
طورکلی ورزشها و فعالیتهای جسمانی مجاز را به دو دسته می توان تقسیم کرد:
1- بازیها و فعالیتهای گروهی کودکان و نوجوانان
2- فعالیتهای رزمی به منطور کسب مهارتهای جنگی و نظامی
درمورد بازیهای کودکان و نوجوانان و فواید و اخبار و احادیث توصیه های بسیاری دیده میشود. کسب مهارتهای جنگی به منظور شرکت در جهاد و حمایت از مستضعفان همواره مورد توجه اسلام بوده است. حلال بودن شرط بندی در اسب دوانی و تیراندازی در حالی که هرگونه شرط بندی در اسلام حرام است بهترین شاهد این مدعاست ( وسایل الشیعه چاپ جدید،ج13). ورزش شنا نیز به سبب نقشی که در نجات جان افراد از خطر غرق شدن دارد همواره مورد توجه و توصیه بوده و پیغمبراکرم(ص) آنرا بهترین سرگرمی شمرده اند و به مسلمانان توصیه کرده اند که:«به فرزندان خود شنا و تیراندازی بیاموزید».
بدین گونه می بینیم که اسلام نه تنها به امر تربیت بدنی بی توجه نیست بلکه به امر بهداشت و حفظ سلامت جسم و جان مسلمانان نیز اهمیت بسیاری می دهد و بازیهای سودمند ورزشی را برای کودکان و نوجوانان و بزرگسالان جایزشمرده است. جای آن دارد که این مبحث را با کلام گهربار پیامبر گرامی اسلام به پایان برسانیم که فرموده است:«تفریح کنید و بازی کنید زیرا دوست ندارم که در دین شما خشونتی دیده شود»(خلجی و همکاران، 1389).
2-3- تعریف تربیت بدنی و ورزش
تربیت بدنی و ورزش بر یک چیز تأکید می کند و آن حرکت انسان یا به طورکلی فعالیت جسمانی است. فعالیت جسمانی پایه و اساس این حوزه پویاست. بدیهی است که این تأکید برمبنای نوع نگرش به انسان و نیازهای او و همچنین آرمانها و اهداف، صور مختلفی به خود گرفته و مسیر خاصی را پیموده است. آنچه سبب ماندگاری و رونق این رشته علمی شده، ضرورت و اهمیت و به خصوص نقشی است که همواره در تربیت آدمی ایفاکرده یا به عبارتی استعداد و توانمندی این رشته در اثرگذاری در سیرتحول و تکامل انسان است. بنابراین در عرصه تعلیم و تربیت و در طول اعصار گذشته، این رشته همواره نقش آفرین بوده و متناسب با نوع فلسفه حاکم بر تعلیم و تربیت مطرح شده است(صفانیا، 1390).
از لحاظ تاریخی برنامه های تربیت بدنی به آموزش کودکان و نوجوانان در مدارس تأکیدکرده و تعاریف سنتی از تربیت بدنی، انعکاسی از این تأکیدبوده است. از دهه1960 تغییرات عظیمی در تربیت بدنی در جهان رخ داده است.گسترش تربیت بدنی از حوزه سنتی به زمینه های غیرمدرسهای و رشد و برنامه های آموزشی برای تمام سنین در فعالیتهای جسمانی نیازمند تعریف متناسب و جامع تری است.
