
شهادت، جدا کردن این فرهنگ از مصادیق روز ایثار و فرهنگ است. اگر اقدام عملی برای نهادینه نشدن فرهنگ ایثار و شهادت از سوی نظام و مردم انجام نشود این فرهنگ به شدت دچار ضعف و سستی میشود. اگر فرهنگ ایثار و شهادت را از مصادیق روز ایثار جدا کنیم نسل امروز ما این فرهنگ را نخواهد شناخت. اگر ایثار و شهادت را با پایان جنگ تحمیلی تمام شده بدانیم نسل امروز ما چطور میتواند با این فرهنگ ارتباط برقرار کند؟ ما باید مصادیق روز فرهنگ ایثار را شناسایی و تبلیغ کنیم و گسترش دهیم. (روزنامه کیهان، شماره 18614، تاریخ: 21/6/1385.)
3-1-1-1-12-فلسفه ایثار و شهادت
ترويج فرهنگ ايثار و شهادت و تلاش براي احياء آن براي مقابله با تهاجم فرهنگي موضوعي است كه نيازمند بررسي ابعاد مختلف آن است.ايجاد كردن و سپس توسعه يك فرهنگ در ميان يك جامعه، فعاليتي تدريجي و زمانبر است. البته بعضي از حوادث تاريخ در ايجاد و گسترش يك فرهنگ نقش تسريع كنندهاي دارند. مثلاً در خصوص توسعه و گسترش شهادت در جوامع، حوادث بزرگي نظير حماسه عاشورا، نهضتها و قيامهايي كه بعد از آن در طول تاريخ تشيع به وقوع پيوسته و در زمان معاصر، پديده انقلاب اسلامي با رهبري امام خميني (ره) و سپس جنگ تحميلي و دفاع مقدس 8 ساله، در رشد و تسريع و گسترش فرهنگ شهادت در ميان جوامع از جمله لبنان و فلسطين نقش داشتهاند. امّا براي تداوم و گسترش اين فرهنگ در زمان كنوني چه بايد كرد در اين نوشتار، ابتدا شهادت و فرهنگ شهادت طلبي، تعريف و سپس عوامل تقويت و تضعيف اين فرهنگ بررسي شده است. شهادت، مرگي از نوع كشته شدن است كه شخص مؤمن، آگاهانه و با اختيار و به خاطر اهدافي كه از منظر دين، مقدس شمرده شده است، آن را بر ميگزيند كه قرآن كريم از آن به معناي «قتل في سبيل الله» ياد كرده استhttp://kisar.ir/forum/showthread.php?tid=675))
آيين مقدس اسلام، آيين توحيد، عقل، فطرت، رشد، كمال، صلح، صفا، مهر و محبت و آيين تعليم و تربيت است.
اسلام ميخواهد قلوب انسانها را از راه ارتباط با شرك و كفر، بت و بت پرستي و بندگي نسبت به بندگان پاك كند.اسلام دعوتش را با دليل و برهان و موعظه حسنه و جدا احسن شروع ميكند و از اين راه سعي ميكند انسان منحرف از فطرت توحيدي را به صراط مستقيم برگرداند. اسلام موضعگيري عليه فطرت توحيدي را كه به ضرر خود موضع گيران و مزاحم مؤمنان پاك دل است، نميپسندد و چنانچه ببيند دشمن عالم با معاند جاهل در زمينهي رشد انسان و انسانيت مانع ايجاد ميكند، خود را به خاطر اقامهي حق، مجبور به جهاد ميبيند و براي او جهاد ابتدايي يا دفاعي فرقي نميكند.آنچه براي او اهميت دارد، پاك سازي حيات انسان از آلودگي شرك، كفر، فسق و فجور و بت پرستي است .اكنون كه روشن شد براي چه هدف والايي در اسلام سخن از جهاد و مبارزه به ميان آمده است.