
دیدگاههای موجود در این مورد، ارائه صرفاً اطلاعات تاریخی و جاري توسط واحد تجاري است البته به نحوي که سرمایهگذاران بتوانند خود پیشبینیهای مربوط به آینده را انجام دهند. دیدگاه دیگر این است که مدیریت با در دست داشتن منابع و امکانات به انجام پیشبینیهایی قابلاعتماد بپردازند و با انتشار عمومی این پیشبینیها، کارایی بازارهاي مالی را افزایش دهند (شباهنگ، 1382).
سودهاي پیشبینیشده توسط مدیریت در بسیاري از کشورها در زمره افشاي داوطلبانه اطلاعات قرار دارند. در آمریکا کمیسیون بورس اوراق بهادار در اوایل سال 1973 براي اولین بار به شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اجازه افشاي پیشبینیهای سود را داد و دو سال بعد شرکتها را ملزم به انتشار چنین اطلاعاتی کرد. در آوریل سال 1976، این الزام به دلیل مخالفت زیاد، برداشته شد و سرمایهگذاران جزء ناچار بودند به تحلیلگران مالی اتکا کنند (مشایخ و شاهرخی، 1386).
در ایران نیز شرکتها موظف هستند که پیشبینی درآمد متعلق به هر سهم خود را به صورت سه ماهه و یک ساله برآورد و حداکثر 20 روز بعد از پایان دوره سه ماهه به مدیریت نظارت بر شرکتهای سازمان بورس اوراق بهادار تهران ارسال نمایند. ضمناً در صورت وقوع موارد خاص یا رویدادهاي بااهمیتی که داراي آثار قابلتوجه در وضعیت مالی، خصوصاً تأثیرگذار بر درآمد هر سهم، از قبیل تغییرات ناشی از قیمت محصولات، نرخ مواد اولیه، تولید محصولات جدید و سایر موارد مربوطه باید در اسرع وقت اطلاعات لازم به بورس ارائه گردد. با این حال اولین پیشبینیهای سود هر سهم مربوط به ابتداي سال 1374 است و تا قبل از سال مزبور شرکتها عمدتاً به ارائه گزارشهای تولید و فروش اکتفا میکردند (جهانخانی و صفاریان، 1382).
مطالعات پیشین نشان میدهند که پیشبینیهای مدیریت، قیمت سهام، نقدینگی بازار سهام و پیشبینی تحلیلگران را تحت تأثیر قرار میدهد (براکمن و سیکون، 2008، هرست و همکاران 2008، خالقی مقدم 1377).
این نتایج حاکی از آن است که سود پیشبینیشده توسط شرکتها داراي محتواي اطلاعاتی و کارایی بوده و از این جهت اهمیت پیشبینی سود حسابداري به دلیل نقش و تأثیر آن در تصمیمگیریهای استفادهکننده به ویژه سرمایهگذاران بارزتر میشود.
شواهد تجربی نشان دادهاند که سرمایهگذاران به اطلاعاتی نظیر پیشبینی سود هر سهم اتکا کرده و در قیمتگذاری سهام از آن استفاده میکنند. این پیشبینی، بیانکننده انتظارات مدیریت در مورد رویدادهاي آتی است که ممکن است به وقوع بپیوندد لذا دقت این پیشبینی براي سرمایهگذاران حائز اهمیت است زیرا تصمیمگیری سرمایهگذاران در مورد خرید، فروش و یا نگهداري سهام بر مبناي این اطلاعات است؛ بنابراین خطاي پیشبینی سود عامل مهمیدر عملکرد بازار ثانویه است. (جگ و مکنومی، 2003).
