
ها، روشهاي مبتني بر درخت دوجمله اي و شبيه سازي مونت كارلو براي ارزش يابي Optionها توسعه يافتند.
كاكس21، راس22 و رابينستين23 در سال 1979 متدي جايگزين براي ارزش يابي اختيارات با استفاده از ديدگاه دو جمله اي و در هر بازه زماني مشخص ابداع كردند. در اين مدل ارزش دارايي اصلي تحت شرايط ريسكي (V) در بازههاي زماني مختلف و به صورت توزيع دو جمله اي چندگانه محاسبه ميشود (شكل 2-1). زمان اين ارزش يابي از زمان صفر0t شروع ميشود. در يك بازه زماني شt، V ممكن است به احتمال P زياد شود و به uV افزايش يابد (u1) و يا اينكه به احتمال q=1-p كم شود و به مقدار dV برسد (d<1). فرض ميشود d<1+rطبق فرضيات توزيع دوجمله اي بالا و پايين رفتن ارزش از توابع زير پيروي ميكنند:
n برابر تعداد گامهاي درخت دوجمله اي وσ نوسان پذيري است كه تحت عنوان انحراف معيار استاندارد تابع توزيع لوگ نرمال برگشت سرمايه پيوسته پروژه مطرح ميشود.
ارزش نهايي اختيار خريد C در شرايط بالا و پايين رفتن ارزش از رابطه Cu = max [0,uV-I] يا Cd = max[0,dV-I] به دست ميآيد. I مقدار سرمايهگذاري لازم براي اعمال Option است. اگر P را به صورت P=(exp(r*δt)-d)/(u-d) تعريف كنيم، ارزش اختيار خريد C در زمان t=0 به صورت شكل 2-2 محاسبه ميشود.
معادله اختيار خريد دوجمله اي، ارزش Option را در حالتهاي مختلف تصميم گيري مديريت محاسبه ميكند. درختهاي دوجمله اي را ميتوان به صورت چندگانه و در بازههاي زماني مختلف t توسعه داد. به صورت الگوريتمي بايستي از انتهاي درخت (درزمان t*n) شروع كرد و به صورت عقبگرد ارزش Option در هر گروه قبلي را محاسبه كرد.
وقتي از مدل دوجمله اي براي محاسبه ارزش يك اختيار خريد بر روي يك سهام استفاده ميشود، زمان بلوغ اين اختيار به فواصل زماني كوچك وt تقسيم ميشود. هر چه تعداد اين فواصل زماني زياد شود و به سمت بينهايت ميل كند، مدل دوجمله اي چند گانه به توزيع احتمال لوگ نرمال برگشت سرمايه نزديكتر ميشود. به عبارت ديگر مدل دوجمله اي را ميتوان مانند فرمول بلك شولز پيوسته اي دانست كه در آن تt به سمت صفر ميل ميكند .((t(0)
شكل2-2 معادله اختيار خريد دوجمله اي
(P*MAX[0,UV-I]+(1-P)*MAX[0,dV-I])/r=C=(MAX[0,UV-I])/r
2-5-2-1- مزايا و محدوديتهاي مدل دوجمله اي
مزايا:
مزيت اصلي مدلهاي دوجملهاي بر مدل بلك- شولز اين است كه بازههاي زماني مختلف را ميتواند در محاسبات اعمال كند (براي اختيارات آمريكايي كاربرد دارند) و در هر زمان از چرخه عمر پروژه ميتوان ارزش گزينههاي مختلف را بدست آورد.
محدوديتها:
عيب اصلي اين روش سرعت نسبتاً كم آن است و اينكه نميتواند ارزش گذاري را در بازههاي زماني زياد در مدت كوتاهي انجام دهد.
2-5-2-2- همگرايي بين مدل Black-Scholes و روش دوجملهاي
در سال 1979 كاكس، راس و رابينستين اثبات كردند كه زماني كه تعداد پريودهاي زماني به سمت بينهايت ميل كند و فواصل زماني بينهايت كوچك شود، مدل دوجملهاي به سمت مدل بلك و شولز همگرا ميشود( 2003،Chance).
مباني و فرضيات قيمت گذاري سهام در هر دو روش Black-Scholes و درخت دوجملهاي كاكس، راس و رابينستين يكي است: قيمت گذاري سهام در هر دو از فرآيند تصادفي و حركت براوني تبعيت ميكند. به همين علت براي اختيارهاي اروپايي، مدل دوجمله اي زماني كه تعداد دورههاي زماني زياد ميشود به سمت مدل بلك و شولز همگرايي دارد. در واقع مدل بلك و شولز براي اختيارهاي اروپايي حالت خاصي از مدل دوجمله اي است كه در آن تعداد گامها به سمت بينهايت ميل ميكند. به عبارت ديگر مدل دوجمله اي تقريبي از مدل پيوسته بلك و شولز در بازههاي زماني جدا و منفصل است.
