
یافتههای این پژوهش نشان داد که دانشجویان پزشکی در زمینههای عادات مطالعه، درک مطلب و یادداشتبرداری نسبت به سایر مهارتهای مطالعه وضعیت مناسبتری داشتند. در این پژوهش پیشنهاد شده که مهارتها و عادات مطالعه در قالب یک واحد درسی به دانشجویان آموزش داده شود.
کوشان و حیدری (1385) در پژوهشی دیگر به بررسی عادتهای مطالعه در دانشجویان دانشکده علوم پزشکی سبزوار پرداختهاند. برای گردآوری دادهها از پرسشنامه PSSHI99 استفاده شده است. این پرسشنامه دارای 45 سئوال در هشت حوزه شامل تقسیمبندی زمان، شرایط فیزیکی مطالعه، توانایی خواندن، یادداشتبرداری، انگیزش یادگیری، حافظه امتحانات و سلامتی میباشد. کوشان و حیدری به این نتیجه رسیدهاند که شیوه مطالعه در آزمودنیها از کیفیت مطلوبی برخوردار نیست.
تقیپناهی (1387) در تحقيقي تحت عنوان بررسی عوامل مؤثر بر انگیزههای مطالعه در دانشآموزان ابتدایی و راهنمایی، عوامل موثر بر انگیزههای مطالعه را بر روی 304 نفر از دانش آموزان مقاطع پنجم ابتدایی و سوم راهنمایی شهر مشهد انجام بررسي كردند. این نمونه، به صورت خوشهای انتخاب شده، و پرسشنامه انگیزههای خواندن MRQ در اختیار آنان قرار گرفته است. یافتههای پژوهش نشان داد
دانشآموزان مورد بررسی، کمابیش همه انگیزههای خواندن را دارند و میزان این انگیزهها از ضعیف تا متوسط، رتبهگذاری شده است. «رقابت»، «اهمیت»، «لذت» و «نمره» از انگیزههایی بودند که در
دانشآموزان مورد بررسی نسبت به بقیه در سطح بالاتری قرار داشتند و انگیزههای اجتناب از مطالعه، مطالعه به دلایل اجتماعی، مطالعه به قصد چالش برانگیزی و تکلیف، نسبت به بقیه انگیزهها نمرههای کمتری را به خود اختصاص دادند. یافتههای حاصل از آزمون فرضیههای پژوهش عبارتند از: بین
انگیزههای اهمیت، شناخت، نمره و رقابت، از لحاظ میزان برخورداری، تفاوتی معنادار وجود دارد. بین انگیزههای لذت و به دلایل اجتماعی براساس جنسیت، تفاوتی معنادار وجود دارد. بین انگیزههای اثربخشی، چالش برانگیزی، اهمیت، شناخته شدن، نمره، اجتماعی و اجتناب بر حسب مقطع تحصیلی، تفاوت معنادار وجود دارد. بین انگیزههای اثربخشی، چالش برانگیزی، کنجکاوی، شناخته شدن، اجتماعی و رقابت با معدل نمره املای دانش آموزان مورد بررسی در دو سال اخیر، رابطه معنادار وجود دارد. همین نتیجه به غیر از انگیزه شناخته شدن در مورد معدل نمره فارسی دانش آموزان مورد بررسی، در دو سال اخیر دیده میشود. بین انگیزههای اثربخشی، چالش بر انگیزی، کنجکاوی و تکلیف و معدل درسی دانش آموزان مورد بررسی، رابطه معنادار وجود داشت. بین انگیزههای چالش برانگیزی، شناخته شدن، نمره و رقابت و عضویت فعال در کتابخانه، رابطه معنادار دیده شد. البته در این مورد، رابطه بین انگیزههای یاد شده و عضویت فعال در کتابخانه منفی بود. بین هیچ کدام از انگیزههای مختلف مطالعه و میزان آشنایی دانش آموزان مورد بررسی با اینترنت، رابطه معناداری دیده نشد .
