
نباید دور شمرد که عوامل اجتماعی کثیری حتی بدون اینکه محتوای اثر هنری را مستقیماً تحت تاثیر قرار دهند، در هر مرحله از تولید هنری دخالت دارند.» (ولف، 1367، 54)
در این میان، سرشت پویای اقتصاد هنر موجب میگردد، چنانچه نظام عرضه و فروش معتبر یا حتی دولتی/ ملی از عرضهی آثار قابل توجهی از هنرمندان جدید خودداری ورزد. اشخاصی دیگر و یا سایر گروههای غیر انتفاعی یا انتفاعی با ایجاد نظامی جایگزین، بر عرضهی کار مردودشدگان، اقدام کنند. از منظرنقد، موج علاقهمندی وافر هنرمندان برای حضور در عرصههای خارج از کشور مبین همین واقعیت است که، به نظر میرسد نسل هنرمندان جوان از شعارهای نسل قبل خسته شدهاند و در عین حال از آنجایی که شانس عرضه (حمایت و فروش) آثارشان را در اماکنی نظیر موزه هنرهای معاصر و دیگر حامیان قدرتمند بسیار کم میبینند، پس توجه خود را به آن سوی مرزها معطوف داشتهاند (مریدی و تقی زادگان، 1390) . در ادامه مباحث فوق نهایتا میتوان به این نگاه کلی رسید که، هنرمندان سه معیار اصلی را برای ایجاد و کاربردی کردن نظامهای فروش عمومی مد نظر دارند:
1.چه نوع حمایت مالی را برای تولیدکنندگان آثار هنری مهیا میکنند؟
2. چگونه مخاطبانی با سلیقه تاثیرگذار را، در افقی مشترک برای حمایت از هنر مییابند؟
3. چگونه امکانات نمایش آثار را فراهم میآورند و از این طریق در ایجاد شهرت و اعتبار هنرمند موثر واقع میشوند؟
میتوان معیارهای فوق را الگو کلیدی قابل تعمیم برای درک سیستم بازارهای هنری جهان دانست.
2-5-2 اقتصاد جهانی هنر
در گفتمان اقتصاد جهانی هنر، دو مجموعه واژگان «اقتصاد هنر» و «جهانی شدن» در کنار هم قرار گرفته و با کارکردهای اختصاصی خود، به صورت درهم تنیده، توسعه فرهنگی را موجب میگردند. سیاستهای فرهنگی که در واقع سازنده الگوهای کلان اجتماعی و خالق نتایج خرد «هنر» هستند؛ در شرایط جهانی شدن از قید مکان و زمان آزاد گشته و چشماندازی به وسعت جهان و درگیر با مسائل منطقهای و جهانی را مد نظر دارند.
در هر حال وضعیت جهانی شدن با تمام ابعاد مثبت و منفیاش، مجموعه غیر قابل چشمپوشی از فرصتسازیها و امکانات بازار را در اختیار خلاقیت محلی قرار میدهد. به تعبیری واضح «رشد تبادل فرهنگی چه خطر یا تهدید به حساب آید و چه فرصتی مغتنم، باز نمیتوان آن را از نیروهای جهانی شدن اقتصاد جدا کرد.» (رائو، 1379، 61) در این برهه هیچ کس و هیچ چیز از کالایی و تجاری شدن، در امان نیست و همه چیز قابل خرید و فروش میشود. بدین سان هنر در تجارت ادغام شده و دلالان هنر نیز همواره سرگرم خرید و فروش سهام فرهنگ عالی هستند.
فرهنگ، در شرایط جهانی شدن ابعاد مختلف خود را آشکار میسازد. «واقعیت در مورد فرهنگ، ماهیت سیال آن است … فرهنگ یک کشور نه ثابت و نه لایتغیر بوده، بلکه دائماً در جریان است» (بوروفسکی، 1379،98) . با توجه به این واقعیت مهم؛ حسگرهای هنرمندان به عنوان شهروندان جهانی و هوشیار که معاصر و فرزند زمان بودن را جستجو نموده و در آثارشان نمودهای این تغییر جریان را منعکس مینمایند. میتوان تحلیل کرد که نه تنها آثار هنرمندان نوجوی ایران، نمایههای جالبی از این موج سازنده هستند، بلکه ذات ظهور و شکوفایی سریع بازار خارجی هنر ایران نیز، موید برچیده شدن مرزهای ملی در محاسبات انسانی، فرهنگی و هنری جهان شدهاست.
