
و پاداش اعمال خود را دریافت کنند.
عِبَادٌ مَخْلُوقُونَ اقْتِدَاراً وَمَرْبُوبُونَ اقْتِسَاراً وَمَقْبُوضُونَ احْتِضَاراً وَمُضَمَّنُونَ أَجْدَاثاً وَكَائِنُونَ رُفَاتاً وَمَبْعُوثُونَ أَفْرَاداً وَمَدِينُونَ جَزَاءً وَمُمَيَّزُونَ حِسَاباً. قَدْ أُمْهِلُوا فِي طَلَبِ الْمَخْرَجِ وَهُدُوا سَبِيلَ الْمَنْهَجِ وَعُمِّرُوا مَهَلَ الْمُسْتَعْتِبِ وَكُشِفَتْ عَنْهُمْ سُدَفُ الرِّيَبِ وَخُلُّوا لِمِضْمَارِ الْجِيَادِ وَرَوِيَّةِ الِارْتِيَادِ وَأَنَاةِ الْمُقْتَبِسِ الْمُرْتَادِ فِي مُدَّةِ الْأَجَلِ وَمُضْطَرَبِ الْمَهَلِ.
در این بخش امام(ع) مردم را به خصلتهای متکبرانه و اعراض از فرمان خدا که در وجودشان ریشه دوانده و بر خلاف غرض خلقت و آفرینششان عمل میکنند، متوجه کرده و میفرماید: حال بندگان که از روی قدرت آفریده شده و با قهر و جبر تربیت یافته و سپس به چنگال مرگ گرفتار آمده و در قبرها نهفته شده و استخوانشان پوسيده است چنين خواهد بود كه به تنهايى از گورها برانگيخته مى شوند و بر طبق اعمال نيك يا بدشان جزا مى بينند و با دقت به حسابشان رسيدگى مى شود، اينان چند روزى در دنيا مهلت داده شدند تا از وادى جهل و گمراهى در آمده، قدم در راه سعادت و هدايت بگذارند و ايام عمر را بدانها فرصت دادند تا خداوند را خشنود كرده و از تاريكى شبهه درآيند و مركب نفس خود را براى مسابقه روز رستاخيز تربيت كنند و در طلب خير و نيكى برآيند و راه خدا را با تانى و تامل بپويند. چه خوب بود كه در مدت عمر بوسيله اعمال شايسته و نيك براى تاريكيهاى حشر خود كسب نور و روشنايى مى كردند تا با جلوه هاى نورانى خود در قيامت خود در قيامت گام مى نهادند(بحرانی؛ 1375: 2/522).
غرض از این بخش از خطبه اظهار حسرت و اندوه است. امام(ع) نسبت به این افراد متکبر و گناهکار که از فرصت دنیایی خود استفاده نکردند تا به اعمال شایسته بپردازند بیان اندوه میکند. که در قیامت راه بازگشت ندارند.
فَيَا لَهَا أَمْثَالًا صَائِبَةً. وَمَوَاعِظَ شَافِيَةً. لَوْ صَادَفَتْ قُلُوباً زَاكِيَةً. وَأَسْمَاعاً وَاعِيَةً. وَآرَاءً عَازِمَةً. وَأَلْبَاباً حَازِمَةً. فَاتَّقُوا اللَّهَ تَقِيَّةَ مَنْ سَمِعَ فَخَشَعَ. وَاقْتَرَفَ فَاعْتَرَفَ وَوَجِلَ فَعَمِلَ. وَحَاذَرَ فَبَادَرَ. وَأَيْقَنَ فَأَحْسَنَ. وَعُبِّرَ فَاعْتَبَرَ. وَحُذِّرَ فَحَذِرَ وَزُجِرَ فَازْدَجَرَ وَأَجَابَ فَأَنَابَ. وَرَاجَعَ فَتَابَ. وَاقْتَدَى فَاحْتَذَى. وَأُرِيَ فَرَأَى. فَأَسْرَعَ طَالِباً. وَنَجَا هَارِباً. فَأَفَادَ ذَخِيرَةً. وَأَطَابَ سَرِيرَةً. وَعَمَّرَ مَعَاداً. وَاسْتَظْهَرَ زَاداً لِيَوْمِ رَحِيلِهِ. وَوَجْهِ سَبِيلِهِ. وَحَالِ حَاجَتِهِ. وَمَوْطِنِ فَاقَتِهِ. وَقَدَّمَ أَمَامَهُ لِدَارِ مُقَامِهِ. فَاتَّقُوا اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ جِهَةَ مَا خَلَقَكُمْ لَهُ. وَاحْذَرُوا مِنْهُ كُنْهَ مَا حَذَّرَكُمْ مِنْ نَفْسِهِ وَاسْتَحِقُّوا مِنْهُ مَا أَعَدَّ لَكُمْ بِالتَّنَجُّزِ لِصِدْقِ مِيعَادِهِ وَالْحَذَرِ مِنْ هَوْلِ مَعَادِهِ.