شكل 2-3 همگرايي بين اين دو مدل را نشان ميدهد. مطابق اين شكل هرچه تعداد گامهاي مدل دوجمله اي بيشتر ميشود، همگرايي بين دو مدل نيز بيشتر ميشود.
شكل 2-3 همگرايي بين مدل بلك- شولز و درخت دوجمله اي
تحليل مقايسه اي بين مدل دوجمله اي و مدل بلك- شولز
دراينجا قصد داريم مقايسه اي بين اين دو روش داشته باشيم. براي مثال يكي از نقاط قوت اصلي مدل بلك- شولز سادگي در محاسبات آن است كه اين منجر ميشود تا تحليل حساسيت با استفاده از مشتقات جزئي راحتتر صورت گيرد. گرچه به نظر ميرسد مدل Black-Scholes داراي فرضيات محدودكننده اي (در مورد توزيع V و موقعيت سرمايه گذار در برابر ريسك) است.
ولي اثبات شده است كه پايه منطقي براي سرمايه گذاري فناوري اطلاعات است. (Benaroch and Kauffman, 1999)
جدول مقايسه اي بين دو روش بلك- شولز و مدل دوجمله اي دارد.
جدول2-6 تحليل مقايسه اي بين دو روش دوجمله اي و بلك- شولز
مدل بلك- شولز
مدل دوجملهاي
فرضيات
V (ارزش داراييهاي اصلي)
داراي توزيع لگ نرمال
داراي توزيع دوجمله اي
σ (نوسان پذيري V)
ثابت
ثابت
X (هزينه اجرايي كردن گزينه واقعي)
مشخص
مشخص
r (نرخ بهره)
ثابت
ثابت
T (زمان اجراي گزينه واقعي)
كوتاه
بدون محدوديت
وجود بازار براي V
V مورد معامله قرار ميگيرد و هيچ فرصت آربيتراژي وجود ندارد.
V مورد معامله قرار ميگيرد و هيچ فرصت آربيتراژي وجود ندارد.
مشخصات
روش حل
فرمول تحليلي بسته24
شبيه سازي عددي25
2-5-3- شبيه سازي مونت كارلو26
در سال 1977 فليم بويل27 روش شبيه سازي مونت كارلو را براي تخمين ارزش اختيارات در زمان اعمال آنها به كار برد. به وسيله روش مونت كارلو هزاران شبيه سازي توزيع ارزش داراييها در آينده را ايجاد ميكند و از اين توزيع احتمال ارزش انتظاري سهام در زمان سررسيد قابل محاسبه است. هر چه تعداد اين شبيه سازيها بيشتر باشد، دقت در نتيجه بيشتر خواهد بود.
روش مونت كارلو مساله Real Options را به صورت شبيه سازي عوامل پوياي مساله حل ميكند. در كابردهاي شبيه سازي مونت كارلو در تكنيك Real Options متغيرهايي مانند نرخ بهره، ارزش داراييها و نرخ تنزيل در يك محدودة مشخص يا تخمين زده شده تعريف ميشوند، ولي داراي ارزش قطعي در يك زمان مشخص نيستند. ارزشهاي احتمالي نيز با يك توزيع احتمال نرمال يا لوگ نرمال تعريف ميشوند. در يك سناريوي شبيه سازي مشخص براي هر متغير ارزش استفاده از آن به طور تصادفي در محدودة احتمالات تعريف شده انتخاب ميشود. شبيه سازي مونت كارلو سناريوهاي متعددي را محاسبه ميكند. نتيجه هر سناريو يك پيش بيني است (براي مثال منفعت خالص يا هزينه ناخالص).
در صورت استفاده از روش Real Options، شبيه سازي مونت كارلو با استفاده از يك قاعده براي تصميم گيري منابع مختلف عدم قطعيت كه ارزش اختيارات مختلف در تصميمات مديريتي را تحت تأثير قرار ميدهند را شبيه سازي ميكند.
اين روش براي خيلي از مسائل ارزيابي بسيار مفيد است، ولي داراي بعضي محدوديتها ميباشد (فرسوم،1996): در اين روش دادههاي زيادي به كار برده ميشود، شبيه سازي به طور كلي نيازمند وجود دادههاي تجربي يا فرضيات منطقي است. در غير اين صورت منتج به نتايج نادرست و اشتباه ميگردد.