افکانه و شکوری شالدهی (1389) نیز با دیدی متفاوت به این حوزه نگریستهاند. آنها در یک مطالعه پژوهشی راههای ترغیب دانشجویان به مطالعه کتابهای غیردرسی را بررسی کردهاند. در این پژوهش توصیفی با استفاده از یک پرسشنامه پژوهشگر-ساخت 540 نفر از دانشجویان دانشگاههای آزاد مورد آزمون قرار گرفتند. یافتههای این پژوهش نشان داد که عواملی از قبیل نوع روش تدریس اساتید، برگزاری مسابقات کتابخوانی، برگزاری نمایشگاههای کتاب و شیوههای ارائه خدمات کتابخانهای به طور معناداری در هدایت دانشجویان به سمت متون غیردرسی تأثیر دارند.
رضوی طوسی و باقری (1389) به مقایسه ميزان مطالعه شهروندان تهراني در بین سالهای 1387 و 1388 پرداختهاند. در این پژوهش پیمایشی، اطلاعات با استفاده از پرسشنامه گردآوری شده است. جامعه آماری این پژوهش، کل افراد باسواد 12 سال و بالاتر مناطق 22گانه شهر تهران بودهاند که از این میان، تعداد 1066 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. در این پژوهش به تعیین میانگین مطالعه پاسخگویان در شبانهروز به تفکیک منابع مطالعه؛ میانگین مطالعه پاسخگویان در شبانهروز به تفکیک جنسیت، سن، وضعیت تأهل، نوع فعالیت، تحصیلات و درآمد؛ مکان مطالعه؛ موضوعات مورد مطالعه خوانندگان؛ و دلایل مطالعه نکردن پرداخته شده است. مهمترین یافتهها عبارتند از اینکه میزان مطالعه در سال 88 نسبت به سال قبل آن رو به کاهش بوده است. از بین منابع مطالعه، بیشترین زمان مطالعه مربوط به کتب غیر درسی بوده و مطالعه روزنامه، نشریه و مجله کاهش چشمگیری را داشته اند. مقایسه میانگین پاسخگویان در هر شبانهروز به تفکیک وضعیت تأهل در دو سال 87 و 88 حاکی از کاهش روند میانگین مطالعه در بین هر دو گروه متأهل و مجرد در سال 88 بودهاست. افراد مجرد تقریبا دو برابر افراد متأهل مطالعه میکنند. در دو سال 87 و 88 بیشترین موضوع مورد مطالعه در حوزه منابع مذهبی بوده و این رقم در سال 88 نسبت سال 87 افزایش داشته است. مقایسه ارقام بدست آمده در خصوص مکان مطالعه پاسخگویان در دو سال 87 و 88 نشان میدهد پاسخگویان، منزل را به عنوان بهترین مکان برای مطالعه میدانند. آمار مطالعه در محل کار و کتابخانه در سال 88 نسبت به سال 87 نصف شده است.
جوادییگانه و کاظمی (1390) در پژوهشی به سنجش نگرش جوانان به خواندن رمان جدی در سال تحصیلی 87-88 پرداختهاند. در این پژوهش پیمایشی تعداد 393 نفر از دانشجویان دانشگاه تهران با استفاده از پرسشنامه پژوهشگر- ساخت مورد آزمون قرار گرفتند. سنجش نگرش به خواندن رمان با استفاده از نظریه فیشباین و آیزن و بر اساس مطالعه استاکمنز (1999) و اسکاتن و گلاپر (2002؛ 2004) انجام شده است. بر اساس نتایج تحقیق، تمایلات رفتاری (نیت خواندن) اکثر پاسخگویان به خواندن رمان جدی مطلوب بوده است؛ اما کمتر از نیمی از پاسخگویان گهگاه و یا اغلب به خواندن رمان جدی میپردازند. مطابق با یافتههای پژوهش، عوامل مؤثر مهم در نیت خواندن عبارتند از: نگرش افراد به خواندن رمان جدی، نظر دیگرانِ مهم در رفتار خواندن، درک بیشتر فرد از عوامل بازدارنده یا تسهیلکننده خواندن، و تجربه بیشتر فرد از خواندن در گذشته. همبستگی متوسطی میان ابعاد شناختی و عاطفی نگرش، هنجار ذهنی و نیت خواندن وجود دارد. همچنین متغیرهای هنجار ذهنی، رفتار قبلی و نیت خواندن توانستند رفتار خواندن رمان جدی را پیشبینی کنند.
