
بر ترک اهانت است، چراکه غالباً با اثر منفي همراه است؛ اينکه چهبسا طرف مخالف، مقابلهبهمثل کند و به مقدّسات توهين نمايد. دشنام به مخالف يا کافر اگر سبب شود که برگردد و به او يا مؤمن ديگري دشنام دهد جايز نيست چنانچه دشنام به مقدسات ديني هر ملتي از ملل عالم جايز نيست؛ زيرا شنونده آن دشنام از آن ملت برميگردد و به مقدسات ديني دشنام ميدهد آنگاه وِزرش به عهده ابتدا کننده به دشنام است چنانچه در سوره انعام صريحاً از اين موضوع نهي ميگردد.324 از طرفي ممکن است اينگونه بدگوييها آنها را تحريک کند و بهاصطلاح روي دنده لج بيفتند و پافشاري آنها در کفر و ضلالت بيشتر گردد.325
دين مبين اسلام، به رعايت احترام نسبت به ديگران تأکيد بسيار کرده، عليالخصوص در مورد احترام به مقدسات ديني- اعم از مقدسات اسلام يا ساير اديان الهي – و هرگونه توهين، ناسزاگويي، مسخره کردن و سبک شماردن را غير مشروع و اشخاص را از آن بر حذر داشته است؛ پس اهانت به ساير شخصيتهاي مقدس و مذهبي هر دين نيز نکوهش و مذمّت شده است.
فقهاي اسلامي پاسداري از حرمت افراد را واجب ميدانند، چنان که آمده است:
“هيچ کس حق ندارد … نسبت به فردي اهانت نموده و اعمال غيرانساني مرتکب شود،…اينها جرم است و مرتکبين هر يک از امور فوق مجرم و مستحق تعزير شرعي است و بعضي از آنها موجب حد شرعي است.326 بهتبع اسلام هميشه با جنگ مخالف است و ميل دارد که بين همه کشورها آرامش و صلح باشد؛ لکن اگر جنگ را بر ما تحميل کنند، همه ملت ما جنگ جو است”327
به نظر ميرسد ازآنجاييکه لفظ فرد اعم است از مسلمان و غير مسلمان، منظور اين باشد که اهانت به غير مسلمان هم جايز نيست و موجب تعزير ميشود.
حکم اهانت کننده به ساير شخصيتهاي مقدّس در هر دين با حکم سبّ انبيا تفاوت دارد و کسي که اهانت به ساير شخصيتهاي مذهبي و مقدس بکند فقط تعزير و تنبيه ميشود. پس بهطريقاولي به شخصيتهاي مقدس آنها نبايد توهين کرد.
بند اول: مباني قرآني
الف) کرامت انسان در شمار مفاهيمي است که صراحتاً در آيات متعددي از قرآن به آن اشارهشده و از اهانت به انسانها منع شده است:
“و بهراستي ما فرزندان آدم را گرامى داشتيم و آنان را در خشكى و دريا [بر مرکبها] برنشانديم و از چيزهاى پاكيزه به ايشان روزى داديم و آنها را بر بسيارى از آفريدههاى خود برترى آشكار داديم.”328
“اى مردم، ما شمارا از مرد و زنى آفريديم و شمارا ملّت ملّت و قبيله قبيله گردانيديم تا با يكديگر شناسايى متقابل حاصل كنيد. در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست. بىترديد، خداوند داناى آگاه است.”329
خداوند همه انسانها اعم از مسلمان و غير مسلمان را گرامي معرفي کرده است چراکه همه انسانها در انسانيّت مساوي بوده و هيچ يک بر ديگري جز به تقوا فضيلت و شرافت ندارد.
خداوند در مقام گرامي داشت جايگاه انسان، به فرشتگان فرمان داد که آدم، پدر بشر را سجده کنند.330 نعمتهاي نهان و آشکار خود را به انسان ارزاني داشته و در مقام بزرگداشت وي، تمام آنچه را در آسمانها و زمين است، رام انسانها کرده است.331 با عطف به اين جايگاه بلند که خداوند به انسان اختصاص داده، رعايت کرامت انسان، اعم از مسلمان و غير مسلمان، ناگزير بود. اسلام تأکيد دارد که تبار همه آدميان يکي است و انسان را برتر از همه يا بسياري از موجودات آفريده و ديگر موجودات آفريدهشده را براي انسان ميداند.332
با تأمّل در مفهوم کرامت انسان به نظر ميرسد آنچه از ديد غالب مفسران مخفي نمانده، اين است که: کرامت انسان نميتواند مختص فرد يا گروه خاصي از انسانها باشد؛ چراکه آيه در سياق منّت نهادن است، البته منتّي آميخته با عتاب. گويا خداوند پس از ذکر فراواني نعمتها و عنايات ويژه خود بر بشر، او را بر کفران اين نعمات سرزنش مي کند و از اين جا مشخص ميشود که مراد از آيه، حال جنس بشر است، صرفنظر از کرامت هاي خاص و فضايل روحي و معنوي که به عدهاي اختصاص داده بنابراين آيه مشرکان، کفار و فاسقان را نيز در برميگيرد.333
يکي از اصول اخلاقي که در ارتباط با شخصيتهاي مقدس اديان ديگر بايستي مورد توجه قرار گيرد، اصل کرامت انسان و احترام به وي ميباشد.
