
سودمندتر باشد و هيچ كلمهاى به حق نزديكتر و نيز سودمندتر از كلمه توحيد نيست، براى اينكه اين كلمه آدمى را به سوى حاق سعادتش رهنمون مىشود.123
4- دعوت به آخرت
بسیاری از آیات قرآن مردم را به توجه و گرايش به آخرت فرامی خواند، از جمله می فرماید:
«…وَ الدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَفَلا تَعْقِلُونَ» (اعراف / 169)
ترجمه: … سراى آخرت براى كسانى كه پرهيزكارى مىكنند بهتر است چرا خردورزى نمىكنيد.
جهان آخرت بهتر است براى كسانى كه تقوى پيشه کنند، زیرا نعمت هاى آن پايدار و زوال ناپذير است و این باور براى اهل تقوا، باورى خردمندانه و انديشهاى صحيح است. بنابراین وابستگى به مال و منال دنياى گذرا به قيمت از دست دادن سراى جاودانه آخرت به دور از خرد و انديشه صحيح است.124
5- دعوت به کتاب خدا و کتاب آسمانی
دعوت به کتاب خدا برای داوری بین مردم:
«أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيباً مِنَ الْكِتابِ يُدْعَوْنَ إِلى كِتابِ اللَّهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ…» (آل عمران /23)
ترجمه: مگر نديدى كسانى را (علماى اهل كتاب را) كه مختصر اطلاعى از كتاب آسمانى خود دارند، چگونه مردم را به كتاب خدا مىخواندند تا در بين آنان حكومت كند.
این آیه با استناد كتاب به خداوند، دعوت شدگان را به پذيرش حكم كتاب آسمانى ترغيب كرده و در آنان انگيزه ايجاد مىكند. پس آنها را به داوریِ کتاب خدا دعوت می کنند.125
برخوردارى از حكمت خدادادى سبب دعوت مردم به تعليم و فراگيرى معارف كتاب آسمانى است:
«ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُؤْتِيَهُ اللَّهُ الْكِتابَ وَ الْحُكْمَ وَ النُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا عِباداً لِي مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لكِنْ كُونُوا رَبَّانِيِّينَ بِما كُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتابَ وَ بِما كُنْتُمْ تَدْرُسُونَ» (آلعمران/ 79)
ترجمه: هيچ بشرى را نسزد كه خداى تعالى كتاب و حكم و نبوتش داده باشد آن گاه به مردم بگويد به جاى خدا مرا بپرستيد وليكن چنين كسى اين را مىگويد كه اى مردم بخاطر اينكه كتاب آسمانى را تعليم مىدهيد و درس مىگيريد ربانى باشيد كه جز خدا به ياد هيچكس ديگر نباشيد.
يادگيرى كتابهاى آسمانى و آموختن آن به ديگران زمينه ربّانى شدن و ثمربخش در تنظيم زندگانى براساس فرمانهاى خداوند است، از این رو پيروان اديان الهى ملزم به ياد گرفتن و ياد دادن كتاب آسمانى خويش هستند.126
6- دعوت به استغفار
دعوت شدن پيامبر (ص) به استغفار براى خود، از سوى خداوند:127
«وَ اسْتَغْفِرِ اللَّهَ…» (نساء/ 106)
ترجمه: و از خدا طلب مغفرت كن.
استغفار به درگاه خداوند توصيه الهى به پيامبر (ص) است و منظور از استغفار در اينجا اين است كه رسول خدا (ص) از خداى تعالى بخواهد آنچه كه در طبع آدمى است كه ممكن است احياناً حقوق ديگران را غصب كند و به سوى هواى نفس متمايل شود را بيامرزد و بپوشاند، چراکه استغفار زمينهاى براى جلب غفران و رحمت الهى است.128
7- دعوت به بهشت
دعوت خداوند از بندگان براى (ورود) بهشت:129
«…أُولئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ، وَ اللَّهُ يَدْعُوا إِلَى الْجَنَّةِ وَ الْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ» (بقره/221)
ترجمه: …آرى مشركين شما را به سوى آتش دعوت مىكنند و خدا به سوى جنّت و مغفرتى به اذن خود مىخواند.
