
به نحو احسن اين وظيفه را ايفا نموده باشند ولي با مراجعه به کتب مقدس ازجمله انجيلهاي موجود ميتوان دريافت که گزارشهاي آنان از زندگي حضرت عيسي7و همچنين تعاليم آن جناب، با رفاه ظاهري و معنوي بشر و انتظام عالم بشريت سازگاري ندارد.
بهعنوان نمونه در انجيل يوحنا، نقلشده است: هر که شما را لعن کند براي او برکت بطلبيد و براي هر که به شما کينه دارد دعاي خير کنيد و هر که بر رخسار تو زند طرف ديگر را نيز بهسوي او بگردان… و هر که از تو سؤال کند بدو بده و هر که مال تو را گيرد از وي بازمخواه.293
حضرت عيسي7، با انجام معجزه، آب را تبديل به شراب نمود تا حاضران در مجلس عروسي از آن استفاده نمايند.
بديهي است که شراب از نگاه اسلامي، پليد شمردهشده است.294 نسبت دادن چنين کاري به حضرت عيسي با مباني اسلامي سازگاري ندارد؛ چراکه شراب (نوشيدن و يا تهيه آن) عملي شيطاني دانسته شده است295 و ميبايست ساحت پيامبر بزرگ الهي را از انجام اين عمل شيطاني مبرا دانست.
همچنين در روايات اسلامي تأکيد شده است که حرمت شراب اختصاص به دين اسلام ندارد و در تورات و انجيل نيز، شراب حرام شمردهشده است.296
نمونه ديگري از تضاد گزارشهاي انجيلها با گزارش قرآني را در مسأله مصلوب شدن حضرت مسيح7ميتوان يافت.
انجيلهاي چهارگانه، داستان مصلوب شدن حضرت مسيح را نقل نمودهاند.297 اين در حالي است که قرآن، مصلوب شدن حضرت مسيح را غيرواقعي شمرده و آن را ناشي از پندار غلط و توهم يهوديان ميداند.298
ناپاک شمردن سلسله نسب آن حضرت،299 اهانت به حواري برجسته، شيطان خواندن وي300 و …از ديگر مواردي است که با تعاليم اسلامي در تضادي آشکار قرار دارد و از نگاه اسلامي اين گزارشها غير معتبر شمرده ميشود.
صرفنظر از ناسازگاري گزارشها و تعاليم انجيلها با گزارشها و تعاليم اسلامي که از نگاه مسلمانان، اعتبار انجيلها را مخدوش ميسازد، ميتوان با استناد به وجود تناقضات در انجيلها نيز بياعتباري آنها را (از منظر قرآني) قطعي دانست. وجود ناهماهنگي و تناقض در انجيلها، براي مسلمانان بهعنوان دليلي روشن بر الهي نبودن و تحريف آنها تلقي ميگردد، اين ازآنروست که قرآن ميفرمايد: “و اگر از جانب غير خدا بود، قطعاً در آن ناسازگاري و ناهماهنگي بسياري مييافتند”.301
البته اين بدان معني نيست که ميبايست تمامي تعاليم انجيلها را اشتباه دانست اما مسلّم آنکه، وجود تعاليم نادرست در انجيلها (انجيلهاي کنوني)، مانع استناد به محتواي آنهاست. [جز در مواردي که در منابع معتبر ديني، شاهدي بر صحت آنها وجود داشته باشد]
ازاينرو ميتوان گفت که توهين به مقدسات در هر دين که براي اسلام هم مقدساند (انبيا و کتب آسماني تحريف نشده) نهتنها حرام بلکه احترام به آنها لازم ميباشد. باوجود تحريفات زيادي که در کتب مقدس هر دين شده است نسبت به کتب آنها نبايد توهين نمود،302 اين به معناي آن نيست که احترام آنها بر ما لازم باشد، بلکه توهين به کتب تحريفشده جايز نميباشد؛ زيرا اين عمل سبب مىشود كه آنها نيز نسبت به مقدسات ما همين كار را از روى ظلم و ستم و جهل و نادانى انجام دهند. دليل اين موضوع، روشن است، زيرا با دشنام و ناسزا نمىتوان كسى را از مسير غلط باز داشت، بلكه به عكس، تعصب شديد آميخته با جهالت سبب مىشود كه در آئين باطل خود راسختر شوند.