براي بسیاري از شرکتها پیشبینی سود نسبت به سود تقسیمی کوتاه مدت، در پیشبینی قیمت بازار سهام در آینده اهمیت بیشتري دارد و نیز فرض بر این است که پرداختهای مربوط به سود تقسیمی در آینده، به سود انباشته و عوامل رشد شرکت وابسته است؛ بنابراین تصور میشود که انتظارات سود آینده، توسط بسیاري از سرمایهگذاران به عنوان عامل مهمی در پیشبینی سود تقسیمی آینده مورد استفاده قرار میگیرد و سودهاي تقسیمی مورد انتظار عامل مهمیدر تعیین ارزش جاري سهام یا ارزش کل شرکت است.
دارندگان اوراق قرضه و بستانکاران کوتاه مدت نیز به سود آینده شرکت علاقهمند میباشند. هر قدر انتظار نسبت به سود شرکت بیشتر باشد، انتظار اینکه بستانکاران بازده سالانه خود را دریافت نمایند و نیز انتظار اینکه شرکت بتواند اصل بدهی را در سررسید بازپرداخت، نماید، بیشتر شد. (هندریکسون و ون بردا، 1992، ص 319).
با توجه به موارد فوق میتوان نتیجه گرفت که سودهای پیشبینیشده میتواند در موارد زیر مفید واقع گردد:
1. کمک به ارزیابی قدرت سودآوري واحد تجاري
2. تعیین ارزش جاري سهام یا ارزش کل شرکت
3. برآورد ریسک سرمایهگذاری در واحد تجاري
4. برآورد ریسک وام اعطایی به واحد تجاري
مدیریت واحدهاي انتفاعی، علیرغم سودمندي ارائه پیشبینیهای مالی و ترغیب مقامات قانونی برخی از کشورها براي ارائه آن باز هم در انتشار عمومی برخی از پیشبینیهای مشخص به دلایل زیر اکراه دارند:
1. امکان دارد که انتشار پیشبینیها، دقت بیش از اندازه و غیرقابلتوجیه آنها را القا کند.
2. پیشبینیها معمولاً به سرعت و با گذشت زمان، ارزش خود را از دست میدهند و تجدیدنظر و تعدیل پی در پی آن ضرورت دارد.
3. انتشار پیشبینیها میتواند به زیان شرکت انتشاردهنده و به نفع رقباي تجاري آن باشد.
4. مدیریت ممکن است خود را متعهد به تحقق پیشبینیها بداند و براي رسیدن به این مقصود، تصمیمات کوتاه مدتی را اتخاذ کند که منفعت کلی سهامداران نباشد.
5. عدم توفیق واحدهاي انتفاعی در تحقق پیشبینیها میتواند موجب نارضایتی سهامداران بشود. (شباهنگ، 1382)
10-2 عوامل موثر بر خطاي پیشبینی سود
میزان اطلاعات افشاشده براي مشارکتکنندگان بازار بر دقت پیشبینی سود تحلیل گران تأثیر میگذارد. براي مثال لانگ و لاندهولم (1996) به این نتیجه رسیدند که میزان دقت پیشبینی با افزایش در میزان افشاي اطلاعات شرکت افزایش مییابد. این یافتهها به افشاي اطلاعات درباره تجزیه و تحلیل مدیریت، خط مشیهای حسابداري و غیره گسترشیافتهاند (بارون، کیل و اکنیف 1999). در مجموع این یافتهها بر آن دلالت دارند که شرکتهایی که اطلاعات بیشتري براي استفادهکنندگان خارجی منتشر میکنند داراي دقت پیشبینی سود بیشتري هستند (آشتاب، 1387).
تئوریهایی وجود دارند که بیانکننده این نکته هستند که ساختار سرمایه شرکت بر دقت پیشبینی سود تأثیر میگذارد. بیول و مینز (1932) نشان دادند که ممکن است منافع مدیران و مالکان مطابق هم نباشد، چرا که ممکن است مدیران به دنبال منافع خود باشند و بخشی از اطلاعات را از مالکان پنهان کنند و براي سرمایهگذاران مؤثر نباشند(همان).