از دیگر مشخصههای جهانی شدن، جهانی شدن بازارهاست. هرچه بازارهای مالی از مرزهای ملی فراتر روند، برای کالاها و خدماتی که مردم سراسر جهان هر روز و در هر کشوری به خرید و فروششان مشغولاند، فرصت تبادل و رشد مییابند و بازارهای بیشتری برپا خواهد شد. «بازار هنری جهان دیگر به صورت موازی با بازارهای ملی عمل نمیکند بلکه ساختار مختص خود را یافته است. در واقع از این پس، موزهها، ناشران و محفلهای فرهنگستانی که بر ارزشهای زیباییشناختی، شخصیتهای هنری و صاحبنظرانی که آنها را تقدیس کرده و تاثیر میگذاشتند، دیگر در مقیاس جهانی اثر چندانی ندارند» (کانکلینی، 1379،256) . اما لازم به یادآوری است که، نقش فرهنگها به عنوان خادمان هدفهای کلان، به پایان نرسیده، بلکه آنان در شرایط جهانی شدن «پایههای اجتماعی خودِ هدفها» به شمار میروند؛ بنابراین، توسعه و اقتصاد جزئی از فرهنگ انسانی معاصر است.
2-5-3 هنر وجهانی شدن9
یکی از اهداف اصلی این پژوهش، پرداخت و تبیین تاثیر عمیق فرایند جهانی شدن به عنوان مولفه اصلی فرهنگ و هنر معاصر ایران و جهان است. به واقع آنچه در هنر روز دنیا در حال وقوع میباشد، هنر جهانی است که در فرآیند جهانی شدن زاده شده و خارج از مرزهای کهنه سیاسی مدرنیسم و متعلق به جهان، جهانی شده پست مدرن است و هر بحث دیگری جز این، نشانگر گمگشتگی در اوراق تاریخ هنر پیش از پست مدرنیسم میباشد. لذا گشایش چنین مباحثی میتواند به درک عمیقتری در زمینهی شناخت موارد مورد قبول در بازار و در نهایت تأثیر گذاری بر ساخت زیورآلات آبگینه گردد و شناخت انواع ساختارهای مورد قبول بازار منجر به ایجاد ایدههای نو و خلاقانه در ساخت اثر هنری مذکور خواهد شد.
هنر مدرن اصل را بر ویرانی عادتهای زیباییشناسانه گذاشته است، پس لذت بردن ازهنر مدرن نیازمند استقلال فکر و اندیشیدن است. «هنر مدرن در گوهر خود علیه مفهوم زیباییشناسی کلاسیک بوده و بنیان زیباییشناسی منفی را میریزد … آدرنو، مهمترین مدافع و نقاد مدرنیسم در نظریه زیباشناسی خود ضرورت زیباییشناسیزدایی هنر را ارائه نمود. او نوشت که هنر باید از زمینهی اسطورهای آیین، مناسکی که در آن پدیدار شده جدا شود و مسیر خود را بیابد» (احمدی، 1383، 445 و 446) هنر مدرن، مفهومسازی را خطرناک و ویرانگر میداند و با نقد دستاوردهای سنت، زیباییشناسی تجریدی که آدرنو ان را هنر والا مینامد تشویق مینماید.
