
شعيب به ايشان گفت: چرا نمىترسيد، پيمانه را تمام دهيد (و كمفروشى نكنيد) و مردم را به خسارت نيندازيد، و با ترازوى درست، وزن كنيد.
فساد اقتصادى و تجارى بارزترين جلوه بىتقوايى مردم «ايكه» است، لذا تمام دادن پيمانه و پرهيز از كمفروشى، توصيه شعيب (ع) به قوم خود است. چنان که توجّه پيامبران و رهبران الهى به اصلاح امور اقتصادى جامعه همپاى مسائل اعتقادى و عبادى است.110
10- نجات مردم
نجات و رستگارى مردم از آثار مؤمن آل فرعون:
«وَ قالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ… وَ ما أَهْدِيكُمْ إِلاَّ سَبِيلَ الرَّشادِ، وَ يا قَوْمِ ما لِي أَدْعُوكُمْ إِلَى النَّجاةِ…» (غافر/ 28 و 29 و 41)
ترجمه: و مردى از آل فرعون كه ايمان خود را پنهان مىداشت… گفت: و شما را جز به راه رشد هدايت نمىكنم، و اى قوم من! چه مىشود مرا كه شما را به سوى نجات مىخوانم.
فرعون خود را فردى خيرخواه و پايبند به انديشهها و عقايد خويش و نيز به دور از دورويى معرفى كرد. به همین دلیل قوم مؤمن آل فرعون با دعوت و خيرخواهىهاى او مخالفت می کردند که آنها را به نجات و رستگارى دعوت می کرد.111
11- آمرزش
جلب غفران و آمرزش خداوند براى مردم از اهداف دعوت و تبليغ حضرت نوح (ع):
«إِنَّا أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ أَنْ أَنْذِرْ قَوْمَكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ، وَ إِنِّي كُلَّما دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصابِعَهُمْ فِي آذانِهِمْ وَ اسْتَغْشَوْا ثِيابَهُمْ وَ أَصَرُّوا وَ اسْتَكْبَرُوا اسْتِكْباراً.» (نوح/ 1 و 7)
ترجمه: ما نوح را به سوى قومش فرستاديم و گفتيم كه قوم خود را قبل از آنكه عذابى دردناك فراشان گيرد انذار كن، و من هر چه دعوتشان كردم تا تو ايشان را بيامرزى انگشتها به گوش نهاده جامه به سر كشيدند و بر عناد خود اصرار و به وجهى ناگفتنى استكبار ورزيدند.
جلب غفران و آمرزش خداوند براى مردم از اهداف دعوت نوح (ع) بود، چراکه عبادت خداوند، تقواپيشگى و اطاعت از رسولان، موجبات غفران و آمرزش الهى است.112
12- مصونيّت از عذاب
پذيرش دعوت خداوند و پيروى از رسولان موجب مصونيّت از عذاب الهى است:
«وَ أَنْذِرِ النَّاسَ يَوْمَ يَأْتِيهِمُ الْعَذابُ فَيَقُولُ الَّذِينَ ظَلَمُوا رَبَّنا أَخِّرْنا إِلى أَجَلٍ قَرِيبٍ نُجِبْ دَعْوَتَكَ وَ نَتَّبِعِ الرُّسُلَ» (ابراهيم /44)
ترجمه: و مردم را بترسان از روزى كه عذاب موعود به سراغشان مىآيد كسانى كه ستم كردهاند گويند: پروردگارا! ما را تا مدتى مهلت ده تا دعوت تو را اجابت كنيم و پيرو پيغمبران شويم.
در این آیه پيامبر (ص) مأمور انذار و ترساندن مردم از عذاب است یعنی فراخوان مردم به استفاده صحيح و بهرهبردارى كافى از فرصت ها و امكانات زندگى براى هدايت و ديندارى می باشد که ظالمان به وقت مشاهدۀ عذاب در قيامت خواستار مهلتى كوتاه براى بازگشت به دنيا جهت پاسخگويى به دعوت خداوند و پيروى از رسولان الهى مىشوند. از این رو پاسخ به دعوت خدا و پيروى از سير و سلوك رسولان الهى و عمل بر طبق فرمان هاى آنان، موجب مصونيت از عذاب الهى است.113
همچنین پذيرش دعوت پيامبر اسلام (ص) و ايمان به خدا موجب مصونيّت از عذاب الهى است که قرآن می فرماید:
«يا قَوْمَنا أَجِيبُوا داعِيَ اللَّهِ وَ آمِنُوا بِهِ يَغْفِرْ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَ يُجِرْكُمْ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ.» (احقاف/ 31)
ترجمه: اى قوم ما دعوت اين داعى به سوى خدا را بپذيريد و به وى ايمان آوريد تا خداوند گناهانتان را بيامرزد و از عذابى دردناك پناهتان دهد.