با توجه به اینکه مدیران در پیشبینیهای خود به برآورد مجهولات آتی (مانند تقاضا، جریانهای نقدي، رقابت و…) میپردازند، این پیشبینیها ممکن است تحت تأثیر اطمینان بیش از حد مدیران قرارگرفته و تا حدودي دربردارنده اعتقادات شخصی مدیریت باشد و آنها را با درجهای از خطا همراه سازد. براي مثال آنها ممکن است سودهایی را پیشبینی نمایند که احتمال آن کم است و در نتیجه این امر باعث بروز خطاهایی در سودهاي پیشبینیشده توسط مدیریت گردد. این موضوع که جانبداریهای روانشناختی مدیریت، ممکن است بر تصمیمات و پیشبینیهای مدیران اثر منفی داشته باشد، در بسیاري از مطالعات حسابداري مورد تأیید قرار گرفته است. (مالمندیر و تیت، 2005) نشان میدهند که مدیرانی که بازده آتی شرکت خود را بیش از واقع برآورد مینمایند، هنگامیکه وجوه داخلی فراوانی در دسترس دارند تمایل به سرمایهگذاریهای مفرط و تحصیل غیرضروری شرکتها دارند. افزون بر این (بن دیوید و همکاران (2007) و دشمان و همکاران 2009) بیان میکنند که اطمینان بیش از حد مدیران، تحریفاتی در مجموعهای از تصمیمات شرکت شامل سرمایهگذاری تأمین مالی خارجی و خط مشیهای تقسیم سود ایجاد مینماید. همچنین هریبر و یانگ ضمن بررسی اثر اطمینان بیش از حد مدیران بر سودهاي پیشبینیشده به وسیلهی مدیریت و مدیریت سود چنین نتیجهگیری میکنند که احتمال بیشتري وجود دارد که مدیران خوشبین در دستیابی به سودهاي پیشبینیشده با عدم موفقیت مواجه گردند. نتیجه ناشی از تحقیق آنها نشان میدهد که اطمینان بیش از حد، خطاي ناشی از خوش بینی را، هم در قالب احتمال عدم دستیابی به سودهاي پیشبینیشده و هم در قالب مدیریت سود، افزایش میدهد.(لطفی،1389)
افشا از طریق صورتهای مالی و خارج از آن دو مسیر مهم هستند که از طریق آن مدیران اطلاعات را به سهامداران خارجی انتقال میدهند. اگر چه شمار زیادي از مطالعات نشان میدهند که هر دو نوع افشا دربردارنده اطلاعات مربوطی هستند و به صورت بااهمیتی قیمت اوراق را تحت تأثیر قرار میدهند، اما این سؤال که آیا خطاهاي موجود در اطلاعات افشاشده خارج از صورتهای مالی را میتوان بر مبناي اطلاعات افشاشده از طریق صورتهای مالی پیشبینی نمود، به طور گستردهای بدون پاسخ باقی مانده است(همان منبع).
یکی از اطلاعات افشاشده خارج از صورتهای مالی، سود پیشبینیشده توسط مدیریت است که منعکسکننده پیشبینی مدیریت درباره چشمانداز آتی است. اقلام تعهدي نیز، بعد مهمی از گزارشگري مالی است و دربردارنده پیشبینی چشمگیری درباره عملکرد آتی است. از آنجایی که هم پیشبینی سود و هم ایجاد اقلام تعهدي هردو دربردارنده درجه زیادي از ذهنگرایی مدیریت است، اشتباهات موجود در برآوردهاي تجاري مدیریت به احتمال زیادي هم در پیشبینی سود وهم در اقلام تعهدي آشکار میگردد. این دو شیوه افشا به دلیل برآوردهاي نادرست مدیران از آینده تجاري شرکتها، دربردارنده خطاهاي مشترکی هستند. به دلیل تغییر در شرایط تجاري (مانند تغییر غیرقابلپیشبینی در تقاضای بازار و استراتژیهای رقبا) محیط عملیاتی یک شرکت آکنده از ابهام است. این امر بدین معنی است که دانش مدیریت نسبت به محیط تجاري شرکت کامل نیست. دانش کم مدیریت به طور اجتنابناپذیری خطاهایی در برآورد چشمانداز تجاري ایجاد مینماید. به علاوه، عدم اطمینان در محیط عملیاتی میتواند جانبداریهای آگاهانه مدیریت را در پردازش اطلاعات تشدید نماید که منجر به خطاهایی در برآوردهاي آیندهی تجاري میشود(همان منبع).
