
الرجل نفسه و هواه؛63 عرض کردم: یا رسول الله! کدام جهاد برتر است؟ فرمود: برترین جهاد آن است که انسان با نفس و هوا و هوس خویش جهاد کند.»
انسانهایی که به دنبال به دست آوردن مال حلال هستند، افرادی که پست و مقام را برای خدمت به مردم میپذیرند و از آن، برای ستم به آنان استفاده نمیکنند و اشخاصی که رذیلتهای اخلاقی را از خود دور میکنند و به کسب فضیلتها میپردازند، بر نفس خود مسلّط و به جهاد اکبر مشغول هستند.
علاوه بر موارد ذکر شده، در شرایط کنونی میتوان حضور در صحنهی مسائل اجتماعی و سیاسی جامعهی اسلامی و تلاش در راه صدور فرهنگ انقلاب اسلامی را از طریق جهاد در اسلام دانست.
حضور در صحنه به معنای این است که مسلمانان نسبت به مسائلی که در جامعهی آنان اتفاق میافتد، احساس مسئولیت کنند و همیشه مراقب باشند تا دشمن نتواند به دین و ارزشهای آنان تعرّض کند.
فصل دوم
شهادت
گفتار اوّل: شهادت در لغت و اصطلاح
الشَهید و الشِهید، جمع آن شهدا و اشهاد، در لغت به معنی گواه و در اصطلاح به کسی اطلاق میشود که در راه خدا کشته شود.64 این کلمه از اسماء الله الحسنی به شمار میرود65 که به این معنا نیز در قرآن استعمال شده است. همچنین روایاتی وجود دارد که با بیان مصادیق گوناگونی برای شهید، دایرهی مفهومی این کلمه را وسعت میبخشد. چنان که به استناد حدیث یا سخنی از پیامبر اکرم «(» شاید بتوان کسانی را که در عین جوانی به مرگ ناگهانی و یا حوادثی چون غرق شدن و سوختن میمیرند شهید خواند.66 ایضاً هر کس در راه خدا از خانهاش خارج شود، بمیرد یا کشته شود شهید محسوب میشود.67
و بنا بر قولی دیگر «شهید به معنی شاهد است
«وَأَشْهِدوا إِذا تَبایعْتُمْ وَ لایضَارَّ کاتِبٌ وَ لاشَهِید»68
و آنگاه که به خداوند سبحان اطلاق شود به معنی حاضر، بیننده و حافظ است. در نهایه و اقرب الموارد گوید:
«شهید آن است که هیچ چیز از علمش غائب نیست.»
ولی ظاهراً عموم از خود کلمه مستفاد نیست و مفید عموم کلمهی دیگر است مثل
«وَأَنْتَ عَلی کلِّ شَیءٍ شَهِید»69
«إِنَّ اللّهَ عَلی کلِّ شَیءٍ شَهِید»70
«أَحْصاهُ اللّهُ وَ نَسُوهُ وَ اللّهُ عَلی کلِّ شَیءٍ شَهِید»71
از لفظ آن فقط مبالغه یا ثبوت استفاده میشود.
جمع آن شهداء که بیست بار در قرآن آمده است
«لِتَکونُوا شُهَداءَ عَلَی النّاسِ»72
ناگفته نماند شهید به معنی مقتول در راه خدا در قرآن نیامده است مگر بنا بر بعضی از احادیث ولی در اصطلاح و روایات بسیار هست در قرآن فقط قتل فی سبیل اللّه بکار رفته است؛
«وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْواتاً»73
ابن اثیر در نهایه پنج قول در علّت این تسمیه که چرا به مقتول شهید گفتهاند نقل کرده است.
یکی اینکه خدا و ملائکه شهادت دارند که او اهل بهشت است؛
دیگری اینکه: او نمرده گوئی حاضر است.
سوم: ملائکه رحمت او را میبینند.
به قولی در امر خدا قیام به شهادت حق کرده و به قولی او شاهد کرامت خداست که از برایش مهیا فرموده.
مجمعالبحرین نیز این اقوال را با قول ششمی نقل کرده است بنا به قول اوّل و سوم شهید به معنی مفعول (مشهود) و بنا بر بقیهی اقوال به معنی فاعل (شاهد) است مؤید قول دوم آیهی «بَلْ أَحْیاءٌ وَ لکنْ لا تَشْعُرُونَ»74؛ «بَلْ أَحْیاءٌ عِنْد رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ»75 است شاهد قول پنجم آیهی «قِیلَ ادخُلِ الْجَنَّةَ قالَ یا لَیتَ قَوْمِی یعْلَمُونَ»76 میباشد.
شهید ثانی در شرح لمعه گوید:
«علّت این تسمیه آن است که او گواهی داده شده است برای بهشت و غفران.»
در قاموس نیز چند قول نقل شده و مرحوم صاحب جواهر آنها و غیر آنها را در جواهر در عدم وجوب غسل شهید نقل میکند و از ابو بکر نامی نقل کرده:
«علّت این تسمیه آن است که خداوند و ملائکه شاهداند به اینکه او از اهل بهشت است.»
