
اساس شاخصها/ ملاکها
داریوش برای تعیین میزان مالیات، عوارض و هدیه یا پیشکش، نیازمند شاخصها یا ملاکهایی بود. او اطلاعاتی را جمع آوری کرد تا بر اساس آن میزان مالیاتهای هر ساتراپی را مشخص کند مانند: «اطلاعات حاصل از سرشماری/ جمعیت، میزان زمین زیر کشت، میانگین محصول سالهای قبل، درجه حاصلخیزی، گزارشهای بازرسان، گزارشهای ساتراپها، لیست اموال و دارایی افراد، موقعیت تجاری/ بازرگانی یا کشاورزی منطقه و…».
«در زمان داریوش همه اراضی مساحی شدند و هر سال مالیاتی بر اساس میزان محصولات دریافت شد و آن مسئله سال به سال کنترل میشد و بر پایه میزان کیفیت محصولات مالیات وضع میگردید. میزان مالیات بر پایه درصدی منطقی محصولات گرفته میشده است» (ویسهوفر، 1377: 48 و 49). «کشورهای تابعه این شاهنشاهی بزرگ که در آن زمان یک استان به شمار میرفتند، فراخور جمعیت، محصول، صادرات و استطاعت مالی مقداری جنس یا مبلغی نقد یا شمشهای طلا و نقره میپرداختهاند» (سامی، 1388: 56). «نشانههای فراوانی وجود دارد که کشاورزان آزاد، اجاره داران و مالکان بزرگ میبایست چنین پرداختهایی را انجام میدادند که البته به میزان درآمدشان بستگی داشت» (بریان، 1391: 97). «بدون شک اعتبار قومها و ساتراپیهای مالیات پرداز در مرکز (پارسها از پرداخت مالیات به کلی معاف بودند) اوضاع طبیعی و میزان بازدهی کشاورزی، دوری و نزدیکی ساتراپیها و میزان وفاداری آنها به شاهنشاه و سرانجام معافیتها و جریمههای مالیاتی که حاصل خلق و خوی شاه در برخورد با مسائل بوده است در تعیین میزان مالیات نقش بسیار مهمی داشته است. میزان مالیات تا حدی هم بستگی به داشت به گزارشی که ساتراپی از حوزه حکومتی خود میداد» (رجبی، 1381: 237).
«داریوش زمینها را بر حسب مقدار محصول گذشته آنها برآورد واندازه گیری کرد. داریوش بر اساس برآوردی میزان مالیات ثابت سالانه زمین را بر پایه معدل محصول زمین برای هر کی از شهربانیها و نیز معدل میزان محصول را تعیین کرد» (فراری، 1344: 184). «قطعا بزرگی ملک و میزان مالیات از سوی دیوان اداری به دقت تعیین میشده است. ظاهرا چه در حوزههای مالیاتی و چه در تخت جمشید فهرست رونوشتی از داراییهای شخص مشمول مالیات وجود داشته است. در سندی از جیره کارمندی صحبت میشود که در حال سفر برای «سرشماری مردم» است. از این جا معلوم میشود که سیستم سرشماری معمول بوده و قطعا در کنار آن امارگیری از مالیکت و اموال نیز وجود داشته است که اساس تعیین مالیات قرار میگرفته است. مالیات نفوس که نوعی سربازگیری بود نیز برقرار بود و بر آن کنترل ویژهای اعمال میشد. برای اطمینان از صحت اظهارات، کارمندان دیگری به تفتیش حقایق و جریان امور میپرداختند» (کخ، 1376: 71 و 72).
4-5-2- خرده نظام منابع انسانی
انسان استراتژیکترین عامل در همه سازمانهاست و مهمترین نقش را ایفا میکند. بدون وجود نیروی انسانی متخصص، خبره، متعهد و ارزشمدار هیچ کدام از دیگر منابع سازمان به تنهایی ارزشی ندارند. جای بسی تعجب است که هخامنشیان چند هزار سال پیش این مهم را بسیار نیکو درک کردند و بهترین نیروها را از سراسر جهان گرد آوردند. بوروکراسی حرفهای که آنان به وجود آوردند بینظیر و تعجب برانگیز است.
نظام اداری ایران که به وسیله مادها آغاز شده بود، تا حد زیادی گسترش یافت، به گونهای که میراث آن، نه تنها در ایران و در مناطق تحت نفوذ آن، بلکه در بسیاری از نقاط غرب مدرن نیز احساس گردید. ایرانیان، شهرتی جهانی با عنوان «مدیران برتر» بدست آوردند و بوروکراسی ایران به بهرهوری بالا در مدیریت عمومی و اثربخشی در مدیریت بزرگترین امپراتوری زمین معروف بود که تقریبا کل جهان (بجز آتن و اسپارت) را تحت پوشش داشت. اسکندر نیز دریافت که سیستم حکومت و دولت ایرانی برترین هستند. لذا کل سیستم را با تغییراتی بسیار کم، برای کل حکومت خود پذیرفت و این سنت به وسیله امپراتوریهای اشکانی و ساسانی نیز دنبال شد (نوری، 1392: 128). سقوط امپراتوری ایران به دست اعراب در 651 م. به مرگ برتری اداری آن منتج نشد. در مقابل، سنتهای برتر دولت، فرهنگ و اداره آن، یک بار دیگر فاتحان را در خود ذوب نمود و از سوی اعراب بادیه نشین تقریبا به طور کامل پذیرفته شد. سنت اداری ایران باستان، سابقه طولانی خود را با زبان و فرهنگ خود ادامه داد و ایرانیان یک بار دیگر موفق به نشان دادن شخصیت ملی خود از استقلال، فرهنگ بالا، تعالی و سیستم ادای موفق، به خصوص در دوران خلافت عباسی که کاملا ایرانیزه شده بود گشتند(فرازمند، 2009، ص 19 ـ 22).