در این آیه می فرماید مشركان، دعوتكنندگان به آتش جهنّم هستند و ازدواج با مرد يا زن مشرك، زمينه ساز انحراف و دخول در جهنّم است و خداوند دعوت كنندة انسان ها به بهشت و آمرزش خويش است كه دعوت الهى به بهشت و آمرزش همراه با توفيق او براى رسيدن به آن است.130
8- دعوت به تزكيه
در رعايت اصل مدارا و نرمخويى در دعوت ديگران به تزكيه و اصلاح نفس می فرماید:
«فَقُلْ هَلْ لَكَ إِلى أَنْ تَزَكَّى.» (نازعات/ 18)
ترجمه: بگو آيا مىخواهى پاك شوى؟
همچنین مأموريّت موسى (ع) براى دعوت از فرعون به تزكيه و پاكى است:
«اذْهَبْ إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى، فَقُلْ هَلْ لَكَ إِلى أَنْ تَزَكَّى.» (نازعات /17 و 18)
ترجمه: به سوى فرعون برو كه طغيان كرده است، بگو آيا مىخواهى پاك شوى؟
فرعون مردى طغيانگر و فرو رفته در پليدىها و گستاخ در برابر خداوند است و مبارزه با طغيانگران و دعوت به پاكى و درست كارى، از شاخصترين برنامههاى رسالت پيامبران است. از این رو، حضرت موسى (ع) از جانب خداوند مأمور راهنمايى فرعون به راه تكامل و درستكارى و ترغيب او به پاك سازى خويش از آلودگىها شد.131
9- دعوت به تسليم
الوهيّت يگانه خداوند از فلسفة دعوت، تسليم همگان در برابر اوست، همان طور که می فرماید:
«وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنا مَنْسَكاً لِيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلى ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعامِ فَإِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا وَ بَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ.» (حج/ 34)
ترجمه: براى هر امتى عبادتى داديم تا نام خدا را بر حيوانات بسته زبان كه روزيشان كرده است ياد كنند، پس معبود شما خداى يگانه است، مطيع او شويد و فروتنان را بشارت ده.
دعوت خداوند از مؤمنان، به تسليم در برابر حقّ است:
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ.» (بقره/ 208)
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آوردهايد بدون هيچ اختلافى همگى تسليم خدا شويد و زنهار گامهاى شيطان را پيروى مكنيد كه او براى شما دشمنى آشكار است.
ايمان راسخ به يگانگى خدا آرامش بخش دل و جان آدمى است و تسليم همه جانبه در برابر خداوند و پرهيز از پيروى شيطان، مرحله والايى از ايمان است. كلمات سلم و اسلام و تسليم هر سه به يك معنا است و سلمى هم كه به سويش دعوت كرده به معناى تسليم در برابر خدا و رسول شدن است و اينكه فرد با ایمان عمل خود را خالص و تنها براى او به جا بياورد.132
10- دعوت به تقرّب
در آیات قرآن تلاش جهت تقرّب به خداوند، مورد دعوت خداوند است که می فرماید:
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَ جاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ.» (مائده/ 35)
ترجمه: هان اى كسانى كه در زمره مؤمنين در آمدهايد، از خدا پروا داشته باشيد، و در جستجوى وسيلهاى براى نزديك شدن به ساحتش- كه همان عبوديت و به دنبالش علم و عمل است برآئيد و در راه او جهاد كنيد، باشد كه رستگار گرديد.
مؤمنان موظف به پرهيزگارى و رعايت تقوا هستند، از این رو خداوند از آنها می خواهد که براى رسیدن به مقام قرب الهى سعى و تلاش کنند.133
11- دعوت به توكّل
دعوت مردم به توكّل با گفتار و عمل از جمله برنامههاى پيامبران است:134
«… وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ» (آلعمران /122)
ترجمه: و هميشه بايد اهل ايمان به خدا توكل كنند تا دلدار و نيرومند باشند.
از جمله توكّل و اعتماد به خداوند سفارش يعقوب (ع) به فرزندان خويش است که می فرماید:
«وَ قالَ يا بَنِيَّ… إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ عَلَيْهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ» (يوسف/ 67)
ترجمه: (هنگامى كه خواستند حركت كنند يعقوب) گفت: فرزندان من! … حكم و فرمان تنها از آن خدا است، من بر او توكل مىكنم و همه متوكلان بايد بر او توكل كنند.
همچنین توكّل به خداوند در كارهاى نيك امرى مهم و از دعوت هاى مؤكّد الهى است:135
«… وَ شاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ» (آلعمران/ 159)
ترجمه: … و براى دلجويى آنان در كار جنگ مشورت نما ليكن آنچه را كه خود تصميم گرفتى با توكل به خدا انجام ده كه خدا آنان را كه بر او اعتماد كنند دوست دارد و يارى مىكند.