به منظور استفاده از شبيه سازي مونت كارلو در ارزش يابي پروژههاي IT اين نكته بسيار حائز اهميت است كه توزيع منتخب براي تحليل داراي يك توجيه تجربي باشد و بستگي ميان متغيرها به صورت مناسب مدلسازي شود. براي راحتي محاسبات ضروري است كه از فرضيات بدون توجيه اجتناب گردد( وانگ، 2003).
يكي از مزاياي مدل شبيه سازي آن است كه ميتواند پاسخگوي تحليل اختيارات وابسته به مسير باشد كه در آنها ارزش اختيارات نه تنها به ارزش آن اختيار خاص بلكه به مسير خاصي كه به آن اختيار منجر شده است نيز وابسته است.
با توسعه سريع فناوريهاي سخت افزاري و نرم افزاري، مدل شبيه سازي بيش از پيش كارآمدتر و آسانتر شده است. يك دستگاه رايانه نوتبوك معمولي قادر به انجام هزاران تكرار از شبيهسازي در يك ثانيه است و برنامههاي نرم افزاري جديدي مانند كريستال بال اين امكان را فراهم نمودهاند كه هر فردي بتواند از روش شبيه سازي استفاده كند.
جدول2-7 مقايسه ي كارايي روش هاي حل مسائل اختيارات در برخورد با شرايط مختلف مسئله
nمتغير حالت
دو متغير حالت
يك متغير حالت
مسائل چند اختياره
اختيارات آمريكايي
اختيارات اروپايي
غير كارا
غير كارا
تا حدي كارا
غير كارا
غير كارا
كارا
فرمول بلك و شولز
غير كارا
تا حدي كارا
كارا
كارا
كارا
كارا
درخت دو دويي
كارا
كارا
كارا
كارا
كارا
كارا
روش شبيه سازي
تنها روشي كه در حالت وجود n متغير حالت كارا است روش شبيه سازي است و تنها ضعف روش شبيه سازي وابسته بودن آن به امكانات سخت افزاري پرسرعت است.
2-6- متغییرهای ورودی و نحوه ی تخمین آن ها در ارزش گذاری اختیارات
چالش عمده در محاسبه ارزش گذاری اختیارات برآورد پارامتر ورودی است. در این بخش پارامترهای ورودی برای ارزش گذاری، نحوه ی برآورد آنها و محدودیت در برآورد آنها بیان می شود.
2-6-1- ارزش دارایی مورد بررسی(S0):
ارزش دارایی از جریانهای نقدینگی که انتظار می رود پروژه در طول عمر خود بدست آورد محاسبه می شود. ارزش فعلی جریان نقدینگی مورد انتظار بر اساس روش DCF به عنوان ارزش دارایی لحاظ می شود. این تخمین ها با عدم قطعیت بالایی همراه می باشند، بنابراین برای تنزیل جریان های نقدینگی از نرخ تنزیل تعدیل شده با خطرپذیری(نرخ تنزیل بدون خطر پذیری به اضافه مقداری به عنوان خطرپذیری) استفاده می شود(کوداکولا و پاپودس،2006).
2-6-2- تغییر پذیری در ارزش دارایی
2-6-2-1-تغییر پذیری چیست؟
تغییر پذیری یک پارامتر ورودی مهم است که تاثیر قابل توجهی در ارزش اختیار دارد و احتمالا مهم ترین پارامتر در تخمین اختیارات حقیقی می باشد. تغییرپذیری بازنمایی کننده عدم قطعیت مرتبط با جریان های نقدینگی تشکیل دهنده ارزش کلی دارایی مورد بررسی می باشد(کوداکولا و پاپودس،2006).
2-6-2-1-1- روش های تخمین تغییرپذیری:
1)شبیه سازی مونت کارلو
در شبیه سازی مونت کارلو، جریان های نقدینگی پروژه در طول عمر پروژه شبیه سازی می شود و یک ضریب تغییرپذیری برای هر مجموعه از جریانات نقدینگی با اعمال لگاریتم بر جریانات نقدینگی به دست آورده می شود. در این روش به تعداد شبیه سازی های صورت گرفته، ضریب تغییرپذیری تولید می شود. بنابراین به جای تنها یک ضریب تغییرپذیری توزیعی از این فاکتور ایجاد می شود. می توان متوسط این مقادیر شبیه سازی شده به عنوان ضریب تغییر پذیری در نظر گرفت(کوداکولا و پاپودس،2006).