ايثار و از خود گذشتگي امري است ديني، اخلاقي و انساني و بسيار نيكو و پسنديده كه در هر آيين و مذهبي ستوده شده و دربارهي آن سفارشات زيادي شده است. ايثار در فرهنگ اجتماعي، سياسي و اقتصادي اسلام به عنوان اوج وارستگي مؤمن و نشانهي بارز پيوستگي به خدا و مكتب تلقي شده و در قرآن از آن براي آزمودن صلاحيت رهبري امامت نام برده شده است.حضرت ابراهيم (ع) پيش از رسيدن به امامت، با ايثار آزمايش شد و امام علي (ع) و حضرت فاطمه (س) به خاطر ايثار مورد ستايش قرآن قرار گرفتند. علي (ع) در ايثار جان، آن چنان پيش رفت كه حتي بر جبرييل و ميكاييل پيشي گرفت و ملائك و عالم آسمانها را به حيرت واداشت و عامل مباهات پروردگار عالم شد.همچنين واقعهي عاشوراي حسيني، نقطهي اوج و قلهاي از ايثار و شهادت در طول تاريخ تشيع به شمار ميرود كه سرشار از نكات عبرت آموز براي تمام شيعيان و مسلمين جهان اسلام به شمار ميآيد.(همان)
3-1-2- متغیر وابسته
3-1-2-1-ژئوکالچر جمهوری اسلامی ایران
اگر فروپاشی شوروی را به عنوان شاخصی برای پایان یافتن دوره طولانی در حیات سیاسی انسان ارزیابی نماییم که در آن فرهنگ قدرت(تجربه دوران جنگ سرد)، دچار افول و زوال می شود؛ عصر پس از جنگ سرد را با عنایت به طیف نظریه های ارائه شده از سوی غرب و شرق، می توان به دوره توجه قدرت فرهنگ معرفی نمود(افتخاری،137:1389).
فرهنگ مجموعه به هم پیوسته ای از شیوه های تفکر، احساس و عمل است که کم و بیش مشخص است و توسط تعداد زیادی از افراد فرا گرفته می شود و بین آنها مشترک است که به دو شیوه عینی و نمادین به کار گرفته می شود تا این اشخاص را به یک جمع خاص و متمایز مبدل سازد. این شیوه های تفکر، احساس و عمل می تواند کم و بیش رسمی شود و شکل معین و خاصی به خود بگیرد.
این شیوه ها در قوانین، شعایر، مراسم، تشریفات، شناخت علمی، تکنولوژی و علوم دینی بسیار رسمی و مشخص هستند(صحفی،100:1380).
اصطلاح علمی ژئوکالچر از دو واژه ژئو (Geo) به معنی زمین و کالچر ( (Cultureبه معنی فرهنگ تشکیل شده است. این اصطلاح بیش از هر چیز به طبیعت واحد، یکپارچه و به هم پیوسته سیاره زمین اشاره می کند، و در تحلیل ژئوکالچر باید گفت که این واژه با توجه به یک نگرش جهانی به فرایندهای فرهنگی اشاره دارد (حیدری، 1387 : 149)
ژئوکالچر را امانوئل والرشتاين جامعهشناس ماركيست امريكايي مطرح و ابزار تحليل خود را «تقسيم كار بينالمللي» قرار داد، ایشان ژئوپليتيك را سياست كشورهاي مختلف براي اينكه در كجاي اين تقسيم كار (پيرامون، شبه پيرامون و هسته) قرار گرفتهاند» تعريف كردند و ژئوكالچر (بهجاي سياست بر فرهنگ تمركز نمود) را «مفهومي، كه بر تحميل الگوهاي فرهنگي از سوي قدرتهاي هستهاي بر كشورهاي پيرامون و نيمه پيرامون براي زايل ساختن فرهنگهاي بومي آنها اشاره دارد» دانست.(واعظی،1385:23)
تعريف فوق از والرشتاين، بيانگر اين مطلب است كه ابعاد فرهنگي كشمكشهاي بينالمللي زيربنا و ابعاد نظامي و سياسي يا ژئواستراتژيكي در حاشيه قرارميگيرد.
