
دوری از حرامهاست. پس اگر به این سه چیز دست نیافتید(نتوانستید هر سه را انجام دهید دو تای از آنها را ترک ننمائید، اول) حرام بر شکیبایی شما غلبه پیدا نکند(شکیبا باشید و گرد معاصی نگردید) و(دوم) سپاسگزاری از نعمتها(ی حقتعالی) را فراموش نکنید(زیرا اگر مخالفت نمودید، برای عذاب در قیامت) خداوند به وسیلهی حجتهای پیدا و روشن(پیغمبران و دلیل عقل) و کتابهای(آسمانی که) آشکار و هویدا(در دسترس همهی شما است) جای عذر برای شما باقی نگذاشته است.(فیضالاسلام؛ 1379: 181-180)
غرض از تمامی این خطبه ارشاد و نصیحت مردم است. امام(ع) قصد نصیحت و ارشاد مردم به ترک دنیا و سپاسگزاری از نعمتها و بخششهای خداوند متعال را دارند.
4-34 0خطبه 82:
مَا أَصِفُ مِنْ دَارٍ أَوَّلُهَا عَنَاءٌ وَآخِرُهَا فَنَاءٌ. فِي حَلَالِهَا حِسَابٌ وَفِي حَرَامِهَا عِقَابٌ. مَنِ اسْتَغْنَى فِيهَا فُتِنَ وَمَنِ افْتَقَرَ فِيهَا حَزِنَ. وَمَنْ سَاعَاهَا فَاتَتْهُ وَمَنْ قَعَدَ عَنْهَا وَاتَتْهُ. وَمَنْ أَبْصَرَ بِهَا بَصَّرَتْهُ. وَمَنْ أَبْصَرَ إِلَيْهَا أَعْمَتْهُ.
قالَ الشريف: أقولُ وَ إذا تأمَّلَ المتأَمِّلُ قولَه عليه السلام: «مَن أبصَرَ بهَا بَصَّرَتهُ» وَجَدَ تَحتَهُ مِن المَعنى العجيبِ و الغَرَضِ البعيدِ ما لا تُبلَغُ غايَتُهُ، وَ لا يُدرَكُ غورُهُ لا سيَّمَا إِذا قَرَنَ إلَيهِ قَولَهُ: «وَ مَن أَبصَرَ إلَيها أعمَتهُ». فَإنَّهُ يَجِدُ الفَرقَ بَينَ «أَبصَرَ بِها وَ أبصَرَ إلَيها» واضِحاً نيِّراً وَ عَجيباً بَاهِراً.
چه ستایم خانهای را که آغاز آن رنج بردن است و پایان آن مردن. در حلال آن حساب است و در حرام آن عقاب. آن که در آن بینیاز است گرفتار است، و آن که مستمند است، اندوهبار . آن که در پى آن کوشید بدان نرسید، و آن که به دنبال آن نرفت، او رام وى گردید. آن که بدان نگریست، حقیقت را به وى نمود، و آن که در آن نگریست، دیده اش را بر هم دوخت.
شریف میفرماید: میگویم: اگر نگرنده در گفتار امام «مَن أبصَرَ بهَا بَصَّرَتهُ» نیک بیندیشد در آن از معنی عجیب و اندیشهی ژرف نگر آن بیند که به نهایت آن نتوان رسید و ژرفای آن را نتوان دید به خصوص که با گفتهی او(ع) مقارن شود که «وَ مَن أَبصَرَ إلَيها أعمَتهُ» که فرق میان «أبصر بها» و «أبصر الیها» تا کجاست. و پایهی بلاغت این سخن چه آشکار پیداست.(شهیدی؛ 1378: 59).
غرض از این خطبه تحذیر میباشد امام(ع) در این خطبه مردم را از این دنیا و فریفته شدن به آن بر حذر میدارد.
4-35 0خطبه 83:
این خطبه به خطبه غرّا معروف است. از خطبههای شگفتانگیز حضرت(ع) است و از نظر بلاغت در اوج قرار دارد. به علت طولانی بودن این خطبه به منظور درک بهتر جملات آن، سعی شده در چند بخش جداگانه بررسی شود:
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي عَلَا بِحَوْلِهِ. وَدَنَا بِطَوْلِهِ. مَانِحِ كُلِّ غَنِيمَةٍ وَفَضْلٍ. وَكَاشِفِ كُلِّ عَظِيمَةٍ وَأَزْلٍ. أَحْمَدُهُ عَلَى عَوَاطِفِ كَرَمِهِ وَسَوَابِغِ نِعَمِهِ. وَأُومِنُ بِهِ أَوَّلًا بَادِياً. وَأَسْتَهْدِيهِ قَرِيباً هَادِياً. وَأَسْتَعِينُهُ قَاهِراً قَادِراً. وَأَتَوَكَّلُ عَلَيْهِ كَافِياً نَاصِراً. وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً- صلى الله عليه وآله- عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ. أَرْسَلَهُ لِإِنْفَاذِ أَمْرِهِ وَإِنْهَاءِ عُذْرِهِ وَتَقْدِيمِ نُذُرِهِ.