امروزه تربیت بدنی فرایندی آموزشی تلقی می شود که از فعالیت جسمانی به عنوان وسیله ای برای کمک به مهارتهای موردنیاز، آمادگی جسمانی، دانش و نگرش استفاده می کند تا بدین ترتیب در رشد بهینه و بهزیستی افراد مشارکت کند. در این تعریف واژه تربیت به فرایند مداوم یادگیری گفته می شود که در سراسر زندگی ادامه دارد. تربیت جسمانی درست همانند تربیت در شئون مختلف رخ می دهد و به گروه خاصی محدود نمی شود. بیشتر برنامه های تربیت بدنی، امروزه برمبنای مدل رشدی است. این مدل نشان می دهد که تربیت بدنی از طریق برنامه های هدفمند فعالیت جسمانی در رشد همه جانبه شخص مشارکت می کند. تربیت بدنی شامل اکتساب و پالایش مهارت های حرکتی، رشد و نگهداری آمادگی جسمانی برای سلامتی و بهینه و بهزیستی، اکتساب دانش درباره فعالیتهای جسمانی و پرورش نگرش مثبت در راستای کمک به یادگیری در طول عمر و شرکت در سراسر زندگی است.(خلجی، بهرام، آقاپور-1389)
2-3-1- اهداف برنامه درسي تربيت بدني
جوادي پور(1385؛ب) در بين عناصرده گانه برنامه درسي، تدوين اهداف آموزشي را يكي از مهم ترين عناصر عنوان كرده است؛ چرا كه عناصر ديگر بر اساس و متأثر از اهداف برنامه درسي شكلگرفته و جهت پيدا مي كنند. انتخاب محتوي، روش هاي تدريس وتجارب يادگيري فراگيران براساس اهداف آموزشي صورت مي گيرد.
گراپ9 (1970)پنج هدف كلي براي برنامه درسي تربيت بدني ارائه مي نمايد.
1. براي درگير كردن در تجارب اوليه از طريق حركت انساني.
2. براي توسعه دادن مهارت هاي عملكرد به بهداشت فرد
3. براي ارتقا دادن به رفتارهاي زيبا شناسانه
4. براي توسعه نگرش هاي اجتماعي متناسب
5. براي درگير كردن در بازي به عنوان يك فعاليت زندگي انتخابي(همان منبع).
پاول نيكولاي10(1997) بيان مي كند كه در برنامه آمادگي جسماني از طريق تربيت بدني اهداف برنامه درسي به شكل زير بيان شده است.
1- هدايت يك شيوه زندگي فعال
2- توسعه مهارت هاي جسماني
3- مهارت هاي يادگيري
4-درك فعاليت جسماني و زندگي
5- افزايش آمادگي جسماني
6- رفتارهاي احترام آميز
7- ادراك گوناگوني ها.
در چارچوب برنامه درسي آمريكا (1999) نيز اهداف برنامه درسي تربيت بدني به صورت زير بيان شده است.
1- دانش و درك كردن: دانش آموزان بدانند و درك كنند مفاهيم سلامت و فعاليت بدني كه آنها را قادر مي نمايد تا تصميمات براي شيوه زندگي فعال و سالم بگيرند.
2- نگرشها و ارزش ها: دانش آموزان نگرشها و ارزش هايي را نمايش دهند كه سلامت شخصي، خانوادگي و جامعه را ارتقا دهد.
3- مهارتيابي براي فعاليت بدني: دانش آموزان مهارتهاي حركتي را نمايش دهند و راهبردهايي را براي مشاركت مطمئن در فعاليت بدني داشته باشند.
4- مهارت هاي خودمديريتي: دانش آموزان مهارتهاي بين فردي براي ارتباطات اثر بخش و شيوه زندگي فعال و سالم را نشان دهند(جوادي پور، 1385).
در برنامه درسي تربيت بدني دوره ابتدايي آلمان اهداف درس تربيت بدني به صورت زير بيان شده است:
1- ايجاد علاقه دائمي به حركت و بازي و افزايش آن
2- آموزش توانايي هاي مربوط به شكل دهي به حركات، آگاهي از بدن، درك مكان و هم بازي
3- رشد مهارت هاي اساسي مانند عكس العمل، جهت گيري مكاني، حركات موزون و حركات تعادلي
4- افزايش استقامت، قدرت سرعت
5- رشد توسعه مسئوليت هاي اجتماعي دربازي وتمرين با ديگران
6- ايجاد تصويري مثبت از خود و تخمين توانايي هاي خود در بين دانش آموزان
7-شكل دهي صحيح به فعاليت هاي ورزشي در تمرين، بازي و مسابقه
8- يادگيري بكار گيري رفتارهاي بهداشتي و سلامت بخش
9- قادر ساختن دانش آموزان به شكل دهي فعال به فعاليت هاي ورزشي در مدرسه و خانه
10- ايجاد رفتار با ملاحظه در طبيعت، محيط زيست و هنگام ورزش (اسماعيلي، 1383).
