
مدارس کشورهایی مانند اسپانیا و ایتالیا و بلژیک را بررسی کردهاست. سازگاری دانشآموزان با استفاده از پرسشنامهای شامل چهار خرده آزمون: انطباق زبانی، انطباق فرهنگی، سازگاری با مدرسه و ارتباط معلم و دانشآموز انجام شده است. نتایج نشان میدهد که سطح رضایت بخشی آموزشی و سازگاری زبانی از سازگاری اجتماعی بیشتر است. همچنین همبستگی بین سازگاری زبانی و سازگاری مدرسه، سازگاری زبانی وانطباق اجتماعی، سازگاری زبانی و رابطه بین معلم و دانشآموز، سازگاری مدرسه و سازگاری اجتماعی، سازگاری مدرسه و رابطه بین معلم و دانشآموز، سازگاری اجتماعی و رابطه بین معلم و دانشآموز نشان داده شدهاست. همبستگی دیگری که از این تحقیق به دست آمده رابطه بین تعداد سالهای حضور دانشآموزان رومانیایی در کشور میزبان با سازگاری زبانی، سازگاری مدرسه و ارتباط بین معلم و دانشآموز است.
ساپنزی8(2013) با توجه به مهاجران یونانی به دنبال پاسخ برای “چه کسی عهدهدار فرهنگپذیری است؟ ” میباشد. او یک نمونه 38 نفری از شهر تسالونیکی انتخاب میکند. با تحلیل گفتمان و با توجه به نظریه بری به بررسی این گروه میپردازد. معتقد است جامعه میزبان میتواند تا حد زیادی به فرهنگپذیری مهاجران شکل دهد. عناصر فرهنگی مهمی را که موجب فرهنگپذیری میشود. 1- یادگیری زبان یونانی میداند و از نظر محقق نقش یادگیری زبان در فرهنگپذیری بسیار مهم است. 2- تحصیل و یادگیری آموزشی نیز در فرهنگپذیری مهاجران به یونان مؤثر است. 3- داشتن توسعه مالی و استفاده از درآمد خود در اقتصاد یونان نیز نقش مهمی در فرهنگپذیری ایفا میکند. اما آنچه در جذب و سازگاری مهاجران به جامعه یونان جالب به نظر میرسد میزان طرحهای رفاهی و مزایای اعطا شده به مهاجران است که هر چه بیشتر باشد مهاجران جذب جامعه یونان میشوند. همچنین جامعه یونان چون از نظر تاریخی دارای یک فرهنگ قدیمی و قوی است توانایی جذب مردم از فرهنگهای مختلف را بیشتر دارد. اما با توجه به نظریه بری فرهنگپذیری یک تعامل دو طرفه و موجب تغییراتی در جامعه یونان میشود. اما برخی از شرکت کنندگان فرهنگ یونان را به عنوان فرهنگ مسلط می شناختند و منکر تغییرات فرهنگی در جامعه یونان بودند. در آخر از نظر محقق با توجه به شرایط بحران اقتصادی یونان و تغییرات همیشگی فرهنگی ، اجتماعی جامعه تحقیقات بیشتری در رابطه با تغییر فرهنگ جامعه میزبان و مهاجر انجام پذیرد.