حمد و سپاس خدایی را سزاست که به قدرت کاملهی خود، بر همه چیز برتری دارد و از جهت نعمتهای فراگیرش به همهی موجودات نزدیک است. او بخشندهی هر غنیمت و فضیلت و برطرفکنندهی هر شدت و سختی است من او را بر احسانهای پی در پی و نعمتهای فراوانش ستایش میکنم و به او ایمان میآورم، زیرا نسبت به همه چیز اولیّت و مبدئیت دارد، از او طلب راهنمایی میکنم، چون او به راهنمایی نزدیک است و از او کمک و یاری میخواهم زیرا او توانا و پیروز است، کارهای خود را به خدا واگذار میکنم چون او کفایتکننده و یاری دهنده است. گواهی میدهم محمد- صلّی الله علیه و آله- بنده و فرستاده اوست. او را به رسالت فرستاد، تا فرمانش را روا و حجّتش را تمام کند، و ترس از او را در دلهای جای دهد.(بحرانی؛ 1375: 2/497-496)
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي عَلَا بِحَوْلِهِ وَدَنَا بِطَوْلِهِ مَانِحِ كُلِّ غَنِيمَةٍ وَفَضْلٍ وَكَاشِفِ كُلِّ عَظِيمَةٍ وَأَزْلٍ أَحْمَدُهُ عَلَى عَوَاطِفِ كَرَمِهِ وَسَوَابِغِ نِعَمِهِ وَأُومِنُ بِهِ أَوَّلًا بَادِياً وَأَسْتَهْدِيهِ قَرِيباً هَادِياً وَأَسْتَعِينُهُ قَاهِراً قَادِراً وَأَتَوَكَّلُ عَلَيْهِ كَافِياً. غرض در تمامی این جملات مدح پروردگار است و امام(ع) با شمردن صفات الهی قصد دارند خدای متعال را مدح و ستایش کنند.
وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً صلى الله عليه وآله عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ أَرْسَلَهُ لِإِنْفَاذِ أَمْرِهِ وَإِنْهَاءِ عُذْرِهِ وَتَقْدِيمِ نُذُرِهِ.
غرض فائدۀالخبراست. امام(ع) قصد دادن خبر(موضوعی) را به مردم که از آن بیخبرند را دارند.
أُوصِيكُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ الَّذِي ضَرَبَ الْأَمْثَالَ وَوَقَّتَ لَكُمُ الْآجَالَ. وَأَلْبَسَكُمُ الرِّيَاشَ وَأَرْفَغَ لَكُمُ الْمَعَاشَ، وَأَحَاطَ بِكُمُ الْإِحْصَاءَ. وَأَرْصَدَ لَكُمُ الْجَزَاءَ وَآثَرَكُمْ بِالنِّعَمِ السَّوَابِغِ وَالرِّفَدِ الرَّوَافِغِ. وَأَنْذَرَكُمْ بِالْحُجَجِ الْبَوَالِغِ. فَأَحْصَاكُمْ عَدَداً. وَوَظَّفَ لَكُمْ مُدَداً فِي قَرَارِ خِبْرَةٍ وَدَارِ عِبْرَةٍ. أَنْتُمْ مُخْتَبَرُونَ فِيهَا وَمُحَاسَبُونَ عَلَيْهَا.
بندگان خدا، شما را به تقوای پروردگاری توصیه میکنم که برای هدایتتان در قرآن مثالهای فراوانی ذکر کرده است و برای گذران زندگی شما و نظام یافتن آن اوقاتی را مقرر فرموده است لباسهای فاخر بر شما پوشانده و زندگی را برایتان توسعه داده است. شمارش نفوس شما را میداند و بر تمام وجود و اعمالتان احاطه دارد و کارهای زشت و ناروایتان را کیفر سخت و اعمال خوبتان را پاداش میدهد. اوست که شما را مشمول نعمتهای کامل و عطاهای شامل و فراوان خویش قرار داده و با حجتهای بالغهی خود(پیامبران و کتب آسمانی) شمار را از کارهای بد ترسانده است. تعداد شما را به خوبی میداند و در این دنیا که جای آزمایش وامتحان است زمانی معینی را برایتان مقرر کرده، بنابراین در دار دنیا آزمایش و در آخرت به حسابتان رسیدگی خواهد شد.(بحرانی؛ 1375: 2/502-501).
أُوصِيكُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ غرض ارشاد و نصیحت است.
بقیه خطبه غرض فائدۀالخبر است و امام(ع) به مردم اطلاعاتی را که از آن بیخبرند می دهد و جمله أَنْتُمْ مُخْتَبَرُونَ فِيهَا وَمُحَاسَبُونَ عَلَيْهَا در این جمله که ها به دنیا بر میگردد غرض تنبیه است. امام(ع) مردم را هشیار و متنبه میکند که متوجه باشند و در این دنیا مراقب اعمال خود باشند چرا که در سرای باقی به حساب اعمالشان رسیدگی میشود.
فَإِنَّ الدُّنْيَا رَنِقٌ مَشْرَبُهَا رَدِغٌ مَشْرَعُهَا. يُونِقُ مَنْظَرُهَا وَيُوبِقُ مَخْبَرُهَا. غُرُورٌ حَائِلٌ. وَضَوْءٌ آفِلٌ وَظِلٌّ زَائِلٌ. وَسِنَادٌ مَائِلٌ حَتَّى إِذَا أَنِسَ نَافِرُهَا. وَاطْمَأَنَّ نَاكِرُهَا قَمَصَتْ بِأَرْجُلِهَا وَقَنَصَتْ بِأَحْبُلِهَا وَأَقْصَدَتْ بِأَسْهُمِهَا. وَأَعْلَقَتِ الْمَرْءَ أَوْهَاقَ الْمَنِيَّةِ. قَائِدَةً لَهُ إِلَى ضَنْكِ الْمَضْجَعِ وَوَحْشَةِ الْمَرْجِعِ. وَمُعَايَنَةِ الْمَحَلِّ وَثَوَابِ الْعَمَلِ. وَكَذَلِكَ الْخَلَفُ بِعَقْبِ السَّلَفِ لَا تُقْلِعُ الْمَنِيَّةُ اخْتِرَاماً وَلَا يَرْعَوِي الْبَاقُونَ اجْتِرَاماً. يَحْتَذُونَ مِثَالًا وَيَمْضُونَ أَرْسَالًا إِلَى غَايَةِ الِانْتِهَاءِ. وَصَيُّورِ الْفَنَاءِ.
بدانید که آبهای دنیا سیاه و تیره و آبشخورش پر لای و لجن است ظاهر دنیا طرب خیز و باطن آن غمانگیز است. دنیا غروری است کاذب، روشنایی است رو به تاریکی، سایهای است رو به نابودی، استوانهای رو به خرابی، همین که فرار کننده از دنیا به آن انس گیرد و انکارکنندهاش به او اطمینان حاصل کند، با پایش لگدی به او می کوبد و تیرهایی از ترکشش بیرون میکشد و او را صید میکند و کمند مرگ را به گردن او میافکند و با خواری تمام به خوابگاه تنگ گور و منزلگاه وحشت و جایگاه کیفر اعمال میکشاند. آری جهان با گذشتگان چنین کرد و با آیندگان نیز چنین رفتاری خواهد داشت اما تعجب این است با وجودی که رفتار دنیا با گذشتگان چنان بود و یقیناً دست از سرآیندگان هم بر نخواهد داشت باقی ماندگان متنبه نشده، دست از گناه بر نمیدارند، بلکه باقیماندگان و آیندگان به گذشتگان اقتدا کرده و پی در پی به سوی انتها و غایت مرگ، فنا و نیستی میشتابند.(بحرانی؛ 1375: 2/508-507).
فَإِنَّ الدُّنْيَا رَنِقٌ مَشْرَبُهَا رَدِغٌ مَشْرَعُهَا يُونِقُ مَنْظَرُهَا وَيُوبِقُ مَخْبَرُهَا غُرُورٌ حَائِلٌ وَضَوْءٌ آفِلٌ وَظِلٌّ زَائِلٌ وَسِنَادٌ مَائِلٌ حَتَّى إِذَا أَنِسَ نَافِرُهَا وَاطْمَأَنَّ نَاكِرُهَا قَمَصَتْ بِأَرْجُلِهَا وَقَنَصَتْ بِأَحْبُلِهَا وَأَقْصَدَتْ بِأَسْهُمِهَا وَأَعْلَقَتِ الْمَرْءَ أَوْهَاقَ الْمَنِيَّةِ قَائِدَةً لَهُ إِلَى ضَنْكِ الْمَضْجَعِ وَوَحْشَةِ الْمَرْجِعِ وَمُعَايَنَةِ الْمَحَلِّ وَثَوَابِ الْعَمَلِ. این قسمت از خطبه غرض تحقیر دنیا است. امام(ع) قصد دارد پستی و حقارت این دنیا را بیان کند.