همچنین یافتههای تحقیقات قبلی (خالقی مقدم 1377، تبریزي و دموري 1384 و آشتاب 1387) نشاندهنده این موضوع است که در شرکتهای بزرگ به دلیل استقرار سیستمهای کنترلی و نظارتی دقیق، بهکارگیری کارکنان و مدیران متخصص، پاسخگویی به طیف گستردهای از سرمایهگذاران و بستانکاران و کارکنان از جمله دلایل لزوم دقت بیشتر در پیشبینی سود است و هر چه نسبت اهرم مالی بیشتر باشد، شرکت از ریسک مالی بیشتري برخوردار است و وجود ریسک حاکی از عدم امکان دقت در پیشبینی سود است. همچنین شرکتهای قدیمی نسبت به شرکتهای جوان، تجارب بیشتري درباره پیشبینی سود دارند. علاوه بر این بین تغییرات سود و دقت پیشبینی سود رابطه منفی وجود دارد زیرا پیشبینی سود این شرکتها به دلیل ریسک بالا دشوار است.(لطفی،1389)
نمودار(2-2) عوامل مؤثر بر خطای پیشبینی سود(لطفی،1389)
11-2تحقیقات تجربی در ارتباط با پیشبینی سود در ایران
اسدی و منتی منجق تپه (1389) در پژوهشی با عنوان “تأثیر تغییر مدیریت بر مدیریت سود” مدیریت مثبت سود در سال قبل از تغییر مدیریت را تأیید کردند، ولی شواهدی از مدیریت منفی سود در سال تغییر و مدیریت مثبت سود در سال بعد از تغییر، به دست نیاوردند. همچنین، نتایج تحقیق آنها نشان داد که مدیریت سود به اندازه و نوع صنعتی که شرکت در آن فعالیت دارد، بستگی ندارد (اسدی و همکاران ، 1389).
ملکیان و همکاران (1389) پژوهشی با عنوان “عوامل مؤثر بر دقت سود پیشبینیشده توسط شرکتها” انجام دادند. عوامل مورد بررسي عبارت بودند از: اندازه، عمر، دوره پیشبینی، اهرم مالي، دفعات تجديدنظر، گزارش حسابرس، حضور در تالار اصلي يا فرعي و نوع صنعت. نتايج پژوهش بيانگر رابطه منفي بين دوره پیشبینی، اهرم مالي و عمر شركت با دقت پیشبینی سود بود و وجود رابطه بين گزارش حسابرس با دقت پیشبینی را تأييد کرد. در ساير موارد رابطه معناداري بين متغيرهاي بررسیشده با دقت پیشبینی، يافت نشد )ملکیان و همکاران ، 1389).
مدرس و عباس زاده(1387) پژوهشی با عنوان “بررسي تحليلي تأثير توانايي پیشبینی اجزاي تعهدي و جریانهای نقدي بر كيفيت سود پیشبینیشده” انجام دادند. نتايج اين پژوهش نشان داد که با استفاده از سودهاي گذشته میتوان سود آينده را با حداقل خطاي ممكن پیشبینی كرد، هم چنین عملكرد سودها با قابليت پیشبینی اجزاي سود و استمرار آنها رابطه مثبت دارد و جریانهای نقدي