و یا علّت این تسمیه آن است که شهیدان راه حق روز قیامت شاهد بر اعمال مردماند که خواهد آمد.77
کلمهی شهید را مترادف با «زنده» (حی) نیز معنی کردهاند78 که این برداشت و تفسیر از این واژه، مقتبس از آیهی قرآن است که میفرماید:
«وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیاء عِند رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ»79
راغب اصفهانی در معنی آیهی «وَ الشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُم»80 گوید:
«شهید را به این سبب شهید گویند که در حال شهادت نعمتهای آن جهان را میبیند یا به واسطهی آن است که نزد خدا حاضر میشود، چنانچه میفرماید: «عِنْدَ رَبِّهِمْ یرْزَقُون».»81
مرحوم علامه شهید مطهری میگوید:
«مرگی شهادت است که انسان با توجّه به خطراتی احتمالی یا یقینی فقط به خاطر هدف مقدّس و انسانی یا به تعبیر قرآن «فی سبیل الله» از آن استقبال کند و شهادت دو رکن دارد: یکی اینکه در راه خدا باشد، دوم آن که هدف مقدّس باشد.»82
گفتار دوم: اقسام شهادت
صاحب کتاب «الفقه علی المذاهب الاربعۀ»83 گوید شهید بر سه قسم است:
أ) شهید دنیا و آخرت و آن شهیدی است که در راه خدا و در میدان جنگ کشته شود.
ب) شهید در آخرت؛ و آن کسی است که در میدان زخمی شده ولی بعد از مدّتی فوت شود چنین کسی ثواب شهید را دارد، مانند آدم غرق شده، و یا کسی که در غربت بمیرد و چنانچه در روایات دارد «من مات غریبا کمن مات شهیدا». اینها در حکم شهیدند، یعنی در آخرت ثواب شهید را دارند.
ج) منافقی که در لشکر اسلام کشته شود احکام شهید را دارد مانند ساقط بودن غسل و کفن.امّا اجر شهید را ندارد (نه در دنیا و نه در آخرت). در دو فرض اوّلی اختلافی بین شیعه و سنّی نیست.84
بخش دوم
جهاد در فقه
فصل اوّل: اهمیّت و فضیلت جهاد
فصل دوم: فلسفهی جهاد در اسلام
فصل سوم: هدف جهاد از دیدگاه اسلام
فصل چهارم: شرایط جهاد
فصل اوّل
اهمیّت و فضیلت جهاد
هر جامعهای در جهت رشد و تعالی خود با یک سلسله موانعی روبرو میشود که راه را بر او سد نموده و از ادامهی مسیر باز میدارد. از طرفی، روشن است که هر گونه اصلاحی در سایهی امنیت و آرامش مسیر است. آنجا که اضطراب و ناامنی و هرج و مرج بر عقول مردم سایه افکنده باشد، پیشرفت و ترقّی بیمعنا است.
این موانع گاه در داخل کشور اسلامی بروز میکند و زمانی از خارج آن به گونهی تهاجم و یا تجاوز رخ مینماید. بدیهی است که ایجاد امنیّت، همگام با دفع موانعی است که سدّ راه میشود، مسئلهی دفاع اگر چه یکی از احکام عقل است و همهی عقلای عالم بر آن متّفقند، امّا شرع مقدس اسلام نیز بر آن مهر تأیید زده و به عنوان یکی از فرائض در فرهنگ کتاب و سنّت مطرح شده است.
به طور کلّی جنگ میتواند یکی از این دو هدف را در پی داشته باشد؛ یا با هدف چپاول، غارت، تجاوز به نوامیس، تصاحب سرزمین، برتری نژادی، استعمار و استثمار و مانند آن و یا با هدف دفع تهاجم متجاوز و دفاع از استقلال و آزادی یک ملت.
به طور مسلّم در تئوری اسلام، نه تنها جنگ به هدف چپاول و غارت و مانند آن وجود ندارد، بلکه دستور برخلاف آن صادر شده و از دست یازیدن به چنین جنگی نهی شده است. از امام صادق «(» نقل شده که فرمود:
«هنگامی که رسول خدا «(» میخواست عدّهای را به جنگ اعزام کند، آنها را فرا میخواند و در پیش روی خود مینشاند و به آنها میفرمود: به نام خدا و در راه او و بر اساس سیرهی رسول خدا «(» حرکت کنید، خیانت نکنید، بدن دشمنان خود را قطعه قطعه و مثله نکنید، نقض پیمان نکنید، پیرمردها، کودکان و زنان را به قتل نرسانید، درختان را قطع نکنید. مگر از روی اضطرار.85 همچنین از به آتش کشیدن زراعت، کشتن حیوانات حلال گوشت و اهلی، ریختن سم در آب آشامیدنی و آبادیهای دشمن نهی شده است.»86
امام علی «(» به سپاه خود در صفین، قبل از آنکه با سپاه معاویه روبرو شوند، فرمود:
«لَا تُقَاتِلُوهُمْ حَتَّى يَبْدَءُوكُمْ فَإِنَّكُمْ بِحَمْدِ اللَّهِ عَلَى حُجَّةٍ وَ تَرْكُكُمْ إِيَّاهُمْ حَتَّى يَبْدَءُوكُمْ حُجَّةٌ أُخْرَى لَكُمْ؛87 با دشمنانتان جنگ را آغاز نکنید تا آنها شروع کنند، زیرا به حمد خدا، حجّت با شماست و آغازگر جنگ نبودنتان تا آنکه دشمن به جنگ روی آورد، حجّت دیگر بر حقّانیّت شما خواهد بود.»
