
دسترسي آسان و نسبتاً كمهزينه به اينترنت، افراد را به اطلاعات انبوه و جهاني متصل ساخته و اين همه، جنبههاي مختلف زندگي ما را تحت تأثير قرار ميدهد. يكي از جنبههاي مهمي كه از فناوريهاي اطلاعاتي و ارتباطي جامعهی اطلاعاتی تأثير ميپذيرد، هويت است.
در جوامع سنتي، هويت بيشتر متأثر از عوامل انتسابي، از پيش مشخص شده و ثابت است. انسانها شبيه يكديگرند و انسجام بيشتري در ابعاد مختلف هويت وجود دارد. لذا افراد جامعه به لحاظ هويتيابي چندان دچار تغيير و دگرگوني نميشوند و اساساً كمتر مسئلهاي به نام بحران هويت به وجود ميآيد. اما در جوامع جديد منابع هويتيابي متعدد و بيشتر اکتسابي است، زيرا انسانها در گروهها و قشرهاي اجتماعي متعددي عضو هستند. لذا هويت انسانها در معرض تغيير است. اينجاست كه مسألهی هويت و چالشهاي هويتي بروز ميكند.
جامعهی اطلاعاتی باعث تحولات گسترده از جمله تحول در مفهوم زمان و مكان شده است. فراهمآمدن منابع و مراجع جديد، ذهنيت و هويت افراد را دچار دگرگوني كردهاست و اين مسأله به منطقه يا كشور خاصي محدود نميشود، بلكه تمام جوامع را كموبيش دربرگرفته است. جامعهی ما نيز چون ديگر جوامع، در معرض تغيير و دگرگوني قرار گرفته است و آثار و پیامدهاي آن را نيز تجربه ميكند. جوانان، و مخصوصاً قشر دانشجو که به دلیل شرایط خود بیشترین زمینه و کاربرد استفاده از اینترنت را دارند، مستعدترين گروهي هستند که تحت تأثير اين تحولات قرار گرفتهاند.
به همین منظور ضمن بررسی مفاهیم و مبانی نظری هویت و شبکههای اجتماعی از دیدگاه صاحبنظران حوزههای علوم اجتماعی و ارتباطات سعی خواهد شد که رابطهي این دو مورد توجه و مداقه قرار گیرد.
1-2) پيشينه تحقيق
با توجه به اينكه تمام عمر شبكة اجتماعي فيس بوك به عنوان معروفترين و پرمخاطبترين شبكة اجتماعي مجازي جهان در حال حاضر به بيش از 8 سال نميرسد، تا كنون پژوهش و تحقيقي اختصاصي و آكادميك در اين حوزه و ارتباط آن با هويت ديني انجام نشدهاست و يا اگر پژوهشي در يكسال گذشته يا ماههاي اخير انجام شده تا اين لحظه در بانكهاي اطلاعاتي پژوهشهاي كشور به ثبت نرسيدهاست. نشستهاي تخصصي مركز پژوهشهاي مجمع تشخيص مصلحت نظام پيرامون شبكههاي اجتماعي و هويت (2 نشست) و مقالهاي با عنوان ” ويژگيهاي شبكههاي اجتماعي ” از جمله آثار موجود در اين حوزه در داخل كشور است.
البته مقالههاي ديگري همچون: شبكههاي اجتماعي مجازي و مسئلهاي به نام هويت؛ شبكههاي اجتماعي و بازآفريني هويت؛ شبكههاي اجتماعي اينترنتي؛ شبكههاي اجتماعي، فرصت يا تهديد؟!؛ شبكههاي اجتماعي و چالشهاي پيشرو؛ عناوين مقالاتي پيرامون اين موضوع است كه غالباً از بار علمي لازم و معيارها و استانداردهاي حداقلي يك مقالهي علمي تهي بوده و بيشتر به يادداشت شبيه هستند تا مقاله.