بند اول: مباني قرآني
قرآن کريم از کتب مقدس الهي با احترام ياد ميکند. در ذيل به آياتي در اين مورد اشاره ميشود:
الف)”و هنگامى را كه عيسى پسر مريم گفت: اى فرزندان اسرائيل، من فرستاده خدا بهسوي شما هستم. تورات را كه پيش از من بوده تصديق مىكنم و به فرستادهاى كه پس از من مىآيد و نام او “احمد” است بشارتگرم. پس وقتى براى آنان دلايل روشن آورد، گفتند: “اين سحرى آشكار است.”303
آيه بيان مىكند كه دعوت پيامبر مغاير با دين تورات و متناقض با شريعت آن دين نيست، بلكه آن را تصديق کرده و احكامش را نسخ نمىكند و نسخ، معنايش مناقضت نيست، بلكه معنايش اين است كه از سرآمد عمر منسوخ خبر مىدهد، مثلاً مىگويد فلان حكم تورات از همان روز اول نزول تورات عمرش تا امروز بود، نه اينكه بگويد اين حكم هميشگى تورات را من باطل مىكنم و به همين جهت بود كه:
“مىگويد: آمدهام تا تورات را كه پيش از من [نازلشده] است تصديقکننده باشم…”304
ب) “چگونه تو را داور قرار مىدهند، باآنکه تورات نزد آنان است كه در آن حكم خدا [آمده] است؟ سپس آنان بعدازاين [طلبِ داورى] رويگردان مىشوند و اينان ايمان نياوردهاند.”305
قرآن وجود حكم خدا را در تورات فعلى تصديق مىكند، همانطور كه محرف بودن آن را اعلام نموده است306 بايد توجه داشت كه اولاً- ما تمام تورات را تحريف يافته نمىدانيم بلكه قسمتى از آن را مطابق واقع مىدانيم و اتفاقاً حكم فوق از اين احكام تحريف نايافته مىباشد ثانيا- تورات هر چه بوده نزد يهوديان يك كتاب آسمانى و تحريف نايافته محسوب مىشده است.
ج)”ما تورات را كه در آن رهنمود و روشنايى بود نازل كرديم. پيامبرانى كه تسليم [فرمان خدا] بودند، به موجب آن براى يهود داورى مىكردند و [همچنين] خداشناسان و دانشمندان به سبب آنچه از كتاب خدا به آنان سپردهشده و بر آن گواه بودند. پس از مردم نترسيد و از من بترسيد و آيات مرا به بهاى ناچيزى مفروشيد و هر كه بهموجب آنچه خدا نازل كرده حكم نكند، كافر است.”307
اهميت كتاب آسمانى موسى را بيان ميکند.
د) “و عيسى پسر مريم را به دنبال آنان [پيامبران ديگر] درآورديم، درحاليکه تورات را كه پيش از او بود تصديق داشت و به او انجيل را عطا كرديم كه در آن، هدايت و نورى است و تصديقكننده توراتِ قبل از آن است و براى پرهيزگاران رهنمود و اندرزى است.”
ه) “اهل انجيل بايد به آنچه خدا در آن نازل كرده داورى كنند و كسانى كه به آنچه خدا نازل كرده حكم نكنند، آنان خود، نافرماناند.”
و) “ما اين كتاب [قرآن] را به حقّ بهسوي تو فرو فرستاديم، درحاليکه تصديقكننده کتابهاي پيشين و حاكم بر آنهاست. پس ميان آنان طبق آنچه خدا نازل كرده حكم كن و از هواهايشان [با دور شدن] از حقّى كه بهسوي تو آمده، پيروى مكن. براى هر يك از شما [امّتها] شريعت و راه روشنى قرار دادهايم؛ و اگر خدا مىخواست شما را يك امّت قرار مىداد، ولى [خواست] تا شما را در آنچه به شما داده است بيازمايد. پس در كارهاى نيك بر يكديگر سبقتگيريد. بازگشت [همه] شما بهسوي خداست آنگاه در باره آنچه در آن اختلاف مىكرديد آگاهتان خواهد كرد.”
ز) “و ميان آنان به موجب آنچه خدا نازل كرده، داورى كن و از هواهايشان پيروى مكن و از آنان بر حذر باش مبادا تو را در بخشى ازآنچه خدا بر تو نازل كرده به فتنه دراندازند. پس اگر پشت كردند، بدان كه خدا مىخواهد آنان را فقط به [سزاى] پارهاى از گناهانشان برساند و در حقيقت بسيارى از مردم نافرمانند.”308
ح) “در حقيقت، خدا از مؤمنان، جان و مالشان را به [بهاى] اينكه بهشت براى آنان باشد، خريده است همان كسانى كه درراه خدا مىجنگند و مىكُشند و كشته مىشوند. [اين] بهعنوان وعده حقّى در تورات و انجيل و قرآن بر عهده اوست؛ و چه كسى از خدا به عهد خويش وفادارتر است؟ پس به اين معاملهاى كه با او كردهايد شادمان باشيد و اين همان كاميابى بزرگ است.”309
اين آيات دلالت دارد بر اين که کتب مقدس ساير اديان نيز قابل احترام بوده و توهين به آنها جايز نميباشد؛ چراکه قرآن کريم تصديقکننده کتب آسماني ديگر اديان ميباشد، پس بر مسلمانان است که کتب آسماني تحريفنشده ساير اديان را نيز احترام کنند.
