
گرفته بود و استخدام، ارزیابی، ارتقا و نیز پاداش بر مبنای شایستگی و عملکرد نیز بر مبنای این ارزشها صورت میپذیرفت» (نوری، 1392: 132). «وقتی به مطالعه الواح باروها میپردازیم، از هزاران کارگری که سهمیه دریافت کردهاند نیز سخن به میان میآید که مبلغ مستمری آنها بیشتر مربوط به نوع مهارت و آموزش و نوع فعالیت آنها بوده تا چگونگی جنسیت ایشان» (بریان، 1391: 112). «به هر یک از این فراد بر حسب مقام، موقعیت، نوع آموزش یا فعالیت، «دستمزدها یا خرجیهای» متفاوتی تعلق میگرفته است» (همان: 96). «بدین ترتیب واضح میشود که ظریفتر شدن کار، مثلا دوختن لباس ساده، ظریف و یا خیلی ظریف و یا داشتن مهارت کافی یا نوآموز بودن و در مورد زنان نیمه وقت یا تمام وقت بودن بر میزان حقوقها اثر میگذارده است» (کخ، 1376: 65). «ظاهرا در شاهنشاهی ایران همه میتوانستند با کسب مهارت میزان دریافتیهای خود را بیشتر کنند» (همان: 63). «دیوان اداری هخامنشی هنرمندان را به توجه به تواناییها و مهارتهایشان طبقه بندی میکرده است» (رجبی، 1381: 301). «وگرنه برای مقام زن یا مرد تنها توانایی و تخصص او ملاک بود» (همان: 307). «پس از پیدایش و ترجمه لوحهای گلی نوشته دبیرخانه تخت جمشید تایید شد که به این کارگران اعزامی دستمزدی فراخور پیشه و هنرشان میپرداختهاند» (سامی، 1388: 58).
4-5-2-5- خروج از خدمت
ظاهرا در امپراتوری هخامنشیان طول مدت خدمت 25 سال بوده است. افراد بعد از این دوره بازنشسته شده و به قول هرودوت به طبقه قدما میپیوندند. هخامنشیان به خوبی درک کردهاند که کسی که مدتی طولانی در سازمان میماند، دورههای آموزشی و تخصصی میبیند، بارها و بارها ویژگیهای اخلاقی و تخصصی او ارزیابی میشود و … کولهباری از تجربه را به همراه خود دارد. چنین فردی نیروی ماهر، متخصص و اخلاقی و ارزش محور است و برای سازمان و جامعه همچون سرمایهای ارزشمند میباشد. هخامنشیان بهترین استفاده را از این نیروها و تجربههایشان انجام میدادند.
«قضات و کارمندان دولتی از میان انی جوانان انتخاب میشدند. وقتی مدت 25 سال خدمت به دولت به پایان میرسید جوانان به طیقه قدما ملحق میشدند. قدما در زمان جنگ به خارج کشور و شهر نمیرفتند و در شهر میماندند و به اختلافات اشخاص رسیدگی میکردند» (فراری، 1391 : 254). « خدمت در نظام شاید از بیست و پنج سال تجاور نمیکرد» (همان: 181). «این جوانان زره به تن میکردند و سپری در دست چپ و شمشیری در دست راست داشتند تا آماده جنگ تن به تن باشند. مربیان آموزش [نظامی] نیز از میان همین جوانان برگزیده میشدند. پس از 25 سال خدمت دوره «بازنشتگی» میرسید» (رجبی، 1381: 290).
4-5-3- خرده نظام قوانین و مقررات
داریوش پس از آن که آرامش و امنیت را در سراسر امپراتوری برقرار کرد دریافت که اداره قلمروای به آن وسعت و با تنوع و گوناگونی نژادها و فرهنگها نیازمند گردآوری قانونهای گذشته و همچنین تدوین قانونهای جدید است که جوابگوی مقتضیات و نیازهای آن دوره باشد تا بتواند امپراتوری گسترده و نامتجانس به آن وسعت را اداره کند. برای تدوین قانونهای جدید از منبعهایی همچون: سنتهای گذشته، قانونهای آریاییها که جنبه قومی داشت و قانونهای نیکو و پسندیده سایر ملتها استفاده کرد. همچنین شخص شاهنشاه خود منبع قانونهای جدیدی بود که متناسب با مقتضیات و نیازهای آن دوره بود. داریوش دستور داد تا همه قانونها از سراسر امپراتوری گردآوری و سپس تدوین شود. قانونها از طریق شاهنشاه ابلاغ میشد و این نوعی مشروعیت و مقبولیت به قانون بود؛ چون شاهنشاه نماینده اهورامزدا بر روی زمین بود و خواست و اراده او تجلی خواست و اراده اهورامزدا میبود. رونوشتی از قانونها در بایگانیهای مرکز و هر ساتراپی نگهداری میشد؛ همچنین جارچیان قانونها در همه منطقهها و ساتراپیها جار میزدند و به اطلاع مردم میرساندند. احتمالا رونوشتی از قانونها بر روی کتیبهها یا سنگ نبشتهها نگاشته میشده و در میدانهای اصلی شهر و راههای پرتردد و شلوغ نصب میشده تا در جلو دید عموم مردم باشد؛ همانگونه که قانون حمورابی بر روی لوحی نگاشته و در میدان اصلی شهر نصب شده بود یا قانونهای مصر بر روی ستونهای کاخ فرعون نگاشته شده بود. برای مثال داریوش به ساتراپ مصر دستور داد تا افراد خبره و آگاه به قانون اعم از قاضی، دبیران، نظامیان، روحانیان و … را به مرکز گسیل دارد تا مجموعه قانونهای مصر را تدوین کنند.