چه زيبايند اين مثلهاى درست و دلنشين، و پندهاى شفا بخش. اى كاش اين درهاى گرانبهاى پند و مواعظ به دلهايى پاك، گوشهايى نگهدارنده و انديشههاى استوار و خردهايى دورانديش برخورد مى كردند و آنها را تحت تاثير قرار داده جايگزين مى شدند. پس از خدا پروا کنید، به مانند پروا كردن كسى كه شنيد و ترسيد و به گناهى كه انجام داده اعتراف كرد به وحشت افتاده فرمانبردار شد، و از گناه دورى جست و به انجام كارهاى نيك مبادرت ورزيد، و به حساب و كتاب قيامت باور قلبى پيدا كرد، و اعمال شايسته انجام داد، مطالعه در وضع ديگران را مورد عبرت قرار داده عبرت گرفت. از خداوند بر حذر داشته شد و پذيرفت. دعوت انبيا را قبول كرده به توبه و انابه پرداخت از بدكاريهاى گذشته خود پشيمان شده، به سوى خدا بازگشت پيرو انبيا گرديده بدانها اقتدا كرد از ناحيه پيامبران نشانه هاى حق به او نموده شد و با چشم دل آنها را ديد، و در طلب حق شتافت و از گناه بگريخت و رستگار شد. از مزرعه دنيا براى آخرت خود فوايدى را ذخيره كرد، و درون خود را از زنگ گناه بزدود، براى روز كوچ كردن از دنيا آخرت خود را آماده كرد، توشه راه برگرفت نيازمندى خود را در نظر داشت و براى جايگاه هميشگى و جاويدش از اين دنياى زودگذر توشه اندوزى مى كرد و پيشاپيش فرستاد. پس اى بندگان خدا در راه هدفى كه براى آن آفريده شده ايد، خويشتن دار باشيد(او شما را براى انجام عبادت و اطاعت آفريد، او را عبادت كنيد) و بدان سان كه شما را از خود برحذر داشته است از او برحذر باشيد تا آنچه براى شما مهيا داشته مستحق آن شويد. چه وعده خداوند صدق است و از هول قيامتش بيمناك باشيد.(بحرانی؛ 1375: 2/527-526).
غرض از این بخش از خطبه نصیحت و ارشاد است. امام(ع) مردم را نصیحت مینمایند و الگوی یک انسان کامل را با مثالها وتشبیههای زیبا ارائه میدهند و مردم را به سوی چنین انسانی تشویق و ارشاد مینماید. تا با این گونه بودن از قیامت ترسی نداشته باشند.
و منها: جَعَلَ لَكُمْ أَسْمَاعاً لِتَعِيَ مَا عَنَاهَا. وَأَبْصَاراً لِتَجْلُوَ عَنْ عَشَاهَا وَأَشْلَاءً جَامِعَةً لِأَعْضَائِهَا. مُلَائِمَةً لِأَحْنَائِهَا فِي تَرْكِيبِ صُوَرِهَا وَمُدَدِ عُمُرِهَا. بِأَبْدَانٍ قَائِمَةٍ بِأَرْفَاقِهَا وَقُلُوبٍ رَائِدَةٍ لِأَرْزَاقِهَا. فِي مُجَلِّلَاتِ نِعَمِهِ وَمُوجِبَاتِ مِنَنِهِ. وَحَوَاجِزِ عَافِيَتِهِ. وَقَدَّرَ لَكُمْ أَعْمَاراً سَتَرَهَا عَنْكُمْ. وَخَلَّفَ لَكُمْ عِبَراً مِنْ آثَارِ الْمَاضِينَ قَبْلَكُمْ مِنْ مُسْتَمْتَعِ خَلَاقِهِمْ وَمُسْتَفْسَحِ خَنَاقِهِمْ. أَرْهَقَتْهُمُ الْمَنَايَا دُونَ الْآمَالِ. وَشَذَّبَهُمْ عَنْهَا تَخَرُّمُ الْآجَالِ لَمْ يَمْهَدُوا فِي سَلَامَةِ الْأَبْدَانِ، وَلَمْ يَعْتَبِرُوا فِي أُنُفِ الْأَوَانِ. فَهَلْ يَنْتَظِرُ أَهْلُ بَضَاضَةِ الشَّبَابِ إِلَّا حَوَانِيَ الْهَرَمِ؟ وَأَهْلُ غَضَارَةِ الصِّحَّةِ إِلَّا نَوَازِلَ السَّقَمِ؟ وَأَهْلُ مُدَّةِ الْبَقَاءِ إِلَّا آوِنَةَ الْفَنَاءِ؟ مَعَ قُرْبِ الزِّيَالِ وَأُزُوفِ الِانْتِقَالِ وَعَلَزِ الْقَلَقِ وَأَلَمِ الْمَضَضِ وَغُصَصِ الْجَرَضِ. وَتَلَفُّتِ الِاسْتِغَاثَةِ بِنُصْرَةِ الْحَفَدَةِ وَالْأَقْرِبَاءِ وَالْأَعِزَّةِ وَالْقُرَنَاءِ. فَهَلْ دَفَعَتِ الْأَقَارِبُ أَوْ نَفَعَتِ النَّوَاحِبُ وَقَدْ غُودِرَ فِي مَحَلَّةِ الْأَمْوَاتِ رَهِيناً وَفِي ضِيقِ الْمَضْجَعِ وَحِيداً. قَدْ هَتَكَتِ الْهَوَامُّ جِلْدَتَهُ وَأَبْلَتِ النَّوَاهِكُ جِدَّتَهُ وَعَفَتِ الْعَوَاصِفُ آثَارَهُ. وَمَحَا الْحَدَثَانُ مَعَالِمَهُ وَصَارَتِ الْأَجْسَادُ شَحِبَةً بَعْدَ بَضَّتِهَا وَالْعِظَامُ نَخِرَةً بَعْدَ قُوَّتِهَا وَالْأَرْوَاحُ مُرْتَهَنَةً بِثِقَلِ أَعْبَائِهَا مُوقِنَةً بِغَيْبِ أَنْبَائِهَا. لَا تُسْتَزَادُ مِنْ صَالِحِ عَمَلِهَا وَلَا تُسْتَعْتَبُ مِنْ سَيِّئِ زَلَلِهَا. أَ وَلَسْتُمْ أَبْنَاءَ الْقَوْمِ وَالْآبَاءَ، وَإِخْوَانَهُمْ وَالْأَقْرِبَاءَ؟ تَحْتَذُونَ أَمْثِلَتَهُمْ وَتَرْكَبُونَ قِدَّتَهُمْ وَتَطَؤونَ جَادَّتَهُمْ؟! فَالْقُلُوبُ قَاسِيَةٌ عَنْ حَظِّهَا. لَاهِيَةٌ عَنْ رُشْدِهَا سَالِكَةٌ فِي غَيْرِ مِضْمَارِهَا. كَأَنَّ الْمَعْنِيَّ سِوَاهَا وَكَأَنَّ الرُّشْدَ فِي إِحْرَازِ دُنْيَاهَا.
خداوند جهان برای حفظ و نگهداری امور مهم گوشها و برای دیدن اشیاء چشمها را آفرید تا انسانها آنچه به کار دین و دنیا آید بشنوند و ببینند و حفظ و نگهداری کنند. خداوند اعضای مختلفی را که مناسب با کارهای لازم بدن باشد و به آسانی به هر طرف حرکت کند مانند دست و پا و مفاصل آنها را خلق کرد با همین ترکیب و صورت ظاهری که در طول عمر به کار گرفته می شوند و با بدنهایی که به وظایف خود قیام کنندهاند و دلهایی که در پی کسب روزی و معاشند نعمتهای خداوند همگان را فرو پوشانده است و اسباب فضیلت را برای آنان فراهم کرده و با فراهم کردن وسایل عافیت آفتها را دور کرده است. برای شما عمرهایی را مقدر کرده و مقدار آن را از شما مخفی داشته است. از انسانهای که پیش از این زندگی میکردند برای شما عبرتهایی را بر جای گذاشته است، انسانهایی که زندگانی وسیع داشتند تا هنگامی که مرگ گلویشان را گرفت وقت زیادی داشتند اما قبل از آن که به آرزوهای فراوان خود برسند، مرگ آنها در رسید و بند خواهشهای آنها را از هم گسیخت، در حالی که برای سلامتی بدنها در بستر قبر از عمل صالح فرشی نگسترده و از گردش روزگار عبرتی نگرفته بودند. پس آیا آن که در جوانی و طراوت عمر زندگی میکند، جز این است که منتظر پیری و گوژپشتی و ناتوانی است و آن که در نهایت صحت و سلامتی به سر میبرد جز این است که در معرض آفات و بیماری قرار دارد و آنان که سالهایی طولانی در دنیا زندگی کردهاند اینک منتظر اوقات فنا و نابودی هستند که به زودی فرا رسد و آنها را به دنیای دیگر منتقل کند. این نگرانی لرزه و اضطراب بر