2)روش لگاریتم جریانات نقدینگی
این روش بر تغییرات جریان های نقدی در گذشته مبتنی می باشد، که از ارزش های واقعی دارایی در گذشته برای محاسبه ضریب تغییرپذیری استفاده می کند. بنابراین ضریب به دست آمده از این روش می تواند مناسب ترین نماینده از تغییر پذیری ارزش دارایی باشد. مراحل محاسبه این ضریب به صورت زیر است:
– محاسبه جریان های نقدینگی در طول تولید در گذشته با بازه های زمانی منظم(برای مثال سال).
– محاسبه بازده مربوط به هر بازه زمانی، با شروع از دومین بازه زمانی و تقسیم جریان های نقدینگی جاری به مقدار آن در سال گذشته.
– به دست آوردن لگاریتم همه بازده ها.
– محاسبه انحراف استاندارد لگاریتم بازده های مربوط به مرحله قبل، که همان تغییرپذیری برای ارزش دارایی مورد نظر می باشد. این ضریب اغلب به صورت درصد بیان می شود (کوداکولا و پاپودس،2006).
2-6-3- قیمت اعمال اختیار
در دنیای اختیارات حقیقی، معمولا اجرای یک اختیار شامل ایجاد و ساخت یک ساختمان یا خط تولید می باشد. اگر چه تصمیم برای انجام در لحظه صورت می گیرد، ولی اجرای آن مستلزم به صرف زمان است. هزینه اجرای اختیار با هزینه سرمایه گذاری، ارزش دارایی را مستقیما تحت تاثیر قرار می دهد. حساسیت ارزش اختیار نسبت به این هزینه باید تحلیل شود تا نگرش بهتری نسبت به ارزش اختیار به دست آید. امکان دارد هزینه اجرای اختیار در طول عمر اختیار تغییر کند و در نتیجه معادلات ارزش گذاری اختیار بایستی متناسب با آن تنظیم شوند(کوداکولا پاپودس،2006).
2-6-4- عمر اختیار
بر خلاف اختیارات مالی، عمر اختیار برای اختیارات حقیقی با قطعیت واضح نیست. بعضاً معلوم نیست که دقیقا چقدر فرصت وجود خواهد داشت که بتوان اختیار را اعمال نمود و معمولاً سررسیدی که بتوان به کمک آن تصمیم گیری کرد وجود ندارد. برای مثال این مشکل خواهد بود که زمان مورد نیاز برای ایجاد یک پروژه تخمین زده شود قبل از اینکه به صورت تجاری به اجرا درآید. عمر اختیار برای شفاف شدن عدم قطعیت باید به قدر کافی طولانی باشد، اما نه آنقدر طولانی که ارزش اختیار به خاطر ورود رقبا بی معنا شود. در مورد یک اختیار مالی، ارزش اختیار با افزایش عمر اختیار افزایش می یابد، چرا که گستره ی ارزش درآمدهای ممکن با چارچوب های زمانی طولانی افزایش یافته و در نتیجه پتانسیل بالاسری افزایش می یابد. در اختیارات حقیقی این رابطه آنقدر هم مستقیم نیست.
ممکن است با افزایش عمر اختیار و تاخیر در تصمیم گیری به دلیل ورود رقبا به بازار فرصت از بین رفته و ارزش اختیار کاهش یافته یا اساساً از بین برود(کوداکولا و پاپودس،2006).
2-6-5- تعداد بازه های زمانی
مدل بلک شولز یک راه حل تحلیلی با فرم بسته ارائه می کند، و نیاز نیست عمر اختیار به بازه های زمانی تقسیم شود. وقتی بازه زمانی کوچک و تعداد بازه ها طی عمر اختیار افزایش یابد، پاسخ روش درخت دوجمله ای به سمت پاسخ مدل بلک-شولز میل خواهد کرد. با توجه به پیشینه تحقیق تعداد بازه زمانی پنج یا شش مناسب بوده و ارزش نهایی اختیار از راه حل بلک-شولز به طرز چشم گیری متفاوت نخواهد بود. در مقایسه با خطاهای موجود در تخمین بسیاری از پارامترها ی ورودی، تاثیر تعداد بازه های زمانی بر ارزش اختیار ممکن است بسیار ناچیز باشد(کوداکولا و پاپودس،2006).
2-7- اختيارات و عدم قطعيت
انعطافپذيري زماني ارزش پيدا ميكند و يا به عبارت ديگر وجود انعطافپذيري زماني توجيه منطقي دارد كه عدم قطعيت وجود د اشته باشد، هرچه ميزان عدم قطعيت در پروژه بالاتر باشد، شانسهاي بيشتري در پروژه براي بدست آوردن ارزشهاي بالاتر وجود دارد و ارزش انعطافپذيري بيشتر ميشود.
