
عدم جواز بياحترامي به آنها ميکند به مفهوم اولويت دلالت بر احترام به مقدسات دين و ممنوعيت اهانت به آنها را نيز ميکند.
برخي صاحبنظران معاصر در حوزه دين به تعريف از شيء مقدس و امر قدسي دستزدهاند که به چند نمونه اشاره ميشود:
1. ازنظر دين، هر فعل يا امري که جنبه الهي و صبغه ربوي داشته باشد مقدس است خداوند بهترين رنگ را براي امور عالم، رنگ الهي ميداند84 و چنين صبغهاي جز با رعايت تعاليم نازلشده از سوي خداوند ميسر نميشود. همه اموري که تحت نظارت و دستور شرع است، ميتواند از امور مقدس محسوب شود بنابراين پيام دين، دستيابي به دو هدف بزرگ حسن فعلي و حسن فاعلي است. انسانها موظفاند با همه توان، خود را به اين دو هدف ارزشمند نزديک کنند، آنان هراندازه در افعال و سکنات خود از اين دو حسن بيشتر بهرهمند شوند، اعمال و افعال آنها بيشتر رنگ و صبغه الهي خواهد گرفت، درنتيجه مقدستر خواهند شد. امور مقدس را نبايد تنها در عبادت و نيايش کليساها و مساجد جستجو کرد، امور دنيوي نيز ميتواند ديني و قدسي باشد به اين صورت که عادلانه، عاقلانه و با تقديم مصالح ملي بر منافع شخصي انجام شود. در دين اسلام هر امري که صبغه ديني و قدسي دارد از پشتوانه تکويني برخوردار است به اين معنا که آنسوي احکام و تعاليم ديني، حقايق تکويني قرار دارد و در حقيقت تعاليم مذکور همان حقايق است که در کسوت اعتبار ظاهرشده و به شکل دين تجلي کرده است. باوجود چنين پشتوانههايي دين و امور الهي و مقدس با ورود با عالم عرف نهتنها قداست خود را از دست نميدهد بلکه به امور پيرامون خود قداست ميبخشد؛ بنابراين دين با همه ارزش که براي هدايت مردم و فهم درست و اقبال انسانها بهسوي خداوند و تعاليم او قائل است هيچگاه تقدس و ارزش ماورايي دين و مقدسات ربوي را بر ديدگاهها، فهمها و تلقيهاي آنان مبتني نميکند. اينگونه نيست که قداست امري مقدس بستگي به نظر و رأي مردم داشته باشد؛ چون امور مقدس بيپايه و اساس نيست که هرگاه مردم آن را مقدس پنداشتند مقدس باقي بماند و هر زمان دست برداشتند با ديگر امور عادي فرقي نکند.85
اينکه بيانشده هر فعل و امري که برخوردار از حسن فاعلي و فعلي و داراي جنبه ربوي باشد مقدس است، اين يک تفسير گسترده از مقدسات است و بيشتر به مباحث عرفان مربوط ميشود تا مباحث فقهي و حقوقي قداست.
در جاي ديگر بيان ميدارد که قداست در مواردي چند به کار ميرود:
1. قداست به معناي مطلق ارزش؛ فراهم کردن شيء ارزشمند سبب مدح جامعه و ترک آن باعث قبح اجتماع ميشود مانند دانش سودمند و علم مؤثر در تأمين رفاه و سعادت بشر که در اينگونه موارد هر امتي دانش نافع به حال خود را مقدس ميشمارد و دانشمندان آن علم را تقديس يعني تکريم ميکنند.
2. قداست به معناي حجيت در هنگام عمل؛ زيرا هر کاري بايد مستند به دليلي باشد تا در موقع استدلال حقوقي به آن احتجاج شود مانند آنچه در فقه و اصول مطرح است که فلان ظن حجت است يا فلان دليل ظني واجد حجيت است. در اين موارد منظور از قداست، حجيت در مقام امتثال است؛ زيرا اگر فلان دليل ظني مطابق با واقع هم نباشد چون روشمندانه استدلال شده مانع از عقاب خواهد بود چنانکه براي مستنبط آن هم يک اجر در نظر گرفتهشده و اگر مطابق با واقع باشد براي وي دو اجر وعده دادهشده است.
3. قداست به معناي محور ايمان و مدار اسلام بهطوريکه قبول آن پايه ايمان بوده و نکول آن مايه کفر و سبب ورود به دوزخ ميشود.
