
شریعت و اخلاق اسلامی داشته باشند که این رفتار وعمل، منبعی سرشار از تعالیم انسانی و دینی در اختیار جامعهی مسلمانان و کلّیّهی جوامع بشری قرار داده که در صورت بررسی و دقّتورزی در آن، می تواند الگوی مناسبی برای زندگی فردی و اجتماعی قرار گیرد.
4-5. ادلّهی حجّیّت ظهورات فعلی
با توجّه به این که اجمالاً اثبات شد برای فعل معصوم(ع) دلالتی که از آن به «ظهور» تعبیر میگردد وجود دارد، بهطور منطقی این پرسش مطرح میشود که دلیل حجّیّت و اعتبار این ظهور برای استنباط حکم شرعی از آن چیست؟
با پذیرش با این که فعل معصوم(ع) نیز دلالت بر معنا و غرضی دارد، پرسش این است که به چه دلیل این عمل برای دیگران نیز بیان شرعی محسوب میشود و به عنوان تشریع به کار میرود و اگر صرفاً این ظن را ایجاد می کند که حکم شرعی دیگران نیز چنین است، چه دلیلی بر اعتبار این ظن وجود دارد؟ ظهورات اعمّ از قولی، فعلی و تقریری نسبت به مفاد خود صرفاً تولید ظن میکنند و مفید یقین نیستند و لذا باید دلیل قطعی بر حجّیّت آنها آورده شود.
بر اساس اصول مورد پذیرش، حکم شرعی باید مستند به دلیل قطعی باشد و یا به دلیل قطعی منتهی گردد. حجّت شرعی مکلّف همان دلیلی است که برای او یقین و قطع به ارمغان میآورد. از این رو اصل اوّلی، عدم اعتبار و عدم حجّیّت ظنّ است و از این رو اصل مواردی که شارع با دلیل قطعی استثنا نموده خارج میگردد که به ظنون خاصّه تعبیر شده است.
در اینجا نیز اصلی اوّلی در ظنّی که از فعل معصوم(ع) نسبت به حکم شرعی حاصل میشود، عدم حجّیّت است و درصورتیکه دلیل قطعی بر حجّیّت آن اقامه گردد، از این اصل خارج شده و در زمرهی ظنون خاصّه درمیآید.
گرچه در حجّیّت سنّت به دلایلی از کتاب و اجماع و عقل استناد میشود و حجّیّت آن را از ضروریات دانستهاند، (جنّاتی، 1370ه.ش، ص79؛ الأشقر، 1993م، ج1، ص21) امّا به نظر میرسد دلایل آورده شده بیشتر منصرف به سنّت قولی است و کمتر درمورد حجّیّت سنّت فعلی و اعتبار افعال در اثبات حکم شرعی بحث شده است. در اینجا صرفاً به دلایلی اشاره میشود که متناسب با سنّت فعلی است.