لو9(2011) مقالهای تحت این عنوان اردوهای10 آموزشی، فرهنگی و فرهنگپذیری چینی کاناداییها در ونکور انجام داده است. در این پژوهش برنامههای جدید آموزش و پرورش را برای بالا بردن عزت نفس و دوست داشتن خود و برخورد خانوادههای چینی با این برنامهها پرداخته است. پدران و مادران چینی که در کانادا زندگی میکنند فرزندانشان را برای شرکت در اردوها تشویق میکنند. هدف آنها کسب اعتماد به نفس تا تواناییهای فرزندانشان را برای زندگی در غرب بالا ببرند. اما نکته اینجاست که فرهنگ غرب از فردگرایی حمایت میکند و تفاوت زیادی با فرهنگ سنتی چین دارد. در فرهنگ چینی از کودک انتظار اطاعت کردن، گوش دادن و دنبال کردن دستورات پدر و مادر و سالمندان است. اما برنامههای آموزش و پرورش در یک محیط مساوات، تشویق به فکر کردن، توسعه انعطافپذیری، اعتماد به نفس و ایستادگی در مقابل مشکلات و نابرابریها است. که موجب چالش فرهنگی بین پدر و مادر و فرزندان و شکاف زیاد فرهنگی بین دو نسل میشود. در نتیجه برنامههای آموزش و پرورش مثبت ارزیابی نمیشود. این پژوهش از مصاحبه 30 پدر و مادر چینی و فرزندانشان(18-13) و مربیان آموزش و پرورش صورت گرفته است. این تحقیقات نشان می دهد خانوادههای چینی که به کانادا مهاجرت کردهاند حتی پس از سالها جذب کشور میزبان نمیشوند. اما برای بالا بردن اعتماد به نفس و اطمینان به خود فرزندان برای زندگی بهتر در جامعه کانادا آنها را به شرکت در برنامههای پیشآهنگی، کمپهایرهبری، گروههای کلاسی و مذهبی(کلیسا) هدایت میکنند و در خانه از طریق آموزش خانواده به حفظ فرهنگ جمعی سنتی چینی و تشویق و توسعه اجتماع خود میپردازند. این نشان میدهد فرهنگپذیری ممکن است در حوزه عمومی و خصوصی متفاوت باشد. والدین امیدوارند فرزندانشان بتوانند بین فرهنگ غربی و سنتی چینی تعادل برقرار کنند. در نهایت شواهد نشان میدهد برنامههای اردویی آموزش و پرورش برای توسعه فرهنگپذیری شرکتکنندگان و ادغام در جامعه کانادا فرصت مناسبی به وجود میآورد. اما آیا این حرکت برای دوره بزرگسالی نیز تاثیر دارد هنوز نامشخص است.
ویجور11(2011) در تحقیقی به ارزیابی مهاجرت و فرهنگپذیری می پردازد. در این مقاله فرهنگپذیری اشاره به تغییراتی دارد که در نتیجۀ تجارب فردی از تماس با یک یا چند فرهنگ دیگر و متعاقب آن تغییر در فرهنگ گروه قومی فرد به وجود میآید. از دیدگاه روانی فرد ممکن است فرهنگ خود را به مبدأ یا به فرهنگ کشور میزبان یا ترکیبی از هر دو متعلق بدانند. اطلاعات ارزشمندی که یک فرد از وضعیت فرهنگی خود دارد میتواند به تفسیر و نتیجه ارزیابی او کمک کند. آنچه راهنمای ارزیابی فرهنگپذیری است توجه به سه جزء : شرایط، جهت (استراتژی) و نتایج است.
شرایط: به محیط و همچنین عوامل فردی و نحوه مقابله مهاجر با میراث فرهنگی اصلی بستگی دارد. به عنوان مثال فاصله فرهنگی یا فاصله بین کشور مبدا و مقصد و روابط بین صفات شخصیتی را میتوان بررسی کرد.
