با آن مخالف بودند و اين، خود باعث ميشد تا شيعيان به دنبال فرصتي باشند که بتوانند همانند پيروان ديگر مذاهب در انجام اعمال ديني شان آزاد باشند و به صورت هماهنگ و در کنار هم در مناسبتهاي ديني و مذهبي به انجام مراسم بپردازند58 اينگونه بود که برگزاري مراسم مذهبي با محوريت سوگواري عاشورا در ميان شيعيان به صورت يک سنت درآمد.
دوران آل بويه را ميتوان دوران آغاز رسمي شعر آييني فارسي- که عمدتاً اشعاري در قالب قصيده و در بيان ستم بنياميه و بنيعباس و نيز در مقام و منزلت اهل بيت عليهمالسلام را شامل ميشدند-و نيز آغاز تأليف کتب مقتل دانست59.
1-3-2-7- دوران سلجوقيان؛ حيات مخفي
برگزاري مجالس مذهبي با محوريت بزرگداشت نام و ياد امام حسين (عليه السلام) تا پايان حاکميت آل بويه در ايران رواج داشت، امام پس از آن و با حاکم شدن سلجوقيان، اين آيين مجدداً ممنوع اعلام شد و به خفا رفت. سلجوقيان سنيهاي متعصبي بودند، که باعث شدند خلافت عباسي که رو به زوال ميرفت، جاني تازه بگيرد.60 در دورهي اول سلطنت سلجوقيان، و اصولاً از دوره ي سلطنت سلطان محمود غزنوي به بعد، سياست ضدشيعي بسيار شديدي در مشرق ايران اتخاذ شد. شيعيان که رافضي خوانده ميشدند، مورد اذيت و آزار قرار ميگرفتند و در رديف گبران و ترسايان، توان و فرصت تظاهر به مذهب خود و ورود در خدمات عمومي را نمييافتند.61
1-3-2-8- دوران مغول؛ استمرار بي ثبات
پس از انقراض سلسله بنيعباس در بغداد و سلطهي مغولان بر بخش عظيمي از کشورهاي اسلامي، شکل و محتواي مجالس مذهبي به تدريج تغيير يافت. بنيعباس خود را خليفهي پيامبر صلی الله علیه و آله ميدانستند و اطاعت خود را بر مردم واجب شرعي ميدانستند. مذهب اهل سنت را مذهب رسمي و قانوني ميدانستند. در مقابل اين انديشه، انديشه تشيع بود که حکومت را حق اختصاصي و الهي ائمه علیهم السلام ميدانست. براساس اين دو انديشه درگيري بين تشيع و حکومت پديد آمد. مجالس مذهبي در قالب عزاداري مهمترين محل بروز اين اختلاف نظر و جهتگيري سياسي بود. از اين رو حکومتها همواره از اين مجالس وحشت داشتند؛ مجالسي که هيچگاه از سياست جدا نبود. از اين رو مغولان که مدعي حکومت بودند نه خلافت، به مذاهب مختلف از جمله تشيع آزادي نسبي دادند. در نتيجه در دوره آنان شيعيگري پيشرفت بسيار کرد.62 البته اين آزادي مشروط به آن بود که مذاهب و پيروانشان کاري به حکومت نداشته باشند. به همين دليل اين مراسم، ديگر از حالت اعتراض سياسي خارج شده و به يک مراسم صرفا مذهبي محدود گرديد. مراسمي که انگيزه آن صرفا به کسب ثواب اخروي و دوستي با اهل بيتعليهمالسلام منحصر ميشد.
