
گونه هاي توهين است با اين تفاوت که در اينجا شخصيت موهون، موجب تشديد مجازات اهانت کننده تا حد قتل شده است. هجو هم نوع خاصي از توهين است اما لعن به معناي دوري از رحمت خدا و شامل توهين نمي باشد.
بر همه مصاديق جديد که چه بسا با توسعه هنر و علوم جديد تحقق مي يابند مانند کاريکاتور، تشريح و … طبق عرف ممکن است معيار توهين بر مقدسات بر آن ها صدق کند.
اديان با توجه به نوع اعتقادات خود اموري را به عنوان مقدسات براي خود بر مي شمردند..
2. مقدسات مذهبي در اديان و نظام هاي حقوقي داراي جايگاه اجتماعي و قانوني خاص خود بوده و اهانت به آن ها با واکنش قضايي مواجه مي شود. به عبارت ديگر مقدسات مذهبي در کليه اديان الهي تحت حمايت کيفري قرار داشته است.
3. جرم اهانت به مقدسات مذهبي با ارتداد دو موضوع مستقل شرعي اند
4. با توجه به فصل اول و دوم از بخش دوم چند اصل کلي که از مباني اهانت به مقدسات اديان استنباط ميشود بيان ميگردد:
– اصل مدارا با دشمن
برخي علت توهين به مقدسات ساير اديان را دشمني آنها با اسلام ميدانند و ميگويند توهين وفحش به دشمنان اسلام مثل يهود و مسيح و… جايز است چون دشمن اسلام هستند.
در اسلام به مدارا نمودن با دشمن و برخورد نرم با آنها بسيار تاکيد شده است و تفاوتي نميکند اين دشمني آنها با دين اسلام باشد يا امور دنيوي مسلمانان باشند. با هر دشمني بايد مدارا نمود؛ چراکه دشنام و اهانت به آنها موجب اهانت آنها به خداوند و بزرگان اسلام ميشود وکسي که سبب هر گناهي شود گويا فاعل آن گناه است.
اهانت به مقدسات يک دين چه ابتدايي چه تلافيجويانه از دستورات اسلام نيست بلکه اسلام دستور مدارا با دوست ودشمن را صادر نموده است و در سيره اهلبيت نيز چنين اهانتهايي به مقدسات اديان علي رغم دشمني يهود و نصاري با اسلام واقع نشده است.
– اصل عدم جواز مقابلهبهمثل در اسلام
اينکه انسان بهصورت ابتدايي نميتواند به مقدسات اديان توهين وجسارت کند از مسلّمات است؛ اما درصورتي که پيروان ساير اديان به مقدسات اسلام توهين کنند آيا جواز توهين به مقدسات آنها صادر ميشود؟
از روايات فهميده ميشود حتي در صورت اذيت کفار و تحتفشار قراردادن مسلمانان به انواع مختلف حتي تکذيب کتاب آسماني مسلمانان و توهين به آن، کسي اجازه اهانت به مقدسات را براي مقابلهبهمثل ندارد و همانند پيامبران بايد دربرابر تکذيب آنها صبر نمود.
– اصل اولويت قطعيه
يکي ا ز اصول در فقه اسلامي که مورد اتفاق اهل سنت و شيعه است اصل اولويت قطعيه است به عنوان مثال وقتي قرآن ميفرمايد: به پدر و مادر اف نگو؛ يعني بهطريقاولي زدن آنها جايز نيست حال وقتي خداوند ميفرمايد به مقدسات مشرکان توهين نکنيد و دشنام ندهيد چراکه آنها نيز به مقدس ترين موجود نزد شما اهانت ميکنند يعني بهطريقاولي به مقدسات اديان توحيدي نيز نبايد اهانت نمود.
– اصل وجوب کف لسان
انسان مؤمن بايد مديريت گفتار داشته باشد و به هر کس هر چيزي را نگويد هر چند مخالف او در اعتقادات باشد؛ بدگويي ما به ساير انسانها موجب شدت دشمني آنها با مسلمانان ميشود.
