
گرفته است (وبر،26 1990). تحليل محتواي كيفي در جايي كه تحليل كمي به محدوديتهايي ميرسد، نمود مييابد. بنابراين تحليل محتواي كيفي را ميتوان روش تحقيقي براي تفسير ذهني محتوايي دادههاي متني از طريق فرايندهاي طبقهبندي نظاممند، كدبندي، و تمسازي يا طراحي الگوهاي شناخته شده دانست (هسی و شنون،27 2005: 15). همچنين يکي از ويژگيهاي بنيادين پژوهشهاي کيفي نظريهپردازي به جاي آزمون نظريه است (ایمان، 1388: 172). با تحليل کيفي ميتوان يك رويكرد تجربي، روششناسانه و كنترلشده مرحلهبهمرحله را با رعايت عناصر مورد مطالعه در نظر گرفت (مایرینگ،28 2005: 10).
اين تعاريف بيان ميكنند كه تحليل محتواي كيفي به محققان اجازه ميدهد اصالت و حقيقت دادهها را به گونه ذهني، ولي با روش علمي تفسير كنند. عينيت نتايج بهوسيله وجود يك فرايند كدبندي نظاممند تضمين ميشود. تحليل محتواي كيفي به فراسويي از كلمات يا محتواي عيني متون ميرود و تمها يا الگوهايي را كه آشكار يا پنهان هستند به صورت محتواي آشكار ميآزمايد (یانزانگ،29 2006: 20). بنابراين يكي از موضوعات درخور توجه در تحليل محتواي كيفي، تصميمگيري درباره اين موضوع است كه آيا تحليل بر محتواي پنهان تأكيد ميكند يا آشكار (کوندراچی،30 2002: 224-230)؛ زيرا محتواي آشكار و محتواي پنهان در تحليل محتواي كيفي به تفسير مربوطاند، ولي تفسيرها در عمق و سطح انتزاع متفاوتاند (گراندهیم و لوندمن،31 2004: 105-112). همين عامل موجب شده است كه محققان، تحليل محتواي كيفي را بهمنزله روشي انعطافپذير، بهويژه براي دادههاي متني در نظر بگيرند (کاواناگ،32 1997: 5-16).
3-2-3- رويكردهاي تحليل محتواي كيفي
بر اساس نظريه شييه و شانون ميتوان رهيافتهاي موجود در زمينه تحليل محتوا را به سه دسته تقسيم كرد كه عبارتاند از: 1. تحليل محتواي عرفي و قراردادي؛33 2. تحليل محتواي جهتدار؛34 3. تحليل محتواي تلخيصي يا تجمعي.35
در مجموع ميتوان گفت که همه رويكردهاي تحليل محتواي كيفي از يك فرايند مشابه پيروي ميكنند كه هفت مرحله را دربرميگيرد: 1. تنظيم كردن پرسشهاي تحقيقي كه بايد پاسخ داده شوند؛ 2. برگزيدن نمونه مورد نظر كه بايد تحليل شود؛ 3. مشخص كردن رويکرد تحليل محتوايي كه بايد اعمال شود؛ 4. طرحريزي كردن فرايند رمزگذاري؛ 5. اجرا كردن فرايند رمزگذاري؛ 6. تعيين اعتبار و پايايي؛ 7. تحليل كردن نتايج حاصل از فرايند رمزگذاري (کايد).