يکي از ساختارهاي ژئوکالچر جهان، ايران است که امروزه تنها بخش کوچکي از سرزمين تاريخي آن را جمهوري اسلامي ايران تشکيل ميدهد. اين سرزمين پهنه جغرافيايي وسيعي است که طي قرنها قلمرو فرهنگ و تمدن کهن ايراني به شمار ميرفت. وسعت اين پهنه، بسيار وسيعتر از کشور کنوني ايران و شامل سرزمينهايي است که يا داخل فلات وسيع ايران و يا در حاشيههاي آن قرار گرفتهاند. از مهمترين مشخصههاي اين سرزمين، نقش گذرگاهي آن در ميان قارههاي بزرگ جهان و نيز قرار گرفتن آن در ميان چند قلمرو بزرگ جغرافيايي و فرهنگي متفاوت است.
امروزه نقش ايران به علت موقعيت توأم ژئوپلیتیکي و ژئواستراتژيکي بيشتر هم شده است. نقش ايران در دوران جنگ سرد به عنوان يک سرزمين حائل ميان دو اردوگاه ايدئولوژي شرق و غرب، موقعيت جغرافيايي ايران در ميانه جهان اسلام، و مذهب تشيع که از مشخصههاي اصلي آن ميباشد در بعد از انقلاب در يک استراتژي فرهنگي، ساختار ژئوکالچر ايران را دچار دوگانگي کارکردي کرده است. انقلاب موجب شد که سياست ايران بر فعاليت امتگرايانه و ترويجي در خارج و به ويژه روي کشورهاي اسلامي متمرکز گردد.در حالي که تمايلات مليگرايانه و مبتني بر تلفيق فرهنگ ايراني و شعائر شيعي که تشکيلدهنده هويت ملي ايراني است، اجازه نميداد رهيافت امتگرايانه که فقط بر تسامح مذهبي استوار بود به راه خود ادامه بدهد. اين دوگانگي کارکردي – رفتاري يادآور همان مدل معروف ژان گاتمن است که به مدل آيکونوگرافي و سيرکوليسيون يا «نمادسازي حرکت» معروف ميباشد(آمار و همکاران،186:1391).
جمهوري اسلامي ايران كه تنها بخش کوچکي از سرزمين تاريخي ايران است داراي خصلتي فرهنگي و تاريخي ويژه است. کانون جغرافيايي يا ناحيه محوري اين سرزمين در فلات مرکزي ايران در داخل کوههاي عريض زاگرس در غرب و رشته کوههاي باريک و مرتفع در شمال واقع شده است. در عين حال اين منطقه از ديرباز محل استقرار طوايف پارس و پارت است که از شاخههاي اصلي نژاد آريايي به شمار ميآيند و طلايهدار استقرار نخستين حکومتهاي ايرانيتبار بودند که بعدها به امپراطوري بزرگ در آسيا تبديل شده است. از جمله مشخصههاي اين سرزمين ميتوان به استقرار آن در منطقهاي حائل که بدان يک نقش برجسته گذرگاهي داده اشاره کرد.
فرهنگ ايراني به همان اندازه که از ساختارهاي بومي سرزمين مانند کوهها، دشتها، رودها و طبيعت متنوع الهام پذيرفته بود، در عين حال از ديگر فرهنگهاي مهاجر يا مهاجم نيز متأثر گرديده و هم آنها را از خود متأثر ساخته بود. مراودات فرهنگي ايرانيان با ساير اقوام و ملل نه فقط از طريق روشهاي صلحآميز، بلکه بيشتر از طريق جنگها و خونريزيها صورت پذيرفته است. در حال حاضر موقعيت گذرگاهي ايران تغيير نيافته، بلکه اهميت آن با مکملشدن موقعيت توأم ژئوپلیتیکي و ژئواستراتژيکي بيشتر شده است. در واقع ژئوپلیتیک آن برخاسته از قابليت اثرگذاري در سطح منطقه و ژئواستراتژيکي آن ناشي از قابليت اثرگذاري در مقياس جهاني است. زيرا وجود ذخاير بزرگ سوختهاي فسيلي در زير بستر خليج فارس و خاک کشورهاي منطقه با توجه به نياز روزافزون جهان صنعتي به آن و عبور همه روزه تعداد زيادي شناور حامل مواد سوختي از تنگه هرمز، موقعيت ژئوپلیتیکي ايران را به يک موقعيت ژئواستراتژيکي و منطبق با يکديگر تبديل کرده است و کشور ايران را به يکي از نواحي پراهميت جهان مبدل ساخته است. در زمان جنگ سرد هم ايران به عنوان يک سرزمين حائل ميان دو اردوگاه ايدئولوژيکي و در منطقه خليج فارس و خاورميانه از اعتبار خاصي برخوردار بود. مجموعه کارکردهاي حاصل از موقعيتهاي چندگانه در طول تاريخ تاکنون که به آن ذکر شده، از ديرباز به گونهاي ساختاري فضاي سياسي و فرهنگي ايران را تحت تأثير قرار داده است.
