
پيوند هستند و به بخشها يا حوزههاي مختلفي براي پردازش جنبههاي مختلف خواندن مانند تلفظ، معنا و صورت آوايي تقسيم شدهاند. اين حوزهها داراي ارتباط متقابل با يكديگرند. شدت پيوندها يا اتصالات به ميزان آموزش يا درون دادي بستگي دارد كه مدل دريافت ميكند. در اين مدلها به جاي ارائهی واحدهاي جداگانه براي معنا و الگوهاي آوايي واژهها
همهی جنبههاي خواندن واژه در مدل، منتشر شده است (كارانت39 2003).
2-6ـ6 مدل متوازن
طبق مدل متوازن، خواندن فرايند پيچيدهی شناختي است. رابرتسون و بكر40 (2002) معتقدند بهمنظور دستيابي به روانخواني، فرد ابتدا ويژگيهاي ادراكي متن را درك ميكند و اين مسئله به فرايندي خودكار تبديل ميشود؛ سپس كودك بهتدريج با قاعدههاي نحوي آشنا ميشود و اين امر با افزايش تعداد لغات شناخته شدهاي (لغات ديداري) كه فرد به طور خودكار ميخواند، افزايش پيدا ميكند؛ يعني فرد ياد
می گيرد كه به جاي خواندن حروف و هجاها واحدهاي بزر گتر مانند كلمات، گروهها و جملات را به مثابة واحدهاي زباني بزرگتر، پردازش كند. طبق نظر محققان فوق، خواندن از طريق قواعد نحوي و تجربه زباني هدايت ميشود و در اصل نيمكره چپ در آن دخالت دارد. توجيه مشكلات خواندن در اين مدل بدين گونه است كه برخي قادر نيستند يادگيري خواندن را از نيمكره راست به نيمكره چپ منتقل كنند. اين امر بدين معناست كه آنها قادر نيستند به روانخواني دست يابند (ريد، 2003).
2ـ6ـ7 مدل كاراييكلامي
اين مدل كه با عنوان نظريه كاراييكلامي مطرح ميشود بر توجيه تفاوتهاي فردي در خواندن تمركز دارد. در اين نظريه، مشكلات درك خواندن به مشكل در بازشناسي واژهها ارتباط داده مي شود و فرض بر اين است كه فرايند بازشناسي واژهها براي خوانندههاي ماهر به فرايندي خودكار تبديل ميشود. اما در مورد خوانندههاي كممهارت، فرايند بازشناسي واژه ضعيف است و اين امر دليلي است براي مشكلات دركي در سطوح بالاتر پردازش. در اين مدل پيش بيني ميشود كه تفاوتهاي فردي كه در فرايندهاي درك در سطوح بالاتر مشاهده ميشود ناشي از منابع واژگاني است و تفاوت در مهارت بهكارگيري بافت مربوط به سرعت فرايندهاي خودكار بازشناسي واژه است. در حقيقت سرعت پردازش، منعكسكنندهی ميزان خودكار بودن بازشناسي واژههاست. در مورد خوانندههاي كممهارت بازنماييهاي واژگاني متغير و كيفيت آنها پايين است. بههمين علت پردازش واژهها بهصورت خودكار صورت نميگيرد و سرعت آن پايين ميآيد. در حقيقت دانش ضعيف واجي و املايي اين افراد، شاهدي است بر اين مطلب. همبستگي بين نمرات آزمونهاي پردازشهاي واژگاني و درك نشان دهنده رابطهاي قوي بين توانايي بازشناسي
واژهها و درك است (پرفتي41 1985 ؛ استانويچ 1988 و پرفتي1994).
2ـ7تعریف مطالعه
مطالعه، فرآيندي پيچيده است كه در آن خواننده پيامي را كه با زبان تصويري ـ نوشتاري بهوسيله نويسنده، رمزگذاري شده است، در درجات گوناگون، بازسازي ميكند. در واقع، مطالعه چيزي جز ارتباط صورت شنيداري با صورت ديداري مرتبط با آن نيست( یغمایی1383،5) فرهنگ فارسي معين، مفهوم و معنی
به دقت نگريستن به چيزي براي وقوف به آن را براي مطالعه برشمرده است. (معین1390.41953:).