3-2-4- تحليل محتواي جهتدار
گاه نظريه يا تحقيقاتي قبلي درباره يك پديده مطرحاند كه يا كامل نيستند يا به توصيفهاي بيشتري نيازمندند. در اين حالت محقق كيفي، روش تحليل محتوا با رويكرد جهتدار را برميگزيند (پوتر و دانرستین،36 1999: 258-284). اين روش را معمولاً براساس روش قياسي متکي بر نظريه طبقهبندي ميكنند كه تمايزات آن با ديگر روشها براساس نقش نظريه در آنهاست. هدف تحليل محتواي جهتدار معتبر ساختن و گسترش دادن مفهوميِ چارچوب نظريه و يا خود نظريه است. نظريه ازپيشموجود ميتواند به تمركز بر پرسشهاي تحقيق كمك كند. اين امر پيشبينيهايي را درباره متغيرهاي مورد نظر يا درباره ارتباط بين متغيرها فراهم ميکند. اين موضوع ميتواند به تعيين طرح رمزگذاري اوليه و ارتباط بين رمزها كمك كند، كه نشاندهنده مقولهبندي به شيوه قياسي است (مایرینگ،37 2000: 10). تحليل محتوا با رويكرد جهتدار نسبت به ديگر روشهاي تحليل محتوا از فرايند ساختارمندتري برخوردار است (هیچی و کیپینگ،38 1996: 81-91).
با بهكار بردن نظريههاي موجود يا پژوهشهاي پيشين، پژوهشگران كار خود را با شناسايي متغيرها يا مفاهيم اصلي براي طبقهبندي رمزهاي اوليه آغاز ميكنند (پوتر و دانرستین، 1999: 258-284). در مرحله بعد تعريفهاي عملياتي براي هر مقوله با استفاده از نظريه مشخص ميشود.
رمزگذاري براساس پرسش تحقيق ميتواند با يكي از اين دو راهكار آغاز شود:
1. اگر هدف تحقيق، شناسايي و مقولهبندي همه موارد مربوط به يك پديده ويژه است، بايد كل متن مطالعه شود و آن بخشهايي كه براساس برداشت اوليه ما مشخص ميشوند، علامتگذاري گردند. در مرحله بعدي براساس رمزهاي از پيش تعيين شده (بر اساس نظريه) قسمتهايي كه علامتگذاري شدهاند، رمزگذاري ميشوند. به هر بخش از متن كه در اين رمزگذاري اوليه جاي نميگيرد، ميتوان رمزي جديد داد؛
2. رمزگذاري آني با استفاده از رمزهاي ازپيشتعيينشده: دادههايي را كه نميتوانيم رمزگذاري كنيم، مشخص و سپس تحليل ميكنيم تا اين كه معين شود آيا آنها يك مقولهاند يا زيرمقوله رمزهاي موجود؟ برگزيدن اينكه از كدام يك از اين رويكردها استفاده شود، بستگي به داده و هدف محقق دارد.
اگر محقق بخواهد اطمينان يابد که همه معاني مرتبط با پديده مورد نظرش را مد نظر قرار داده است، بايد نخست موارد شناساييشده را علامتگذاري كند و تا كسب قابليت اعتماد، رمزگذاري انجام نشود. اگر محقق اطمينان يافت كه رمزگذاري اوليه شناسايي مرتبط با متن، فاقد سوگيري است ميتواند رمزگذاري را آغاز كند.
بسته به نوع و گستردگي يك مقوله، محقق ممکن است نياز داشته باشد با تحليل پيدرپي، در شناسايي زيرمقوله بكوشد. يافتههاي ناشي از تحليل محتواي جهتدار ميتوانند پيشنهادهايي براي حمايت يا عدم حمايت از يك نظريه داشته باشند. اين مدارك ميتوانند به وسيله نشان دادن رمزها و از طريق مثالها و توصيفها معرفي شوند. البته نظريه يا پژوهشهاي پيشين ما را براي بحث درباره يافتههايمان راهنمايي ميكنند. مقولههاي مشخصشده در تحقيقات ميتوانند ديد متضادي از نظريهها را ايجاد كنند و يا ميتوانند در جهت اصلاح، گستردگي و تقويتكردن نظريه، تأثير بگذارند. يكي از نقاط قوت تحليل محتواي جهتدار را ميتوان پشتيباني از نظريههاي موجود و همچنين ايجاد فهمي گستردهتر از آن دانست. به همين منظور، رويكرد جهتدار ميتواند در اينجا بهمنزله رقيب پارادايم طبيعتگرا عمل كند.