علاوه بر این دفاع، مختصّ دین اسلام نیست، بلکه در ادیان دیگر نیز وجود داشته است. قرآن کریم در گزارش خود از زندگی سایر پیامبران الهی فرمود:
«وَکأَین مِّن نَّبِی قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّیونَ کثِیرٌ فَمَا وَهَنُواْ لِمَا أَصَابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَمَا ضَعُفُواْ وَمَا اسْتَکانُواْ وَاللّهُ یحِبُّ الصَّابِرِینَ؛88 چه بسیار پیامبرانی که مردان الهی فراوان به همراه آنها جنگ کردند، آنها هیچ گاه در برابر آنچه در راه خدا به آنها میرسید، سست نشدند و ناتوان نگردیدند و تن به تسلیم ندادند و خداوند صابران را دوست دارد.»
از طرفی، سیاست داخلی و خارجی اسلام بر اصل صلح و آرامش استوار است. چنانکه در آیات متعدّدی از قرآن کریم به این مهم اشاره شده است. به عنوان مثال فرمود:
«فَأَصْلِحُوا بَینَهُمَا؛89 میان دو طایفه مسلمان را صلح دهید»
«وَإِن جَنَحُواْ لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا؛90 اگر تمایل به صلح نشان دهند، تو نیز از در صلح درآی»
و پیمانهای صلحی که پیامبر اکرم «(» با طوایف مختلف به امضاء رسانید و مانند پیمان صلح با یهود بنیقریظه، بنینضیر، بنیقینقاع و صلح حدیبیه، شاهدی بر این مدّعاست.
هرچند اسلام بر آماده بودن برای جنگ و تهیّهی ساز و برگ نظامی و آموزش فنون جنگ تأکید کرده است و خدای متعال در قرآن کریم فرمود:
«وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ؛91 در برابر دشمنان، آنچه تونایی دارید از نیرو آماده سازید.»
امّا همهی اینها در مرحلهی اوّل برای جلوگیری از جنگ و ترساندن دشمن از شروع جنگ است و جنبهی بازدارندگی و پیشگیرانه دارد و بدیهی است که پیشگیری به حکم عقل و شرع، بهتر از درمان است. بر این اساس، اوّلین هدف از قدرتمند شدن، ترساندن دشمن از دست یازیدن به هر گونه تجاوز و تهاجمی بر ضدّ مسلمین و در مرتبهی دوم از کیان اسلام و مسلمین در صورت عملی شدن تجاوز از ناحیهی دشمن است و در یک کلمه دفاعی که دشمن را از ادامهی تجاوز خود باز میدارد و به هنگامی که دشمن، متعرّض مسلمین نشود، مسلمانان دست صلح و آشتی سوی آنها دراز خواهند کرد.
مسئلهی جهاد در فرهنگ اسلامی و به ویژه در مکتب و آئین تشیّع از اهمیّت و ارزش والایی برخوردار است. اهمیّت این مسئله آنگاه مشهودتر به نظر میرسد که قرآن به عنوان اصلیترین و عظیمترین منبع معارف و معالم اسلامی سرشار از آیات و اشارات فراوانی در این موضوع میباشد. همچنین در سفارشات و روایات معصومین «(» نیز تعابیر بلندی با موضوع جهاد به چشم میخورد که نشان از اهمیّت ویژهی آن دارد.
در سایهی جهاد در راه خداوند، امور دین و دنیای مسلمانان اصلاح و سعادت دنیا و آخرت نصیب آنان میشود. چنانچه مسلمانان به جهاد قیام نکنند، کفر، ظلم و فساد جامعه را فرا میگیرد و ستمگران و مستبدان بر زندگی آنان و نیز جامعهی بشری مسلّط میشوند و چنین امّتی هرگز به فلاح و رستگاری نایل نمیشود.
بقای عظمت مسلمانان مرهون جهاد است و اگر آنان به این امر مهم اهتمام نورزند، دشمنان اسلام نقشههای شوم و شیطانی خود را به کار میگیرند و به مسلمانان آسیب فراوانی میرسانند، به سرزمین آنان حمله میکنند و تمام امکانات و منابع آنان را به غارت میبرند.
گفتار اول: جهاد در قرآن
با بررسیهای انجام شده در قرآن کریم، این نکته به دست آمد که خدای متعال در پیش از صد و بیست آیه پیرامون جهاد به نکات زیر اشاره کرده است:
تشریع جهاد، فضلیت جهاد و مجاهدین، مورد امتحان قرار دادن مؤمنین توسط جهاد، شدت و کوبندگی در جهاد، مرابطه و پاسداری
