
كسب پايگاه اجتماعي مشخص صدمه ميزند.
چ-ضعف عضو پذیری
شايد جذب اعضا مهمترين عاملي باشد كه بقاي يك سازمان غيردولتي و موقعيت آن را در رسيدن به اهداف مشخص شده تضمين ميكند. اما مهمتر از اين مسئله اين است كه افراد با چه انگيزههايي به چه دليل به عضويت سازمان درميآيند. در ايران عضويت افراد در سازمانهاي غيردولتي عمدتاً با معرفي گروههاي تأثيرگذار از قبيل: دوستان، همكلاسيها، خانواده و خويشاوندان صورت ميپذيرد. كمتر مشاهده شده است كه اهداف و برنامههاي اعلام شده سازمان افراد را به سمت سازمان بكشاند.
بسياري از سازمانهاي غيردولتي از اعضايي برخوردارند كه فقط كارت عضويت دارند و هيچ فعاليتي در سازمان به انجام نميرسانند. ممكن است دليل اين امر اين باشد كه فرصتهاي مناسب براي فعاليت اعضا وجود ندارد و افراد پس از عضويت از سازمان كنار زده ميشوند. دليل ديگر ممكن است اين باشد كه عضويت در سازمان با انگيزه واقعي فعاليت همراه نيست و با انگيزههاي نامشخص صورت ميپذيرد. در برخي از سازمانها افراد به دليل بها ندادن سازمان به خلاقيت و نوآوريها از سازمان كنار ميروند. در مورد ديگر نيز افراد بدليل مواجهه با برخورد سرد و غيردوستانه اعضاي قبلي سازمان از فعاليت در سازمان نااميد ميشوند.
ح- محدودیت منابع مالی
شايد در نگاه اول مهمترين مشكلي كه سازمانهاي غيردولتي با آن روبه رو هستند، محدوديت منابع مالي باشد. اما تجربه نشان داده است كه سازمانهايي كه در جامعه هدف خود از پايگاه اجتماعي مناسبي برخوردارند بدون توجه به اين مشكل فعاليتهايشان را به نحو مطلوبي به انجام مي رسانند هر چند محدوديت منابع مالي توسعه فعاليتهاي سازمان را با مانع روبه رو ميكند.
محدوديت منابع مالي در برخي از سازمانها موجب ميگردد تا آنها به انجام دادن بيش از حد فعاليتهاي اقتصادي روي آورند و از هدف و رسالت اصلي سازمان منحرف شوند. به نظر ميرسد روشهاي مورد استفاده سازمانهاي غيردولتي غالباً محدود به اطلاع رساني و برخي اقدامات عملي گرديده است. نوع خاص برخورد موجود ميان سازمانهاي غيردولتي قدرتمند بينالمللي با دولتهاي خاطي به واسطه محدوديتها و منابع اندك مادي و معنوي سازمانهاي داخلي تاكنون قابليت انجام يافتن را نداشته است.(شایگان ، 1382 :228)
از سوي ديگر عدم تمايل به همكاري موجود در درون جامعه سازمانهاي غيردولتي ظاهراً از اين حقيقت تأثير پذيرفته است كه منابع مالي محدود هستند. با اين حال چون سازمانهاي غيردولتي عموماً كوچك هستند همكاري در ميان آنها براي انجام پروژهها بصورت موفقيت آميز ضروري است.( new yalta:89)
خ- عدم حضور فعال در عرصه بین المللی
ارتباطات بينالمللي سازمانهاي غيردولتي ايران محدود است. بسياري از آنها از امكانات موجود براي فعاليت در عرصة بينالمللي آگاه نيستند. اطلاع رساني مناسبي در مورد اين زمينهها از سوي دولت و نهادهاي دولتي صورت نميپذيرد.
از سوي ديگر به دليل ضعف اطلاع رساني اين سازمانها در مورد فعاليتها و اقدامات خود اين سازمانها عموماً مورد توجه سازمانهاي بينالمللي قرار نميگيرند و فرصت كسب و انجام دادن طرحهاي بينالمللي را از دست ميدهند.
ارتباط مستمر ميان اين سازمانها با ساير سازمانهاي دولتي و غيردولتي در داخل و خارج از كشور وجود ندارد. اين مسئله موجب شده است تا در بسياري از موارد آگاهي اين سازمانها از قابليتها و تواناييهاي يكديگر محدود باشد.
3-5-4 موانع بیرونی
علاوه بر مسائلي كه سازمانهاي غيردولتي در درون خود با آن مواجه اند مشكلاتي نيز در فضاي عمومي فعاليت اين سازمانها وجود دارد كه شكلگيري و فعاليت اين سازمانها را با مانع روبرو كرده است. در ذيل به اهم اين موارد اشاره ميشود:
3-5-4-1 تعریف نشدن نوع رابطه دولت با سازمان های غیردولتی
مسئولان و برنامهريزان دولتي نسبت به ماهيت، جايگاه و نيازهاي واقعي سازمانهاي غيردولتي از آگاهي و شناخت كافي برخوردار نيستند. اين امر موجب اتخاذ تصميمات دور از واقع و شتابزده مسئولان در اين مقوله ميگردد.وجود ذهنیت های قبلی نسبت به سازمان مربوطه یا اعضای آن به میزان زیادی در کیفیت تصمیمات متخذه تعیین کننده است. سازوکارهاي مناسب نظارتي در مورد اين سازمانها وجود ندارد. رويههاي نظارتي عمدتاً به دخالت در اين سازمانها و يا اعمال محدوديتهاي غيرمنطقي منجر ميگردد.