توكّل و اتكاى مؤمنان به خداوند، عامل تقويت كنندة روحى آنان در شرايط دشوار است و لزوم توكّل و اتكاى رهبران بر خداوند، پس از تصميمگيرى و عزم بر اعمال مديريت می باشد. چنان که توكل كردن يعقوب (ع) بر خداوند او را از چاره انديشى و جست و جوى اسباب باز نداشت. و اين درسى براى همگان است كه نه تنها تدارك اسباب با توكل تنافى ندارد؛ بلكه بايد اسباب و علّت ها را فراهم آورد و بر خداوند نيز توكل داشت. همان طور که توحيد يعقوب (ع) در توكل كردن بر خداوند است.136
12- دعوت به حسن خلق
سخن نيك و معاشرت نيكو با مردم، از عهدها و پيمان هاى خداوند با بنىاسرائيل است:
«وَ إِذْ أَخَذْنا مِيثاقَ بَنِي إِسْرائِيلَ… وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً…» (بقره/ 83)
ترجمه: و ياد آوريد هنگامى را كه از بنى اسرائيل عهد گرفتيم… و به زبان خوش با مردم تكلم كنيد.
«در ذيل جمله «وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً»، از امام ابى جعفر (ع) روايت آورده است که فرمود: به مردم بهترين سخنى كه دوست مي داريد به شما بگويند، بگوئيد.
و نيز از امام صادق (ع) روايت كرده كه در تفسير جمله نامبرده فرموده: با مردم سخن بگویيد، اما بعد از آنكه صلاح و فساد آن را تشخيص داده باشيد، و آنچه صلاح است بگوئيد.»137
13- دعوت به عدل
خداوند دعوت کنندة به عدل است، از جمله می فرماید:
«وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَجُلَيْنِ أَحَدُهُما أَبْكَمُ لا يَقْدِرُ عَلى شَيْءٍ وَ هُوَ كَلٌّ عَلى مَوْلاهُ أَيْنَما يُوَجِّهْهُ لا يَأْتِ بِخَيْرٍ هَلْ يَسْتَوِي هُوَ وَ مَنْ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ…» (نحل/ 76)
ترجمه: خدا مثالى مىزند، دو مرد يكيشان لال است كه به هيچ چيز توانايى ندارد و سربار مولاى خويش است كه هر جا فرستدش سودى نيارد. او با كسى كه به عدالت فرمان دهد.
خداوند دعوت كنندة انسان ها به عدل است و تنها انسان درست كردار و ايستاده بر صراط مستقيم، شايستگى دعوت ديگران به عدل را دارد، چراکه لزوم اصلاح جامعه بشرى بر مبناى عدالت و اكتفا نكردن به خود سازى است.138
14- دعوت به مباهله
محاجّه و لجاجت خصم در برابر حقّ، شرط دعوت آنان به مباهله است:
«الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ … فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبِينَ» (آلعمران/60 و 61)
ترجمه: تمام حق از ناحيه پروردگار تو است… پس هر كس با تو درباره بندگى و رسالت عيسى (ع) مجادله كرد بعد از علمى كه از مطلب يافتى، به ايشان بگو بيایيد ما فرزندان خود، و شما فرزندان خود را، ما زنان خود و شما زنان خود را، ما نفس خود، و شما نفس خود را بخوانيم و سپس مباهله كنيم و دورى از رحمت خدا را براى دروغگويان كه يا مایيم، يا شما، درخواست كنيم.
پيشنهاد مباهله، فرمان خداوند به پيامبر (ص) در مقابلة نهايى با مجادله گران مسيحى است، به همین منظور پيشنهاد پيامبر (ص) به مسيحيان نجران، فراخوانىِ پسران، زنان و مردان خودى از طرف هر يك از مباهله كنندگان و همراه ساختن آنان با خويش در مباهله است که از طرف پيامبر (ص) حضور در مباهله به افراد شايسته منحصر شد.139
15- دعوت به حقّ
از جمله گروهى از امّت موسى (ع)، دعوتكنندگان به حقّ هستند:
«وَ مِنْ قَوْمِ مُوسى أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ …» (اعراف/ 159)
ترجمه: و از قوم موسى گروهى هستند كه به حق هدايت مىيابند و بدان باز مىگردند.
گروهى از انسان ها دعوتكنندگان به حقّ هستند:
«وَ مِمَّنْ خَلَقْنا أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ…» (اعراف/ 181)
ترجمه: از كسانى كه آفريدهايم جماعتى هستند كه به حقّ هدايت مىكنند و بدان باز مىگردند.
دعوت به توحيد، دعوتى
