
میان مردم پراکنده سازد. ت) تأسیس مدارس: ایجاد مدارس، یکی از مهمترین مطالبات و خواستههای روشنفکران این دوره میباشد. در واقع به دلیل کمبود مدارس و عدم اهتمام کارگزاران دولتی در گسترش آن در کشور، بسیاری از مناطق از داشتن مدرسه محروم بودند که نتیجه این امر همان بیسوادی عمومی بود.
2ـ7. تساهل مذهبی: تساهل به معنای سهل و آسان گرفتن است. در تساهل از شیوه مدارا ورزیدن و آسانگیری نمودن نسبت به عقاید مخالف استفاده میشود؛ یعنی عامل تساهل در حالی که عقیدهی مخالف را قبول ندارد، ولی بنا بر مصالحی مهمتر، نسبت به سرکوب آن عقاید اقدام نکرده و وجود صاحبان عقاید مخالف را در کنار خود میپذیرد (شاکری، 1386: 56).
در زمینه تساهل مذهبی، محور بحث را به چند زیرشاخه که در واقع به نوعی با هم همپوشانی دارند تقسیم میکنیم: الف) برخورد مساواتطلبانه با پیروان ادیان: اندیشة برابری و مساوات به حوزة اخلاق سیاسی مربوط میشود. مساواتی که اسلام میان انسانها قائل شده در دو زمینه است: مساوات در اصل انسانیت و مساوات در برخورداری از حقوق و اجرای قوانین. در این مورد، حکومت اسلامی وظیفه دارد که: نخست، مساوی تلقّی کند؛ دوم، در جهت فراهم نمودن فرصتها و امکانات برای بروز استعدادهای بالقوة شهروندان تلاش کند و زمینة کار و فعالیت را برای همگان به طور یکسان فراهم نماید (فرزانهفر، 1383: 165). بنابراین نحوهی تعامل با پیروان ادیان مختلف در یک کشور که در اقلیت قرار دارند، از مهمترین مسائل روشنفکران قاجاری میباشد. لذا رعایت مساوات در برخورد با پیروان ادیان مختلف در یک کشور و قائل شدن حقوق شهروندی برای آنها، یکی از مطالبات و خواستههای این دوران میباشد. ب) حمایت از حقوق اقلیتهای مذهبی: این مورد نیز به نوعی اشاره به همان مورد بالا دارد. در این جا منظور این است که باید قوانینی به منظور حمایت از حقوق اقلیتهای مذهبی در جامعه وضع گردد و حقوق ایشان از تعرض و دستبرد دولت مصون باشد. ت) دوری از تعصب مذهبی: یکی دیگر از زیرشاخههای مهم و اساسی در زمینه تساهل مذهبی، دوری از تعصب مذهبی است. در واقع باید گفت که تعصب مذهبی و رفتار و برخورد تبعیضآمیز با پیروان مذاهب، مانع برقراری ارزشهایی مانند مساوات، برابری و برادری در جامعه خواهد بود. در نتیجه این نوع نگاه و رفتار سبب محروم ماندن بسیاری از افراد جامعه از حقوق شهروندیشان میشود.