در مقابل هنر پستمدرن این منظر را جز میدانسته و بازگشت صریح به تاریخ و سنت را مجاز میشمرد در همین راستا نیز هنرمند پستمدرن به متن یعنی ریشههای تاریخی، اجتماعی و هنری خود توجه نشان میدهد «به طور کلی پنج خصلت عام ومرتبط با یکدیگر را میتوان در گرایشهای متنوع پستمدرن تشخیص داد: کثرتگرایی، التفاظگرایی، خودآگاهی، متنگرایی و فردگرایی. هنرمند پستمدرن با نشانهها سر و کار دارد و به دلخواه از نمادها، اساطیر، تصاویر تاریخی و علائم روزمره بهره میبرد» (پاکباز، 1383، 147).
«فرآیند جهانی شدن و هر آنچه در هنر امروز جهان میگذرد، فرزند ایدئولوژی پستمدرن است، اما جهانی شدن چیست و مهمترین نمود آن در کجاست؟ میتوان فرآیند جهانی شدن را اینگونه توصیف کرد: در جهانی شدن عبارت است از فرایند فشردگی فزاینده زمان ومکان که به واسطه آن، مردم دنیا، کم و بیش به صورتی نسبتاً آگاهانه در جامعه جهانی واحدی ادغام میشوند» (گل محمدی، 1381، 30). نظریهپردازان جهانی شدن اعلام کردهاند که، اندازه گیتی تغییر یافته، فاصلهها در حال محو شدن است و دنیا به شهر بزرگی تبدیل میشود.
جدول 3-1 مقایسه سبک و ذائقه مدرنو پستمدرن (گل محمدی،1381)
مدرن
پستمدرن
صراحت
بیان دورگه
سادگی
پیچیدگی
فضای ثابت
فضای متغیر یا حوادث غیر مترقبه
شکل انتزاعی
شکل انتزاعی و قراردادی
خالصگرا
گزینشگرا
«جعبهی گنگ» خاموش
بیان نشانهای
«زیباییشناسی ماشینی» منطق صریح
زیبایی آمیخته متغیر متکی بر زمینه
ضد تزئینات
موافق ارگانیک و تزئینات کاربردی
ضد نشانهها
دوستدار نشانهها
ضد استعاره
دوستدار استعاره
ضد خاطره تاریخی
دوستدار مرجع تاریخی
ضد شوخی
طرفدار شوخی
ضد نماد
طرفدار نمادها
جهانی شدن در درجه نخست پدیدهای فرهنگی است و اهمیتی برجسته به فرهنگ عطا کرده، البته شایان ذکر است که با «افق بیداری فرهنگی» ناشی از جهانی شدن و افول قدرت غرب، گرایش رایج فرهنگ جهانی نه به سوی امپریالیسم تک سیاحتی فرهنگی غرب، بلکه به مدل چندفرهنگی تمایل شده است. مفهوم این فرهنگ جهانی بسیار پیچیده است، زیرا این مقوله دارای اشکال پیچیده، تغییر جهتدهنده و متشکل از فرهنگهای دورگه و به واقع آیندهای جداییناپذیر از تاثیرات متقابل بومی و بیرونی است و البته تامل بر این نکته روشنگر نیز ضروری است، که مسلماً جهانی بودنِ محض، هرگز وجود نداشته و امروز نیز وجود ندارد» (استیمپسون و بابا، 288،1379) زیرا همانطور که گفته شد، هیچ ذات بکر و خالص در جهان فرهنگ و هنر جهانی شده وجود ندارد بلکه فقط مدافعان جهانی شدن به دستاوردهای بزرگ ومثبت آن مانند چندگانگی، فرهنگی، تنوع و تکثیر فرهنگی و فکری، سیالیت هویت شهروند جهانی و روابط بینافرهنگی و همینطور خاصگرایی، بیهمتایی فرهنگی و ارزشهای بومی و محلی به عنوان دستاوردهای پستمدرن و ارزشهای غنایی جهانی، بشری، ایمانی قاطع دارند.