در پژوهش انجام شده توسط پورطاهريان و همکاران (1390) تحت عنوان “نقش راهبردهاي فراشناختي خواندن و عادتهاي مطالعه در انگيزش پيشرفت دانش آموزان دختر”به بررسي رابطهي بين عادتهاي مطالعه و راهبردهاي فراشناختي خواندن با انگيزش پيشرفت دانش آموزان پرداخته شده است. جامعه آماري پژوهش را كليهي دانش آموزان دختر مقطع دبيرستانهاي دولتي شهر سمنان در سال تحصيلي
89-90 تشكيل مي دادند. نمونه پژوهش شامل 240 دانشآموز دختر بود كه به روش نمونهگيري خوشهاي تصادفي چند مرحلهاي انتخاب و پرسشنامه-هاي انگيزش پيشرفت، عادتهاي مطالعه و راهبردهاي فراشناختي خواندن را تكميل كردند. نتايج پژوهش نشان داد كه 60% از واريانس انگيزش پيشرفت توسط دو مؤلفه حمايتي و كلي راهبردهاي فراشناختي خواندن تبيين و 22/9% از واريانس انگيزش پيشرفت از طريق مؤلفههاي حافظه، وضعيت فيزيكي، انگيزش يادگيري و يادداشت برداري عادتهاي مطالعه
پيشبيني شده است. باتوجه به نتايج به دست آمده در مورد عادتهاي مطالعه، مؤلفههاي حافظه، وضعيت فيزيكي، انگيزش يادگيري و يادداشتبرداري مجموعاً توانستند 22% از واريانس انگيزش پيشرفت را پيشبيني كنند، ولي مؤلفههاي تقسيمبندي زمان، توانايي خواندن، برگزاري امتحان و تندرستي، نقش قدرتمندي در پيشبيني انگيزش پيشرفت نداشتند. انگيزش بيروني يادگيري اغلب با منافع خارجي فرد همراه است و منجر به كسب نتايج سريع ميشود. بنابراين، ميتواند به عنوان منبعي قوي موجب شود تا دانشآموز كارش را زودتر تمام كند. بنابراين با انگيزش پيشرفت در دانشآموز ميتواند مرتبط باشد. براساس نتايج این تحقیق مشخص شد كه مؤلفههاي تقسيمبندي زمان، برگزاري امتحان و توانايي خواندن، از دسته راهبردهاي فراشناختي براي يادگيري هستند كه عدم آگاهي دانشآموزان از اين راهبردها ميتواند موفقيت تحصيلي آنان را تحت الشعاع قرار دهد.