در برنامه درسي كشور استراليا(2003) نيز اهداف درس تربيت بدني به صورت زير بيان شده است:
1- كمك به دانش آموزان تا روش هاي مناسب را از نظر اجتماعي ارزش بگذارند و انجام دهند.
2- كمك به مهارت هاي دانش آموزان تا تصميم هايي را اتخاذ كنند وكارهايي را انجام دهند كه در سلامتي آنها مؤثر باشد.
3- كمك به مهارت هاي دانش آموزان تا روابط مثبت با ديگران برقرار كنند و اين روابط را ادامهدهند.
5- افزايش درك دانش آموزان درباره سلامتي فردي و اجتماعي .
6- افزايش درك دانش آموزان درباره اجزاء و اجراي حركات(جوادي پور، 1385). اهداف در برنامهدرسي استراليا به سه شكل دانشي، نگرشي و مهارتي به كار گرفته شده است.
در برنامهدرسي انگلستان(2002) نيز اهداف تربيت بدني به صورت زير بيان شده است:
1- يادگيري مهارتهاي حركتي ساده همراه با كنترل و هماهنگي
2- انتخاب و به كار گيري مهارت ها و تاكتيك ها در موقيعيت هاي زندگي و ورزشي
3- ارزيابي و بهبود اجراي حركتي و توانايي تحليل حركات
4- دانش و اطلاعات مربوط به آمادگي جسماني و سلامتي و دلايل ضروري بودن فعاليت جسماني در زندگي(همان منبع).
2-4- طبقه بندي اهداف آموزشي
« طبقهبندي يعني رده بندي ميان پديده ها و امور بر حسب روابط طبيعي موجود در بين آنها» (آذربانيوكلانتري، 1385). در تعليم و تربيت نيز مانند ساير علوم طبقه بندي در مفاهيم و اهداف وجود دارد. برای این منظور لوی (1380)یک سری نکات اساسی را برای تعیین هدفهای برنامه درسی بیان می کند که عبارتنداز:
1- زندگی خارج از مدرسه (جامعه): از آنجا که جامعه در حال تغییر دائمی است برنامه ریزان درسی باید پیوسته این آمادگی را داشته باشند که هدفهای آموزشی را در ارتباط با تغییرات اساسی که در جامعه در حال وقوع است انتخاب کنند.
2- نیازهای فراگیرنده: در یک جامعه نوین بین نیازهای ناشی از زندگی اجتماعی و نیازهای فردی یادگیرنده تطابق بسیاری وجود دارد. بنابراین برای تعیین هدفهای درسی نیازهای فراگیرنده از جمله نکاتی است که باید مورد توجه قرار گیرد.
3- موضوع درس: ساختار موجود دانش بشر در چارچوب هر ماده درسی، یکی دیگر از نکاتی است که در تعیین هدفهای درسی به آن توجه می شود. اگر یک دوره آموزشی بر حسب ماده های درسی سازمان یافته باشد و برای هر ماده درسی مطالب درسی تهیه شده باشد، ابتدا لازم است هدفهای عمده آموزشی مشخص شوند. هدفهای عمده آموزشی محدوده ی وسیع رفتارهای انسان است که باید در قالب هدفهای مشخص تعریف شوند تا بتواند به صورت رهنمودی برای تهیه مطالب و وسایل آموزشی مورد استفاده قرار گیرد.