از ديد نظريهي اختيارات بر خلاف عقيدهي متداول، وجود عدم قطعيت براي افزايش ارزش پروژه مفيد است. براي روشن تر شدن مطلب، مثالي ارائه مي شود:
فرض ميشود نمودار احتمالي يكي از متغيرهاي داراي عدم قطعيت مانندX، كه متغير تابع ارزش پروژهاي است، به صورت نمودارتوزيع احتمالي نرمال باشد (شكل 2-4). در تحليل حساسيت ارزش پروژه، مقدار بحراني اين متغير عدم قطعيتي مشخص شده است و برابر با X فرض ميشود.
شكل2-4 نمودار توزيع احتمالي متغير x كه داراي توزيع نرمال استاندارد است و بخش خوشبينانه و بدبينانهي نمودار نسبت به مقدار بحراني x_C
بنابر تحليل حساسيت انجام شده بر روي NPV بر حسب متغير X، به ازاي مقادير بزرگتر x_C، مقدارNPV بزرگتر از صفر است. طبق نظريهي اختيارات حقيقي، چنانچه در پروژه اختياراتي وجود داشته باشد كه شرايط عملي كردن آنها زماني بوجود ميآيد كه متغير x ، بزرگتر ازx_C است، آنگاه مساحت قسمت راست x_C در نمودار احتمالي x، بيانگر ميزان شانس عملي شدن آن اختيارات و به نوعي بيانگر وزن ارزش آن اختيارات است. بنابراين مشاهده ميشود كه از ديدگاه اختيارات حقيقي، بخش خوشبينانهي تابع توزيع احتمال متغيرداراي عدم قطعيت، داراي ارزشي مثبت براي پروژه است و هرچه واريانس اين متغير بيشتر باشد، بخش خوشبينانهي تابع توزيع احتمال بزرگتر خواهد بود.
چنانچه عدم قطعيت به سمت صفر ميل كند، آنگاه انعطافپذيري در پروژه امكان عملي شدن را پيدا نميكند، بنابراين ارزش اختيارات به سمت صفر و ارزش كلي پروژه به سمت ارزش خالص فعلي پايه، حاصل از روش DCF ميل ميكند.
به طور كلي ارزش يك پروژه را ميتوان به دو قسمت تقسيم كرد: (1973، Black& Scholes)
ارزش پايه پروژه بدون در نظر گرفتن ارزش اختياراتNPV_(no option)))
ارزرش اختيارات پروژهNPV_( option)))
رابطهي 2-4- تجزيه مقدارNpv كل به دو مقدار جزئي:
NPVt=NPV(option)+NPV(no option) (4-2)
پروژهاي داراي اختياراتي است كه اين نوع اختيارات هيچ نوع تغيير مقياسي را در پروژه ايجاد نميكنند، به عنوان مثال داراي اختيارات تعليق و بستن دائمي پروژه است. اگر نمودار NPV اين پروژه برحسب تغييرات قيمت محصول پروژه، S، درنظر گرفته شود، آنگاه نمودارNPV اي كه به روش اختيارات حقيقي و روش DCF سنتي حاصل ميگردد مانند شكل 2-5 است.
شكل 2-5 مقدار NPVبر حسب قيمت S براساس روش DCF، و اختيارات حقيقي (دياس، 2004).
نموداري كه با خط پررنگ نشان داده شده است بيانگر تغييرات NPV برحسبS به روش DCF سنتي است. نموداري كه با خط چين نشان داده شده است بيانگر تغييرات NPV با احتساب ارزش اختيارات حقيقي با واريانسδ^2 است و نموداري كه با خط پر و كم رنگ نشان داده شده است بيانگر تغييرات NPV به روش اختيارات حقيقي با واريانس δ^2 است(δ ́^2>δ^2).
همانطور كه مشاهده مي شود در اين مثال، زماني كه قيمت از نقطه سربه سري كمتر است، NPV سنتي مقادير منفي دارد، در حالي كه NPV روش اختيارات مقادير مثبتي دارد، اين بدليل وجود اختياراتي در پروژه است كه به مديريت اجازه مي دهد در صورت پايين بودن قيمت، پروژه را به سمت زيان كمتر سوق دهد، مانند اختيار تعليق توليد يك كارخانه در صورت افت قيمت. همانطور كه مشاهده مي شود در قيمت هاي بالاتر، NPV روش اختيارات حقيقي به سمت NPV سنتي ميل مي كند و اين به اين دليل است كه در قيمت هاي بالا، اختياراتي كه حجم عمليات توليدي را تغيير نمي دهند، ديگر كاربرد پيدا نمي كنند و استراتژي عملياتي به ثباتي نسبي مي رسد. نكته ي قابل توجه ديگر در شكل 2-4 اين است در صورتي كه واريانس تغييرات متغير داراي عدم قطعيت مانند قيمتS ، افزايش يابد، ارزش انعطاف پذيري و يا اختيارات نيز افزايش مي يابد، بنابراين مقادير NPV با واريانسδ ́^2 از مقاديرNPV با واريانس δ^2، بزرگتر است زيرا δ ́^2δ^2 است.