اندامشان افکند، غصه و اندوه گلویشان را گرفت و برای یاری خواستن از خویشان و عزیزان و همسران خود به هنگام احتضار بهر سو نگریستند ولی آیا خویشان اقربای آنها غصه و محنتشان را برطرف کردند و آیا آه و نالهی آنها سودی بخشید نه به خدا سوگند، هریک از آنها به تنهایی در جایگاه مردگان و تنگنای گور در گرو اعمالشان گرفتار آمد. مار و مورها و کرمها پوست تنشان را دریدند، گذر زمان و تأثیر زمین بدنها را پوساند، و بادهای سخت حوادث دوران آثارشان را نابود ساخت، جسدها با آن همه طراوات و صفا و تازگی که داشتند دگرگون شد، استخوانها با آن همه قوت و استحکام پوسید و جانها در گرو بار سنگینی در «گناه» ماند. در حالی که به اخبار غیبی(که انبیاء از بهشت و دوزخ و کیفر اعمال در دنیا گوشزد کرده بودند و آنها باور نداشتند) یقین پیدا کردند. دیگر در آن دنیا فزون شدن عمل نیک و یا توبه و بازگشت از گناه خواسته نمیشود و کسی از آنها نمیخواهد که بر عمل نیک خود بیفزایند، و یا از کارهای زشت خود پشیمان شده توبه کنند(چون دنیای آخرت جای حساب است و جایگاه عمل نیست) آیا مگر شما پسران و پدران و برادران و خویشان، کسانی که از دنیا رفتهاند نیستید پس چرا کردار بد آنها پیروی میکنید و بر مرکب آنها سوار و به راه آنها میروید. وای که دل مردم چقدر سخت و از حظّ و بهره خویش بینصیب شده و از رشد و صلاح خود به دور و در غیر میدان وسیع عمل خود گام مینهند. تو گویی مقصود(از فرستادن انبیاء مواعظ و تحذیر از دنیا) غیر ایشان بوده است و گویا رشد و صلاحی جز در گردآوری مال و ثروت دنیا نیست.(بحرانی؛ 1375: 2/534-532).
غرض از این بخش از خطبه ارشاد و نصیحت است. امام(ع) مردم را به نعمت آفرینش و منافع آن یادآور میشوند. و این که خدا انسان را آفریده و هدایت میکند و روزی و نعمت میدهد. و از گذشتگان عبرت بگیرند و خود را همواره آماده کوچ از این دنیا کنند و چنان گذشتگان فریب دنیا را نخورند. چرا که فریبخوردگان دچار غرور میشوند. و دست از آرزوهای طولانی بردارند و آماده مرگ باشند و در خود آمادگی تقوا و کارهای شایسته را ایجاد کنند. چرا که گناهان انسان را به پایینترین مرتبه فضیلت سوق میدهد و جان در گرو گناهان است. و در آن جهان دیگر گناهان بخشوده نمیشود و از دوری از حق و مالاندوزی بر حذر باشند.
البته چند جمله پرسشی وجود دارد که آنها انشائی میباشند.
وَاعْلَمُوا أَنَّ مَجَازَكُمْ عَلَى الصِّرَاطِ وَمَزَالِقِ دَحْضِهِ وَأَهَاوِيلِ زَلَلِهِ وَتَارَاتِ أَهْوَالِهِ فَاتَّقُوا اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ تَقِيَّةَ ذِي لُبٍّ شَغَلَ التَّفَكُّرُ قَلْبَهُ. وَأَنْصَبَ الْخَوْفُ بَدَنَهُ وَأَسْهَرَ التَّهَجُّدُ غِرَارَ نَوْمِهِ وَأَظْمَأَ الرَّجَاءُ هَوَاجِرَ يَوْمِهِ وَظَلَفَ الزُّهْدُ شَهَوَاتِهِ، وَأَوْجَفَ الذِّكْرُ بِلِسَانِهِ وَقَدَّمَ الْخَوْفَ لِأَمَانِهِ وَتَنَكَّبَ الْمَخَالِجَ عَنْ وَضَحِ
