
اسلامي تا چه ميزان حاصل بحران هويت و تا چه اندازه در هويتسازي موفق بوده است؟
تفاوت اين کتاب نسبت به پژوهش حاضر در اين است که به بررسي تحليل متني گفتمانهاي ديني طي دهههاي 1340و1350 نپرداخته و علل ظهور وگسترش آن مورد واكاوي قرار نگرفته است و بيشتر به فرايند هويتسازي در ايران مابين سالهاي 1320 تا 1384 پرداخته است.
2- ايران بين دو انقلاب: از مشروطه تا انقلاب اسلامي، يوراند آبراهاميان ، ترجمه: کاظم فيروزمند، حسن شمسآوري، محسن شانهچي، تهران: نشر مركز، 1377.
كتاب حاضر به سه بخش تقسيم مي شود: در بخش اول كتاب نويسنده به زمينههاي تاريخي براي درك ايران نو، بررسي قرن نوزدهم ميلادي، انقلاب مشروطه و حكومت رضاشاه پرداخته است و در بخش دوم مباني اجتماعي- سياسي در دوران بين سقوط استبداد رضاشاه در شهريور1320 و ظهور استبداد محمدرضاشاه در شهريور 1332 را مورد بررسي قرار ميدهد. آبراهاميان در کتاب خود ضمن تشريح سير تحولات اجتماعي- سياسي ايران بين انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامي، فرايند ظهور مخالفان شاه، همچون احزاب سياسي (1332-1356)، روحانيت مخالف (1342-1357) و سازمانهاي چريكي (1341-1356) را نيز تحليل ميكند.
در اين بخش از كتاب به صورت مختصر گروهها و طيفهاي مختلف ميان روحانيت در فرايند انقلاب اسلامي ايران معرفي شده است که به سه دسته علماي غيرسياسي به زعامت آيتالله خويي، مرعشي نجفي و آيت الله احمد خوانساري، روحانيت مخالف ميانهرو به نمايندگي آيتالله محمدرضا گلپايگاني، آيتالله محمدهادي ميلاني، آيت الله كاظم شريعتمداري و روحانيون مبارز تقسيم بندي شده است.
تفاوت اين كتاب با پژوهش حاضر در اين است كه نويسنده به تحولات اجتماعي- سياسي ايران بين دو انقلاب اكتفا نموده و به تحليل گفتماني علل ظهور و بروز گفتمانهاي دهه 40 و50 نپرداخته است.
3- مذهب، سياست در تاريخ ايران معاصر، شاهرخ اخوي، تهران: مرکز بازانديشي اسلام و ايران،1381.
نويسنده در اين كتاب به معرفي گروهها و طيفهاي مختلف سياسي در ميان روحانيون پس از سال 40 پرداخته است و طيفهاي مختلف موجود ميان روحانيت پس از فوت آيتالله بروجردي را بهشرح ذيل معرفي مي نمايد:
1) روحانيت راديكال: به رهبري امام خميني ،آيتالله محلاتي شيرازي و آيتالله صادق روحاني.
2) روحانيت اصلاح طلب اجتماعي: اين گروه كمتر به حوزه امور سياسي وارد ميشدند و تمركز فعاليت آنها متوجه مشكلات اجتماعي و آموزش نهاد روحانيت بوده است. اين گروه توسط آيت الله مطهري هدايت مي شد و سيد محمد بهشتي، ابراهيم آيتي، حسين مزيني و شبستري در اين دسته جاي دارند.
3) روحانيت محافظهكار: شامل آيتالله شريعتمداري، آيتالله ميلاني
4)روحانيت درباري: شامل روحانيوني كه با دربار همكاري مي كردند، مانند: ائمه جمعه تهران، علامه وحيدي، محمدتقي قمي.
تفاوت اين كتاب نسبت به پژوهش حاضر از يك سو عدم استفاده از تحليل گفتماني و از سويي ديگر نپرداختن به ساير گفتمانها در ذيل گفتمان ديني همچون گفتمان التقاطي و اسلام ليبرال است.