ب) روش پيشنهادي قرآن در تعامل فرهنگي با اقليتهاي ديني و گفتوگو بين اديان، مناظره به نيکوترين شکل آن است؛ بنابراين، قاطعانه به پيامبر6اعلام مينمايد که: “… با آنان به [شيوهاى] كه نيكوتر است مجادله نماى…”334
اسلام اهانت و بياحترامي به انسان- چه مسلمان و چه غير مسلمان- را جايز نميشمارد و مرتکب را لايق تعزير و مجازات ميداند. نهتنها براي معتقدات و آيين پيروان کتابهاي آسماني احترام قائل است، بلکه اصولاً اين حق را براي آنان محفوظ شمرده که بتوانند در چارچوب عقل و برهان در مورد عقايد مذهبي خويش با مسلمانان به گفتوگو و بحث بپردازند. به طور آزاد و دور از تعصّب از معتقدات خويش دفاع نمايند و در مقام بحث و مجادله نسبت به عقايد اسلامي برآيند.335 از آن رو که خداوند گفتوگو با اهل کتاب را مقيّد به جدال أحسن کرده است، مفسّران قرآني نکاتي را يادآور گرديده اند:
– “جدال أحسن آن است که با بهترين شيوه مناظره و مجادله که داراي مدارا و نرمي در سخن و انتخاب راه آسانتر است صورت گيرد.”336
– “مجادله زماني أحسن ميشود که شدت در سخن و اهانت و طعنه زدن به طرف در آن نباشد. حسن مجادله اين است که همراه با مدارا و نرمي در گفتار باشد. دشمن از آن سخت اذيت نگردد و جدل کننده به دشمن خودش نزديک شود تا اينکه اتفاق نظري حاصل گردد و به همديگر براي آشکار شدن حق کمک نمايند، بدون هيچ گونه لجاج و دشمني.”337
– “مناظره کن با معاندان به بهترين شيوه مناظره و مجادله که برخوردار از رفق و نرمي طريقه آسانتر باشد و همين طور از مقدمات مشهور استفاده گردد تا آتش کينه آنها فروکش کند.”338
ازاينرو، هنگام گفتوگو و مناظره با شخصيتهاي مقدس از اديان ديگر بايد سخن حق بهگونهاي مطرح گردد که طرف مقابل توانايي دريافت آن را داشته باشد و احساس نمايد همگان در پي کشف حقيقت اند.
“پس به [بركتِ] رحمت الهى، با آنان نرمخو [و پُر مِهر] شدى و اگر تندخو و سختدل بودى قطعاً از پيرامون تو پراكنده مىشدند. پس از آنان درگذر و برايشان آمرزش بخواه، …”339
همانطور که بيان شد يکي از صفات پيامبر گذشت و نرمش و رفق و مدارا در برابر کساني که تخلفي از آنها سر زده و سپس پشيمان شده اند و اين ويژگي پيامبر موجب پيشرفت دين در صدر اسلام شده بود اطلاق آيه بيانگر اين است که با پيروان اديان ديگر هم با رفق و مدارا برخورد کنيد.
ج) مقتضاي فطرت انسان با ديگران حالت صلح و همزيستي و برخورد دوستانه است. از منظر اسلامي جنگ و ستيز يا جنبه دفاعي دارد يا جنبه مانع زدايي زمينههاي منفي و موانع هدايتي، آنهم پس از تبيين حق و باطل. آيات متعددي اصل صلح و همزيستي مسالمت آميز را براي پيروان خود مطرح کرده است:
“و اگر به صلح گراييدند، تو [نيز] بدان گراى و بر خدا توكّل نما كه او شنواى داناست.”340
“مگر كسانى كه با گروهى كه ميان شما و ميان آنان پيمانى است، پيوند داشته باشند، يا نزد شما بيايند درحاليکه سينه آنان از جنگيدن با شما يا جنگيدن با قوم خود، به تنگ آمده باشد؛ و اگر خدا مىخواست، قطعاً آنان را بر شما چيره مىكرد و حتماً با شما مىجنگيدند. پس اگر از شما كنارهگيرى كردند و با شما نجنگيدند و با شما طرح صلح افكندند، [ديگر] خدا براى شما راهى [براى تجاوز] بر آنان قرار نداده است.”341 به مسلمانان توصيه ميشود درجايي که نشانه ها و تمايل غير مسلمانان را به صلح به دست آورديد، با آنان صلح کنيد و مناسبات دوستانه برقرار کنيد و حق هيچ گونه تعرض و اهانت به آنها را نداريد.