جهت فرهنگپذیری: شامل نگرش نسبت مبدأ و فرهنگ چامعه میزبان است. نتیجه : معمولا با نتایج روانی، اجتماعی، فرهنگی در جامعه جدید (به عنوان مثال صحبت کردن با زبان جامعه میزبان، نمرات مدرسه، دوست با کودکان جامعه میزبان) بررسی میشود. بخشی از ارزیابی فرهنگپذیری مربوط به ارزیابی مهاجرت است. در نتیجه ارزیابی فرهنگپذیری میتواند به مدیران برای عملکرد بهتر و به مهاجر به عنوان یک عنصر در جریان جامعه اصلی کمک کند. درک مفاهیم و ماهیت فرایند فرهنگپذیری برای سرپرستان مهاجر(والدین، سیاستگزاران، مربیان) مهم است. آنها باید جنبههای طول اقامت، میراث، زبان میزبان، فاصلۀ فرهنگی، سازگاری رویارویی با هر دو فرهنگ توجه داشته باشند. این ارزیابی به خصوص در آموزش و پرورش کاربرد دارد و باعث میشود به تفاوتهای فرهنگی،تمرکز بر روی زبان و فرهنگ جامعه میزبان و پس زمینههای جامعه میزبان بیشتر توجه کنند و طرحی برای مشاوره آموزشی، نگرش نسبت به زبان و فرهنگ بومی و ایجاد عدالت بیشتر به وجود آورند.
هورنزیک12(2010) تحقیقی با عنوان « زبان و هویت در سازگاری دانشآموزان مهاجر در مدرسه اسرائیل» که 327 نمونه از نوجوانان 14-20 سال از دانشآموزان مهاجر اتیوپی (112نفر) و روسی(215نفر) که در مناطق مختلف جغرافیایی اسرائیل به مدت چند ماه تا 18 سال زندگی میکردند، انجام دادهاست. از نظر محقق کودکان و نوجوانان از راه مدرسه سازگاری بیشتر صورت میگیرد و این سازگاری موجب فرهنگپذیری بیشتر دانشآموزان میشود. همچنین مدرسه به معرفی هنجارها و ارزشها و انتظارات جامعه میزبان میپردازد. و به عنوان عرصۀ اصلی تماس میان گروهها و برقراری آشنایی متقابل و استقرار دوستی در زندگی جوانان مهاجر اهمیت زیادی دارد. بنابراین پژوهش حاضر به بررسی عوامل ترویج و موانع سازگاری در مدرسه میپردازد. در این مطالعه بردوعامل مهارتهای زبانی و هویت فرهنگی(ملی و قومی) مهاجران تأکید شده است. همچنین سازگاری اجتماعی و فرهنگی با سوالاتی دربارۀ سازگاری در مدرسه و اندازه گیری مشکلات رفتاری در مدرسه مورد ارزیابی قرار گرفت که آلفای سازگاری 69/. و آلفای مشکلات رفتاری80/. میباشد. در این مقاله احساس تبعیض نیز مورد بررسی قرار میگیرد و شرکت کنندگان به پرسشهای ناعادلانه یا منفی بودن رفتار جامعۀ میزبان (مدرسه، معلمان، بزرگسالان در خارج از مدرسه) پاسخ دادهاند. آلفای آن بسیار بالا 81/. است. در پایان نتایجی که از این تحقیق با بررسی مهارتهای زبانی و استفاده از آن و هویت قومی و فرهنگی بهدست آمده نشان میدهد که رابطه قوی بین سازگاری اجتماعی – فرهنگی با مهارتهای زبانی و هویت قومی و فرهنگی نوجوانان در مدرسه و عدم احساس تبعیض وجود دارد.