4. قداست به معناي نقد ناپذيري است و شيء مقدس منزه از انتقاد است چون حق است و منسوب به باطل نيست، مجالي براي نقد آن هم نخواهد بود و چيزي که نقدپذير است مقدس نيست. قداست به معناي اخير براي دين و شريعت ثابت است.86
2. قداست به معناي محبوبيت همراه با احترام شديد است. روح دين را همين قداست تشکيل ميدهد بهطوريکه تمام اديان الهي بر احترام گذاردن خاص به خداوند هر چه و هر کس که به او منتسب است تأکيد ميورزند، حتي مذاهب انحرافي براي بت و خدايان قداست قائلاند، مبناي قداستها فرهنگ، محيط اجتماع و باورهاي مردم و جامعه است.87
3. قداست از دو قطب عيني و ذاتي انتزاع شده است: قطب عيني، بايد در موضوع و پديده و انسان مقدس حقيقتي وجود داشته باشد که بتواند احترام شديد مردم را تا حد گرايش به خود جذب کند. قطب ذاتي، همان وضع روحي مردم در برابر آن شيء مقدس است که عبارت است از احترام و انجذاب شديد به آن موضوع به جهت احساس عظمت فوق پديدههاي معمولي.88
دراينارتباط قواعدي با عناوين ذيل در فقه ديده ميشود: قاعده “حرمه اهانه المحرمات في الدين”89 يا قاعده “حرمه الاهانه بالشعائر و رجحان تعظيمها”.90 در اين قواعد به بحث از توهين به مقدسات پرداخته ميشود، مراد از اين قاعده مطلق چيزهايي است که در دين محترم شمردهشده و در نزد خداوند داراي شأن و مقام است، بنابراين هر آنچه در دين بر حرمت و احترام آن تأکيد شده است جزء مقدسات بهحساب ميآيند و تعظيم آنها به معني حفظ مرتبه آنها واجب و اهانت به آنها حرام و گناه کبيره محسوب ميشود و حسب مورد مشمول مجازات شديد يا خفيفتر قرار ميگيرد.
ج) در اصطلاح حقوقي
باملاحظه اينکه در قانون مجازات اسلامي توهين به مقدسات اسلامي بهعنوان جرم مستقل مطرح گرديده است ماده 513 مقرّر ميدارد: “هر کس به مقدسات اسلام و يا هر يک از انبيا عظام يا ائمه طاهرين:يا حضرت صديقه طاهره3اهانت نمايد اگر مشمول حکم سابّ النبي باشد اعدام ميشود و در غير اين صورت به حبس از يک تا پنج سال محکوم خواهد شد.”
اين ماده به ذکر مصاديق پرداخته است تا به تعريف از مقدسات. براي تعريف اين جرم بهناچار بايد در کتب حقوقي جستجو کرد ولي در نوشتههاي حقوقي هم بهندرت تعريف جامعي از مقدسات اسلامي ارائه گرديده است و بيشتر به ذکر مصاديق پرداخته است که به نمونههايي اشاره ميشود:
1. تشخيص مقدسات اسلام با نظر فقها و عرف است.91
2. منظور از مقدسات اسلامي در درجه اول ذات باريتعالي و پسازآن همه مکانها، چيزها و اشخاصي هستند که ازلحاظ موازين دين اسلام، مقدس و قابلاحترام ميباشند، مثل قرآن کريم، کعبه يا قبور پيامبران و امامان:و يا شخصيتهاي مورداحترام ساير مذاهب که ازنظر اسلام هم واجبالتعظيم هستند. مثلاً حضرت مريم3، هاجر3يا شخصيتهاي اسلامي مثل حضرت ابوالفضل7، زينب يا خديجه3.92
ملاکي که در اين تعريف براي ساير مقدسات اسلامي بيان گرديده اين است که موضوع آن ازنظر موازين دين اسلام قابلاحترام باشد، بسياري از چيزها ازنظر دين مبين اسلام قابلاحترام هستند اما اهانت به آنها مشمول اهانت به مقدسات اسلامي نيست مثلاً: احترام به پدر، مادر، معلم … از واجبات ديني است ولي اهانت به آنها را نميتوان اهانت به اسلام تلقي کرد؛ بنابراين لازم است که احترام به امر مقدس بهگونهاي باشد که اهانت به آن مستلزم اهانت به اسلام باشد مثلاً آبروي مؤمن ازنظر اسلام داراي ارزش و احترام زيادي است اما هتک حرمت مؤمن به معناي اين نيست که اسلام مورد هتک قرارگرفته است؛ بنابراين ميتوان در تعريف مقدسات گفت: مقدسات اسلام به اشخاص، اشياء و به اموري گفته ميشود که جزء ارکان دين يا ضروريات دين بوده و جزء اعتقادات ديني است و انجام عمدي هرگونه رفتاري که از منظر عرف جامعه موجب وهن اينها شود توهين به مقدسات محسوب ميشود.
با توجه به مطالب بيانشده و بيان نظرات فقها و انديشمندان در تعريف از قداست ذکر چند نکته لازم است که در ذيل بيان ميشود:
نکته اول:
منشأ تقدس امري ماوراي عالم طبيعي و مادي است. انسان خداوند را بهاينعلت قدوس ميداند که او مبدأ و سرچشمه تقدس است. هر چه موجب شود انسان به خداوند تقرب جويد امري مقدس است. هر کتابي که پيامبران از جانب خداوند متعال آوردهاند کتاب مقدس است.
احتمالاً نزد بيشتر اقوام و ملتها، امر مقدسي که اصالتاً از قداست برخوردار است، مقدس است و ساير امور به لحاظ پيوندي که با آن امر مقدس دارند بهرهاي از تقدس به خود ميگيرند و تقدس مييابند. مقدسهايي از نوع اول را مقدس اصيل و نوع دوم را مقدس تبعي مينامند. ازاينجا به يک اصل اساسي ميرسيم و آن اينکه مقدسات ديني قداست مطلق ندارند.
