
میدهند.
با وجود دریافت شهریه از دانشجویان داخلی، این دانشگاه، بسته پشتیبانی مالی بسیار انعطافپذیری را برای دانشجویان دوره کارشناسی بومی تمام وقت ارائه کرده است تا از این طریق، علاوه بر کاهش فشارهای مالی بر دانشجویان در حال تحصیل، آنان را برای تحصیل در این دانشگاه ترغیب نماید. این بسته شامل معافیت در هزینهها، پرداخت پول نقد و چشمپوشی از برخی هزینههای اقامتی است که به دانشجویان مشمول ارائه میشود(قافله باشی، 1393).
نمونه دیگر، دانشگاه ادینبرو واقع در بخش اسکاتلندی بریتانیا است. این دانشگاه نیز از جمله برترین دانشگاههای جهان محسوب میشود. براساس آمارهای رسمی منتشر شده، در سال ۲۰۱۳ نزدیک به ۹۳ میلیون پوند از دانشجویان ساکن در خارج از اتحادیه اروپا توسط دانشگاه ادینبرو دریافت شده در حالی که شهریه دانشجویان بریتانیایی نزدیک به ۳۱ میلیون پوند بوده است. این تفاوت معنادار (با وجود اینکه تنها حدود یکسوم دانشجویان این دانشگاه را دانشجویان ساکن در خارج از اتحادیه اروپا تشکیل میدهند) نشان میدهد که این دانشگاه سیاستهای تعیین شدهای را برای جذب دانشجویان از کشورهای دیگر و استفاده از شهریه دریافتی از آنها دارد. به این ترتیب، بخش قابل توجهی از دانشجویان این دانشگاهها را دانشجویان خارجی تشکیل میدهند(قافله باشی، 1393).
جدول 2-1: تعداد دانشجویان خارجی در برخی دانشگاههای دنیا
تعداد کل دانشجویان
تعداد دانشجویان خارجی
نام دانشگاه
11000
3000
ام. آی. تی
21000
4500
هاروارد
28000
3000
توکیو
40000
10000
ملبورن
25000
5000
زوریخ
32000
12000
ادینبرو
اما دریافت شهریههای تحصیلی تنها دلیل جذب گسترده دانشجویان خارجی توسط دانشگاههای معتبر جهان نیست. بلکه پای دلایل مهم دیگری هم در میان است:
➢ در صورت جذب دانشجویان باکیفت خارجی، میتوان به مهاجرت نخبگان جوامع مختلف به کشور و استفاده از آنان در فرایند پیشرفت امیدوار بود.
➢ آموزش و پرورش ذهنی و فکری دانشجویان خارجی و تعامل با آنها، میتواند باعث اثرگذاری در آنان به عنوان مدیران، متخصصان، کارآفرینان و پژوهشگران آتی جوامع و در نتیجه اثرگذاری بر جامعه متبوع آنان باشد (لذا بیهوده نیست که کشورهایی چون آمریکا و انگلستان دارای مدافعان و سمپاتهایی در سطح حاکمان کشورهای دیگر هستند).
➢ سهم بالای دانشجویان خارجی در دانشگاه افزایش اعتبار بینالمللی آن را به دنبال دارد.
به این ترتیب، در جذب دانشجویان خارجی نیز نباید صرفاً کسب درآمدهای زودگذر را هدف قرار داد و از وجوه اصلی و آیندهنگرانه این اقدام غافل ماند. اهمیت جذب دانشجویان خارجی برای کشورهای مدعی قدرت به حدی است که باعث به وجود آمدن فرایند بولونیا65 در کشورهای اروپایی شده است(قافله باشی، 1393).
با این حال با وجود شرایط مساعد کشور در نزدیکی فرهنگی و پیشتازی علمی در کشورهای منطقه، تعداد دانشجویان خارجی محصل در کشور بسیار ناچیز است و از آن ناچیزتر، تعداد دانشجویان با کیفیت و با استعداد خارجی است. در یکی از بهترین دانشگاههای فنی مهندسی کشور، تعداد دانشجویان خارجی محصل کمتر از ۵۰ نفر است! در واقع اگر نظام آموزش عالی را به نظام ورزشی یک کشور تشبیه کنیم و در این میان دانشگاهها را تیمهای مختلف یک لیگ فوتبال در نظر بگیریم، میتوان تفاوت تیمهایی چون رئال مادرید و بارسلونا را با تیمهایی چون استقلال و پرسپولیس در جذب بازیکنان (بخوانید دانشجویان) خارجی دید(عبدی، 1393).
اما آیا دانشگاههای کشور ما نیز میتوانند به مانند دانشگاههای بزرگی چون امآیتی، توکیو و ملبورن علاوه بر جذب استعدادهای برتر، از آنان (و یا نهادهای پشتیبان آنها) شهریه سنگین نیز دریافت کنند؟ طبیعتاً پاسخ خیر است. چرا که با وجود انبوهی از دانشگاههای مطرح، استعدادهای برتر تمایلی به تحصیل در دانشگاههای ایران نخواهند داشت(عبدی، 1393).