اما در ارتباط با اينترنت، شبكههاي اجتماعي، شبكهي اجتماعي فيسبوك و مسألهي هويت به صورت جداگانه و يا با تركيبهاي متفاوت پژوهشهايي هرچند اندك انجام گرفته است كه به مهمترين آنها اشارهاي خواهيم داشت.
1-1-2) پژوهشهاي خارجي
يكي از اولين پژوهشهاي مهم در خصوص روابط اجتماعي و اينترنت ” اجتماعات مجازي “12 نوشتهي هوارد رينگولد13 است. اين پژوهش با طرح بحث جوامع مجازي، چشمانداز جديدي را گشود. منظور از جوامع مجازي جوامعي هستند كه در آن افراد به واسطهي ارزشها و علايق مشترك از طريق شبكهي اينترنت به يكديگر متصل ميشوند و پيوندهاي دوستي و حمايتي ميان آنان بوجود ميآيد كه ممكن است به ارتباط رو در رو هم بيانجامد (كاستلز؛ 1381: 119).
از نظر هوارد رينگولد، دانشمند و روان شناس علوم اجتـماعي و نويـسنده سـرشـناس و معـروف آمـريـکايي؛ اجتماع مجازي نسخهي تكنولوژيكي اجتماع سنتي است. وي بر آن است كه تكنولوژيهاي ارتباطي و اطلاعاتي به ما فرصت بازسازي اجتماعات را در عصر جديد ميدهند، اجتماعاتي كه به واسطهي تحولات تكنولوژيك جديد آسيب ديدهاند. آنچه از دست رفتهاست اكنون ميتواند به كمك صفحهكليد، مانيتور، پردازشگر و مودم، مجدداً ساخته شود ( اميركافي؛ 1383: 111 ).
در كنار اين تحقيقات مطالعاتي هم انجام شد كه نتايج متفاوتي بهدنبال داشت. دو مطالعهي مهم در آمريكا انجام شد كه معمولاً به عنوان شاهدي بر اثرات منزويكنندهي اينترنت مورد استناد قرار ميگيرند. يكي مطالعهي پيمايشي كه توسط ناي و اربرينگ14 انجام شد و بيانگر آن بود كه كاربران اينترنت زمان كمتري را براي گذراندن با دوستان و اعضاي خانواده، خريد از فروشگاهها، مطالعهي روزنامه و تماشاي تلويزيون صرف ميكنند (كستن باوم و ديگران؛ 2002).
دوم تحقيقات تجربي رابرت كراوت است. وي ميگويد مطابق يافتههايش ارتباطات ميانفردي كاربرد غالب اينترنت در منازل است ( كراوت؛ 1988 ). وي نتايج تحقيقش را در مقالهاي با عنوان “پارادوكس اينترنت: تكنولوژي اجتماعي كه موجب كاهش عضويت افراد در گروههاي اجتماعي و خوشبختي آنان ميگردد؟ “منتشر كرد و طي آن مدعي شد كه استفاده از اينترنت موجب كاهش ارتباط فرد با خانوادهاش و كوچك شدن حلقهي اجتماعي پيرامون فرد و افزايش احساس تنهايي و افسردگي ميگردد (كراوت؛ 1988).
اين تحقيق بحثهاي فراواني برانگيخت و كساني كه به اينترنت نگاهي انتقادي دارند، عمدتاً نيم نگاهي به نتايج اين تحقيق نيز دارند. اما كراوت در سالهاي بعد مجدداً به جمعيت نمونهي پيشين برميگردد و دوباره همان افراد را پس از چند سال مورد تحقيق قرار ميدهد و با شگفتي نتايج تحقيق را عكس نتايج پيشين ميبيند. وي مشاهده ميكند كه همان افراد پس از آنكه مهارتهاي لازم را يافتند و زمان بيشتري از آشنايي و كار آنان با اينترنت گذشتهاست، درگيري اجتماعي بالاتري دارند. او نتايج اين تحقيق را در مقالهاي با عنوان “بازنگري پارادكس اينترنت” منتشر كرد كه مجدداً توجه بسياري را به خود جلب كرد ( كراوت؛ 2001 ).