1-4-5. کتاب
از آیاتی که بر حجّیّت ظهورات فعلی پیامبر(ص) دلالت دارد «آیه اسوه» است. (احزاب، آیه21) این آیه گرچه در میان آیات مربوط به سختیهای جنگ خندق و در سورهی احزاب نازل گردیده و به مسلمانان توصیه کرده که مانند پیامبر(ص) برای پیشبرد اهداف عالی اسلام مقاومت کنند وسختی ها را به جان بخرند، امّا شأن نزول آیه را منحصر به همان مورد نمیکند. این آیه پیامبر(ص) را دارای صفات و افعالی میداند که او را الگوی نیکویی برای تبعیّت قرار داده است، از این رو برخی مفسّرین ظهور آیه را اقتدا به پیامبر(ص) در همهی افعالش می دانند. (آلوسی، 1405ه.ق، ج21، ص167) برخی دیگر به دلیل مفهوم اسقرار و استمرار در گذشته که عبارت «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ» مفهوم است، معتقدند این آیه بر این دلالت دارد که وظیفهی تبعیّت از این الگو برای همهی مسلمانان و در همهی زمانها ثابت و استوار است. (طباطبائی، 1394ه.ق، ج6، ص432)
آیاتی که بر لزوم تبعیّت از پیامبر(ص) دلالت دارند نیز مورد استناد قرار گرفته است. تبعیّت گرچه در اطاعت از قول نیز کاربرد دارد، مانند «الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أحْسَنَهُ» (زمر، آیه18) امّا کاربرد آن در دنبالهروی از عمل و فعل بیشتر میباشد و به همین دلیل برخی معتقدند کاربرد تبعیّت و اتّباع بهصورت مطلق، به تبعیّت از فعل انصراف دارد (الأشقر، 1993م، ج2،ص187)
همچنین آیهی شریفهی (احزاب، آیه37) که می فرماید:هنگامی که زید پسرخواندهی پیامبر(ص) از همسرش جدا شد، او را به ازدواج تو در آوردیم تا برای مؤمنین اشکالی در ازدواج همسران پسرخواندهشان هنگامی که از آنها جدا میشوند نباشد، مورد استناد قرار گرفته و گفته شده اگر تأسّی به پیامبر(ص) یک قاعدهی شرعی عام نبود واصحاب و مؤمنین وظیفهی خود را از آن استنباط نمیکردند، آنگاه صِرف ازدواج پیامبر(ص) با همسر پسرخواندهاش حکم جواز ازدواج با همسر پسرخوانده را نشان نمیداد و ممکن بود از احکام اختصاصی پیامبر(ص) تلقّی شود؛ در حالی که آیهی شریفه، صِرف این عمل پیامبر(ص) را نشاندهندهی عدم اشکال برای مؤمنین معرفی کرده است. به نظر «آمدی» این استدلال، قویترین استدلال برای حجّیّت فعل دانسته شده است. (الأشقر، 1993م، ج1، ص187)
2-4-5. سنّت
آیا میتوان از سنّت، دلیلی برای حجّیّت خود سنّت آورد؟ بدیهی است اثبات هر چیزی باید از راه دیگری باشد و نمیتوان اعتبار موضوعی را با خود آن اثبات کرد، زیرا محذور «دور و اثبات شیء لنفسه» لازم میآید که محال بودن آن بدیهی است. آیا اثبات حجّیّت سنّت فعلی از راه سنّت، اشکال فوق را در پی دارد؟ اگر بخواهیم حجّیّت سنّت فعلی را با خودش اثبات کنیم، اشکال دور وارد است، امّا از آنجا که سنّت حدّاقل دارای دو بخش (قولی و فعلی) و بنا بر برخی مبانی دیگر دارای سه بخش (قولی، فعلی، تقریری) است، اثبات سنّت فعلی از راه استدلال به سنّت قولی ایرادی نداشته ومحذور دور ندارد، زیرا حجّیّت افعال با بیانات قولی شارع اثبات میگردد و ظهور بیانات قولی با دلایل دیگری غیر از سنّت اثبات گردیده است. (سمنون، قلمرو شریعت و حجّیّت فعل معصوم، 1385ه.ش، ص15-14) روایات بسیاری از پیامبر(ص) نقل شده که مسلمانان را به فعل خود توجّه میدادند و آنها را از عدم عمل به سنّت خود بر حذر میداشتند. از جملهی این روایات «فمن رغب عن سنّتی فلیس منّی.»؛ (حرّعاملی، 1391ه.ق، ج14، ص9) «خُذوا مناسککم عنّی.»؛ (بخاری، بیتا، ج1، ص155) «صلّوا کما رأیتمونی أصلّی.» (حکیم، 1391ه.ق، ج5، ص32) میباشد.