4- جريانشناسي سياسي ايران معاصر، آيتالله مظفري(قنبري)، پژوهشکده تحقيقات اسلامي، نمايندگي وليفقيه سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، قم: زمزم هدايت، 1358.
نويسنده در اين کتاب به شرح توضيحاتي در خصوص جريانات سياسي و ارائه کارکردهاي هر يک از جريانهاي فکري- سياسي پرداخته است. وي مراد از جريان سياسي را يک حرکت سياسي پويا و زنده دانسته است که از يكطرف با برخورداري از ايدئولوژي مشخص و گرايش فکري- دروني به مدد رهبران خود، بر اقشار مختلف جامعه تاثير ميگذارد و از طرفي ديگر جبهه، جناح، حزب، سازمان يا نهاد و گروه ويژه خود را بنيان مينهد. همچنين هدف نهايي جريانهاي سياسي را کسب قدرت و استقرار نظام سياسي موردنظر دانسته که آن را از طريق راهبردها و راهکارهاي مختلفي پي ميگيرد.
نويسنده در ادامه ضمن ارائه توضيحات مختصري از تعريف مفاهيم، به گونهشناسي جريان هاي فکري-سياسي پرداخته و هر يک از آنها را مورد واکاوي قرار ميدهد که شامل جريان اسلامي، سلطنت طلبي، مارکسيستي، مليگراي ليبرال، التقاطي و جريان روشنفکري ميباشد.
با وجود توضيحات ياد شده، آنچه مسلم است فقدان معرفي شفاف از جريانهاي موجود در جامعه ايران دهه 40 و 50 و چرايي ظهور هر يک از آنها در چارچوب يک گفتمان است.
5- پاياننامه: مطالعه توصيفي گفتمانهاي روحانيت در فرايند انقلاب اسلامي ايران، پژوهشگر: مهدي حيدري خراجي، پژوهشكده امام خميني و انقلاب اسلامي، زمستان 1386.
در اين پاياننامه، پژوهشگر در بخش اول به بحث پيرامون كليات تحقيق و مباحثنظري ميپردازد و ضمن اشاره به مطالعاتي كه در رابطه با انديشه فقهي و سياسي روحانيت صورت گرفته، به تحليل مؤلفههاي گفتمان از ديدگاه نظريهپردازان آن همچون فوكو، ميشل پشتو، مك دانل، روبرت وسنوو تئون ون دايك پرداخته و در ادامه مؤلفههاي مد نظر در اين پژوهش جهت بازشناسي گفتمان روحانيت را بيان ميكند. در بخش دوم، پژوهشگر به بازشناسي پسيني گفتمان روحانيت در فرايند انقلاب سلامي ايران پرداخته و گفتمان اسلام را به چهار دسته گفتمان اسلام تطبيقگرا، مسالمتگرا، اصلاحگرا و بالاخره گفتمان اسلام تحولخواه (اسلام انقلابي) تقسيم مينمايد و سوالاتي كه پژوهشگر در پاياننامه خود مطرح ميكند عبارتاند از:1-گفتمانهايي كه طيّ فرايند انقلاب ايران توسط روحانيون توليد شده است در چند دسته جاي ميگيرد؟ 2-گفتمانهاي روحانيت در فرايند انقلاب از چه مؤلفهها و ويژگيهايي برخوردار بودند؟
هر چند در اين پاياننامه پژوهشگر ضمن توصيف گفتمانهاي شکل گرفته توسط روحانيت، به تقسيمبندي طيفهاي مختلف روحانيت در باب گفتمان اشاره نموده است اما، ساير گفتمانهاي قابل بررسي در پژوهش حاضر و علل و عوامل شكلگيري آن را مورد تحليل قرار نداده است. همچنين در بحث چارچوب نظري نيز اشارهاي به نظريات گفتماني لاكلاو و موفه نشده است.