13- هدايت
دعوت به صراط مستقيم از آثار دعوت انبیا (ع) در آیات متعدد آمده است،114 از جمله:
«إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ.» (آلعمران/ 51)
ترجمه: و بدانيد كه اللَّه پروردگار من و شما است، پس او را بپرستيد كه اين است صراط مستقيم.
عبادت خداوند و پذيرش توحيد ربوبى، راهى استوار، بدون انحراف و كوتاه ترين راه حركت به سوى خداوند است و تقواپيشگى و اطاعت از رسولان الهى، حركت در صراط مستقيم و جلوه عبادت خداوند است.115
14- اتمام حجت
اتمام حجت از اهداف تبليغ انبيا، در آیات متعدد آمده است،116از جمله می فرماید:
«رُسُلاً مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَ كانَ اللَّهُ عَزِيزاً حَكِيماً.» (نساء/ 165)
ترجمه: به فرستادگانى نويد بخش و بيمرسان وحى كرديم تا مردم بر ضد خدا دستاويزى نداشته باشند، آرى عزت و حكمت وصف خدا است.
هدف از بعثت انبيا، اتمام حجت خدا بر مردم است و پيامبران، وسيله اتمام حجت خدا بر مردم هستند.117
15- تبيين كتب آسمانى
روشنگرى احكام و معارف كتب آسمانى از اهداف تبليغ:
«وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَكْتُمُونَهُ …» (آلعمران/ 187)
ترجمه: و چون خدا پيمان گرفت از آنان كه كتاب به آنها داده شد كه حقايق كتاب آسمانى را براى مردم بيان كنيد و كتمان مكنيد.
تبيين محتواى كتب آسمانى و كتمان نكردن آن، ميثاق سنگين خداوند با علماى اهل كتاب است و مسؤوليّت سنگين عالمانِ به كتاب هاى آسمانى در بيان حقايق آن براى مردم است.118
16- تذكّر
تذكّر و پند پذيرى از اهداف تبليغى موسى (ع):
«فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى.» (طه/ 44)
ترجمه: و با او به نرمى سخن بگوييد، شايد اندرز گيرد يا بترسد.
پند و اندرز به مردم و هشدار دادن به آنان درباره فرجام كردار ناروا از رسالتهاى پيامبران است. و حضرت موسى و هارون (ع) موظف به نرمش در گفتار و پرهيز از درشتگويى در گفتوگو با فرعون هستند.119
17- ترساندن از مخالفت
ترسيدن از مخالفت با دين هدف تبليغ و انذار:
«وَ ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ.» (توبه/ 122)
ترجمه: مؤمنان همگى نتوانند سفر كنند، چرا از هر گروه از ايشان دستهاى سفر نكنند تا در كار دين، دانش اندوزند، و چون بازگشتند قوم خويش را بيم دهند، شايد آنان بترسند.
نتیجه گیری: هر یک از دعوت گران در قرآن کریم، با محور قرار دادن توحید به عنوان هدف غایی، مبتنی بر شرایط و مقتضیات زمان خود، اهدافی را در نظر داشته اند که در اینجا به تمام آنها پرداخته نمی شود.
2.3.5. گسترة دعوت از دیدگاه قرآن کریم
با توجه به مباحثی که در بحث تعریف اصطلاحی دعوت آمد، گسترۀ دعوت در قرآن بسیار وسیع است، از جمله موارد آن دعوت به توحید، دعوت به حق، دعوت به عدل، دعوت به بندگی خدا، دعوت به ایمان به خدا، دعوت به خیر، دعوت به آخرت، دعوت به تقوا، دعوت به تسلیم، دعوت به راستگویی، دعوت به صبر و غیره است، لذا در اینجا به برخی موارد آن اشاره می شود.
1- دعوت به توحيد
دعوت به توحيد از مصاديقی است که در قرآن کریم فراوان آمد است از جمله می فرماید:
«وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ…» (نحل/ 36)
ترجمه: ميان هر امتى پيغمبرى برانگيختيم كه خدا را بپرستيد و از طغيانگرى كنارهگيرى كنيد.