از سوي ديگر به دليل آنكه مجوز فعاليت اين سازمانها را نهادهاي دولتي صادر مي کنند، اين نهادها تلاش كردهاند تا حاكميت خود را بر اين سازمانها اعمال نمايند و آنها را تحت كنترل خويش درآورند. به علاوه كاركرد نامناسب برخي از سازمانهاي غيردولتي موجب ايجاد بدبيني و سوءظن در مسئولان و نهادهاي دولتي نسبت به اين سازمانها شده است. بسياري از مسئولان به ضرورت وجودي سازمانهاي غيردولتي اعتقاد ندارند و حتي بعضاً آنها را مانع و مشكل ساز ميدانند.
بايست اين مسئله مورد توجه قرار گيرد كه سازمانهاي غيردولتي مشكلاتي همچون سازمانهاي دولتي را تجربه ميكنند. در جائي كه دولت دچار خویشاوند گرايي، فساد و ناكارآيي است سازمانهاي غيردولتي ضرورتاً مفيد نیستند . (یادبود UNDP در اروپا : 35)
3-5-4-2 عدم وجود هویت جمعی مشترک در میان سازمان های غیردولتی
سازمانهاي غيردولتي در جامعه ايران از يك سو هويت جمعي مشترك و پذيرفته شده برخوردار نيستند. خود آنها نيز فعاليت خود را بخشي از يك تلاش سازمان يافته و منسجم جمعي نميدانند. اين سازمانها از يك ارتباط اندامی(ارگانيك) و تعريف شده با دولت، بخش خصوصي و سازمانهاي بينالمللي برخوردار نيستند. نمونههايي مناسب و موفق در درون جامعه سازمانهاي غيردولتي براي الگو برداري وجود ندارد. الگوهاي موجود نيز به دلايل مختلف مجال طرح و بروز نيافتهاند. اين امر به نوبه خود موجب بيگانگي هر چه بيشتر اين سازمانها نسبت به يكديگر شده است.
3-5-4-3 فقدان درک و پذیرش نقش سازمان های غیردولتی در جامعه
سازمانهاي غيردولتي در ايران از پذيرش اجتماعي مناسب برخوردار نيستند. بيشتر آنها در درون حصار بستة خود فعاليت ميكنند و ارتباط آنها نهايتاً به ارتباط با جامعة هدفشان محدود ميگردد و يك تعامل مستمر و پويا با ساير اقشار اجتماع برقرار نكردهاند. در جامعه نسبت به مقوله مشاركت و كار گروهي آگاهي و اطلاعات كافي و مناسب وجود ندارد. اجتماع هنوز ضرورت وجودي اين سازمانها را باور نكرده است و لذا خود را نسبت به مشاركت در چنين فعاليتهايي متعهد نميداند. ديد منفي جامعه نسبت به فعالان برخي از حوزهها مشكل ديگري است. به عنوان مثال سازمانهاي غيردولتي كه در جهت حمايت از معتادان و يا زندانيان فعاليت ميكنند ممكن است با ديده تحقير و توهين شهروندان، نهادهاي دولتي و حتي خويشاوندان شخص مورد نظر نگريسته شوند. اين امر موجب لطمه به تلاشهاي مداوم و وسيع اين گروهها خواهد شد و حتي بيم آن ميرود كه متوقف گردد.
3-5-4-4 ضعف آمار و اطلاعات در مورد این سازمان ها
هنوز آمار دقيقي در مورد سازمانهاي غيردولتي دركشور وجود ندارد. آمار موجود غيردقيق و تاريخ گذشته هستند و قابل اتكا نیستند. حتي آمار سازمانهاي مختلف نيز با يكديگر متفاوت است. به عنوان مثال فهرست سازمانهاي غيردولتي در وزارت كشور با فهرستي كه مثلاً مركز امور مشاركت زنان دارد متفاوت است. ارتباط آماري و اطلاعاتي ميان سازمانهاي دولتي در مورد سازمانهاي غيردولتي وجود ندارد.فعاليتهاي تحقيقاتي و پژوهشي در موضوعات مرتبط با فعاليت سازمانهاي غيردولتي در كشور بسيار به ندرت انجام پذيرفته است. بعلاوه به دليل مشكلات موجود در زمينه انجام دادن تحقيقات ميداني در خصوص سازمانهاي غيردولتي، تمايل به انجام دادن اين گونه پژوهشها در مجامع دانشگاهي و تحقيقاتي كشور اندك است.
اما در یک جمع بندی کلی می توان تهدیدات و موانع ادامه فعالیت سازمان های مردم نهاد در ایران را بر اساس جدول زیر دسته بندی نمود :
آسیب شناسی سازمان های مردم نهاد
ردیف
آسیب احصاء شده
1
ناآگاهی جامعه نسبت به کارکردهای سازمان های غیردولتی
2
ناکافی بودن بودجه سمن ها
3
نبود عملکرد حرفه ای و تخصصی متناسب با نیازهای واقعی جامعه
4
وابستگی به احزاب سیاسی و وابسته نمودن سمن ها به منابع مالی و حمایتی دیگر
5
فقدان قانون مشخص برای تاسیس و فعالیت سازمان های مردم نهاد به نحویکه هم اکنون بیش از 10 ارگان دولتی نسبت به صدور مجوز برای سمن ها در کشور اقدام می نمایند .
فصل چهارم