6- پايان نامه: بررسي ريشههاي گفتمان علماي نوانديش در عصر انقلاب اسلامي، پژوهشگر: عليالنقي عابدي، پژوهشكده امام خميني(ره) و انقلاب اسلامي شهريور ماه 1387.
در اين پايان نامه، پژوهشگر پس از بررسي ادبيات جريان نوانديشي ديني درايران معاصر، به چارچوب نظري تحقيق پرداخته است و پس از بيان كليات تحقيق مربوط به ادبيات نظري كلاسيك در مورد فرهنگ، به عنوان امري ملموس و عيني، تلاش نموده تا بحران اخلاقي به وجود آمده در عصر انقلاب را با بررسي سير تاريخي ورود انديشههاي غربي به ايران و تقابل اين انديشهها با رمزگان ديني- فرهنگي جامعه ايران نشان دهد و سپس به شرايط ظهور و بروز اين گفتمان در عصر انقلاب پرداخته است. از اينرو، پژوهشگر با پايبندي به الزامات روش نمونه پژوهشي و نيز بهرهگيري از تئوريهاي وسنو و كالينز در باب شرايط توليد ايده به سراغ شرايط اجتماعي- سياسي و اقتصادي ايران دهههاي منتهي به انقلاب سال 1357 ايران رفته است. بر اساس يافتههاي اين پژوهش، تغيير در شرايط محيطي مانند شكلگيري دولت مدرن، مدرنزاسيون، ظهور طبقات جديد، تضعيف روحانيت سنتي، پيدايش موقعيتها و زمينههاي نهادي مانند دانشگاهها و مراكز فرهنگي و … و نيز وجود گروههاي مختلف فكري و به عبارتي پلوراليسم گفتماني در توليد، انتخاب و نهادينه شدن گفتمان علماي نوانديش نقش موثري داشتهاند.
هدف اصلي در اين پاياننامه بررسي گفتمانهاي علماي نوانديش در اوايل دهههاي 40 تا اواخر دههي 50 بوده است كه سوالات اصلي آن عبارتند از: كدام شرايط تاريخي (سياسي، اجتماعي و اقتصادي) زمينهساز شكلگيري گفتمان اسلام علماي نوانديش در ايران عصر انقلاب بوده است؟ چه عواملي، منابع و فضاي اجتماعي لازم را براي رشد گفتمان اسلام علماي نوانديش در ايران عصر انقلاب اسلامي فراهم آورده است؟
اگر چه نويسنده در پژوهش حاضر به گروههاي فكري مختلف از جمله گفتمان ماركسيستي، گفتمان مليگرا، سازمانهاي چريكي خلق، گفتمان روشنفكران مذهبي غير روحاني (گفتمان هاي رقيب) و توليد گفتمان علماي نوانديش پرداخته ولي تنها انديشههاي نظريهپردان و متفكران آن را در قالب گفتمان مورد بررسي قرار داده و به علل ظهور وگسترش اين گفتمانها اشارهايي نكرده است. محقق تلاش نموده است بر خلاف پژوهش حاضر گفتمان مذكور را در چارچوب نظريه لاكلا و موفه مورد تبيين قرار دهد.
7- پاياننامه: سير انديشه روشنفكري در ايران (1320-1357)، مريم شيپيري، دانشگاه تهران؛ ايران، مهرماه 1381.
هدف از نوشتن پايان نامه مذكور، بررسي علل شكست و به حاشيه رانده شدن روشنفكران ايران در دوران حكومت محمدرضا پهلوي است كه بر سير سه انديشه رايج اين دوره يعني انديشه چپ، انديشه ملي و انديشه اسلامي متمركز شده است.