2-1-2) تحقيقات داخلي
رساله دكتراي بهزاد دوران در سال 1381 در دانشگاه تربيت مدرس تهران در مورد ” تأثيرات فضاي سايبرنتيك بر هويت ” از جهاتي به موضوع اين پژوهش نزديك است كه به طور مختصر به آن اشاره ميشود.
محقق با طرح سؤالاتي در مورد تجربهي فضاي سايبرنتيك و تأثير آن بر هويتهاي خانوادگي، همالان و هويت ملي؛ با پرداختن به تئوريهاي مربوط به فضاي سايبرنتيك و همچنين هويت، ارتباط مستقيمي را ميان ارتباط و هويت برقرار ميسازد. نتايج تحقيق به طور خلاصه به شرح زير است:
– وجود رابطه ميان فضاي سايبرنتيك و تضعيف هويت خانوادگي مورد تأييد قرار نميگيرد.
– وجود رابطه ميان فضاي سايبرنتيك و تضعيف هويت همالان مورد تأييد قرار نميگيرد.
– وجود رابطه ميان فضاي سايبرنتيك و تضعيف هويت ملي مورد تأييد قرار نميگيرد.
– بهنظر ميرسد تجربهي فضاي سايبرنتيك نه تنها تجربهاي منحصر به فرد در خانواده محسوب نميشود، بلكه ميتوان آن را تجربهاي نسبتاً جمعي به حساب آورد. علاوه بر اينكه اينترنت به خودي خود ميتواند محور تجمعهاي خانوادگي قرار گيرد، ميتواند موضوع گفتگوها و تعاملات خانوادگي نيز واقع شود. پس ميتوان چنين نتيجه گرفت كه اگرچه فضاي سايبرنتيك فرصت تعاملات رو در رو را كمتر ساخته ولي در عين حال محور تجمع اعضاي خانواده و موضوع گفتوگوها و تعاملات فيمابين گرديدهاست.
– دامنهي دوستيهاي فضاي واقعي غالباً به فضاي سايبرنتيك نيز بسط يافته است، به قسمي كه دوستان كماكان توانستهاند پيوندهاي قوي ميان خود را محفوظ دارند. از سوي ديگر، بهنظر ميرسد عمق پيوندهاي دوستي تازه شكل گرفته بر روي اينترنت چيزي كمتر از دوستيهاي فضاي واقعي نباشد (دوران؛ 1381).
مقالهي “جوانان و فراغت مجازي” به بررسي كاركردهاي چت در كافينتهاي تهران پرداختهاست. پژوهشگر با طرح دو مفهوم “رسانهاي شدن” و “خانگي شدن” به توصيف نحوة گذران اوقات فراغت در جامعة جوان ايراني پرداخته است و در اين ميان فضاي چترومهاي اينترنتي به منزلة عرصهاي مدرن براي سرگرمي مورد توجه قرار گرفته است. در نهايت سرگرميهاي مجازي را عاملي ميداند كه علاقة جوانان به مشاركت اجتماعي و فعاليتهاي مدني را با انگيزههاي مختلف تحتالشعاع قرار ميدهد و ممكن است بر مهارتهاي اجتماعي آنان در تدارك فراغتهاي گروهي و تفريحات و بازيهاي غيرمجازي تأثير منفي بگذارد. همچنين مجاورت طولاني با فضاي مجازي ميتواند به تأثيرپذيري افراطي از هنجارها و ارزشها در عرصههاي مختلف ارتباطي و اجتماعي انجاميده و با تقويت جهانوطني تعلقات ملي و سنتي كاربران را تحت تأثير قرار دهد ( ذكايي؛ 1383 ).