لازم به ذكر است كه تمام ويژگي هاي شكل2-5 به صورت عمومي در تمام پروژه ها با ويژگي هاي مشابه مثال بالا برقرار است و نكات استنباط شده در بالا در مثال هاي عملي قابل لمس و همچنين با استفاده از روابط تحليلي قابل اثبات است.
ارزش اختيارات زماني نقش پررنگ تري پيدا مي كند كه NPV پايه ي پروژه در محدوده ي صفر قرار دارد. در اين جا تفاوت دو ديدگاه نظريه ي اختيارات و روش هاي سنتي مي تواند در دو تصميم كاملاً متفاوت مبني بر عدم انجام پروژه و انجام پروژه آشكار شود، زيرا پروژه اي كه بر مبناي NPV روش سنتي رد مي شود با NPV حاصل از روش اختيارات حقيقي توجيه اقتصادي پيدا مي كند.
2-8- مقایسه اختیارات حقيقي با درخت تصميم
وقتي بحث عدم قطعيت در مورد پروژه و فرصت براي تصميمات مشروط مطرح مي شود. هم روش 28DTAو هم روشROA29 قابل استفاده هستند. بين اين دو روش دو تفاوت عمده وجود دارد.
1. روش DTAميتواند هم به ريسك بازار و هم به ريسك داخلي اهميت دهد. اما روشROA تنها به ريسك بازار مي پردازد. راه حل هاي روش اختيارات حقيقي براي ريسك داخلي معتبر نيست. چرا كه چارچوب نظري ROAبر خطرپذيري بازار مبتني مي باشد(کوداکولا و پاپودس،2006).
2. روش DTAاز طريق احتمال بازده هاي پروژه به ريسك ها مي پردازد. و براي اين كار معمولا از توزيع احتمال هاي گسسته استفاده كرده و در نتيجه تنها بر تعداد معدودي از بازده هاي محتمل متمركز مي شود. در حالي كه ROA به طيف گسترده اي از بازده ها اهميت ميدهد اين موضوع يك تفاوت آشكار در نرخ تنزيل مورد استفاده در تنزيل جريانات نقدينگي ايجاد ميكند. در واقع هيچ توافق كلي درباره ي مناسب ترين نرخ تنزيل براي استفاده در درخت هاي تصميم وجود ندارد. در حالي كه نرخ تنزيل مناسب برايROA، نرخ تنزيل بدون ريسك مي باشد. اشكال وارد بر DTA اين است كه احتمال هاي در نظر گرفته شده براي بازده ها منشا ذهني دارند. در غياب ريسك هاي بازار، روش DTA براي ارزش گذاري پروژه مناسب تر بوده، اما در صورت وجود چنين ريسك هايي ROA ابزار بهتري مي باشد. روش اختيارات حقيقي جايگزين روش درخت تصميم نيست بلكه مكمل آن است. وقتي تصميمات مشروط هم با ريسك هاي بازار و هم با ريسك هاي داخلي سروكار دارد. اين دو روش در كنار هم مي توانند بالاترين ارزش را براي تحليل گر و تصميم گيرنده فراهم كنند(کوداکولا و پاپودس،2006).
2-9- تحليل اختيارات حقيقي در چه زماني ارزشمندتر است؟
وقتي عدم قطيعيت كم و فضايي محدود براي انعطاف پذيري مديريتي وجود داشته باشد، روش ROA كم ارزش خواهد بود. روش ROA در پروژه هاي با NPV بالا ارزش بيشتري در سرمايه گذاري ايجاد نمي كند. چرا كه پروژه از قبل جهت سرمايه گذاري مناسب بوده و ارزش افزوده اي كه ممكن است به وجود آيد. تغييري در اين تصميم ايجاد نمي كند. همين طور در پروژه هاي با NPV بسيار پايين، اين ارزش افزوده اي كه به وسيله اختيارات حقيقي ايجاد مي شود، معمولا در حدي نيست كه موجب مثبت شدن NPV شده و به تغيير تصميم بر سرمايه گذاري منجر شود. شكل(2-6) رابطه اثر بخشي ROA را با NPV پروژه و عدم قطعيت حاكم بر محيط نشان مي دهد(کوداکولا و پاپودس،2006).
شكل 2-6 مزاياي تحليل اختيارات حقيقي مرتبط با ارزش فعلي دارايي(کوداکولا و پاپودس،2006).