گرچه برخی به روایاتی استشهاد کردهاند که معصوم(ع) به پیروان خود دستور میدهد که به اوامر لفظی آنها توجّه و عمل کنند و به کار آنها ننگرند، امّا به نظر میرسد این روایات ناظر به موارد تعارض بین قول و فعل و مُجمل بودن افعال است که وظیفهی مسلمانان توجّه به قول است. (سمنون، 1385ه.ش، ص15)
3-4-5. سیرهی متشرّعه
اصحاب و تابعین پیامبر(ص) وپیروان ائمّه(ع) دقیقاً به افعال وشیوههای رفتاری ایشان توجّه داشتند وتلاش میکردند تا مطابق آن عمل کنند. برای اثبات و تأیید یک حکم شرعی، فعل معصوم(ع) همانند قول او مورد استناد و استشهاد پیروان قرار گرفته است؛ درحالیکه اگر افعال حجّت نبودند، مورد استناد متشرّعه قرار نمیگرفتند. ممکن است سیرهی متشرّعه را دلیل مستقلّی به حساب نیاوریم و آن را به سیرهی عقلائیّه ارجاع دهیم، امّا به نظر میرسد عمل متشرّعه بر اساس یک قاعدهی شرعی عام و رایج در میان مسلمانان بوده که باید به فعل معصوم(ع) تأسی و اقتدا نمود و منشأ این دستور هم دستورات شارع بوده است. (سمنون، 1385ه.ش، ص15)
4-4-5. بنای عقلاء
برخی معتقدند مهمترین دلیل حجّیّت ظاهر افعال، شیوه و بنای عقلاء است. (صدر، 1978م، ج3، ص291)
عقلاء در برخورد با ظاهر الفاظ، به آن اعتبار بخشیده و متناسب با آن رفتار خود را تنظیم میکنند، و در برخورد با ظاهر افعال نیز آن را معتبر دانسته و به آن استناد و احتجاج مینمایند. اساساً شیوهی عملی عقلاء در ارتباط با الگوها و پیشوایان خود، پیروی و اقتباس و پذیرش ظهورات افعال آنها و استناد به عمل آنهاست؛ به همین دلیل در بسیاری از موارد پیروان سبک و شیوهی زندگی رهبران را تقلید کرده اند. (سمنون، 1385ه.ش، ص16-15)
5-4-5. عقل
برخلاف برخی که عقل را مقتضی حجّیّت افعال پیامبر(ص) محسوب نمیکنند و عدم حجّیّت افعال را دارای اشکال و محذور عقلی نمی دانند، (الأشقر، 1993م، ج1، ص185) به نظر میرسد عدم حجّیّت فعل معصوم(ع) دارای محذور عقلی جدّی میباشد. از دلایل اساسی بعثت پیامبران و تشریع احکام، تعلیم و تزکیهی انسان است و افعال رسول(ص) نقش بسیار مهمی در تحقّق این غرض دارد، بهطوری که اگر صرفاً اقوال و مکتوباتی نازل میگردید، معلوم نبود آن هدف تحقق یابد. سلب حجّیّت از افعال پیامبر(ص) سبب تهی ساختن آن غرض و هدفی است که پیامبر(ص) برای آن مبعوث گردیده است، زیرا با از بین رفتن الگو، تعلیم و تزکیه که مبتنی بر الگوگیری است نیز منتفی میگردد. (سمنون، 1385ه.ش، ص16)
5-5. انواع فعل معصوم(ع) و ظهور آن
در پی اثبات حجّیّت ظهور افعال معصوم(ع) این بحث صغروی که فعل معصوم(ع) در چه حکمی ظهور دارد و انواع فعل معصوم(ع) کدام است مطرح میگردد. معصوم(ع) در شرایط متفاوت و امور مختلف زندگی، دارای افعال واعمالی است که ما را با انواعی از فعل مواجه میسازد. بررسی این انواع وظهور آنها، موضوع مورد بررسی این قسمت میباشد. افعالی که به عنوان معجزه شناخته شده و یا افعالی که دلیل معتبری بر اختصاص آن به معصوم(ع) وجود دارد گرچه از انواع فعل معصوم است، ولی چون ظهور در حکمی برای مکلّفین ندارد، مورد بحث قرار نمیگیرد.