4-5-3-1- منبع قانون
در امپراتوری هخامنشیان برای تدوین قانونها از چند منبع استفاده میشده است مثل: «قانونهایی که از زمان مادها به ارث برده شده و برگرفته از سنتهای گذشته آریایی و غیرآریایی بود»، «قانونهایی که در نزد پارسیان مجری بود و جنبه قومی داشت»، «قانونهای نیکو و پسندیده سرزمینهای تحت تسلط» و «شاهنشاه (حکومت مرکزی)».
«قانونهایی که داریوش وضع کرد و از آن پس با تغییرات جزئی تا آخر عمر حکومت به اجرای در آمد به سه دسته تقسیم میشد: 1. قانونهایی که از زمان مادها به ارث برده شده و برگرفته از سنتهای گذشته آریایی وغیر آریایی بود 2. قانونهایی که از سرزمینهای تحت تسلط بخصوص آشور، بابل، و مصر اخذ شده بود 3. قانونهایی که در نزد پارسیان مجری بود و جنبه قومی داشت» (قدیانی، 1385: 165). «دو مجموعه قوانین که احتمالا بازتابی از دو مجموعه دربار و از برای اداره آنها بوده در ایالات اعمال می شد. یک مجموعه همان قوانین محلی بود که بر پایه عرف، عادات و تدوینهای محلی فراز آمده بود. مجموعه دیگر قوانین پارسیان یا قوانین امپراتوری بود که ار قدرت شاهنشاه مایه میگرفت» (ویسهوفر، 1377: 47). «قوانینی که داریوش وضع کرد و از آن پس با تغییرات جزئی تا آخر عمر حکومت به اجرا در آمد به سه دسته تقسیم میشد: قوانینی که از زمان مادهای به ارث برده شده بود و از سنتهای گذشته ایرانی، غیر آریایی و آریایی بود؛ قوانینی که از ممالک تحت تابعیت، بخصوص آشور، بابل و مصر اخذ شده بود؛ قوانینی که در نزد قبایل پارسی مجری بود و جنبه قومی داشت» (بیانی، 1381: 179). «در دوره داریوش اول، در امر تدوین قوانین ملتهای دست نشانده با جدیت اقدام گردید. همچنین در قوانین کهن و مخصوصا قانون حمورابی تحقیق به عمل آمد؛ قوانین که در ایالات مختلف وجود داشت جمع آوری گردید و در رابطه با سیاست شاهنشاه در هر مورد که لازم بود تغییر داده شد؛ پارسها خود دارای قانونی قدیمی بودند که پایه قوانین شاهنشاه شد؛ با اشاره به خواست اهورامزدا، شاهنشاه میتوانست قوانین تازهای وضع کند» (داندامایف، 1358: 13).
4-5-3-2- گردآوری، تدوین پیش نویس اولیه و مشروعیت بخشی به قانون
قانونها از سراسر امپراتوری گردآوری شدند؛ سپس، پیشنویسی از قانونها تهیه و تدوین میشد. شاهنشاه قانونها را ابلاغ میکرد و این در حکم مشروعیت بخشی و مقبولیت به قانون بود. ظاهرا هنگام تدوین، قانونها با دین (زرتشت) مطابقت داده و در صورت نیاز اصلاح میشد.
«سر انجام پس از گردآوری، آمیزش و تدوین به همه آنها نوعی جنبه الهی بخشیده شد؛ زیرا از جانب شاهنشاه ابلاغ میشد و او نیز خود از اوامر اهورایی اطاعت میکرد» (قدیانی، 1384: 165). «داریوش دست به گسترش و تنظیم سازمان داری یازید که مستلزم گردآوری قوانین و سنتهای گذشته و همچنین ابداع و ایجاد قوانین جدید بود تا جوابگوی مقتضیات زمان و مکان باشد و بتواند یک امپراتوری گسترده و نامتجانس را با یک نیروی واحد و سازمان یافته اداره کند. او خود را نماینده اهورا مزدا و برگزیده وی در زمین میدانست که هم به فرمان و هم به یاری او میبایست حکومت کند: «به خواست اهورامزدا من شاه شدم. اهورامزدا شاهی را به من عطا فرمود». پس فرامین او واجب الاجرا بود و میبایست چون حکمی آسمانی تلقی شوند» (بیانی، 1381: 116). «پس از گردآوری، آمیزش و تدوین، به همه آنهای جنبه الهی بخشیده شد، زیرا از جانب شاهنشاه ابلاغ میشد و او نیز خود از اوامر اهورایی اطاعت میکرد» (همان: 179). «هخامنشیان، به عنوان مهمترین حکومتهای ایران باستان، تداوم حکومت آنان (مشروعیت ثانویه) از فره ایزدی حاصل و شاهنشاه ایران به عنوان نماینده ایزد بر روی زمین تلقی میشد. بر این اساس، مقامات و کارکنان منصوب شاهنشاه نیزای چنین مشروعیتی برخوردار بودند. در حقیقت، شاهنشاه منبع و واضع قانون و تعیین کننده خطمشی بود؛ از این رو، میان شهریاری و دین، پیوند و آمیختگی تقریبا تفکیکناپذیری وجود داشت. تنسر، روحانی بزرگ، در این باره میگوید: «دین و ملک هر دو به یک شکم زاده شده اند. دو سیده که هرکز از یکدیگر جدا نشوند» (نوری، 1382: 312 و 313). «حکومت هر ایالت اساسنامه قانونی آن ایالت را تنظیم میکرد» (فراری، 1344: 254). «قانونها ـ در دوره هخامنشیان به صورت مدون در آمده و مواد آن مورد استفاده قرار گرفته است. این قانونها رابطه تنگاتنگی با مقررات دینی زرتشت داشته است» (قدیانی، 1384: 166).