احمدی قطب الدینی ، احدی، (1391) در پژوهشي تأثیر عوامل انگیزشی ـ اجتماعی خواندن در خانه و مدرسه را بر نگرش خواندن دانش آموزان پایه چهارم و پنجم ابتدایی در شهر رفسنجان مورد مطالعه قرار دادند. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر محیط سواد خانه، نگرش مثبت والدین به خواندن و تعاملات خواندن کودک در محیط خانه و مدرسه بر نگرش مثبت کودک به خواندن دانش آموزان پایه های چهارم و پنجم ابتدایی انجام گرفت. بدین منظور، روش تحقیق همبستگی استفاده شد و دادههای مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه ابعاد خواندن چیو و کو (2005) از 352 نفر از دانش آموزان، با روش نمونهگیری خوشهای جمعآوری و با استفاده از روش تحلیل مسیر تحلیل شد. نتایج نشان داد که اثر مستقیم رفتار هدفمند خواندن والدین و وضعیت اجتماعی ـ اقتصادی والدین بر نگرش مثبت والدین به خواندن مثبت و معنادار بود. اثر نگرش مثبت والدین به خواندن بر نگرش مثبت کودک به خواندن و تعاملات خواندن در محیط خانه معنادار اما بر تعاملات خواندن در محیط مدرسه معنادار نبود. همچنین نتایج نشان داد که تعاملات خواندن در محیط خانه و مدرسه اثر معناداری بر ایجاد نگرش مثبت خواندن در کودکان دارد و اثر تعاملات خواندن در محیط خانه قویتر است. از طرفي نگرش مثبت مادر به خواندن، نقش مهمتری در افزایش تعاملات خواندن و ایجاد نگرش مثبت به خواندن در کودکان در محیط خانه، نسبت به نگرش پدر دارد.
نوروزي چگيني، عربي، دشتي، (1391)، در تحقيق خود تحت عنوان “بررسي تفاوت نگرش به خواندن دانش آموزان مقطع ابتدايي ناحيه سه آموزش و پرورش شهر شيراز بر حسب جنسيت و پايه تحصيلي در سال تحصيلي 92-91” تفاوت هاي نگرشي خواندن را در بين اين دانش آموزان مورد بررسي قرار دادند. كليهي دانشآموزان پايه دوم و سوم مقطع ابتدايي ناحيه 3 شيراز، جامعه آماري اين پژوهش را تشكيل ميدادند. بدين منظور در هشت مدرسه تمامي دانش آموزان پايههاي دوم و سوم انتخاب شدند و درمجموع شانزده كلاس با 207 دانش آموز پرسشنامهها را تكميل نمودند. روش پژوهش پيماشي و از نوع علي- مقايسهاي بود و در آن نسخه مناسب سازي شده آزمون پرسشنامه نگرش به خواندن در دوره ابتدايي (E.R.A.S) مورد استفاده قرار گرفت. دادههاي حاصله نشان ميداد كه مهارت خواندن يكي از مهمترين مهارتهاي اساسي براي دانش آموزان ابتدايي به شمار ميرود و موفقيت در اين مهارت لازمه انجام بسياري از تكاليف درسي است و نقص در آن مشكلات فراواني را براي يادگيري ساير دروس ايجاد ميكند. همچنين يافتهها نشان ميدهد كه دانشآموزان در هر دو حيطه رسمي و آزاد از نگرش مثبتي نسبت به خواندن برخوردار هستند. در حيطه رسمي بين نگرش به خواندن، حسب جنسيت و پايه تحصيلي تفاوت معناداري وجود ندارد، ليكن در برخي گويه ها تفاوت معناداري وجود داشت.
صیفوری(1391) با سنجش مهارتها و عادات مطالعه دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه رازی کرمانشاه یکی دیگر از آثار این حوزه را خلق کرده است. در این پژوهش پیمایشی از دو پرسشنامه CSI100 و PSSHI استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان داد که عمده مشکلات دانشجویان به ترتیب در زمینه عدم غلبه بر عوامل مداخلهگر و استرسزا حین مطالعه، نداشتن مطالعه کاربردی و خلاقانه، عدم توانایی در مدیریت زمان، عدم توانایی در مطالعه انتقادی و دقیق خوانی و مطالعه باری به هرجهت بوده است.
ترشیزی، وارسته، پوررضایی و فصیحی (1391) در یکی از جدیدترین پژوهشها، عادتهای مطالعه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی بیرجند را بررسی کردهاند. در این پژوهش هم از پرسشنامه PSSHI برای گردآوری دادهها از یک نمونه 238 نفری استفاده شده است. در یافتههای این پژوهش آمده است که وضعیت عادات مطالعه آزمودنیها در حد متوسط بوده و شیوه مطالعه