جنبه ديگر، تحليل موقعيت جغرافيايي ايران در جهان اسلام است، ايران به علت قرار گرفتن در مرکز منطقه وسيع اسلام که از آسياي شرقي تا آفريقاي غربي ادامه دارد به همراه تعدادي از کشورها همچون بحرين، پاکستان، عراق، تاجيکستان، برخي از آذريها يا گروههاي کوچکي از مسلمانان در يمن و همچنين لبنان و عربستان با انتخاب مذهب شيعه، جمعيت شيعه جهان را در مرکز جهان اسلام تشکيل دادهاند که باز هم يادآور همان نقش برجسته منطقهاي و جهاني ايران است(همان،189).
3-1-2-1-1- جمهوری اسلامی ایران
قلمرو و فضای جغرافیایی ایران هم به لحاظ طبیعی و هم به لحاظ انسانی و فرهنگی هویت خاصی دارد که با مرزهای مشخص طبیعی و انسانی از فضاها و قلمروهای پیرامون خود متمایز می باشد. قلمرو جغرافیایی فلات ایران در شمال از فضاهای ماورای قفقاز، سیبری و آسیای مرکزی؛ در شرق از فضاهای فلات تبت و فلات دکن(هند) و دشت سند و پنجاب؛ در جنوب از فضاهای آبی اقیانوس هند، خلیج فارس و شبه جزیره عربستان و در غرب از فضاهای فلات آناتولی و دشت های بین النهرین متمایز می شود و فضای محصور میان این مناطق دارای هویت طبیعی مشخص است(حافظ نیا،1381: 14-15)
3-1-2-1-2- محدوده جغرافیایی
سرزمین ایران بخش عمده ای از فلات ایران را شامل می شود که در نیمکره شمالی زمین قرار دارد. ایران در نیمکره شمالی،بین عرض های 25 و 40درجه شمالی وطولهای 44و 63درجه شرقی از نصف النهار گرینویچ قرار گرفته است.
طول مرزهای کشور ایران 8574کیلومتر می باشد که از این مقدار 3965کیلومتر مرز خشکی ،2045کیلومتر مرز رودخانه ای،دریاچه ای و 2564کیلومتر مرز دریایی است. (اخباری و نامی،2:1389)
وسعت کشور ایران بر اساس آخرین مطالعات یک میلیون وششصد و بیست و سه هزار و هفتصد و هفتاد و نه کیلومتر مربع برآورد شده است.موقعیت جغرافیایی ایران در جهان بسیار حساس و مهم ارزیابی می شود به طوری که رنه گروسه محقق فرانسوی ایران را چهار راه تاریخ خوانده است و گروهی دیگر از مستشرقین آن را پل بین شرق و غرب می دانند.(طاهری موسوی،4:1387)
ایران سرزمینی است در غرب آسیا که از شمال به کشورهای ارمنستان، جمهوری آذربایجان، جمهوری ترکمنستان ودریای خزر و از خاور به ترکمنستان، افغانستان وپاکستان و از جنوب به دریای عمان و خلیج فارس واز غرب به عراق و