برای دستیابی به یک نظام منطقی از اهداف، تاکنون کوشش های زیادی انجام شده است. اما این مقوله قبل از هر چیزی، به صورت وسیله ای برای آزمودن توازن میان هدفهای درسی یک برنامه نیز می باشد و در این میان الگویی که بیش از همه مورد استفاده واقع شده است، الگوی طبقه بندی هدفهای آموزشی بنجامین بلوم11 است که براساس آن هدفها به سه حیطه شناختی، عاطفی و روانی- حرکتی طبقه بندی شده اند. در این الگو، هر چند اهداف هر یک جداگانه در حیطه خاص قرار می گیرند اما باید اذعان کرد که هیچ یک از هدفهای آموزشی را نمی توان به طور انحصاری در یک حیطه قرار داد. به بیان دیگر ترکیبی از این حیطه ها در مورد یکی از اهداف تنها گرایش و قرابت آن هدف به یک حیطه را نشان می دهد (ذکائی وهمكاران،1380).
2-4-1- هدفهای آموزشی حوزه شناختی
بلوم وهمكاران (1368؛14) معتقدند كه منظور از حيطه شناختي «دانش12» به مفهوم وسيع كلمه: « مجموعه اطلاعات، آگاهي و علوم بشري به صورت عام ودر يك جمله دانستن ها در مقابل ندانستن ها». بنابراين كليه عوامل مربوط به شناخت دانش تعليم وتربيت در حيطه شناختي جاي دارد. حيطه شناختي هدف هايي را شامل مي شود كه با يادآوري و بازشناسي دانش و رشد تواناييها و مهارتهاي ذهني سروكار دارد. اكثر امور مربوط به برنامههاي درسي و بيان روشن اهداف تربيتي به صورت توصيف رفتاري در اين حيطه صورت مي پذيرد. حيطه شناختي به شش زير مجموعه تقسيم شده است: دانش، توانايي ها و مهارت هاي ذهني (درك)، كاربستن (كاربرد)، تجزيه وتحليل، تركيب و ارزشيابي.
آذرباني وكلانتري (1385) دانش را مهم ترين حيطه ميدانند و معتقدندكه در تربيت بدني همه عوامل مربوط به شناخت حركت از قبيل قوانين علم مكانيك، بيو مكانيك، آناتومي، فيزيولوژي، مسائل روان شناختي و همچنين تاريخچه، پيشينه، قوانين و مقررات ورزش ها در حيطه شناختي – يا به تعبير متخصصان ورزشي- در «حوزه رشد و توسعه تفسيري» قرار دارد.
2-4- 2- طبقه بندی هدفهای آموزشی حوزه عاطفی
لوی13 (1380) در مورد هدفهای نگرشی بیان می کند که این هدفها بر احساس، هیجان و درجه قبول یا رد پدیده های معین از جمله ارزشها تاکید دارد. به این هدفها در برنامه درسی سنتی کمتر توجه شده است. با این وجود هدفهای عاطفی از اهمیتی خاص برخودار است. نگرشها ارزشها و علائق از انواع رفتارهای حیطه نگرشی است. همچنين خرده طبقه های حوزهعاطفی را كرات هول اين گونه نظم بخشيده كه عبارتند از: توجه و دریافت14، پاسخ دهي15، ارزش گذاری16،سازماندهي17 و دروني سازي ارزش18.
اين حيطه در تربيت بدني جايگاهي ويژه دارد زيرا بدون توجه به آن برنامه هاي ورزشي تا حد برنامه هاي گلادياتوري و برنامه هاي تربيت بدني تا حد “پرورش تن” نزول خواهد كرد. در تربيت بدني، آموزش ونهادينه كردن همه ارزش هاي الهي، اخلاقي، اجتماعي، فرهنگي، گذشت، ايثار، جوانمردي و خلاصه منش هاي پهلواني در اين حيطه جاي مي گيرند. تحقيقاتي كه ظرف سالهاي اخير در زمينه رشد شخصيت19، خويشتن پنداري20، پذيرش اجتماعي21،