در یک جمعبندی میتوان گفت:
دانشگاههای مطرح جهان اهمیت بسیاری برای جذب دانشجویان مستعد خارجی قائل هستند. لذا اقدامات زیادی را برای فرهم آوری شرایط جذب مانند ایجاد شرایط مناسب رفاهی و اقامتی در نظر میگیرند. برای نمونه دانشگاه ادینبرو طرحی را با عنوان MOOC 66 پیاده کرده است. در این روش دانشگاه ادینبرو به عنوان اولین دانشگاه بریتانیایی با همکاری یک نهاد مستقر در آمریکا، دروه آنلاین آموزشی گستردهای را برگزار کرد که در آن ۳۰۰ هزار نفر از ۲۰۰ کشور دنیا شرکت کردند. این برنامهها به طور رایگان، برنامههای آموزشی کوتاه مدتی را شامل میشده است. دانشجویانی که در این برنامهها شرکت میکنند، در واقع عضو جامعه مجازی حامی دانشگاه میشوند که به نوبه خود سبب جمع کردن دانشجویان و کشاندن آنان به ادینبرو از سراسر جهان میگردند(قافله باشی، 1393).
این دانشگاه از محدودیتهای تحصیلی برای دانشجویان در سایر کشورها نیز استفاده کرده و نسبت به جذب آنان اقدام میکند. همچنین جذب دانشجویان از کشورهای کمتر توسعه یافته و فقیر در دستور کار این دانشگاه قرار دارد. این اقدام میتواند ابزاری مناسب برای جذب سرمایه از سازمانهای بینالمللی باشد.
دانشگاههای ایران نیز میتوانند سازوکارهایی چون افزایش تعامل با دانشگاههای منطقهای و بینالمللی برای تبادل استاد و دانشجو، تعامل با جامعهالمصطفی (بهعنوان الگویی موفق در جذب محصلین خارجی) جهت جذب دانشجویان خارجی و ارائه دورههای کوتاه مدت برای آشنایی با شرایط تحصیل در ایران را در دستور کار خود قرار دهند. همچنین با توجه به مشکلاتی از قبیل محدودیت تحصیل با حجاب در دانشگاههای برخی کشورها، میتوان دانشجویانی از این کشورها را به صورت شهریهای و یا بورسیه جذب نمود(قافله باشی، 1393).
در این میان نکته قابل توجه این است که شرایط کشورهایی چون آمریکا، کانادا، انگلستان، فرانسه و ژاپن در جذب دانشجویان خارجی متفاوت از شرایط ایران است. لذا آنان میتوانند علاوه بر جذب دانشجویان کیفی، هم به کسب درآمدهای کوتاه مدت از آنان بپردازند (چه با هزینه شخصی افراد، چه با هزینه دولتهای متبوع افراد و چه با حمایت مالی سازمانهای بینالمللی) و هم از مزایای بلندمدت جذب این دانشجویان (مانند مهاجرت استعدادهای برتر سایر جوامع و یا وابستهسازی فکری آنان به خود) استفاده نمایند. اما در ایران ـ به مانند آغاز هر تجربه جدید ـ لازم است با کاهش میل به تحقق اهداف کوتاه مدت، جریان ورود دانشجویان با کیفیت خارجی آغاز شود. اهمیت تذکر این مسأله از آنجا است که دولتها نیت و قصد (فراتر از برنامه!) چندانی برای قبول هزینههای انتقال این استعدادهای برتر و مروجین آینده انقلاب اسلامی در دیگر کشورها نداشتهاند و لذا در حال حاضر دانشگاههای مختلف کشور به دنبال جذب این دانشجویان عمدتاً با نیت کسب درآمد هستند(عبدی، 1393).
یکی از مهمترین اهداف وزارت علوم در زمینه پذیرش دانشجویان خارجی ترویج فرهنگ و زبان فارسی است؛ چرا که دانشجویان خارجی برای تحصیل در ایران، باید زبان فارسی را فرا بگیرند. و این امر به نوبه خود باعث آشنایی با فرهنگ و رسوم و توانمندیهای کشور ایران میشود. بنابراین هنگامی که این افراد به کشور خود بازمیگردند به صورت غیر مستقیم سفیر فرهنگی ایران در کشورهای خود میشوند(عبدی، 1393).
اعمال سیاستهایی از سوی وزارت علوم برای جذب دانشجویان خارجی در حالی است که عمده دانشجویانی که برای ادامه تحصیل وارد کشور میشوند از کشورهایی نظیر عراق و افغانستان هستند که معمولاً دانشگاههای باکیفیتی در کشورهای خود ندارند. به طوریکه تحصیل در دانشگاه های ایران با استقبال جوانان این کشور همراه شده است. این استقبال به دلیل وجود تنها 15 دانشگاه، غیرفعال بودن بسیاری از رشتههای تحصیلی و همسایگی ایران با افغانستان است(ایسنا، 1394).