استفاده از نظريههاي موجود ميتواند داراي محدوديتهاي ذاتي براي محقق باشد؛ مانند گرايش به سوگيري39 نسبت به جانبداري از نظريه. پس محقق ممكن است تمايل يابد که به دنبال شواهد و مدارك تاييدكننده نظريه باشد؛ بنابراين، بيطرفي يا اثبات قابليت اعتماد (داشتن روايي و پايايي) ميتواند ملاكي باشد كه محقق براي متعادل ساختن نسبتِ مفهوم به مشاهدات، در تحقيق خود در نظر بگيرد (لینکولن و گوبا،40 1985).
در نمودار شماره 3-1 مدل مقولهبندي قياسي نشان داده شده است که در آن محقق با بهكار بردن نظريههاي موجود در شناسايي و رمزگذاري دادهها اقدام ميكند. در اينجا محقق بايد از نظريه در رمزبندي استفاده كند. بنابراين قياس اصلي در اينجا نظريه ازپيشموجود است و نه نظر محقق. در اينجا جهت پايايي به بازبيني مجدد و در صورت لزوم بازبينيِ مقولهبندي دادهها در دو مرحله پرداخته ميشود.
نمودار 3-1: مدل مرحله كاربرد مقولهبندي قياسي (مایرینگ، 2005: 10)
3-3- شیوه گردآوری اطلاعات پژوهش
بررسی اسناد و مدارک (روش کتابخانهای): روش کتابخانهای در تمامی پژوهشهای علمی مورد استفاده قرار میگیرد؛ اما در برخی از آنها در بخشی از فرآیند پژوهش از این روش استفاده میشود و در برخی دیگر موضوع پژوهش از حیث روش، ماهیتا کتابخانهای است (حافظنیا، 1386: 164). اطلاعات لازم در این پژوهش از طریق مطالعه اسناد و مدارک، کتب، مقالهها و سایر منابع کتابخانهای گردآوری شد.
3-4- ابزار پژوهش
ابزارهای مورد استفاده برای جمعآوری اطلاعات در این پژوهش عبارت است از «فیش» و از فیشبرداری و کدگذاری دادهها بر اساس جامعهی آماری استفاده میشود.
3-5- پژوهش کیفی
پژوهش کیفی روش منظم برای توصیف اجزای شرایط و ویژگیهایی درباره پدیدههای انسانی است که قابل تبدیل به کمیت نیستند؛ به عبارت دیگر، پژوهش کیفی: جمعآوری، تحلیل و تفسیر دادههای غنی و روایتگونه است به منظور درک عمیق مفاهیم و پدیدههایی که به خاطر وجود عامل انسانی در آنها پیچیدگی زیادی دارند (شمس معطر، 1388: 7) و (سینوف،41 2007: 104 و 105) و (پولیکینگهورن،42 2005: 137) و (بون،43 2005: 208) و (صدوقی، 1387: 56). پژوهش کیفی سوالهایی مطرح میکند تا مفهوم ابعاد و تجربههای مختلف زندگی انسانها و محیط اجتماعی آنها بهتر درک شود (فوسی،44 2002: 717).