4-5-3-3- ثبت و بایگانی و اطلاع رسانی
پس از آن که شاهنشاه قانونهای مدون شده را ابلاغ کرد، چند نسخه از روی آن نوشته میشد. یک نسخه در تخت جمشید و نسخهای هم به ساتراپی فرستاده و در آن جا ثبت، بایگانی و نگهداری میشد تا مرجعی برای رجوع باشد. در ضمن جارچیان قانونها را در هر منطقه و ساتراپیها و در کوچه و بازرا و میدان اصلی شهر جار میزدند تا به اطلاع همگان برسد و از قانون آگاه باشند. احتمالا نسخهای از قانون بر روی کتیبهها یا سنگ نبشتهها نگاشته میشده و در میدانهای اصلی شهر و راههای پرتردد و شلوغ نصب میشده تا در دید همگان باشد.
«داریوش یکم در دربار خود دارای بایگانی منظم و گستردهای بوده است. در گنجینه اکباتان که پیشینه آن به زمان مادها و شاید پیش از آن نیز میرسد انواع فرامین شاهان، یاداشتهای سیاسی، پیمان نامههای نظامی و قراردادهای اقتصادی و تجاری، تشویق نامهها و احکام و ابلاغهای مقامات نظامی و سیاسی در آن بایگانی میشده است» (قدیانی، 1384: 191). «متن فرمانهای گوناگون داریوش برای موارد مذکور و گردش صحیح کارها، بر روی پاپیروس و لوحهای گلی نگاشته و به نواحی گوناگون و ساتراپیها برای اجرا فرستاده میشد. به این ترتیب داریوش کشوری مرتب و منظم، با سازمان اداری منسجم و قوی و قوانین کارساز ترتیب داد که میراث کوروش بزرگ بود و از جهت انضباط در اداره و وسعت قلمرو، تا آن زمان در جهان بینظیر بود» (بیانی، 1381: 118). «درباره مقادی عواید نقدی که با وصول مالیاتها به خزانه میرسید و نحوه بکارگیری و خرج کردن آنها قواعد دقیق و منظمی وجود داشت که تخطی از آن جرم بسیار سنگینی محسوب میشد. چگونگی این کارها در الواح گلی و اسناد گوناگون بازمانده از این دوره تقریبا به روشنی نمایان است» (همان: 193). «فرامین و نامههایی که از طرف شاه صادر میشد به مهر او میرسید و در مواردی که پارسیها در ایالات تابعه مهر شاه را میدیدند آن را تعظیم و تکریم میکردند. محلهایی بود که سالنامهها و مکاتیب در آن جا ضبط میشد. این معنی از نوشتههای کتزیاس صریحا برمیآید و او چنان که گذشت، از نوع جاها را دیفترای بازی لی کای مینامد که به پارسی امروز «دفتر شاهی» باید گفت» (پیرنیا، 1381: 1423). «در شوش فرامین و دستورهای شاهنشاهی را تهیه میکردند و به نقاط مختلف کشور میفرستاند و در آن نقاط مترجمانی بودند که آرامی را به زبان آن محل ترجمه میکردند» (چند تن از خاورشناسان فرانسوی، 1346: 49). «امروزه با اطلاعاتی که از لوحهای گلی بدست آورده ایم دیگر تردیدی نداریم که تخت جمشید مرکز اصلی مدیریت دیوانی شاهنشاهی هخامنشی بوده است و اسناد همه رویدادهای اقتصادی در این جا بایگانی میشده است» (رجبی، 1381: 233). «کار تدوین این قوانین در سال 495 ق.م. به پایان رسید و قوانین مذکور به خط آرامی دموتی نگهداری شد» (داندامایف، 1358: 14). «در کاخ ایالتی بایگانیهایی وجود داشت که فرمانهای سلطنتی در آنها نگهداری میشد. جریان اداری و دیوانسالاری منطقهای از
