
بدني يا تصوير بدني بوده است كه به دليل انعطافپذيري آن از جذابيت مناسبي برخوردار بوده است. براي مثال، انجام يك بازي فوتبال و رضايت از آنجام آن و درصورت امكان تكرار آن ميتواند به خودارزشي بدني و حتي عمومي فرد نسبت به خود منجر شود. محققين ديگري نيز از ماهيت چندبعدي اين مدل حمايت كافي نمودند(49).
اما محققين مدل ارائه شده، نتوانستند با ابزار مناسبي حيطههاي علمي، اجتماعي و بدني خودپنداره را از هم مجزا نمايند. مارش و ردماين در تحقيقي مدل ارائه شده خود درمورد خودپنداره بدني را كه اقتباس از مدل شاولسون و مارش بوده را با ساخت ابزار «پرسشنامه خودپنداره بدني»25 مورد آزمون قرار دادند. در اين تحقيق كه در آن 105 دختر و پسر 13 و 14 ساله شركت داشتند، پرسشنامه مذكور كه شامل خرده، مقياسهاي استقامت، تعادل، انعطافپذيري، قدرت، ظاهر بدن و توانايي عمومي بدن بود، به همراه پنج آزمون آمادگي جسماني درمورد استقامت، تعادل، انعطافپذيري، قدرت ايستا، قدرت انفجاري، در اين آزمودنيها آزمون شدند. همچنين از روش تحليل عاملي تأييدي سلسله مرتبهاي26 براي بررسي دادهها و تجزيه و تحليل آنها استفاده گرديد.
نتايج اين تحقيق به خوبي ماهيت چندبعدي خودپنداره بدني را تأييد كردند و ضمن حمايت از اعتبار سازه مدل و پاسخهاي پرسشنامه بين خرده، مقياسهاي پرسشنامه با عوامل آمادگي بدني مشابه و همخوان ارتباط بالايي را نشان دادند. (شکل 2-2 ).
شكل 2-2 سه مدل ارائه شده درمورد ارتباط بين ابعاد چندگانه خودپنداره بدني و اجزاي آمادگي جسماني
2-4 آمادگي جسماني و خودپنداره بدنی
همچنين مارش و همكاران به دنبال انجام بررسيها در مورد ماهيت چندبعدي خودپنداره بدني و ساخت ابزارها و بررسي اعتبار و پاياني آنها اين بار در تحقيق ديگري براي تعيين و شناسايي عوامل تشكيلدهنده خودپنداره بدني «پرسشنامه خود ـ توصيفي بدني»27 را معرفي و مورد آزمون قرار دادند. در اين تحقيق كه با حضور دو نمونه 315 و 395 نفري از دانشآموزان دبيرستاني به انجام رسيده نشان داده شد كه ابزار مورد نظر كه شامل خرده مقياسهاي مربوط به قدرت، چربي بدن، فعاليت بدني، استقامت، لياقت ورزشي، هماهنگي، سلامتي، ظاهر بدن، انعطافپذيري، خودپنداره بدني عمومي و عزت نفس بود از اعتبار لازم براي تشخيص عوامل خودپنداره بدني برخوردار بوده و اينكه مدل ارائه شده در مورد خودپنداره بدني از ماهيت چند بعدي برخوردار ميباشد.
اعتبار خارجي اين ابزار نيز در تحقيق ديگري مورد بررسي قرار گرفت و نشان داده شده كه خرده مقياسهاي آن از رابطه همبستگي معنيداري با موارد و اجزاء آمادگي بدني همجنس برخوردارند(8).