3-6- پایایی و روایی در پژوهش کیفی
مفهوم پایایی و روایی در پژوهشهای کیفی (بسته به نوع پژوهش) دارای حدی از پیچیدگی و در برخی موارد پرداختن به پایایی گمراهکننده است. اگر یک مطالعهی کیفی از طریق معیار پایایی مور توجه قرار گیرد، نتیجه، بیشتر آن میشود که مطالعه مورد نظر تا حدی مطلوب و معتبر نسیت. این امر متناظر این پرسش است که «چگونه یک مصاحبهکننده میتواند مخاطبانش را متقاعد سازد که یافتههای پژوهش ناشی از یک پرسوجو ارزش توجه دارند؟» (خسروی، 1387: 178). شیوههای جذابی همچون مصاحبه، مشاهده و ثبت کردن، به اعتبار و اعتماد و ساختهایی متعدد از واقعیت منجر خواهد شد. یک پژوهشگر کیفی میتواند از چندین پژوهشگر استفاده کرده و نظریهها و تبیینهای نشات گرفته از مطالعات تکمیلی پژوهشگران یعنی همکاران پژوهشی را مورد توجه قرار دهد. مثلثسازی به معنی یک روش روایی تعریف شده است که در آن محقق در پی تقارب منابع چندگانه و متفاوت اطلاعاتی برای شکل دادن فرضیهها یا مقولههای پژوهش است (همان: 184).
3-6-1- پایایی و روایی پژوهش
همانگونه که در قسمت «پایایی و روایی در پژوهش کیفی» توضیح داده شد، در پژوهشهای کیفی برای افزایش اعتبار و دقت در پژوهش سعی میشود از تقارب بین منابع مختلف که به یک مقوله پرداختهاند استفاده شود. در این پژوهش نیز با استفاده از منابع و کتب خارجی و داخلی، مقالهها و سایر منابع سعی شده است از دیدگاههای متفاوتی به این مقوله پرداخته شود.
3-7- جامعه آماری
جامعه آماری عبارت است از «تعدادی از عناصر مطلوب مورد نظر که حداقل دارای یک صفت مشخصه باشند» (آذر و مومنی، 1384: 5). در تعریفی دیگر، جامعه آماری عبارت است از: «کلیه عناصر و افرادی که در یک مقیاس جغرافیایی مشخص (جهانی یا منطقهای) دارای یک یا چند صفت مشترک میباشند» (حافظنیا، 1386: 120). با استفاده از این تعریفها، جامعه آماری در این پژوهش عبارت است از: «کلیه کتابها، مقالهها، گزارشها و مجلههای قابل دسترسی مربوط به امپراتوری هخامنشیان».
3-8- نمونه آماری
نمونههای آماری در این پژهش به دو دسته تقسیم میشوند که عبارت اند از:
دسته اول «منابع خارجی»: منابع خارجی شامل مقالهها، کتابها، پژوهشها و … نویسندگان خارجی میباشد که بیشتر به صورت اصل ترجمه متون و لوحها و شواهد و مشاهدهها و دانستههای خود نویسنده بوده و کمتر به صورت بازآفرینی و بازچینی دادهها و ایجاد دوباره میباشد.
دسته دوم «منابع داخلی»: منابع داخلی شامل مقالهها، کتابها، پژوهشها و … نویسدگان داخلی میباشد که بیشتر به صورت تالیف، ترجمه، بازآفرینی، بازچینی و ایجاد دوباره میباشد. در این بین، منابع ارزشمند و نفیس نیز بسیار وجود دارد.
3-9- شیوه تحلیل دادههای پژوهش
در این پژوهش با توجه به بررسی اسناد و مدارک و کیفی بودن دادههای جمعآوری شده، برای تحلیل از تحلیل محتوا به صورت کیفی و از نوع تحلیل محتوای جهتدار استفاده شده است.
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل دادهها و یافتههای پژوهش
4-1- مقدمه
در سه فصل گذشته، کلیات پژوهش، مبانی نظری و روش شناسی تحقیق بیان گردید. در این فصل با تمرکز بر سوالهای پژوهش، روند تعریف جنبههای تحلیل، جمعآوری و رمزگذاری دادهها برای ایجاد مقولهها، بازبینی مقولهها و برنامه مرزبندی، کار پایانی بر روی متن، ارائه گزارش بر اساس سوالهای پژوهش تشریح میشود. اجزا، مقولههای اصلی و زیر مقولههای نظام اداری امپراتوری هخامنشیان در این فصل تعریف و تبیین میشوند.
4-2- گامهای تجزیه و