3ـ7. زنان: زنان، نیمی از پیکرهی هر جامعهای را تشکیل میدهند. کشوری که میخواهد مسیر رشد و توسعه را طی کند، نمیتواند بدون توجه به این نیمه جامعه، به اهداف و کمال مطلوب خود دست یابد. لذا رمز موفقیت هر کشوری در رسیدن به رشد و توسعه، توجه به زنان به عنوان اعضای فعال جامعه میباشد. به این ترتیب، توجه نسبت به وضعیت حقوق زنان در تمامی عرصهها و به کارگیری استعدادهای نهفته این قشر، به ویژه در دولتهای امروزی، به امر مهم و قابل توجه تبدیل شده است. در این جا به چند نمونه از این تلاشها اشاره میشود:
الف) تعلیم وتربیت زنان: تعلیم و تربیت از جمله مهمترین ارکان توسعهی هر جامعهای میباشد که تأثیر شگرفی بر روی دیگر شاخصهای توسعه نظیر پیشرفت اقتصادی، رشد جمعیت و تأمین منابع انسانی مورد نیاز میگذارد. در صورتی که تواناییهای ذهنی و استعدادهای بالقوه زنان به هنگام کشف و مورد تربیت قرار گیرد، زنان دوشادوش مردان قادر خواهند بود کشور را به سمت رشد و توسعه سوق دهند. لذا زنان به عنوان نیمی از پیکره اجتماع، نقش بسیار مؤثری در تحقق اهداف توسعه دارند. بنابراین سوادآموزی زنان به ویژه در کشورهای در حال توسعه و کم توسعه یافتهحایز اهمیت فراوان میباشد (صلیبی، 1376: 297). ب) مشارکت زنان: نقطه مرکزی در مبحث مشارکت، توزیع مجدد قدرت است. اگر تا این زمان زنان مشارکت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کمتری داشتهاند، این نقصان یا عدم مشارکت آنان به نفع گروههای اجتماعی خاصی بوده است. در حقیقت در یک نظام مردمسالار، عدم مشارکت زنان در عرصههای سیاسی و اقتصادی، بیش از هر چیز به نفع مردانی تمام میشود که در شکل نیروی سیاسی و اجتماعی جامعه نقش مسلط را ایفا میکنند. لازمه افزایش مشارکت زنان، باسازی این مناسبات و حرکت به سمت نوعی تجدیدنظر در مناسبات سیاسی از یک طرف، و اصلاح قوانین و مناسبات حقوقی تسهیلکننده برای حضور زنان در تمامی عرصههای فعالیت سازنده از طرف دیگر است.
در نتیجه امکان سودمندی مشارکت زنان به صورت برابریطلبانه فراهم میآید(مهدی راد، 1385: 119). پ) آزادی زنان: در اینجا باید اشاره کرد که منظور از آزادی زنان، عدم اسارت میباشد. یعنی به زنان به عنوان یک شهروند که از حقوق معینی برخوردار است نگاه شود، نه صِرف شخصی که به منظور آسایش و رفاه مردان خلق شده باشد یا به عبارتی پرهیز از نگاه به زن به عنوان جنس دوم میباشد. ت) منع تعدد زوجین: از دیگر موارد مورد اعتراض از سوی روشنفکران تعدد زوجین میباشد. این افراد با استناد به قوانین برخی کشورها وجود قانون چندزنی را طرد میکردند و آن را مانع ایجاد یک کانون گرم و صمیمی در خانواده میدانستند.
4ـ7. خردگرایی: ریشههای نظری و معرفتی تجدد را در اندیشه روشنگری میتوان یافت. وجه مشخصه روشنگری، تقریر خاصی است که در این عصر از عقلانیت به دست داده میشود. منظور از عقلانیت، خردورزیهای فردی و باور مطلق به توانمندیها و قابلیتهای عقل بشر، بدون نیاز به منابع دیگر، از جمله وحی، فرهنگ و سنت و جامعه، همراه با یک روح، منش و روش تجربی است. به لحاظ معرفتی میتوان گفت که عقلانیت روشنگری یک عقلانیت فردگرایانه و تجربهگرایانه است و در نتیجه ملاک حقیقت در دو چیز خلاصه میشود: 1- عقلانیت فردی 2- تجربه و مشاهده (افروغ، 1380: 37). در اینجا باید اشاره کرد، که خردگرایی از جمله مهمترین پایههای دولتهای مدرن میباشد. لذا بشر امروزی تنها به دنبال مقدرات الهی نیست بلکه به منظور رسیدن به کمال مطلوب خود از نیروی عقل و خرد یاری میگیرد. در بحث خردگرایی تأکید بر دو عامل زیر میباشد: الف) پرهیز از مبالغه، كه دوری از مبالغه و اغراقگویی از جمله مؤلفههای خردگرایی محسوب میشود. در واقع یکی از مشکلات آن دوران رواج تملق و چاپلوسی در جامعه بود که این امر مانع از بیان مسائل و مشکلات جامعه و مردم میشد. ب) مبارزه با جهل و تعصب (نژادی، قومی و…) و غرور: با توجه به اینکه در آن دوران بسیاری از مردم از سواد خواندن و نوشتن بهرهمند نبودند در نتیجه نادانی و غرور و تعصب در جامعه رواج بسیاری داشت. پس در این دو متن، هر جایی که به کلمه جهل یا غرور و تعصب برمیخوریم آن را در شمارش منظور میكنيم.