1-5-5. افعال بیانی
در شریعت احکامی صادر شده که کیفیّت و شیوهی عمل آن اجمال داشته، ولی هنگامیکه زمان انجام آن فرا میرسید، معصوم(ع) با انجام عمل قصد داشته تا شیوهی اجرای حکم را برای مسلمانان روشن نماید.
در این موارد اصولیّون و فقها اجماع دارند که فعل معصوم(ع) ظهور در آن حکم دارد. (قمی، 1299ه.ق، ص490؛ مغینه، 1980م، ص19؛ غزالی، 1417ه.ق، ج2، ص214) در سیرهی معصوم(ع) از این موارد فراوان مشاهده میشود؛ کیفیّت گرفتن وضو که به «وضوات بیانیّه» مشهور گردیده و یا شیوهی خواندن نماز و انجام ارکان و اعمال آن و یا نحوهی انجام مناسک حج که مبهم بوده و مسلمانان به نحوهی عمل معصوم(ع) ارجاع داده شدهاند و… که در تمام این موارد اگر احزار گردد معصوم(ع) با عمل خود درصدد بیان حکم الهی بوده، تبعیّت از ظهور آن افعال لازم است.
اگر بیانی بودن فعلی احراز نگردد و یا شک در غیربیانی بودن فعلی داشته باشیم، اصل بیانی بودن فعل معصوم(ع) جاری میشود؛ زیرا اساس بعثت پیامبر(ص) برای بیان احکام الهی بوده است و افعال پیامبر(ص) به همین منظور انجام شده است، گرچه ممکن است این مورد را از موارد شکّ بدوی و محلّ جریان اصالت برائت به حساب آورد، زیرا شک در اصل حکم است. (قمی، 1299ه.ق، ص490)
2-5-5. افعال طبیعی
انسانها به اقتضای وجود طبیعیشان دارای مجموعهای از افعال ارادی و غیرارادی هستند. افعال غیرارادی انسان مانند تپش قلب از دایرهی این بحث خارج است و برخی دیگر از این افعال غیرارادی که به افعال خلقی یا جبلی تعبیر شده، ناشی از شرایط طبیعی و یا سنّی انسان است، مانند کند شدن حرکات انسان در اثر پیری یا چاقی و یا اجبار به تکیه دادن به عصا در پیری و… این افعال ظهور در حکمی ندارند و اگر احزار گردد فعلی از معصوم(ع) به دلیل این شرایط بوده است، آنگاه برای مکلّفین حکمی را اثبات نمیکند. به عنوان مثال درمورد جلسهی استراحت در رکعت اول و سوم، فقها عامّه تصور کردند این عمل را پیامبر(ص) در اواخر عمر و به دلیل فربه بودن انجام دادهاند و لذا ظهوری در لزوم آن برای دیگران ندارد، (المکّیالعاملی، بیتا الف، ص69) ولی فقهای شیعه جلسهی استراحت را مختص به اواخر عمر ایشان ندانسته و معتقدند پیامبر(ص) در تمام نمازهای خود از ابتدای بعثت چنان شیوهای داشتهاند و ائمّهی معصومین(ع) نیز همینطور عمل میکردند و لذا به موجب آن، حکم به لزوم جلسهی استراحت پس از سجدهی دوم و قبل از ایستادن در رکعت اول و سوم دادهاند. (سمنون، 1385ه.ش، ص18-17)
درمورد افعال طبیعی ارادی مانند خوردن، آشامیدن، خوابیدن، تزویج و… که موضوع اصلی در ظهور فعل معصوم(ع) میباشد، این بحث جریان دارد که آیا این افعال که برای رفع نیازهای طبیعی انسان انجام میشود، ظهوری در حکم شرعی دارد یا نمیتوان از این افعال حکمی را استظهار نمود؟ درخصوص اصل افعال طبیعی که بین همهی انسانها مشترک است سخنی نیست و ظهور در حکمی ندارد، امّا آیا شیوهی انجام این افعال توسط معصوم(ع) نیز ظهور در حکمی ندارد؟
سیرهی معصومین(ع) نشان میدهد که رفع