لی 13(2010) در تحقیقی تحت عنوان سازگاری اجتماعی فرهنگی دانشجویان بینالمللی غیر بومی در آمریکا، سازگاری اجتماعی و فرهنگی را از سه منظر هویت وخودکارآمدی و اجتناب از عدم اطمینان مورد بررسی قرار داده است. دراین تحقیق 65 دانشجو بین المللی (18 تا 33 سال) از هفت کشور به پرسشنامه آنلاین پاسخ دادهاند.تجزیه و تحلیل این عوامل نشان میدهد که رابطه مثبتی بین خودکارآمدی و سازگاری اجتماعی فرهنگی دانشجویان وجود دارد. اما بین اجتناب از عدم اطمینان خود کارآمدی رابطه منفی وجود دارد. در صورتی که با هویت قومی رابطه مثبتی دارد. این نتیجه با تحقیقات پیشین (لی و گاسر142005) متفاوت است که محقق دلیل آن را نبودن حمایت و ارتباط با نهادهای اجتماعی مانند گردهماییهای اجتماعی، اتحادیههای دانشجویی و …میداند و همچنین از نظر محقق دانشگاه مورد مطالعه نیز چون تازه تأسیس است هنوز نحوه برخورد با دانشجویان بینالمللی و برقراری رابطۀ دانشجویان با محیط بزرگتر و شناخت بهتر با محیط آمریکا را نمی داند و در نتیجه دانشجویان فعالیت کمتری در سازمانهای اجتماعی دارند و خود را عقب کشیدهاند و سازگاری کمتری دارند. لی برای رفع این مشکل پیشنهاد میکند، دانشگاه باید برنامه های حمایتی و پشتیبانی برای دانشجویان بینالمللی داشته باشد تا آنها با خانوادههای آمریکایی ارتباط بیشتری داشته باشند یا آنها را در شبکه های اجتماعی شرکت دهد تا احساس تعلق بیشتری به جامعه آمریکا داشته باشند.
بری و ساباتی15 (2009)در مقالهای تحت عنوان«فرهنگپذیری، تبعیض و سازگاری بین جوانان نسل دوم در مونترال و پاریس» به این نتیجه میرسند که مهاجران جوان گرایشهای متنوعی در رابطه با انتقال فرهنگ دارند. استراتژیهای انتقال فرهنگ با اصطلاحات یکپارچگی، یکسانسازی، حاشیهای شدن و جداسازی توصیف میشود و تنوع سازگاری به استراتژیهای انتقال فرهنگ که جوانان استفاده میکنند مربوط میشود. در فرانسه و کانادا نیز این استراتژیهای انتقال فرهنگ تکرار شدهاست و جوانانی که یکپارچهشدن را انتخاب میکنند خودباوری بیشتری نسبت به آنهایی که به حاشیه میروند دارند. جوانانی که ترجیح میدهند جدا و یا یکسان شوند بین این دو حالت قرار میگیرند.
بیکچوءو توماس16 (2009) در مقالهای با عنوان «عوامل پیشبینیشدۀ نگرش فرهنگپذیری و حمایت اجتماعی در میان مهاجران آسیایی ایالات متحده آمریکا» با استفاده از پرسشنامه از 242 مهاجر آسیایی ( 84 کرهای، 83 هندی، 75 فیلیپینی) به بررسی نگرش فرهنگپذیری و حمایت اجتماعی در بین این گروهها میپردازد. نمونهها از ایالت کالیفرنیا انتخاب شدهاند، دلیل انتخاب این گروه از مهاجران ا- رشد سریعتر آنها در میان مهاجران 2- حفظ نسسبی هویت و میراث فرهنگی این گروه در جامعه عنوان شده است.
یافتههای این تحقیق نشان میدهد، از نظر نگرش فرهنگپذیری هندیها بالاترین نمره را به دست آوردهاند. کرهایها بعد از هند و فیلپین کمترین نمره را کسب کردهاند. از نظر محقق یکی از دلایل کم بودن نمرۀ نگرش کرهایها، تسلط کمتر آنها به زبان انگلیسی است. این ممکن است ناشی از فرهنگ مهاجران کرهای باشد. ادامه تحصیل و تسلط بر زبان انگلیسی نگرش فرهنگپذیری را در این مهاجران افزایش می دهد.
دومین مقولهای که در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته، حمایت اجتماعی است. که در این مورد کرهای ها به صورت قابل توجهی بالاترین نمره را به دست آوردهاند. که 1- ممکن است مهاجران کرهای در فعالیتهای قومی، فرهنگی فعالتر باشند و تکیه بیشتری به خانواده و دوستان برای حمایت اجتماعی داشته باشند. 2- افراد مسن این گروه حمایت بیشتری از پاسخ گویان جوانتر دریافت میکنند.
به طور کلی در این تحقیقق