تحقيق ديگر مربوط به “بررسي تأثيرات استفاده از اينترنت بر نسبينگري هنجاري و جهانينگري دانشجويان دانشگاه تبريز ” است. بر اساس نتيجهي اين پژوهش، اختلاف معناداري بين كاربران و غير كاربران اينترنت در مورد احساس تعلق به ملل و جوامع ديگر وجود نداشته است. اما بين كاربران و غيركاربران در ميزان نسبينگري هنجاري تفاوت وجود دارد و كسانيكه بيشتر از اينترنت استفاده نمودهاند، نسبت بهآنهايي كه استفاده ننمودهاند نسبينگرتر بودند ( گدازگر و موسي پور؛ 1383 ).
” بررسي رابطه استفاده از اينترنت و هويت ديني كاربران ” عنوان پاياننامهي ديگري است كه با رويكردي تلفيقي برگرفته از تئوريهاي استفاده و خوشنودي، كاشت يا پرورش و تئوري ساختيابي گيدنز با روش پيماشي، به شناسايي اين رابطه پرداختهاست. و در نهايت به اين جمع بندي ميرسد كه: متغير مدت استفاده کاربران از اينترنت به صورت مستقيم، و متغيرهای ميزان استفاده کاربران از اينترنت، نوع استفاده کاربران از اينترنت، انگيزه و هدف کاربران در استفاده از اينترنت، مشارکت و فعال بودن کاربران در استفاده از اينترنت و ميزان تحصيلات کاربران به صورت غيرمستقيم و متغيرهای واقعی تلقی کردن محتوای سايتهای اينترنت از سوی کاربران و پايگاه اقتصادی- اجتماعی کاربران هم به صورت مستقيم و هم به صورت غيرمستقيم بر متغير وابسته تحقيق؛ يعنی هويتدينی کاربران تأثير میگذارند ( عباسي قادي؛1386).
” بررسي كاركردهاي شبكههاي اجتماعي، مطالعه موردي فيسبوك ” عنوان پاياننامة ديگري است كه پژوهشگر در آن از يك سو دانشجويان را كه بهطور معمول قشر جوان جامعه را تشكيل ميدهند، يكي از مخاطبان اصلي شبكههاي اجتماعي ميداند كه به دليل برخورداري از سواد رسانهاي بيشتر و آشنايي با فنآوريهاي رسانهاي بيشتر از ساير اقشار جامعه از فيسبوك استفاده ميكنند و از سوي ديگر، مسألة سرماية اجتماعي در شبكههاي اجتماعي را به عنوان يكي از موضوعات قابل توجه در تحليل مسائل اجتماعي دانسته و شبكههاي اجتماعي اينترنتي را به عنوان منبعي براي تعيين سطح سرمايه اجتماعي مورد سنجش قرار ميدهد.
نتايج اين تحقيق كه به روش پيمايشي صورت گرفتهاست، نشان داده كه ميزان سرماية اجتماعي در شبكة اجتماعي فيسبوك، كمي بيشتر از حد متوسط است، بر اساس يافتههاي اين پژوهش نزديك به 48 درصد از دانشجويان يك دقيقه تا نيم ساعت از وقت خود را در فيسبوك ميگذرانند. براساس اعلام فيسبوك 50 درصد از كاربران هر روز به اين سايت مراجعه ميكنند؛ اين در حالي است كه اين آمار در بين دانشجويان ايراني، 39 درصد است. همچنين 79 درصد پاسخگويان از نام واقعي خود در فيسبوك استفاده ميكنند و اغلب بين يك تا 50 دوست در فيسبوك دارند درحالي كه متوسط دوستان هر كاربر در فيسبوك 130 دوست است ( قوانلو قاجار؛ 1389).
” بازنمايي گرايشهاي سياسي كاربران ايراني در شبكههاي اجتماعي مجازي با مطالعه موردي فيسبوك ” عنوان پاياننامهاي است كه در پي پاسخ به اين سؤال اساسي است كه: در شبكههاي اجتماعي مجازي مانند فيسبوك، نحوهي ابراز گرايشهاي سياسي كاربران و دليل انتخاب اين فضا براي بازنماياندن اين گرايشات سياسي چيست؟