بنابراين، مطالعه، نگريستن و دقت نظر در چيزي براي فهميدن و آگاهي يافتن از آن است. از اينرو، همواره مطالعه با نگرش، دقت، فهم و آگاهي همراه خواهد بود. (موگهی 1371، 23 ). در تعريف ديگر، مطالعه، بررسي عميق و همهجانبه مقولهاي عنوان شده است، بهگونهاي كه بخشي از حواس آدمي يا همه آن در اين امر مشاركت داشته باشد. بهعبارت ديگر، مطالعه روندي دانسته شده است كه از بهكارگيري ذهن و براي دريافت اطلاعات، توجه دقيق و تجربه و تحقيق درباره هر موضوع، رويداد و پديده، صورت ميگيرد (فعلعراقی138647 -44). آدلر و وندرون42 نيز مطالعه را كسب اطلاعات يا فهميدن مطالب و نتيجه آن را، ادراك و فهم بيشتر انسان دانستهاند. دلجو (1385) اظهار ميدارد كه بلوم 43مطالعه واقعي را فهميدن و درك مطالب خواندني بدون كمك ديگران ميداند. همچنين در تعريف بلوم از مطالعه، بر يادگيري و فهم مطالب نيز تاكيد شده است.
2ـ8 راهبردهای مطالعه
راهبردها را بهصورت هر فعالیت شناختی یا رفتاری که فرایند ذخیره ، بازیابی و استفاده از دانش یا آموختهها را تسهیل مینماید تعریف شده است.( صیفوری1390) اصطلاح شناخت به فرآیندهای درونی یا راههایی که در آنها اطلاعات پردازش میشوند یعنی راههایی که ما بهتوسط آنها به اطلاعات توجه
میکنیم آنها را تشخیص میدهیم و به رمز درمیآوریم و در حافظه ذخیره میسازیم و هر وقت که نیاز داشته باشیم آنها را از حافظه فرا میخوانیم و مورد استفاده قرار میدهیم ( بایلر و اسنومن441993 ، به نقل از سیف 1386، 390)
ویژه موضوع های ساده و پایه
ویژه موضوع های پیچیده
راهبردهای تکرار و مرور
1. بخش به بخش حفظ کردن
2. تمرین پراکنده
3. چند بار روخوانی (مکرر خوانی )
4. چند بار رونویسی(مکرر نویسی)
5. تکرار اصطلاحات مهم و کلیدی با صدای بلند
6. .باز گویی مطالب برای چندین بار پشت سر هم
7. استفاده از تدابیر یاریار
1. انتخاب نکات مهم و کلیدی
2. خط کشیدن زیر مطالب مهم
3. برجسته سازی قسمتهایی از کتاب
4. رو نویسی یا کپی کردن مطالب
راهبردهای بسط و گسترش
1. استفاده از واسطهها
2. تصویر سازی ذهنی
3. روش مکانها
4. کلمه کلید
5. سر واژه
1. .یاد داشت برداری
2. خلاصه کردن
3. علامت گذاری و حاشیه نویسی
4. قیاسگری
5. بازگو کردن مطالب به زبان خود
6. آموزش دادن مطالب آموخته شده به دیگران
7. استفاده از اطلاعات آموخته شده برای حل کردن مسائل
8. . شرح و تفسیر و تحلیل روابط
راهبردهای سازمان دهی
1.دسته بندی اطلاعات جدید در قالب
الف. ترتیب زمانی
ب. ترتیب رویدادها