5ـ7. بهداشت: «بهداشت»، علمو روش پيشگيرى از بيمارى، طولانىتر کردن عمر متوسط بشر و بهبود وضع سلامت جسمى، روانى و اجتماعى او است. هدف بهداشت عبارت است از تأمين شرايط لازم جهت رفاه فردى و اجتماعى و تمام فعاليتهاى مرتبط با پيشگيرى از بيمارىها. توجه به وضعیت بهداشت و سلامت افراد جامعه، از جمله مهمترین کارکردهای دولت مدرن میباشد. چرا كه کشوری که افراد آن از وضعیت سلامت مناسبی برخوردار نباشند، توان آن کشور در رسیدن به پیشرفت و ترقی کاهش خواهد یافت.
در بحث بهداشت، به سه عامل زیر توجه شده است: الف) محاربه با امراض عمومی: به دلیل عدم وجود آگاهی و سواد در میان مردم، بهداشت فردی و اجتماعی نیز در سطح جامعه رعایت نمیشد در نتیجه بسیاری از مردم به امراض و بیماریها بسیاری نظیر سل، طاعون و وبا مبتلا میشدند. در نتیجه، دغدغه بسیاری از روشنفکران توجه به شیوع این بیماریها و ضرورت جلوگیری از این امراض مسری در میان مردم بود. ب) منع مصرف تریاک، الکل و وافور. یکی از مواردی که به بنیان سلامت جسمی و روحی افراد جامعه ضربه جدی وارد کرده بود رواج مصرف دخانیات در میان مردم بود. بنابراین رواج اعتیاد در جامعه سبب کاهش سطح بازدهی نیروی کار شده بود. پ) ترویجِ ورزشهای بدنی: انجام ورزشهای بدنی یکی از مهمترین روشهای بهبود سلامت جسمی و روانی افراد محسوب میشود. در جامعهای که افراد توجه جدی به انجام ورزشهای بدنی دارند فعالیتها و امور کشور به بهترین وجه انجام میشود.
8ـ تمرکزگرایی
شکلگیری حکومت مرکزی مقتدر برقرارکنندهی نظم و امنیت، مهمترین خواسته جامعه ایران در سالهای پس از جنگ جهانی اول بود. این تمایل در شرایطی به وجود آمد که تشکیل چنین حکومتی در دوران قاجار، به دلیل ساختار سیاسی حاکم، و همچنین وجود شرایط نیمه استعماری، امکانپذیر نبود. جنگ جهانی اول در ابعاد داخلی و بینالمللی شرایطی را رقم زد که نتیجه آن لزوم ایجاد تغییر در ساختار سیاسی، از شیوه نیمه متمرکز دوره قاجاریه، به ساختی متمرکز بود (شجاعی و یزدانی، 1388: 153). در این جا به شاخصههای حکومت مرکزی مقتدر میپردازیم:
1ـ8. ثبات در مدیریت: منظور از ثبات در مدیریت در واقع همان ثبات مقامات حکومت مرکزی است. ثبات در مدیریت، یکی از شاخصههای دولت مدرن است؛ به عبارت دیگر تا زمانی که از جنبه حقوقی و قانونی، مشکلی برای مدیر به وجود نیاید، میتواند بدون هراس از حکومت و حاکم در مقام خود باقی بماند. با توجه به عدم نظارت قوی بر شخص شاه و دربار، بسیاری از مقامات حکومت مرکزی به دلایل شخصی و سلیقهای از کار برکنار میشدند. در نتیجه یکی از نگرانیهای روشنفکران عدم ثبات مناصب حکومتی بود. بنابراین تزلزل جایگاه مدیران سبب میشد که افراد صالح و کاردان نتوانند طرحها و ایدههای خود را برای پیشرفت جامعه به کار گیرند.