2-10- چرا تحليل اختيارات حقيقي ارزشمند است؟
پروژه اي با يك ارزش اختيار بالا نشانگر عدم قطعيت بالاي بازار و پتانسيل بالادست براي پروژه است. در چنين پروژه اي ممكن است براي حل عدم قطعيت و آسان سازي تصميم گيري مشروط، انجام مطالعه براي كسب اطلاعات بيشتر از بازار ضروري باشد. براي اين كار ممكن است به جاي سرمايه گذاري همه جانبه در يك پروژه با اجراي آن، ابتدا يك مطالعه بازار يا توزيع آزمايشي از محصول در يك بازار آزمايشي محدود، به اجرا درآمده و در صورت مطلوب بودن نتايج نسبت به سرمايه گذاري كامل در پروژه و حتي افزايش مقياس پروژه اقدام شود. به اين ترتيب از فوايد پتانسيل بالادست(مثبت) پروژه استفاده مي شود. در نقطه مقابل، در صورت كسب نتايج نامناسب، ممكن است پروژه كوچك شده يا حتي متوقف شود. سرمايه گذاري هاي كوچك مقياسي كه باعث شفافيت در عدم قطعيت بازار مي شود آموزش فعال خوانده مي شود. گاهي ممكن است براي حل عدم قطعيت، به جاي سرمايه گذاري بر روي آموزش فعال، راهبرد صبر و انتظار اتخاذ شده و تصميم گيري درباره ي سرمايه گذاري تا شفافتر شدن عدم قطعيت به مرور زمان به تعويق بيافتد(کوداکولا و پاپودس،2006).
در صورت بالا بودن عدم قطعيت داخلي مرتبط به كارايي فن آوري، حل عدم قطعيت بازار ضروري است، اما براي بدست آوردن ارزش صحيح اختيارات انتظار ناكافي بوده و حل چنين عدم قطعيت داخلي، مستلزم سرمايه گذاري بر روي آزمايش فعال مي باشد. در حالي كه DCF يك روش ثابت براي تصميمات سرمايه گذاري را ارائه مي كند،ROA نقشه راهبردي ارائه مي كند كه بهترين تصميمات مشروط را، به ويژه تصميماتي كه به عدم قطعيت هاي بازار مربوط مي شوند، بازنمايي مي كند، مرتبط هستند. روش ROA به ارزيابي گزينه هاي ممكن ياري مي كند، بنابراين سرمايه گذاري از پتانسيل بازده مثبت بهره مند شده و قسمت منفي ريسك به حداقل مي رسد. روش ROA اطلاعات ارزشمندي را براي ادامه يا متوقف كردن تصميمات ارائه مي كند. اين اطلاعات نه تنها بر ارزش يابي پروژه ها به جهت مزيت خودشان مبتني است بلكه بر مبناي مزيت نسبي آن ها نسبت به يكديگر نيز مي باشد. وقتي ارزش اختيار قابل توجه باشد، پروژه هايي بر اساس DCF تنها رتبه بندي پاييني داشته و جذابيت چنداني براي سرمايه گذاري ندارد، ممكن است به رتبه هاي بالاتري ارتقا يافته و در اولويت سرمايه گذاري قرار گيرند. روش ROA مي تواند زماني كه دو يا چند پروژه شركت رقيب، NPV هاي مشابه دارند گره گشا باشد(کوداکولا و پاپودس،2006).
روش ROA به عنوان جايگزين DCF، نبايد به عنوان ابزاري براي توجيه پروژه هايي كه بايد رد شوند تعبير شود. اگر پروژه اي NPVمنفي بالايي داشته باشد و قاعدتاً رد شده تلاش براي توجيح چنين پروژه اي با استفاده از روش اختيارات حقيقي تلاشي بي معنا خواهد بود. وقتي ريسك بازار و ريسك داخلي در كنار فرصت هايي براي تصميم گيري هاي مشروط وجود دارد، ROA با تركيب با DCF مي تواند ارزشيابي بهتري فراهم كند. روش ROA جايگزيني براي روش هاي DTA يا DCF نيست، بلكه اين روش ابزارهاي سنتي را به روش ارزش يابي كامل تري تبديل مي كند(کوداکولا و پاپودس،2006).