– اصل حرمت مقدمه حرام
در اصول فقه مقدمه حرام، حرام شمردهشده است؛ بنابراين اگر مسلماني به مقدسات اديان ديگر توهين کند مقدمه توهين آنها به مقدسات اسلام را فراهم کرده است و توهين آنها به مقدسات اسلام به نص قرآن حرام است پس مسلمان نبايد کاري کند که آنها به مقدسات اسلام توهين کنند.
– اصل عدم آزادي اهانت به آيين و شريعتهاي ديگر
انسان نميتواند به سبب اينکه مسلمان است ودين او کامل است به احکام و شريعت اديان قبلي توهين نمايد.
– اصل لزوم پيروي از سيره اهلبيت
گفتار و رفتار معصوم براي ما حجت است وقتي پيامبر و امير مومنان به مقدسات هيچ آييني چه توحيدي چه غير توحيدي اهانت نکرده اند تکليف روشن است.
– اصل حجيت مطلقات در قرآن و روايات
يکي از اصولي که در فقه شيعه ثابت است وحجت است اصاله الاطلاق است؛ وقتي خداوند بهصورت مطلق دستوري ميدهد و آن مقيد به چيز ديگري نشده است آن اطلاق مفهوم دارد؛ لذا آيات مطلق قرآن که از بدزباني نهي ميکند شامل بدزباني و اهانت به کافر و مسلمان ميشود پس ما مجوز اهانت به مقدسات هيچ آييني را نداريم چون اين اطلاقات در روايات مقيد نشده است.
5. با توجه به دلايل عقلي “عدم گفتگوي مسالت آميز”، “عدم تساهل و بردباري مذهبي”، “اخلال در نظم، امنيّت و وحدت ملي” اهانت به مقدسات اديان در اسلام جايز نميباشد.
6. تساهل و تسامح ديني با پيروان ديگر اديان و آزاد گذاشتن آنها در انديشه و بيان وآزادي سياسي به معناي حقانيت مطلق و حتّي نجات و سعادتمندي همه آنها نيست؛ ولي انسانها با اديان و عقايد متعدّد، ميتوانند در کمال رفق و مدارا و روا داري ديني با هم زندگي کنند.
پيشنهادها:
اسلام و تعاليم حياتبخش آنکه امروزه دوباره مورد توجه جهانيان قرارگرفته و ميرود که تاريخ پرشکوه گذشته را دوباره زنده نمايد؛ بر علما و متفکران جوامع اسلامي است که به اين خواستهها جواب مثبت داده و نيازها را برطرف نمايند. پژوهش حاضر در اين راستا تلاش نموده است و پيشنهادهايي به شرح ذيل ارائه مينمايد:
1. واقعيتهاي عيني و گذشت زمان ثابت کرده است که بشر امروز نميتواند بدون معنويت و پشتوانه ديني به حرکت و پويايي خود ادامه داده، بحرانها و نزاعهاي منطقهاي و جهاني را به نفع جامعه بشري خاتمه دهد. اميد است که اديان به حقائق روشن و بارز دين حنيف و آسماني اسلام با ديده انصاف و حقشناسي توجه کنند تا همگي باهم از صفاي دل خداي واحدي را ستايش نموده و براي او شرک قرار ندهيم.
2. حوزههاي علميه و مجامع علمي، وزارت امور خارجه، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي در جمهوري اسلامي ايران و نهادهاي مشابه در کشورهاي اسلامي، ميتوانند از طريق برگزاري سمينارها، فرستادن هيئتهاي فرهنگي، بازديد از اماکن مذهبي و مذاکره با رهبران ديني و متفکران جوامع مختلف به اين امر کمک کنند. در سطح بينالمللي و اسلامي ميتوان از سازمان يونسکو، سازمان کنفرانس اسلامي و ديگر سازمان هاي مربوطه در امر فرهنگسازي و ارائه الگوي رفتاري در ارتباط با پيروان ساير اديان استفاده نمود.
فهرست منابع
قرآن کريم با ترجمههاي: ناصر مکارم شيرازي و مهدي فولادوند.
نهجالبلاغه با ترجمه مهدي شهيدي.