كلاً مدلهاي ارائه شده در مورد خودپنداره بدني از دو جهت خودپنداره و عزت نفس بررسي شدند و ابزارهايي كه براساس آنها ساخته شدند كمتر توانستهاند از يك ديدگاه كاربردي مورد استفاده روانشناسان ورزشي قرار گيرند. گروهي از محققين براي توصيف خودپنداره بدني و اندازهگيري آن از ابزارهاي مربوط به تصوير بدني، لياقت بدني و اعتماد به نفس بدني استفاده نمودهاند. بههرحال همانطوري كه اشاره شد، محققيني چون «مارش» با اقتباس از مدل چندبعدي سلسله مراتبي كه توسط خود او و شاولسون ارائه شده، پرسشنامه خود ـ توصيفي را مورد استفاده قرار داده و به خوبي نشان دادهاند كه خودپنداره بدني تركيبي از عوامل مربوط به آمادگي سلامتي، عملكرد، لياقت ورزشي، تركيب و ظاهر بدني ميشود(8).
2-5 عوامل موثر بر خودپنداره بدنی
خودپنداره بدنی تحت تاثیر عوامل زیستی و محیطی مختلفی مانند: سن، جنسیت، بالیدگی، ترکیب بدنی، فعالیت بدنی و وضعیت اجتماعی-اقتصادی خانواده قرار می گیرد.
2-6 ترکیب بدنی و خودپنداره بدنی
شاخص توده بدنی (BMI) یکی از همبسته های مهم تصویر بدنی، استراتژی تغییر بدنی و خوردن است . این شاخص رایج ترین سنجش مورد استفاده برای ارزیابی لاغری، اضافه وزن و چاقی است و از تقسیم وزن بر حسب کیلوگرم بر مجذور قد بر حسب متر بدست می آید . مطالعات نشان داده اند که افزایش شاخص توده بدنی در دختران نوجوان پیامدهایی نظیر تمایل به لاغری، کاهش احساس خود ارزشمندی، عدم کفایت، امساک در خوردن مواد غذایی مورد نیاز بدن، نگرانی در زمینه پرخوری و افزایش وزن و رژیم غذایی را به همراه دارد (20).
یکی از عواملی که می تواند بر تصویر بدنی کودک موثر باشد، مسئله چاقی است. زیرا نگرش فرد چاق نسبت به بدن خود بستگی دارد به تصوراتی که دیگران نسبت به بدن او دارند، بخصوص اگر توسط سایر کودکان تمسخر شود، این امر می تواند سبب تضعیف خودپنداره بدنی او شده و سبب انزوای او از اجتماع و گروه دوستان شود. مثلاَ فرد چاق فاقد آمادگی جسمانی ممکن است برداشت نامطلوبی از بدن خود داشته باشد، به عملکرد و توانایی خود اعتماد نداشته باشد و دچار مشکلات روانی مانند فقدان اعتماد به نفس در اثر کناره گیری از گروه و استهزای دیگران شود و در نتیجه فعالیت جسمانی خود را به شدت محدود کند. از سوی دیگر فردی که احساس می کند که بدن او به طور کامل تکامل یافته، اعتماد دارد که در بسیاری از موقعیت ها موفق خواهد بود و از شرکت در فعالیت ها لذت میبرد (15).
2-7 بلوغ و خودپنداره بدنی
دورة بلوغ مرحلهاي از زندگي است كه تغييرات سريعي در جسم و رشد شخصيت فرد به وقوع ميپيوندد و شخص از نظر قامت تقريباً شبيه فرد بزرگ ميشود و توانايي توليد مثل پيدا ميكند كه براي دختران بين 12 تا 14 سالگي و براي پسران يك تا دو سال ديرتر رخ ميدهد(51).
تحول بلوغ: تصوير ذهني از بدن و هويت شخصي نوجوان را تهديد ميكند، نوجوان با درنظر گرفتن تجربيات گذشته و قبول تحولات بلوغ ميخواهد هويت خويش را از نو بازسازي كند. حتي مخالفت و ستيزهجويي نوجوانان با والدين خود و عصيان آنان در برابر ارزشها و قدرتها و دخالتهاي ديگران براي تثبيت هويت و جدا نمودن هويت خويش از سايرين است. ابعاد جسمي و ويژگيهاي جنسي را نيز دربر ميگيرد. ازجمله مشخصات اوليه جنسي، كه هم ارگانهاي داخلي و هم ارگانهاي خارجي و توانايي توليدمثل را شامل ميشود. صفات ثانويه جنسي مشخصاتي هستند كه درواقع دو جنس را از يكديگر متمايز مينمايند ولي نقش مستقيمي در توليدمثل ندارند(51).