عبارت «جهانی» یا «بینالمللی» تفاوتی اندک، اما مهم دارد «جهانی»، ما را بر آن میدارد تا فرا ملی و جهانوطنی فکر وعمل کنیم. «بینالمللی»، از ما میخواهد مانند متعلقان به ملتی خاص، فکر و عمل کنیم که هم خودمختار بوده و هم از لحاظ جغرافیایی، سیاسی،اقتصادی یا فرهنگی مرتبط با ملتهای دیگر است. خلاصه اینکه، «جهانیها» میکوشند از کشوری ملی و مستقل باشند و «بینالمللیها» از کشوری ملی حمایت میکنند وهم آن را به دیگرکشورهای ملی پیوند میزنند» (استیمپسون و بابا،1379، 288) بر همین اساس پژوهش فوق محوریت مباحث مطرح شده در مورد ساخت زیورآلات آبگینه و اقبال آنها در بازارهای جهانی را بر اساس جهانی شدن شکل داده است.
یکی از دیگر ویژگیهای مهم زندگی معاصر، که در تعامل با جهانی بودن قرار دارد، تلاش آگاهانه برای حمایت از فرهنگ های ملی، منطقهای و محلی، به خصوص کوشش هنرمندان مرتبط با آن فرهنگها است، به این معنا که دیگر نمیتوان بدون اشاره به «محلی بودن» به «جهانی بودن» اشاره داشت. ویژگی محلی/ جهانی بودن، دقیقاً مشخصه جذاب و محرک اصلی هنر معاصر نوجوی ایران است، که آن را در راس پیکان جستجوگران موفق محلیتهای جهانی در هنر جهانی قرار میدهد. در توضیح بیشتر باید گفت؛ جهانی بودن، متضمن صفاتی هیبریدی و دورگه است، زیرا پدیده هیبریدیزاسیون از جهانی شدن و خصلت فرهنگ پست مدرنیستی به وجود آمده و به واقع، قدمت این تاثیرات و وامگیریهای بین فرهنگی، به قدمت تمدن بشری است. دورگه بودن، روشی از بازنمایی است، که میتواند از ترکیب تخیل و واقعیت بهره جسته تا به دیگر اشکال نیرومند روایی و ایدئولوژیکی خود نایل شوند. در ساخت زیوآلات آبگینهی معاصر نیز چنین ویژگیهای دو رگهای پدیدار گشته است، بدین ترتیب که با تأثیر پذیری از نقشمایهها و موتیفهای ایرانی و اسلامی در ترکیب با ایدههای خلاقانه و مدرن که خاصیتهای تخیلی و روایی را با خود حمل میکنند، بر اساس مقبولیت در بازارهای متقاضی ، یک اثر دورگه را بوجود آورده است.
اثر هنری امروز نشاندهنده قدرت فزاینده فرهنگ نه به عنوان «حافظ هویت»، بلکه به منزله «مواجهای برای بیان چشماندازها»، تاریخها، نوع هنری، سبکهای دریافت و اجرایمتفاوت است. تاثیراتی را که فرآیند جهانی شدن بر هنرمندان معاصر مینهد و باعث میگردد که آثار آنان «هنری جهانی» باشد، در فهرست کوتاه زیر میتوان بر شمرد:
1.تاثیر بر شخصیت، رفتار، اندیشه و جهانبینی هنرمند.
2. محتوا و پیام هنر
3. فرآیند ومراحل خلق اثر هنری.
4. افق و تفسیر اثر هنری توسط مخاطبان (که مربوط به هرمنوتیک هنر است).
5. زبان هنر
6. شیوهها و سبکهای هنری.
7. نحوهی عرضه و ارائهی کارها و کالاهای هنری.
8. رویدادها و ارتباطات هنری.
9. شیوهی زندگی هنرمندان.
10. عوارض، پیامدها و تاثیرات کارها و امور هنری.» (همتی، 1385، 265-264)
در ادامه باید این اصل اساسی را یادآوری کرد که هنر در محور فرهنگ قرار دارد و خلاقیت نیز در بطن هنرها جای دارد. اما جهانی شدن چگونه بر فرآیند خلاقیت اثر میگذارد؟
به دلیل اینکه در بحث جهانی شدن، بیشتر، فضای ایجاد فرصتها