در اين دوره شعراي بسياري به سرودن شعر در مدح و رثاي امامان شيعه و ساختن نوحه براي سينهزني اهتمام ورزيدند.63
تعميم و گسترش اين مجالس از ايام محرم و زيارتي به ديگر ايام ، زهدگرايي و دخالت نکردن در امور حکومت و دوري از دنيا و گسترش حسينيهها براي برگزاري مراسم عزا را از ديگر مشخصات عزاداري در اين دوره شمردهاند.64
1-3-2-9- دوران تيموريان؛ پيدايش مجالس مذهبي “روضه”
از خلال منابع تاريخي پايان سدهي نهم و آغاز سدهي دهم روشن ميشود که گرايش به تشيع در سراسر قلمرو ترکمانان و تيموريان وجود داشته است.65
يکي از امراي مشهور تيموري، سلطان حسين ميرزا است که عصر او را درخشانترين دوران تيموريان ميدانند.66 به اشاره مرشدالدوله از نزديکان اين سلطان، کمال الدين حسين بن علي بيهقي( معروف به واعظ کاشفي) که از عالمان آن روزگار بود، مهمترين و معروفترين کتاب را براي مجالس عزاداري حسيني نوشت و آن را ” روضه الشهدا في مقاتل اهل البيت” ناميد.67
1-3-2-10- دوران صفويه؛ اوج تعظيم شعائر
با روي کار آمدن حکومت صفويه، شاه اسماعيل توانست آرزوي خاندان صفوي – در تکميل اقتدار معنوي با قدرت سياسي- را برآورده ساخته و در سال 907 هجري، سلسلهي صفوي را بنيان گذارد و تشيع را به عنوان مذهب رسمي کشور اعلام دارد.68
در عصر صفويان مذهب و حکومت کاملا با يکديگر آميخته شدند و ميزان درک متقابل ميان نهاد ديني و نهاد حکومتي به ميزان قابل توجهي بالا رفت.69 در نتيجه شيعيان موقعيت خوبي پيدا کردند و توانستند آزادانه به اقامه شعائر مذهبيشان بردارند. در اين دوره، برگزاري مجالس مذهبي بروز و ظهور بيشتري يافت و شعرا نيز در اين دوره به سرودن مراثي و مناقب پيامبر و خاندان او پرداختند.70
اما مهمتر از همه اين تظاهرات، توجه ويژهاي است که شاهان صفوي، خصوصا شاه عباس اول به مقوله برگزاري مجالس مذهبي با محوريت عزاداري امام حسين علیه السلام مبذول داشتند. اقدام مهم صفويان در اين زمينه، يکي رسمي کردن برگزاري مجالس و ديگري ابزارمند کردن و نيز تعريف آيينها و رسوم جديد برگزاري مجالس بود. علاوه بر ابزارآلات جديد، از اين دوره، آداب و رسوم نويني هم در سلک آيينهاي عزاداري درآمدند.71
1-3-2-11- دوران افشاريان و زنديان؛ عصر افول و رکود
به باور مورخان، نادرشاه افشار خود بر هيچ مذهبي جز مذهب ” قدرت” نبود. او با اغراض سياسي و برخلاف صفويان، توهين و سب خلفاي راشدين را قدغن اعلام کرد و برگزاري مجالس مذهبي را محدود ساخت و اجازه نداد که به رسم صفويه، حکومت، روز عيد غديرخم را جشن بگيرد. همچنين در فرمان معروف خود “مذهب شيعه جعفري” را صرفاً مذهبي در ردهي مذاهب چهارگانهي اهل سنت و به عنوان پنجمين مذهب اسلامي اعلام کرد.72
و با اتخاذ اين سياست بيطرفانه، هم از يک سو به نزاع و کشمکش شيعه و سني خاتمه داد و هم از سوي ديگر از قدرت فزاينده ي شيعيان و علما کاسته و موازنهي قدرت را به نفع اهل تسنن تعديل کرد. نتيجه طبيعي اين سياست، افول برگزاري مجالس مذهبي بود. در دوران کريم خان زند هم، کمابيش همين روال استمرار يافت.73
1-3-2-12- دوران قاجار؛ غلبه ي زوايد و حواشي بر اصل
به طور کلي شاهان قاجار دلبستگي و توجه ويژهاي به رعايت آداب و برگزاري مناسک و شعائر ديني از خود نشان ميدادند.
البته دينداري قاجاريان نيز از دايرهي ظواهر و وجه عوامانهي دين فراتر نميرود و معارف دين در اين عصر در غربتي مضاعف به سر ميبرد. افراط در اين امر، حواشي و پيرايههاي بسياري را در دين و شعائر ديني وارد ساخت به طوري که حتي برخي محققان، شاهان قاجار را بر مذهبي سواي مذهب عامه دانستهاند.74
در دوران آغا محمدخان، تعزيه رواج پيدا کرد.75 در دوران دومين شاه قاجار بر شکوه برگزاري مجالس مذهبي افزوده شد.76
در دوران محمدشاه قاجار بر شکوه و تجمل مجالس مذهبي افزوده شد.77 بايد اذعان کرد که در بين شاهان قاجار، ناصرالدين شاه در پرداختن به شعائر مذهبي و شيعهگري گوي سبقت را از همه ربوده بود.
در اين دوران، همچنين براي اولين بار زاد روز امام علي علیه السلام و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از طرف حکومت و به طور رسمي در سلک جشنهاي رسمي درآمدند. بيترديد، شاخصترين ويژگي دوران ناصري، رونق بيسابقهي مجالس عزاداري و خصوصاً آيين “تعزيه” است.78 مهمترين اقدام در راستاي رونق بخشي اين مجالس، ساخت ” تکيه دولت” به دستور ناصرالدين شاه است.