2-11- سرمايهگذاري
در اقتصاد سرمايهگذاري اين گونه تعريف ميشود:( ديگزيت و پينديك، 1994)
“صرف كردن هزينه به اميد دريافت پاداش در آينده”
دو مشخصه اصلي و مهم تصميمات سرمايهگذاري كه در ارتباط با متدولوژي RO هستند عبارتند از:(دياس، 2005)
غير قابل برگشت بودن30
عدم قطعيت31
سرمايهگذاريها به طور معمول غير قابل برگشت هستند. اين بدان معني است كه در صورتي كه كسب و كار موفق نشود، هزينه صرف شده قابل بازگشت نيست. هزينه صرف شده براي سرمايهگذاري به طور كامل و يا قسمتي از آن از دست ميرود32. براي مثال هزينه صرف شده طراحي يك نرم افزار كه مفيد واقع نشود كاملا از دست رفته است، وليكن در مورد خريد تجهيزات كه تا حدي داراي ارزش (دست دوم) باشند، هزينه صورت گرفته تا حدي قابل جبران است. در اين صورت نيز ارزش اين تجهيزات به عوامل تكنولوژيكي و اقتصادي بستگي دارد.
2-12- پيچيدگي33
فناوري اطلاعات بايد با تعداد بي شماري از عملكردهاي كسب و كار در تعامل باشد. تغيير در شرايط كسب و كار موجب تغيير در اين عملكردها و در نتيجه تغيير در سيستمهاي اطلاعاتي ميشود. اين سيستمها براي ايجاد ارزش در سازمان طراحي شدهاند و تقريباً تمامي جنبههاي كسب و كار را چه به صورت تنها مثل يك نرم افزار كاربردي مديريت مالي و چه به صورت يك سيستم يكپارچه مانند نرم افزار كاربردي ERP براي كل سازمان در بر ميگيرند. بنابراين ارزش يابي فناوري اطلاعات نميتواند به صورت ايزوله صورت گيرد و براي اين منظور بايستي فناوري اطلاعات را به صورت يك واحد ايجاد ارزش در نظر گرفت و تأثيرات زيادي كه بركسب و كار خواهد داشت را در ارزش يابي سرمايهگذاري فناوري اطلاعات به گونه اي دخالت داد.
2-13- الگوهاي اجراي پروژههاي IT
مديران IT وظيفه پيچيده و مشكلي درخصوص تحليل گزينههاي مختلف اجراي پروژه و انتخاب بهينه ترين گزينه سرمايهگذاري دارند. در حال حاضر 3 گزينه اصلي براي اجراي پروژههاي سيستمهاي اطلاعاتي وجود دارد: (2006،Munoz)
ساختن سيستم اطلاعاتي توسط خود سازمان
برون سپاري توسعه سيستم اطلاعاتي به شركت ديگري كه با استفاده از فرآيندها و نرم افزارهاي مناسب پروژه را اجرا كند.
اجراي سيستم اطلاعاتي با استفاده از خدمات جديد تحت وب با عنوان “utility computing”
در صورت اجراي سيستم اطلاعاتي درون سازمان، شركت مسئول اجرا، توسعه و پشتيباني سيستم اطلاعاتي توسط منابع داخلي سازمان است. در اين حالت بروز نمودن فناوري ها مستلزم سرمايهگذاري قابل توجه و استخدام و آموزش پرسنل فني است.
اگر اجرا و نگهداري سيستم اطلاعاتي برون سپاري به يك شركت مشاور واگذار شود، نرم افزار و سختافزارهاي سيستم تحت قيمت و ظرفيت ثابت تأمين خواهند شد. محدوديت اصلي اين روش اين است كه بدون توجه به ميزان خدمات مشاوره اي ومنابع و تجهيزات پروژه استفاده شده در هر زمان سازمان هزينه اي ثابت را پرداخت ميكند.
مدل خدمات جديد تحت وب با نام “utility computing” توسط كمپانيهاي بزرگ مانند Sun, HP IBM, Microsoft, Google و Oracle ارائه ميشود. مدل Utility computing يك مدل خدماتي است كه در آن يك سازمان تأمين كننده خدمات (Service Provider) مديريت منابع محاسباتي و زيرساختهاي اطلاعاتي را مطابق تقاضاي مشتري فراهم ميآورد و بنابر ميزان استفاده سازمان را شارژ ميكند. اين مدل به دنبال بيشينه كردن استفاده مؤثر از منابع و يا كمينه كردن هزينههاست. در صورت استفاده از اين مدل سيستمهاي اطلاعاتي از طريق اينترنت قابل دسترسي هستند و بنابر استفاده سازمان از آنها هزينه پرداخت ميشود و هر زمان ميتوان از اين خدمات بيشتر يا كمتر استفاده كرد. در واقع سازمان فقط براي استفاده بالفعل از زيرساختهاي شبكه، پهناي باند يا نرم افزارهاي كاربردي هزينه ميكند.
در حال حاضر استفاده از مدل تحت وب utility computing به عنوان1>