عبادت خدا و اجتناب از طاغوت، دو ركن اساسى تعاليم انبياء می باشد و برانگيختن آنان در ميان همه امت ها براى دعوت به توحيد عبادى، دليل بطلان عقيده مشركان به جبرى بودن شركشان است.120
2- دعوت به اسلام و ايمان به خدا
وجود گروهى از اهل ايمان براى دعوت به اسلام ضرورت دارد که قرآن کریم می فرماید:
«وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» (آلعمران/104)
ترجمه: بايد از ميان شما طايفهاى باشند كه مردم را به سوى خير دعوت نموده ، امر به معروف و نهى از منكر كنند. و اين طايفه همانا رستگارانند.
امر به معروف و نهى از منكر برجستهترين مصداق دعوت به نيكىها است که دعوت مردم به انجام نيكىها از وظايف امت اسلامى است و تمام افراد أمّت در تكليف دعوت شريكاند كه باید يكديگر را به نيكىها دعوت كنند یعنی لزوم تشكل يافتن گروهى از جامعه اسلامى و انسجام آنان براى فراخوانى مردم به نيكىها و امر به معروف و نهى از منكر واجب است. در اين آيه شريفه سه مرتبه براى دعوت به خير ذكر شده است: اول دعوت به خير مطلق: و خير عبارت است از آنچه انتخاب و اختيار و برگزيده شده و برترى داشته باشد، و آن در مقابل شرّ است يعنى چيزي كه مرجوح است. دوم امر به معروف كه: با تحقّق شرایط از علم پيدا كردن به موضوع و ظنّ بر تأثير، و امن از ضرر مطلق صورت مىگيرد. سوم نهى از منكر: با شرایطى كه در امر به معروف هست.121
آیات قرآن به ايمان آوردن به اسلام دعوت می کند از جمله در دعوت از اهل كتاب براى ايمان به پيامبر (ص) و غير اهل كتاب به اسلام از سوى پيامبر (ص) می فرماید:
«يا أَهْلَ الْكِتابِ قَدْ جاءَكُمْ رَسُولُنا يُبَيِّنُ لَكُمْ كَثِيراً مِمَّا كُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْكِتابِ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبِينٌ.» (مائده/ 15)
ترجمه: هان اى اهل كتاب اينك فرستاده ما محمد (ص) به سويتان آمد، او براى شما بسيارى از حقايق دين را كه- علمائتان- پنهانش مىداشتند بيان مىكند، و از فاش كردن بسيارى از خيانت هاى ديگر آنان نسبت به معارف دين صرفنظر مىنمايد، و اين رسول از ناحيه خدا برايتان نورى و كتابى روشنگر آورده.
دعوت خداوند از مردم براى ايمان آوردن به وى است، این نوع دعوت در آیات متعددی آمده است، از جمله:
«… وَ لكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشاءُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ» (آلعمران/ 179)
ترجمه: … وليكن براى اين مقام از پيغمبران خود هر كه را مشيت او تعلق گرفت برگزيند پس شما به خدا و پيغمبرانش بگرويد كه هر گاه ايمان آريد و پرهيزكار شويد اجر عظيم خواهيد يافت.
سنّت الهى بر جداسازى ناپاكان از پاكان امّت است، براى اينكه در زمره پاكان قرار گيريد راهى جز ايمان واقعى به خدا و رسول نيست. بنابراین ايمان به خداوند و تمامى رسولان او الزامی است.122
3- دعوت به خدا
«وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعا إِلَى اللَّهِ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ إِنَّنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ» (فصلت/33)
ترجمه: راستى خوش گفتارتر از كسى كه بشر را به سوى خدا دعوت مىكند و عمل صالح انجام مىدهد و مىگويد: من به يقين از تسليم شدگانم كيست؟
این آیه می فرماید سخنى كه در راستاى دعوت مردم به سوى خداوند ايراد شود، بهترين و زيباترين گفتار است. و ارزش دعوت به سوى خدا و تبليغ آيين الهى در گرو نيككردارى دعوت كنندگان و مبلغان آن است و هدايتگرى، عمل صالح و روحيه تسليم در برابر خداوند از برجستهترين ويژگىهاى پيامبر (ص) می باشد. هر چند لفظ آيه عموميت دارد و شامل همه كسانى مىشود كه به سوى خدا دعوت مىكنند، ولی در بين اين داعيان به سوى خدا ممكن است كسى يافت شود كه به خاطر رسيدن به غرض فاسد به سوى خدا دعوت كند كه معلوم است چنين دعوتى نمىتواند احسن القول باشد، لذا دو شرط یعنی عمل صالح و اعتقاد به اسلام را اضافه می کند. پس اگر كسى اعتقاد به اسلام و عمل صالح داشت، آن گاه به سوى خدا دعوت كرد سخنش احسن القول خواهد بود، براى اينكه احسن القول عبارت است از سخنى كه به حقيقت نزديك تر و نيز