برگزاري مجالس تعزيه، فقط به ايام رسمي سوگواري منحصر نميشد. بلکه در ايام ولادت پيامبراکرم صلی الله علیه و آله و ائمهي اطهار علیهم السلام هم تعزيههاي شاد و مفرح رونق داشتند.79
در عهد ناصرالدين شاه، رسوم ديگري نيز مانند “شمايل گرايي” و “چهل و يک منبر” در زمرهي آداب و مظاهر دينداري عامه وارد شدند. گسترش شمايل کشي از چهرهي اهل بيتعلیهم السلام و خصوصا حضرت علي علیه السلام از شاخصههاي اين دوره است. رسم چهل و يک منبر هم به اين معنا بود که افراد براي روا شدن حاجات خود نذر ميکردند که يک شب عاشورا به چهل يا چهل و يک مجلس و تکيهگاه بروند و شمع روشن کنند.80
با وجود آنکه در دوران ناصرالدين شاه مجالس مذهبي گسترش بسيار يافتند، اما در عين حال از مقطع پاياني همين عصر هم مجالس مذکور به افول گراييد. سه دليل عمده را مي توان براي اين افول ذکر کرد:
1- گسترش کمي و کيفي مجالس تعزيه و شبيهخواني به عنوان رقيب جدي مجالس مذهبي.
2- ورود گرايشات صوفيانه، نقلهاي ضعيف و داستانپردازيهاي عوامانه به متن مجالس که نتيجهاش تهي شدن اين مجالس از محتواي غني پيشين خود بود.
3- رواج فرنگيمآبي و حملات منورالفکران به اين مجالس و نيز تضعيف عقايد ديني.81
البته پس از چندي اين افول دامنگير مجالس تعزيه هم شد. دليل عمده آن را ميتوان خالي شدن اين مجالس از اخلاص ديني و تبديل شدن اين مجالس به مجالس اهل دنيا بيان کرد. اين روند در دوران مظفرالدين شاه و خصوصا با آغاز نهضت مشروطه شکل جديتري به خود گرفت.82
به طورکلي بايد گفت مجالس مذهبي در عهد قاجار، عليرغم نشيب و فرازهاي زياد، هيچگاه به طور کامل نفوذ خود را از دست نداد و در مقاطع مختلف سياسي و اجتماعي کماکان اثرگذار بود.83
1-3-2-13- دوران پهلوي؛ سياست دوگانه
رضاخان ميدانست که تنها راه براي جذب قلوب مردم و اعتماد علماي دين، تظاهر به مذهب است. لذا در اين دوره رضاخان مجالس بزرگ و پرتجمل برگزار ميکرد و سر خود را برهنه ميکرد. اما وقتي بر سرير قدرت تکيه زد، رفته رفته هر سال اوضاع نسبت به مجالس مذهبي سختتر گرديد، تا آنجا که رسماً برگزاري اين گونه مراسم قدغن اعلام شد. ديگر اقدام رضاخان براي محدود کردن مجالس مذهبي، تأسيس “مؤسسهي وعظ و خطابه” بود. يکي از اهداف مهم تشکيل مؤسسهي مذکور، تربيت طلابي بود که بتوانند در تبليغات تجددگرايانه، به رژيم کمک رسانند و در عين حال از قدرت روحانيت کاسته شود.84 رضاشاه همچنين در سال 1327 دستور به تخريب بناي تکيه دولت داد.85 با اين همه در موارد بسيار اقدامات برخي علما اين سياستها را در عمل با شکست مواجه ميساخت. مشخصا بايد از اقدامات شيخ عبدالکريم حايري يزدي- مؤسس حوزه علميه قم- در ترويج مجالس مذهبي و اعزام طلاب جوان به عنوان مبلغ به شهرهاي مختلف اشاره کرد. مشهور است که دهه فاطميه هم به ابتکار اين عالم سرشناس شيعه در زمره مناسبتهاي عمومي سوگواري درآمد. سياستهاي دينستيزانه رضاشاه در زمان پهلوي دوم هم استمرار يافت. البته از شدت وحدت آن نسبتاً کاسته شده بود.86
1-3-2-14- نقش مجالس مذهبي در پيروزي انقلاب اسلامي
بدون شک پيروزي انقلاب اسلامي را بايد نقطه عطفي در حيات مجالس مذهبی و آغاز مرحلهاي از پيدايش تنوع و تحول در ساختار، کارکرد و درونمايه اين مجالس دانست.87
انقلاب اسلامي