پژوهش حاضر در پي پاسخ گويي به سوالات ذيل مي باشد:
1- علل سرخوردگي و ناکارآمدي روشنفکران چيست ؟
2- عدم انسجام دروني، وحدت فکري و ناهماهنگي روشنفکران در ناکارآمدي آنان چه تاثيري داشته است؟
3- آيا علل حاشيهنشيني روشنفکران، سياسي بودن آنهاست؟
4- گرايش روشنفکران به انديشه چپ در اين ناکامي چه تاثيري داشته است؟
پژوهشگر ضمن بررسي سير انديشههاي روشنفکري غرب و تاثير آن بر روي روشنفکري ايراني، سير انديشهي روشنفکري طي سالهاي 1320-1332،1332-1342- 1342-1357 را مورد ارزشيابي قرار ميدهد و نقش روشنفکران مذهبي را در انقلاب اسلامي بررسي ميکند از اين رو به کارکرد روشنفکران ملي- مذهبي و نقش و نفوذي که در بين جوانان در جريان روشنفکري داشتهاند پرداخته شده است.
8- class,politics and Ideoligy in Iranian revolution Intvoduetoin theories of Revoluthion, Mansoor moade,(1993). (new yoyk:clumbia univer sity press.
معدل در کتاب خود تحت عنوان “طبقه، سياست، ايدئولوژي در انقلاب اسلامي” روايت ويژهيي از انقلاب ارائه ميدهد. که در آن بر عنصر ايدئولوژي به عنوان محور تشکيل دهنده انقلاب تاکيد شده است. وي با رويکردي جامعه شناختي و با اتکا به تبيينهاي ساختاري- علي به مساله علل، عوامل و چگونگي ايجاد بحران انقلاب در ايران ميپردازد. نويسنده با طرح اين سؤال که اگر ايران پيش از انقلاب اسلامي اصولا درگير بحران اقتصادي يا سياسي عمدهاي نبوده است، چرا و چگونه انقلاب ايران رخ داده است؟ لذا با طرح اين سؤال فرضيه خود را مطرح مينمايد و با اشاره به اين مطلب که گرچه مشکلات اقتصادي و نارضايتيهاي اجتماعي در جامعه ايران بيش از انقلاب وجود داشت ولي هيچ کدام از آنها پيدايش بحران انقلاب اواخر دههي 1350 را توجيه نمي کند بلکه بحران انقلابي هنگامي رخ داد که در اواخر دههي 1350 گروههاي ناراضي در قالب گفتمان انقلابي شيعي تبديل به گفتمان مسلّط شدند.
آنچه که بيشتر مد نظر ماست و معدل نيز در بخش اول کتاب خود به آن اشاره ميکند: ارائه نظريههاي مختلف در باب انقلاب، به بررسي علل شکست گفتمانهاي مخالف سلطنت (مارکسيسم و ليبراليسم مليگرا) و ظهور گفتمان جديدي به نام گفتمان انقلاب شيعي ميپردازد. نويسنده معتقد است که کودتاي 1952به عمر گفتمان ملي گرا- ليبرال پايان داد و با توجه به ضعف گفتمان مارکسيستي، يک دوره خلا گفتماني (مخالف) در ايران آغاز شد، زيرا گفتمانِ مخالف در آن دوره بر مفاهيمي چون مليگرايي، سکولاريزم و اتخاذ شيوههاي غربي زندگي تاکيد ميکرد که اين مفاهيم بهنحوي در ايدئولوژي دوات شاه تبليغ ميشدند. که اين خلأ ، با اعمال سياستهاي شاه باعث گرديد تا ايدئولوژي جديدي به نام گفتمان انقلابي شيعي به عنوان گفتمان مسلط سر برآورد.
تفاوت اين کتاب نسبت به پژوهش حاضر اين است که نويسنده با رويکردي جامعه شناختي و با روشي ساختاري به تبيين علل وقوع انقلاب ميپردازد. اما پژوهش حاضر ميکوشد با رويکردي تبيني، با روش تحليل گفتماني علل ظهور و گسترش گفتمانهاي ديني دههي 40 و50 را مورد واکاوي قرار دهد.
9-Revoluthom in Iran: the Roots g Turmo, Mehran kamrava, london an