2ـ8. ثبات مقامات اجرایی محلی: از جمله ویژگیها و خصوصیات یک دولت مدرن، ثبات در مقامات اجرایی محلی میباشد. دولتی که کارگزاران آن، از ثبات و امنیت شغلی برخوردار نباشند، زمینه هرگونه رشد و ترقی برای افراد جامعه فراهم نمیگردد. در نتیجه بسیاری از استعدادهای درخشان، هیچگاه شکوفا نخواهند شد. در دوران قاجار، به دلیل عدم وجود ثبات در مناصب اجرایی محلی، افراد دارنده این مناصب ممکن بود که به هر دلیلی از کار برکنار شوند. در نتیجه این امر ثبات حکومت ولایات را به خطر انداخته و باعث ایجاد ناامنی و هرج و مرج در ولایات شده بود.
3ـ8. ثبات در ادارات مرکزی کشور: در اینجا باید مطرح کرد که یکی از مهمترین عوامل ایجاد امنیت و رشد وترقی در کشور، وجود ثبات در ادارات مرکزی میباشد. از مهمترین خواستههای نخبگان سیاسی و روشنفکران جامعه، برخورداری ادارات مرکزی کشور از ثبات و جلوگیری از هرج و مرج آنها میباشد.
4ـ8. عدم دخالت عوام در اداره امور مملکت: با توجه به اینکه عوام از سواد خواندن و نوشتن برخوردار نبودند و آگاهی نیز از امور سیاست و مملکتداری نداشتند در نتیجه دخالت دادن عوام در اداره امور مملکت منجر به عوامانه شدن سیاست میشد.
5ـ8. ایجاد قشون منظم: تشكيل ارتش منظم و مجهز به انواع سلاحها و آموزشها، یکی از مهمترین كارويژههاي دولتهای پیشرفته و مدرن محسوب میشود. داشتن ارتش یکپارچه و آموزش دیده، یکی از عوامل مؤثر در شکلگیری دولتهای جدید بوده است. لذا دولتی که فاقد ارتش مدرن و تجربه دیده باشد، نه تنها در حوزه بینالمللی، قادر به حفظ استقلال خارجی و تأمین امنیت مرزهای کشورش نخواهد بود؛ که در حوزه داخلی و قلمرو سرزمینی خود نیز قادر به سرکوب شورشها و حفظ امنیت داخلی نمیباشد. در مورد ارتش در ایران، باید گفت که پادشاهان قاجار، شاید به علت حضور ایلات و نقش اساسی آنها در ساختار قدرت-که با اتکا به توان بالفعل خود، از آنچه به دست آورده بودند، حراست میکردند- توجه چندانی به ایجاد یک نیروی نظامی مدرن که بتواند از آنان در برابر حملات خارجی و شورشهای داخلی حفاظت کند، نداشتند (کریمی، حسینی، 1375: 93). لذا در نتیجه جنگهای ایران و روس، و ناتوانی نیروهای نظامی سنتی و ایلیاتی در مقابله با ارتش منظم دولت مقتدر روسیه بود که ضرورت ایجاد نیروی نظامی یکدست و متمرکز دولتی آشکار شد. به علت فقدان ارتش منظم، تمرکزگریزی و نبود