وَكَذَلِكَ الْخَلَفُ بِعَقْبِ السَّلَفِ لَا تُقْلِعُ الْمَنِيَّةُ اخْتِرَاماً وَلَا يَرْعَوِي الْبَاقُونَ اجْتِرَاماً يَحْتَذُونَ مِثَالًا وَيَمْضُونَ أَرْسَالًا إِلَى غَايَةِ الِانْتِهَاءِ وَصَيُّورِ الْفَنَاءِ.
این قسمت غرض تحذیر است. امام(ع) مردم را بر حذر میدارد که چنین باشند یعنی مثل گذشتگان عمل کنند و فریفته دنیای پست شدند که در نهایت به فنا و نیستی ختم میشود.
حَتَّى إِذَا تَصَرَّمَتِ الْأُمُورُ وَتَقَضَّتِ الدُّهُورُ وَأَزِفَ النُّشُورُ أَخْرَجَهُمْ مِنْ ضَرَائِحِ الْقُبُورِ وَأَوْكَارِ الطُّيُورِ وَأَوْجِرَةِ السِّبَاعِ. وَمَطَارِحِ الْمَهَالِكِ سِرَاعاً إِلَى أَمْرِهِ. مُهْطِعِينَ إِلَى مَعَادِهِ. رَعِيلًا صُمُوتاً قِيَاماً صُفُوفاً يَنْفُذُهُمُ الْبَصَرُ وَيُسْمِعُهُمُ الدَّاعِي. عَلَيْهِمْ لَبُوسُ الِاسْتِكَانَةِ. وَضَرَعُ الِاسْتِسْلَامِ وَالذِّلَّةِ. قَدْ ضَلَّتِ الْحِيَلُ. وَانْقَطَعَ الْأَمَلُ. وَهَوَتِ الْأَفْئِدَةُ كَاظِمَةً وَخَشَعَتِ الْأَصْوَاتُ مُهَيْنِمَةً وَأَلْجَمَ الْعَرَقُ وَعَظُمَ الشَّفَقُ وَأُرْعِدَتِ الْأَسْمَاعُ لِزَبْرَةِ الدَّاعِي إِلَى فَصْلِ الْخِطَابِ وَمُقَايَضَةِ الْجَزَاءِ. وَنَكَالِ الْعِقَابِ. وَنَوَالِ الثَّوَابِ.
امام(ع) به عنوان تذکر و تنبیه اشاره به خصوصیات قیامت دارد که مردم پس از مرگ بدان خواهند رسید و اینک اصل سخن:
(مردم همچنان در غفلت و بیخبری زیست میکنند) تا این که کارها بگذرد و زمانها منقضی شود و هنگام حشر و نشر فرا رسد و خداوند انسانها را از شکاف گورها و لانههای پرندگان و جایگاه درندگان و هر کجا که به هلاکت رسیدهاند بیرون آورد در حالی که همگان با شتاب به سوی فرامین خدا و میعادگاه او روانند و در گروههای مختلف، خاموش و به صف ایستادهاند. و از دید نافذ علم الهی پوشیده نیستند و داعی الهی ندای خود را به گوش آنها میرساند، لباس مسکنت و بیچارگی، فروتنی و خواری را بر تن دارند، چاره از دست داده، آرزوهاشان بر باد رفته، از ترس عذاب دلهایشان از هوس افتاده از هیبت روز قیامت آرزوهایشان آهسته و رقیق شده است، عرق شرمساری بر گونهها روان شده، خوف بزرگی سر و پایشان را فرا گرفته و از خشونت صدایی که آنها به حشر و قیامت، عقوبت و پاداش دعوت میکند گوشهایشان مضطرب شده است.(بحرانی؛ 1375: 2/513).
غرض از این بخش از خطبه تنبیه است امام(ع) مردم را آگاه و هوشیار میکند که به خود آیند و بدانند که قیامتی در پیش است که باید در پیشگاه عدل الهی حاضر شوند و کیفر