پ. حیوانات
ث. مواد معدنی
ج. روابط سلسله مراتبی
1. تهیه فهرست عنوانها یا سر فصل ها
2. دسته بندی اطلاعات جدید براساس مقولههای آشنا
3. استفاده از طرح درختی برای خلاصه کردناندیشه های اصلی و نشان دادن روابط میان آنها
4. استفاده از نمودار گردشی برای توضیح و تشریح یک فرآیند تولید پیچیده
5. 5. نقشه مفهومی
جدول 2ـ1راهبردهای شناختی( سیف1389،85)
جدول 2ـ2 راهبردهای فرا شناختی( سیف1389،65)
راهبردهای برنامه ریزی
1. تعیین هدف مطالعه
2. پیشبینی زمان لازم برای مطالعه
3. تعیین سرعت مطالعه
4. تحلیل چگونگی برخورد با موضوع یادگیری
5. انتخاب راهبردهای یادگیری( راهبردهای شناختی )
راهبردهای نظارت و ارزشیابی
1. ارزشیابی از پیشرفت
2. نظارت بر بودجه
3. طرح سوال در ضمن مطالعه و یاد گیری
4. بررسی زمان و سرعت مطالعه
راهبردهای نظم دهی
1. تعدیل سرعت مطالعه
2. انتخاب راهبرد موثرتر بر یادگیری
2-9 تفاوت بين خواندن و مطالعه
عده اي بين خواندن و مطالعه تفاوت قائل شده، براي اين دو مفهوم ويژگيهايي را متصور شده وتلاش كرده اند ميان خواندن و مطالعه مرزهايي را مشخص كنند. در “خواندن” شما فقط يك ماشين گويا هستيد كه كلمهها را ميخواند و رد مي شود. اما “مطالعه” كردن بسيار متفاوت است! مطالعه كردن فرايندي فعال است كه شما با خواندن هر جمله بهمعناي آن فكر ميكنيد، ارتباط آن را با جملات قبلي درك ميكنيد و جملات بعدي را پيشبيني ميكنيد. در اين فرايند شما هدف شما تمام كردن هرجه زودتر كتاب نيست؛ بلكه هدف شما يادگيري هر چه بهتر تكتك مطالب است. در يك مطالعهي فعال، شما بين عبارات و جملههايي كه ميخوانيد مكث ميكنيد و لحظاتي به آنچه خواندهايد فكر ميكنيد. حتي ممكن است گاهي براي تجزيه و تحليل بهتر آنچه كه خواندهايد از كاغذ و مداد و كشيدن شكل و جدول و درخت استفاده كنيد. در جدول 2-1 تفاوت بين خواندن و مطالعه كردن مشخص شده است.
جدول 2-3 تفاوت هاي صوري و مفهومي براي مطالعه و خواندن ( نادري، شعباني و عابدي 1389)
خواندن
مطالعه
وقتي متني جدي خوانده نشود و هدف از خواندن ارزشيابي نباشد.
وقتي متني با هدف و با تمركز خوانده شود.
در خواندن مشاهده مورد تاكيد است.
در مطالعه تمركز مورد تاكيد است.
درخواندن فكر و ذهن كمتر درگيرميشود و متن به صورت گذرا مرور ميشود.
در مطالعه ذهن و فكر به صورت هدفمند به منظور كسب دانش و يا درك موضوعي بكارگرفته ميشود.
در خواندن مرور متن به قصد لذّت بدون به خاطرسپاري در نظر است.
در مطالعه به خاطرسپاري در نظر است.