احمدي در مورد مشخصات و تغييرات اين دوره زندگي مينويسد: فرايند بلوغ و نوجواني يكي از بحرانيترين دورههاي زندگي هر فرد است «استانلي هاي» كه به پدر روانشناس بلوغ معروف است اين مرحله را دوران طوفان و فشار مينامد و «روسو» دوره بلوغ را تولد مجدد ميدانست. وقتي فرد به دوره بلوغ ميرسد مثل اين است كه فرد ديگري با خصوصيات بدني و رواني متفاوتي در وي بهوجود ميآيد(1).
2-8 فعالیت بدنی و خودپنداره بدنی
تركيب ساختمان انسان به گونهاي طراحي شده است كه لازمه بقاء، دوام و سلامت آن در گروي تحرك و فعاليت بدني ميباشد. زندگي ماشيني حركت را از انسان سلب كرده و فعاليتهاي روزمره انسان امروزي را ماشين بعهده گرفته است و بكارگيري روزافزون ابزارهاي خودكار در زندگي، موجب پيدايش پديدهاي به نام فقر حركتي گرديده است. اين كمتحركي نارسائيهايي را موجب ميشود كه از اين طريق جنبههاي مختلفي (جسمي، رواني و اجتماعي) را دربر ميگيرد.
كساني كه بطور منظم به فعاليتهاي حركتي و ورزش ميپردازند علاوه بر مصونيت از بسياري بيماريها و نارسائيها، داراي شخصيت هماهنگ، زندگي منظم و كارايي بيشتري هستند و با كسب نشاط و بهرهمندي بيشتر از زندگي، از روابط اجتماعي بهتري برخوردارند. به همين منظور است كه اكثر روانشناسان و متخصصان پرداختن به فعاليتهاي حركتي بعنوان وسيلهاي براي رفع اضطراب، بيحوصلگي و فشارهاي عصبي توجيه ميكنند (15).
كپارت حركات را پايه و اساس پيشرفت جريان يادگيري و ادراك ميداند و اظهار ميدارد كه حركت بر آمادگي تحصيلي و خواندن و پيشرفت تحصيلي تأثير مثبت دارد و محروم بودن كودك از فرصتهائي كه منجر به اكتساب توانائيهاي حركتي بشود، موجب ميگردد كه كودكان در بدو ورود به دبستان در امر يادگيري با مشكلاتي مواجه شوند (12).
با توضيحات داده شده، بطور خلاصه ميتوان گفت صاحبنظران و محققين با مطرح ساختن حركت و ورزش بعنوان كليد حيات، افق جديد و چشمانداز تازهاي در باب تعليم و تربيت گشودهاند. آنان ميگويند: فعاليتهاي حركتي و آموزش صحيح در تربيت بدني، اساس پيشرفت كلي كودكان و نوجوانان درحال رشد را تشكيل ميدهد چرا كه:
1) فعاليت هاي جسمي با حالت بخشيدن به اندام ها، باعث بهبود كار دستگاه هاي گردش خون و قلب و تنفس و گوارش ميشود.
2) از ديدگاه بهداشت رواني، مطابق تحقيقات انجام شده، دانشآموزاني كه از نظر قدرت جسمي، ضعيف هستند رو به سوي ضعف سلامتي، مشكلات اجتماعي، احساس حقارت و كهتري، عدم توانائي لازم در تطبيق خود با ديگران در جهات مختلف دارند و اغلب خجول، گوشهگير و هيجانزده ميباشند.