بند دوم: مباني روايي
از تتبّع در زندگي و سيره فکري – عملي ائمه:؛ چنين برميآيد که نسبت به کتب ساير اديان، با احترام برخورد کردهاند. استناد آنان به کتب اديان در مناظرات با سران اديان، مؤيد اين مطلب است.310
بُعد ديگري از الگوي رفتار معصومين؛ را بايد در اخلاق و آداب مناظرات آنها با سران اديان و مذاهب، کنکاش نمود. با تأمل در نوع بيان و ادبيات گفتوگوهاي آنها ميتوان دريافت که مذاکراتشان با ساير اديان، فاقد هرگونه خودرأيي و چيره طلبي بوده، با مناظرات متداول- که بهقصد تحقير و اسکات خصم صورت ميگرفت- کاملاً متفاوت است. روش آنها، بيان روشنگرانه معارف الهي و آزاد گذاشتن طرف مقابل در پذيرش يا عدم پذيرش- و نه تحميل عقيده شخصي- است.311 الگوي رفتار ارتباطي با ديگر اديان در سيره ائمه؛ مبتني بر اخلاق و بردباري و شناختن حق مخالفان است. آنها نسبت به اهل عناد، سختگير بوده اما هرگز کسي را صرفاً به خاطر عقايد خاصي مورد توهين و استهزاء قرار نميدادند.312
معصومين؛ با توجه به موقعيّت زماني و مکاني خاصّ خود، گامي مؤثّر در راستاي رفع اختلافات، آشکار ساختن نواقص موجود در اديان تحريفشده و اثبات حقانيّت اسلام برميداشتند. نمودِ بارز اين پديده را ميتوان در مناظرات امام رضا7با جاثليق313 به نمايندگي از آيين مسيحيت، رأس الجالوت314 به نمايندگي از دين يهود، هيربد315 موبد بزرگ به نمايندگي از دين زردشت، عمران صابي316 به نمايندگي از صابئان و عدهاي از علماء و سران برهمن، مشاهده کرد.317 بهعنوان نمونه: امام رضا 7در پاسخ به درخواست رأس الجالوت براي اثبات نبوّت حضرت محمد6بر اساس کتاب مقدس آنان به فرازي از تورات استناد کردند که داراي قراين روشني بود و بهخوبي بر مدّعاي آن حضرت دلالت ميکرد؛ اين که امام خطاب به رأس الجالوت فرمودند: آيا ميداني که حضرت موسي به بنياسرائيل وصيت کرد: پيامبري از ميان برادرانتان بهسوي شما خواهد آمد، او را تصديق کنيد و به سخنانش گوش فرا دهيد! هنگامي که رأس الجالوت تأييد کرد، حضرت فرمودند: آيا بنياسرائيل برادراني غير از بني اسماعيل دارند و آيا از ميان فرزندان اسماعيل پيامبري جز حضرت محمد مبعوث شده است؟ رأس الجالوت به هر دو پرسش پاسخ منفي داد.318 اين فقره مورد استناد حضرت که با اندکي تفاوت در چند جاي عهدين آمده، در نسخههاي کنوني آن نيز موجود است در يکجا از قول حضرت موسي به بنياسرائيل آمده است: يهوه، خدايت نبي از ميان تو، از برادرانت مثل تو، براي تو مبعوث خواهد گردانيد، او را بشنويد.319
عبارت “از ميان تو” که آمدن پيامبر موعود را بهنوعي از ميان خود بنياسرائيل معرفي ميکند، در ترجمه کتاب مقدس تحريفشده است.320
بشارت آمدن پيامبر اکرم6از زبان حضرت عيسي در انجيل در مناظره امام رضا 7با جاثليق نيز آمده است. امام 7با استناد به سخنان حضرت عيسي:مبني برآمدن فارقليط پس از او، مراد از آن را پيامبر اکرم 6دانستند. سخنان حضرت عيسي چنين گزارششده است: “من بهسوي پروردگار خود و شما ميروم و فارقليط ميآيد و او کسي است که به حقانيت من گواهي ميدهد همانگونه که من به حقانيت او گواهي دادم. او هر چيز را تفسير ميکند و کردارهاي زشت امتها را آشکار کرده، ستون کفر را ميشکند. جاثليق به وجود اين سخنان در انجيل گواهي داد.”321
احترام گذاشتن و اهانت نکردن دو مقوله جدا هستند همانطور که توضيح داده شد کتب آسماني تحريفنشده براي مسلمانان نه تنها قابل احترام هستند بلکه اهانت به آنها جايز نميباشد ولي کتب تحريفشده کنوني هيچگونه احترامي ندارند؛ چون که پشت آنها مثلاً تورات تفکرات صهيونيست ميباشد که ميگويند دنيا مال ماست و جهات شرعي دادن به تجاوزاتشان ميباشد در عين حال نبايد به آنها توهين کرد.
مبحث دوم: مقدسات مختص اديان ديگر
گفتار اول: شخصيتهاي مقدس اديان
احترام انسان و کرامت او در جامعه به عنوان يک اصل اولي و يک قاعده فقهي322 موردپذيرش بوده و در اين مورد تأکيدات فراواني صورت گرفته است. اسلام اگرنه بيش از همه مکتبها، دست کم در رديف ساير مکتبها حق کرامت و احترام اجتماعي انسان را معتبر و ضروري ميداند.323 منظور از احترام گذاردن محترم داشتن چيزي است که نزد ديگران عزيز است و افراد به آن تعلق خاطر دارند. اهانت که منافي باکرامت اوست جايز نيست.
اصل