2ـ10 عادت مطالعه
از موضوعاتی که از سالهای 1970 بهبعد در پژوهشهای آموزشی مورد توجه قرار گرفت، این بود که افراد با بهرهگیری از چه شیوههایی به فراگیری مطالب میپردازند( هون145 1995) . شیوه مطالعه را باید از طریق انتخاب و ترکیب فنون و روشهای مختلف خواندن برگزید.( سیف 1388) آشنایی دانشجویان با مطالعه و شیوههای آن امری ضروری است که موجب بالندگی آنان در فرایند تحلیل میگردد
( براتی 1383 ) . در جهان امروز میزان مطالعه کتاب و مواد خواندنی یکی از شاخصهای توسعه و عامل پیشرفت جوامع بهشمار میآید. روانشناسان مشاهده کردهاند که حداقل در دوران دانشجویی، آنچه بیشترین تاثیر را بر وضعیت عملکرد تحصیلی دانشجویان دارد، مهارتهای عمومی مطالعه، یادگیریدرسی و یادآوری مطالب آموخته شده است. (نادری1388،13) مطالعه یک فعالیت یگانه نیست، بلکه میتواند اشکال مختلفی به خود بگیرد و خوانندگان ماهر از استراتژیهای مختلف مطالعه آگاهی داشته و در موقعیتهای مختلف برای اهداف گوناگون از آنها استفاده میکنند( علیپور1376). به طورکلی، مطالعه فرایندی ذهنی همراه با اصول و شرایط خاص خود میباشد. متخصصان آموزشی بر این عقیده هستند کسانی که به طور فعال و با علاقه در فرایندهای یادگیری خود مشارکت میکنند، احتمال موفقیت و پیشرفت آنها بیشتر است( هارتمن461997) . هنگامی که افراد به طور فعال در فرایندهای یادگیری خود شرکت میجویند، احساس قدرت و اختیار آنها بیشتر میشود، افراد همانگونه که تفاوتهای فردی زیادی دارند، شیوههای مطالعه آنان نیز متنوع است. (عرفانی1386) روشهای مطالعه به گونههای مختلفی پدید آمده است و طبیعی است که انتخاب روشهای مزبور بستگی به عادت و ویژگیهای فردی دارد. عادتها و مهارتهای مطالعه شیوههایی است که دانشجو برای مطالعه خود بهکار میگیرد. این شیوهها نمیتوانند برمیزان یادگیری و در نهایت بر پیشرفت تحصیلی و شغلی افراد تاثیر بهسزایی گذارند. رویکردهای یادگیری دانشآموزان که عادتها و مهارتهای مطالعه را نیز در برمیگیرد، موفقیت دانشآموز یا فراگیر را پیشبینی مینماید( شعبانی1387،16). عادت مطالعه را مانند خیلی دیگر از عادتها میتوان کسب کرد. عادت به کتابخوانی از نظر بیشتر افراد تحصیل کرده یک عادت پسندیده محسوب میشود که در فرد و جامعه اثر مطلوب دارد (استیگر472009). عادت به مطالعه همانند بسیاری از عادتهای دیگر در دوران کودکی شکل میگیرد و عادتی اکتسابی است. البته این بدان معنا نیست که در بزرگسالی نتوان آن را ایجاد یا اصلاح کرد، بلکه با کمی تلاش، تحمل و شناختن روشها و عادتهای صحیح مطالعه میتوان عادتهای نادرست مطالعه را تغییر داد و با توجه به این امر، باید در تغییر عادتهای غیرمعمول دانشجویان تلاش نمود)اباذری و ریگی1391 861-848).
یکی از مهمترین ارکان تعلیم و تربیت در جامعه امروزی، عادت به مطالعه است و تجربه نشان داده است کسانی که از کودکی به مطالعه عادت کردهاند نه تنها از اوقات فراغت خود به خوبی بهره میبرند بلکه در اثر نیل به شناخت بیشتر و عمیقتر، جهت حرکت خود را بهتر میشناسند و در میدان عمل بهتر ابراز وجود میکنند. بعکس آنانی که با مطالعه بیگانهاند، ناگزیر اوقاتفراغت خود را به اشکال گوناگون به هدر داده، به تفریحاتی تن میدهند که گاه حتی زمینهساز کجرویها و انحرافات اخلاقیاند. عادت به مطالعه همانند بسیاری از عادتهای دیگر، در دوران کودکی شکل یافته و به همین خاطر است که آموزش برای مطالعه بهمثابه امری سرنوشتساز،