3) از نظر اجتماعي دانشآموزاني كه داراي توانائيهاي حركتي خوب هستند، علاقمند به شركت در فعاليت هاي مختلف، داشتن شهرت فروتني، تدبير و توجه و احساس مسئوليت و همكاري هستند.
4) از نظر بهداشتي باتوجه به ارتباط تنگاتنگ فعاليتهاي حركتي و تربيت بدني و بهداشت و اثرات مثبت و كيفي آن بر سلامتي اجتماعي افراد، امر مهم تربيت بدني و ورزش خصوصاَ در دوران كودكي و نوجواني كه سنگ زيربناي سلامت جسم و روح در آن گذاشته ميشود و از نظر بهداشت و سلامتي نسل، افراد را قادر به انجام فعاليتهاي اقتصادي، سياسي و اجتماعي ميسازد، از اهميت بسزايي برخوردار است (51).
5) از همه مهمتر اينكه در نظام تربيتي اسلام فعاليت هاي حركتي و تربيت بدني، بخش مهمي از برنامههاي پرورشي انسان را تشكيل داده و بوسيله حركت و ورزش جريان رشد و تكامل را در تمام ابعاد وجودي انسان تسهيل و هماهنگ كرده و به شكوفائي و تكوين استعدادهاي مطلوب و خدادادي كمك ميكند (15).
2-9 مدلهاي تأثير فعاليت بدني بر خودپنداره بدني
رابرت سونستروم28 در كتاب بعد جسماني خويشتن با ويراستاري «كنت فاكس» در فصلي به بررسي نقش ميانجي تمرينات بدني بر روي عزت نفس و نگرش نسبت به خويشتن پرداخته است. در اين فصل به پارهاي از مدل هايي اشاره شده است كه در آنها نوع مكانيسم تأثير شركت در فعاليت هاي بدني بر روي نگرش نسبت به بدن و عزت نفس بيان شده است. در اين قسمت جهت آگاهي به قسمتي از اين مبحث اشاره ميشود.
در سال 1978 يك مدل روانشناختي درمورد شركت در فعاليتهاي بدني29 از جانب سونستروم ارائه شد كه هدف آن برآورد بدني30 به معني ارزشيابي شخصي از شمار زيادي از مهارتهاي بدني و ورزشي بود. در اين مدل پيشنهاد شده است كه شركت در فعاليت بدني سبب افزايش توانايي بدن (آمادگي جسماني)شده كه داراي منافع رواني ازجمله افزايش عزت نفس ميباشد. اگرچه، عزت نفس تحت تأثير تمرين و افزايش آمادگي به ميانجيگري تأثير برآور قرار ميگرفت. به اين معني كه افزايش آمادگي منجر به افزايش لياقت بدني درك شده گشته كه آنها نيز با افزايش متعاقب آن در عزت نفس درارتباط هستند. در اين مدل جاذبه31 حاكي از گرايش به سوي انجام فعاليتهاي سنگين و شديد است (49).
در واقع اين مدل پيشنهاد شده است كه لياقت بدني درك شده منجر به افزايش گرايش به سوي فعاليت شديد شده و اين دو پيشبيني شركت بعدي در تمرينات بدني خواهند بود. همچنين در اين مدل پيشنهاد شده است كه لياقت بدني درك شده به عنوان پل ارتباطي بين تمرينات بدني و عزت نفس دروني عمل ميكنند (افزايش مهارت). تحقيقاتي كه درمورد اعتبارسنجي اين مدل انجام شدهاند، نشان ميدهد كه بين نمرات مربوط به مقياس برآورد با نمرات آمادگي جسماني ارتباط وجود دارد و تعدادي از آنها نشان دادند كه با افزايش ميزان آمادگي جسماني بر مقياس برآورد نيز افزوده شده است. همچنين چنين ارتباط معنيداري بين مقياس جاذبه با نمرات آمادگي نيز نشان داده شدهاند. بههرحال درمورد اين مدل نشان داده شد كه به خصوص به علت نقطه ضعف اندازهگيري در مقياس جاذبه اين مدل كفايت لازم