بنابراين اهانت جايز نيست و اين تا وقتي است که از حد خودشان تجاوز نکنند در اين صورت آيا جواز توهين به مقدسات آنها صادر مي شود امام صادق7 در نامه اي که به پيروان خود نوشتند توصيه هاي مهم اخلاقي نمودند و از جمله آنها اين بود : ظهور دولت اهل بيت واقع نمي شود مگر زماني که تحت آزارشديد دشمنان قرار بگيريد پس بايد دربرابرآن اذيت ها صبر کنيد وهر چه با شما دشمني کردند شما خشم خودرا فرو بريد که خدا به پيامبرانش دستور صبر داده است وهمه پيامبران مورد اذيت قرار گرفتند وتکذيب شدند342
از اين روايت فهميده مي شود حتي درصورت اذيت کفار و تحت فشار قراردادن مسلمانان به انواع مختلف حتي تکذيب کتاب آسماني مسلمانان وتوهين به آن کسي اجازه اهانت به مقدسات آنها را براي مقابله به مثل ندارد وهمانند پيامبران بايد دربرابر تکذيب انها صبر نمود ولي اگر امنيت اسلام در خطر باشد از باب جهاد دفاعي در مقابل اين تجاوزات و بياحتراميها ميايستد و اين به معناي جهاد دفاعي است و نه اهانت کردن، مشروعيت جهاد دفاعي آن چنان بديهي و فطري است که حتي مخالفان جنگ نيز با اصل آن مخالفتي ندارند و آن را حق طبيعي هر فرد و دولتي مي دانند.343 حقيقت دفاع دفع ظلم و فتنه و دفاع از دين خدا و انسانيت است. اسلام هرگز قبل از دعوت به زبان خوش و اتمام حجت، جنگ را آغاز نکرده است همچنان که تاريخ زندگي پيامبر شاهد است.344 به همان نسبت كه مسلمانان بايد از ستمگرى بپرهيزند از تن دادن به ظلم و ستم نيز بايد اجتناب كنند! “… نه ستم مىكنيد و نه ستم مىبينيد.”345
بند دوم: مباني روايي
رواياتي که دال بر کرامت انساني است ميتواند مبناي دليل بر عدم اهانت به شخصيتهاي مقدس در اديان باشد. در اسلام انسان در جايگاه بلند؛ وقار، اکرام و احترام قرارگرفته است و به احترام گذاشتن به ديگران و سخن نيك تأكيد بسيار شده است و دوري جستن از دروغ، تهمت، تحقير، اهانت، هتك حرمت، تمسخر ديگران را كاري ناشايسته ميداند که به چند مورد اشاره ميشود:
الف) پيامبر اکرم6: هيچچيز نزد خدا گرامي تر از فرزند آدم نيست. عرض شد يا رسولالله حتي فرشتگان هم اينگونه نيستند؟! پيامبر فرمود: فرشتگان بسان خورشيد و ماه مجبورند.346
ب) راوي از امام صادق7ميپرسد: آيا فرشتگان برترند يا انسانها؟ حضرت در پاسخ، از قول اميرالمؤمنين علي7ميفرمايد: خداوند در نهاد فرشتگان، عقل؛ در حيوانات، شهوت و در انسانها، عقل و شهوت قرار داده است. آنگاه ميفرمايد: انسانها ميتوانند با تسلّط بر عقل و سرکوب شهوت (چيرگي عقل بر شهوت)، به مقامي بالاتر از فرشتگان دست بيابند.347
ج) امام صادق7از پيامبر اكرم6نقل ميفرمايد كه پيامبر 6فرمود: ذليلترين مردم كسي است كه به مردم توهين نمايد؛348 و چون که مؤمن ذليل نميباشد پس توهين نميکند.
د) از امام باقر7نقلشده است که: خداوند مبغوض ميدارد هر شخص فحش دهنده هرزه زبان را.349
شريعت مقدس اسلام براي همه موجودات حرمت و حريمي قائل شده است که بر همگان لازم است در حفظ حرمت و عدم هتک آن کوشا باشند. از حضرت صادق 7 نقلشده که هر چيزي داراي حرمت است350 پس بايد حفظ حرمت آن شود.
پيامبر اکرم6فرمودند: هر کس به پيامبري دشنام دهد، کشته ميشود و هر کس يار پيامبري را دشنام دهد، تازيانه ميخورد.351
صلح و همزيستي از اصليترين اصول مناسبات با پيروان ساير اديان به شمار ميرود. همزيستي به معناي پذيرش عقيده مخالف و ذوب شدن در ديگران، يا کوتاه آمدن از حق و دست کشيدن از آن نيست، بلکه همزيستي يعني هرکسي با حفظ اصول و ارزشهاي خود، امنيت و صلح پايدار جامعه را پاس دارد و در کنار ديگران از حقوق طبيعي خويش برخوردار باشند. ائمه:؛ براي رسيدن به اين هدف از هر فرصتي بهره ميگرفتند و تا آنجا که با اهداف و روح کلّي اسلام (تشيّع) ناسازگار نبود، دست دوستي بهسوي اديان و مکاتب دراز ميکردند.352
رفتار و برخورد معصومين: نسبت به پيروان اديان و فِرَق مختلف، عادلانه، عاقلانه، به دور از ظلم و تبعيض و مبتني بر انصاف، انسانيّت و مهرورزي بود.353 ياسر خدمتگزار امام رضا7ميگويد: “از نيشابور نامهاي به مأمون رسيد به اين مضمون که مردي زرتشتي هنگام مرگ