با همه این توضیحها، نظام منابع انسانی یکی از خرده نظامهای نظام اداری را تشکیل میدهد و در امپراتوری هخامنشیان ویژگیها و اجزایی داشته است که در ادامه به بیان هر یک از آنها میپردازیم.
4-5-2-1- جذب
هخامنشیان بهترین، متخصصترین و خبره ترین نیروها را از سراسر امپراتوری جذب کردند. این نیروها هم شامل کارگران و پیشهوران ماهر و تخصص بوده است در زمینهای خاص مهارت داشتهاند و هم شامل نیروهای اداری مثل: منشیان، دبیران، مترجمان، و … میباشد. در این میان بعضی از قومها مثل: ایلامیها، بابلیها، آرامیها و … پیشینهای قوی و درخشان در زمینهای خاص داشتهاند، هخامنشیان با درک این موضوع، آنها را در همان زمینهای که تجربه و تخصص داشتند به بهترین شکل بکار گرفتند. آنچه که در این بین مهم است واگذاری کارهای مشخص به متخصصان در آن زمینه است. کوروش اشخاصی را به مشاغل اداری گماشت مثلا تحصیل دار مالیاتها، متصدیان خرج، مفتشین کارهای عمومی، خزانه داران و ناظران آذوقه عمومی. اسبها و سگان را به اشخاصی سپرد که میتوانستند بهتر این حیوانات را برای خدمت حاضر کنند (پیرنیا، 1381: 420).
«به گفته هرودوت، نحوه انتخاب خشترهپاوانهای این گونه بود که ساتراپ هر ایالت از بین نخبگان آن ساتراپی یا ساتراپیهای همسایه اتخاب میشد؛ زیرا از نیرو و جایگاه مردمی برخوردار بوده، از خودسریها میکاسته و از مسائل ساتراپی و مردم اطلاع کافی داشته است» (قدیانی، 1384: 171 و 172). «در نظم دیوانی هخامنشیان، عیلامیها و بابلیها محاسب و پارسها مراقب بر اجرای دقیق وظایف آنان بودهاند» (همان: 192). «هنرمندان و کارگران متخصص را برای ساختن و تزیین کاخها به پایتخت اعزام میداشتند. وظیفه این گونه کارشناسان و کارگران فنی و صنعتگران انجام دادن کارهای ساختمانی و تزیینی کاخهای پادشاهی در حد رشته تخصصیشان بوده است» (سامی، 1388: 57 و 58).
«این افراد که تعدادشان به صدها نفر میرسیده است به دلیل کار بر روی طلا و نقره و نیز تولید لوازم خانه و پارچه، خلاصه عرضه کالاهای تجملی شاه و دربار، شاید به درستی پیشه وران ماهر توصیف شدهاند» (بریان، 1391: 96). «شگرد کورش و تا حدودی جانشین او کمبوجیه در جهانداری، استفاده از نخبگان بومی بود. این عاملان حکومت یا در مقام خود ابقا یا از میان قوم مغلوب برگزیده میشدند. پیداست که به این ترتیب وفاداری تحمیلی، شرطی تعیین کننده بود. این نخبگان همواره نگران امتیازهای خود، دست از پا خطا نمیکردند» (رجبی، 1380: 171).«سندها به خط آرامی نوشته میشدند و برای این منظور لازم بود که کارمندان یا منشیان آرامی یا آشنا به خط آرامی در اختیار دیوان اداری باشد» (رجبی، 1381: 230). «دیوان اداری برای ارتباطهای خود منشیانی را در استخدام داشت که با زبانهای گوناگون ساتراپیهای شاهنشاهی و خط آرامی آشنا بودند. از طریق لوحهای دیوانی میدانیم که در سال 497 پیش از میلاد به دستور فرنکه 13 منشی بابلی استخدام شدهاند و همراه زن و فرزندان خود به پایتخت آمدهاند و به انبوه منشیان دیوان اداری پیوستهاند» (همان: 235).
