
آن یک هنجار رفتاری تلقی شده سعی در پیش بینی تغییرات محیطی دارد. عنوان پژوهش حاضر”تاثیر رهبری تحول آفرین بر بهبود مزیت رقابتی شرکت همراه اول در مقایسه با شرکت ایرانسل” است.علاوه بر این، تاثیر مثبت و معنادار کارایی هزینه، ارائه انعطاف پذیر خدمات، ارائه خدمات با کیفیت، زمان مناسب ارائه خدمات بر بهبود مزیت رقابتی مورد آزمون قرار خواهد گرفت. ابزار اصلی گردآوری اطلاعات در این تحقیق پرسشنامه میباشد.جامعه آماری از مدیران و مسئولان و مشتریان شرکت های ذکر شده تشکیل شده بود.روش مورد استفاده برای گردآوری اطلاعات از مشتریان، روش نمونه گیری تصادفی ساده است.درنتیجه حجم نمونه بدست آمده برای مشتریان، 171 نفر می باشد.روش مورد استفاده برای گردآوری اطلاعات از مدیران و مسئولان دو شرکت با توجه به محدود بودن تعداد آنها، سرشماری می باشد.در مجموع تعداد 250 پرسش نامه برای کفایت گردآوری شد. ضریب پایایی کلی برای پرسشنامه مقدار 884/0 به دست آمد که نشان از پایا بودن ابزار تحقیق دارد. برای تجزیه و تحلیل دادهها نیز از روش مدلیابی معادلات ساختاری و نرمافزار AMOS Grapic استفاده کردیم و پس از انجام تحلیل عاملی برای هر متغیر مکنون به بررسی معنیداری بارهای عاملی پرداختیم. نتایج تحقیق نشان داد رهبری تحولآفرین بر بهبود مزیت رقابتی تاثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین نتایج نشان داد که کارایی هزینه تاثیر مثبت و معناداری بر بهبود مزیت رقابتی دارد، نتایج نشان داد ارائه انعطاف پذیر خدمات تاثیر مثبت و معناداری بر بهبود مزیت رقابتی دارد ، نتایج نشان داد ارائه با کیفیت خدمات تاثیر مثبت و معناداری بر بهبود مزیت رقابتی دارد . تاثیر متغیر موقعیت (زمان) ارائه خدمات بر بهبود مزیت رقابتی باتوجه به اطلاعات جمعآوری شده، معنادار شناخته نشد.
کلمات کلیدی : رهبری تحولآفرین، بهبود مزیت رقابتی، کارایی هزینه، ارائه انعطاف پذیر خدمات، ارائه خدمات با کیفیت، زمان مناسب ارائه خدمات.
1-1مقدمه
رقابتپذیري فرایندي است که هر نهادي میکوشد تا از این طریق بهتر از دیگري عمل کرده، از وي پیشی گیرد. کسب توانمنديهاي رقابتی در جهان امروز به یکی از چالشها ي اساسی کشورهاي مختلف در سطح بین المللی تبدیل شده است(زرآبادی پور و دیگران، 1384).
مزيت رقابتي1 را مي توان ارزشي دانست كه شركت براي مشتري فراهم مي كند و مشتري به دليل اين ارزش آفريني به شركت وفادار مي ماند. در واقع ارزش آفريني شركت براي مشتري سبب مي شود مشتري از بين رقبا شركتي را انتخاب كند كه ارزش بيشتري براي او فراهم كرده است (رمضانیان و دیگران، 1393).
براي دستیابی به مزیت رقابتی، یک سازمان سازمان باید هم به موقعیت خارجی خود توجه کند و هم توانمنديهاي داخلی را مورد توجه قرار دهد (سدري و لیز2، 2001).
تاکید بر مدیریت و رهبری توجه اکثر سازمان های خواهان تحول را به خود جلب نموده است. نقش موثر مدیران و رهبران در تغییر و تحولات بنیادی در سازمان انکار ناپذیر است.رهبران از طریق یک فرآیند نفوذ اجتماعی، فرهنگ سازی نموده و با اثرگذاری بر کارکنان، آنان را به سمت تحقق اهداف متعالی و کسب مزایای رقابتی در اقتصاد دانش محور هدایت می کنند (خیراندیش و کاملی، 1390).