خداوند درباره پيامبر اکرم6که شخصي مقدستر از او وجود ندارد ميفرمايد: اگر محمد 6 بهدروغ سخناني بر ما ميبست ما او را به قهر انتقام ميگرفتيم و رگ و گردنش را قطع ميکرديم.93 باوجوداين اگر در جامعه، تقدس به افراد يا سازمان اجتماعي منتقل گردد، هالهاي از قداست گرداگرد شخص مقدس را فراميگيرد و در مواردي اجازه نزديک شدن به حريم مقدس و نقد انديشه و عمل او را از افراد جامعه سلب ميکند. نقد انديشه و عمل شخص مقدس، شکستن حرمت و قداست او تلقي ميگردد؛ چراکه اساساً فرد يا سازمان اجتماعي مقدس با عنصر قداست خويش، عنان تفکر و عقلانيت را از جامعه سلب ميکند و پيروان نيز با اعتقاد به قداست او نهتنها خود اجازه ورود به حريم مقدس را ندارند، بلکه نقد ديگران را نيز به بهانه اهانت و حرمتشکني به مقدسات توبيخ مينمايند. بههرحال اعتقاد به قداست اگر با عنصر فکر و عقلانيت همراه نباشد، ميتواند تقليد کورکورانه ازيکطرف و يا سودجويي فرد مقدس را از طرف ديگر، به همراه داشته باشد.
امور قدسي داراي حريم هستند و از هرگونه اهانت و يا حتي ارزيابي فراتر ميروند بدين گونه تقاضا براي مقدس شدن ناشي از پيدا کردن شأن و مقامي والا است که از هرگونه داوري و خردهگيري فراتر ميرود. افراد، اشياء و امور مقدس از همين جهت داراي احکامي هستند، مثل احکام مربوط به اولياي دين، معابر، مراکز ديني، متون مقدس و … . قدسي کردن امور يعني فراتر بودن آنها از فهم اين جهاني و ارزيابي انسان. فراتر بودن امور مقدس از اهانت و ارزيابي ازنقطهنظر اجتماعي، در تمام جوامع کموبيش يافت ميشود اما با مراجعه به متون ديني بهخصوص دين اسلام، به دست ميآيد که بايد ميان اين دو امر تفکيک قائل شد: 1. ارزيابي 2. اهانت
اسلام بهشدت بر تعقل و تدبر و تحدي تأکيد ميکند درحاليکه با توهينکنندگان به پيامبر6و ائمه :و بهطور کلّي مقدسات ديني بهشدت برخورد ميکند.94
نکته دوم: ملاک تشخيص مقدس از نامقدس
مقدسات در طيفي گسترده از خداوند شروع ميشود به اشياء، زمانها، مکانها و اعمال ختم ميگردد. آنچه در اذهان مردم، با امر مقدس اصيل پيوند داشته باشد و به دليل همين پيوند، بهرهاي از پاکي و طهارت را متجلي سازد، مقدس محسوب ميشود. در منابع ديني امر مقدس به طهارت و پاکي تعريفشده است.95
مقدس اصيل از هرگونه عيب و نقصي مبري است و داراي طهارت و نزاهت مطلق است، مقدسات تبعي به نسبت به پيوندشان باب مقدس اصيل و درنتيجه، به نسبت پاکيشان مقدس شمرده ميشوند، بنابراين قداست بالذات مخصوص خداوند است و قداست ساير امور تبعي است؛ لذا ملاک در تعيين مقدسات خود شارع است که از طريق متون ديني نظر شارع به دست ميآيد.
“قداست ساير مکانها و زمانها مانند کعبه، مسجدالحرام، مساجد ديگر و مکانهاي داراي حرمت و شرافت در اسلام، اعياد و ايام مبارک ازنظر دين به دليل انتساب ويژهي آنها به رخداد مقدسي است که در آنها واقعشده است يا مناسک و عبادت ويژهاي است که در آنها تشريع گرديده است وگرنه اجزاي مکان و زمان بر يکديگر فضيلت و مزيتي ندارد.”96
مقدسات، قداست خود را از خداوند تبارکوتعالي گرفته و براي شناختن اين مقدسات بايد به سراغ کتاب و سنت برويم و هر آنچه در اين متون از احکام تحريم کننده برخوردار باشند داراي احترام و حرمت نزد خداوند هستند و اهانت به آنها مذموم و داراي مجازات است.
مقدسات در اين پژوهش که موضوع بحث ماست امري محدود و حصري است: پيامبران خدا که رسالت الهي دارند و پاک از هر عيب و نقص هستند و خداوند نيز آنان را تقديس کرده، پيامبر زرتشتيان اشوزرتشت، بزرگترين شخصيت مقدس يهوديت حضرت موسي7، برجستهترين شخصيت مسيحيت حضرت عيسي 7، اوصياء و پيروان واقعي آنان که داراي