«در همان زمان سازمان اداری هخامنشی از افراد ملتهای دیگر هم به تعداد زیاد استفاده میکرد. از افراد کشورهایی که تجربههای صدها ساله فنی یا اداری بود. اگر به نام کارکنان اداری دربار شاهنشاهی توجه کنیم در مییابیم که ایلامیها به عنوان حسابدار و پارسیها به عنوان ناظر یا سرپرست گنجینه کار میکردهاند» (داندامایف، 1358: 12). «در میان کورتشها نمونه همه مشاغل تخصصی (مثل: سنگتراش، درودگر، مجسمه ساز، آهنگر، آئینه ساز، منبت کار، زرگر، انگورچین و غیره) وجود داشته است» (همان: 29). «بوروکراسی پارس، در امور لشکری و کشوری در مرکز و ساتراپی، مبتنی بر استخدام و انتصاب نخبگان برگزیده از میان اشراف و در سطح محلی، مبتنی بر استخدام از افراد شایسته محلی بود. در حقیقت، پستها و مقامات اصلی و راهبردی، جز در موارد استثنایی، در اختیار مادها و پارسها بود و نخبگان اداری و عملیاتی از میان عموم ساکنان در قلمرو امپراتوری انتخاب میشدند» (نوری، 1392: 131).
4-5-2-2- آموزش
آنچه درباره آموزش در دروه هخامنشیان میدانیماندک و به صورت نشانههایی از وجود آموزش همگانی، دورههای آموزشی کوتاه مدت، کارآموزی (استاد شاگردی)، آموزش ضمن خدمت و آموزش تخصصی است.
«هر دیوان و دایرهای دارای اداره مخصوص دبیران و منشیان بوده است که گروه خاصی را تشکیل میدادند و تخصصهای جداگانه اداری و مالی داشتند و طیق تعلیمات (آموزشهای) ویژه در کار خود تخصص مییافتند» (بیانی، 1381: 182). «برای داشتن کارمندان و منشیان ورزیده و نیز برگزاری دوره کوتاه آموزشی مختص کارهای دیوانی و سپس کارآموزی کفایت میکرده است» (رجبی، 1381: 235). «این جوانان زره به تن میکردند و سپری در دست چپ و شمشیری در دست راست داشتند تا آماده جنگ تن به تن باشند. مربیان آموزش [نظامی] نیز از میان همین جوانان برگزیده میشدند» (همان: 247).
«از طریق لوحهای دیوانی میدانیم که پسر بچههای [درباری] ایرانی ناگزیر از آموختن این خط بودهاند» (کخ، 1376: 28). «فهرست مشابهی از بانوان داریم که در شغلی واحد حقوقهای متفاوت میگیرند. این ردهبندی حقوق، مانند وضعیت حقوقی مردان، میتواند نشانه این باشد که بانوان خیاط در مراحل گوناگونی از آموزش بودهاند» (همان، 64). «دوره طولانی مدت آموزشهای استاد ـ شاگردی(کارآموزی) یکی از ویژگیهای بوروکراسی حرفهای هخامنشیان میباشد» (فقیهی و دانایی فر، 1385: 53).
4-5-2-3- جبران خدمات
جبران خدمات در امپراتوری هخامنشیان شامل «حقوق و دستمزد»، «مزایا»، «هدیه و پاداش» و «کمک درآمد» میباشد که در ادامه به هر یک از آنها اشاره خواهد شد.
الف) حقوق و دستمزد
در ابتدای دوره هخامنشیان بیشتر حقوق و دستمزد به صورت جنس پرداخت میشد. احتمالا پرداخت حقوق به صورت جنس با چالشها و مشکلهایی همراه بوده است و این باعث شده از دوره خشایارشا به بعد شاهد پرداخت بخشی از حقوق به صورت نقدی هم باشیم. ناگفته نماند که پرداخت حقوق جنسی بسیار متنوع بوده و از کالاهایی استفاده میشده که جنبه بازاری داشتهاند و میتوانستند در هنگام مبادله کالا به کالا از آن استفاده کنند.
«عده زیادی از مردم در املاک شاهی کار میکردند که این عده را «کورتش» مینامیدند و به هر کدام از این کارکنان مبلغی پول و نقره یا تعدادی گوسفند پرداخت میشد» (قدیانی، 1380: 160). «حداکثر اجرت کورتشها حدود 8 شکل نقره در ماه بوده است. حداقل اجرت یک دوم تا یک سوم شکل نقره در ماه بوده است. در حالت معمولی مزد کورتشها به نقره، ما بین 3 3/4 و 2/3 شکل در ماه بوده است. به علاوه کورتشهایی که ماهیانه حدود 3 3/4 شکل نقره میگرفتند معادل همچنین مبلغ هم جنس دریافت میکردند و اجرتهای دو سوم، یک سوم و یک دوم شکل، معمولا یک سوم کل اجرت را نقره تشکیل میداد» (داندامایف، 1358: 31). «در پارس هم کارگران دربار مزدشان را به صورت نقره غیرمسکوک دریافت میکردند» (همان: 43). «سکه بیشتر در تجارت بین الملل، در مرزها و بنادر و برای پرداخت مزد سربازان مزدور یوانی به کار میرفت و معاملات داخلی پایاپای یا به وسیله فلزات قمیتی یا شمش طلا و نقره انجام میگرفت. در لوحهای بدست آمده از تخت جمشید بیشتر دستمزدها به شکل اجناسی چون گندم، برنج و گوشت پرداخت میشد و