دانشجویان غیرایرانی از 103 ملیت و بیشتر از کشورهای حاشیه ایران و همینطور کشورهای آفریقایی مانند سنگال، سودان، نیجریه، و دانشجویانی از آرژانتین، مکزیک، لهستان، روسیه، بوسنی و… هستند. 50 درصد این دانشجویان در مقطع کارشناسی و 50 درصد باقیمانده در مقطع تحصیلات تکمیلی در حال تحصیل هستند. از این مجموعه نیمی از آنها در رشتههای علوم انسانی، 30 درصد در رشتههای فنی و 17 درصد در رشتههای علوم پزشکی و 3 درصد در رشتههای هنر تحصیل میکنند(ایسنا، 1394).
در این راستا از جمله برنامههای وزارت علوم برای معرفی دانشگاههای کشور به دانشجویان غیرایرانی مخصوصاً کشورهای اروپایی و آمریکایی، طراحی سایتی است تا دانشگاههای برتر کشور در این سایت به سه زبان فارسی، انگلیسی و عربی به معرفی توانمندیها، امکانات آموزشی، امکانات رفاهی، معرفی رشتهها و مقاطعی که در آن قادر به پذیرش دانشجو هستند بپردازند(ایسنا، 1394).
زیرا با توجه به تحقیقات صورت گرفته، یکی از ضعفهای دانشگاههای کشور در این زمینه کمبود اطلاعرسانی بوده، و رایزنیهای علمی در این زمینه کم بوده و در حال حاضر سازمان امور دانشجویان در حال تهیه برنامههایی گسترده به منظور رایزنی در این زمینه است(ایسنا، 1394).
طبق آخرین آمار حدود 19 هزار و 800 چیزی حدود 20 هزار دانشجوی خارجی در دانشگاههای ایران تحصیل میکنند. که از این میان سه هزار و 120 نفر با هزینه شخصی در ایران تحصیل میکنند و سیاست وزارت علوم تقویت این بخش است، زیرا علاوه بر درآمد زایی نشان دهنده توانمندی کشور است(ایسنا، 1394).
2-6 فرضیهها
ناپیر و آلبرت سه جنبه برای تفکر استراتژیک قائل هستند:
الف)گستردگی حوزه مورد توجه فرد به هنگام تفکر در خصوص مسائل سازمانی
ب) افق زمانی در تصمیمات
پ) افراد کلیدی که در سازمان از قابلیت تفکر استراتژیک بهرهمند هستند و همچنین میزان استفاده آنها از سیستمهای رسمی برنامهریزی(ناپیر، 1990).
گراتس معتقد است که عناصر تفکر در سمت راست مغز، از جمله خلاقیت، جستجوگری و کارآفرینی، اجزاء طراحی استراتژی و یا به عبارتی تفکر استراتژیک هستند(گراتز، 2002).
آکور و انگلیست در تحقیق خود تفکر استراتژیک را با استفاده از عناصری چون آگاهی نسبت به صنعت و رقبا، نقد خود، آگاهی نسبت به مشکلات اصلی شرکت و یادگیری از تجربیات گذشته تعریف میکنند(آکور و همکاران، 2006).
محققان مذکور همگی تفکر استراتژیک و عناصر آن را در سطح فردی مطالعه نمودهاند، اما گروهی دیگر از محققان در کنار عناصر سطح فردی بستر و محیط سازمان را نیز مورد توجه قرار دادهاند. اگرچه گروه اخیر نیز بیشتر بر عناصر سطح فردی تأکید داشتهاند.
به عنوان مثال جین لیدکا استاد دانشگاه داردن در زمینه استراتژی، در سال 1999 الگویی برای تفکر استراتژیک پیشنهاد کرد که به صورت گستردهای مورد پذیرش و استفاده قرار گرفت. او در این الگو برای تفکر استراتژیک پنج عامل اساسی را مطرح میسازد(غفاریان و احمدی، 1381). این عوامل عبارتند از دیدگاه سیستمی، تمرکز بر قصد و نیت استراتژیک، فرصت طلبی هوشمندانه، تفکر در طول زمان و تفکر فرضیه محور. او همچنین اشاره میکند اگرچه تفکر استراتژیک از افراد آغاز میشود اما افراد به این منظور نیازمند بهرهمندی از بستر سازمانی حامی تفکر و گفتمان استراتژیک در فضای سازمان هستند(لیدکا، 1998).
2-6-1 تفکر استراتژیک در سطح فردی
ایجاد یک چشمانداز واقعی و قراردادن آن در شالوده سازمان باید چاشنی اصلی کار روزانه کسانی باشد که به طور استراتژیک فکر میکنند. چشماندازی که درسراسر سازمان تسهیم میشود، تعهد را به جای اعتراض و شکایت پرورش میدهد و درک مشترکی ایجاد میکند که در دل و جان کل سازمان نفوذ پیدا میکند. به تصورات افراد الهام میبخشد و جوی به وجود میآورد که در آن افراد از تخصص و استعداد خود حداکثر استفاده را میکنند(آقازاده، 1383).
عناصر تفکر استراتژیک در بعد فردی، از نگاه لیدکا:
1- دیدگاه سیستمی: بنابر نظر لیدکا یک متفکر استراتژیک میبایستی یک مدل ذهنی از تمام سیستم مولد ارزش، از