از آنجا که موفقیت هر سازمانی منوط به هدایت ورهبری همگام با پویایی وانعطاف پذیری سازمانی است و ازسویی دیگر بالا بودن سطح انتظارات وتوقعات مشتریان سازمانها وتغییرات شتابنده،نقش رهبران تحول آفرین درسازمانها را از موقعیت ممتازی برخوردار کرده است (عربیون و دیگران، 1392).
در این پایان نامه سعی میکنیم تا با استفاده از بررسی ادبیات تحقیق و معرفی سبک” رهبری تحول آفرین3″ به شناخت تاثیر مثبت و معنادار آن بر بهبود مزیت رقابتی بپردازیم. در همین راستا در این فصل به بیان کلیات تحقیق میپردازیم. پس از بیان مقدمه به مساله اساسی تحقیق میپردازیم و اهمیت موضوع تحقیق را بیان میکنیم . در ادامه مطالب به اهداف و فرضیات تحقیق اشاره میکنیم و نحوه تاثیر متغیرهای تحقیق بر متغیر وابسته را با استفاده از یک مدل مفهومی ترسیم خواهیم کرد.
1-2 بيان مسأله اساسي تحقيق
تحولات فن آوري، تغيير در نيازهاي مشتريان و جهاني شدن سه عامل اصلي پويايي در محيط هستند كه امروزه سازمانها را براي دستيابي به آرمانها و اهداف استراتژيك خود به جنب و جوش و تكافو واداشته است. كاربست فن آوري جديد براي پيشبرد فعاليتها و عمليات سازمان در دنياي تجارت جهاني و رقابت بين المللي و تامين خواسته هاي مشتريان و توجه به ارزشهاي مورد انتظار آنها امري مسلم و اجتناب ناپذير است. چرا كه حداكثر كردن ثروت سهامداران و در ادبيات جديد، خلق ارزش براي صاحبان سهام در گرو ايجاد ارزش براي خريداران كالا و دريافت كنندگان خدمات است . به واقع مي توان گفت كه مشتريان صاحبان اصلي حركت و حيات يك بنگاه انتفاعي را تشكيل مي دهد. بنابراين با آغاز دوره جديد در تجارت داخلي و با گسترش آن در سطح جهاني، شركتي برنده مسابقه است كه تداوم فعاليت سازمان را در سه مؤلفه مثلث بقا يعني بهاي تمام شده، كيفيت و زمان، با هدف ايجاد ارزش براي مشتريان جستجو نمايد . و با مديريت اقتضايي حداقل در يكي از آنها به يك مزيت رقابتي دست يابد (گرگانلی دوجی و فاضلی، 1388).
در شرایط امروزي که سازمانها با محیط رقابتی جهانی مواجهند، همواره نیاز به تغییرات ریشه اي و خلاقیتهاي کاري احساس میشود. نیروي رقابتی جهانی، سازمانهاي امروزي را مجبور میکند که بعد از دهها سال ادامه روشها و رویههاي کاري ثابت خود، روشهاي کاري جدیدي را در پیش گیرند، به گونه اي که دیگر، سازمانها داراي ثبات کاري نبوده و از نوعی ثبات نسبی برخوردارند و برای این که از قافله عقب نیافتند، اکثر این سازمان ها از مهارت های مدیریتی تغییر بهره می گیرند و با شجاعت و جسارت خاصی سعی در ایجاد تغییرات بنیادی در درون سازمان دارند (جیجسل4 و دیگران، 2003).
سازمان ها باید به گونه ای باشند که سریعاً در مقابل تهدیدات محیطی و بهره گیری از فرصت های موجود از خود واکنش نشان داده و به عبارتی از ساختار و تشکیلات چابکی برخوردار باشند . این امر مستلزم ایجاد تغییرات سریع و بنیادی در سازمان ها می باشد. از طرفی دیگر باید محیط داخلی سازمان به گونه ای باشد که کارکنان از علت و روند اجرای تغییرات آگاهی کاملی داشته باشند تا از انگیزه کافی برخوردار گردند . در چنین اوضاعی نقش رهبران تحول آفرین پُررنگ تر خواهد شد (امیرکبیری و دیگران، 1385).
با توجه به رقابت بالا میان اپراتورهای تلفن همراه و هزینههایی که در به کارگیری روشهای جذب مشتری به صورت آشکار و غیرآشکار بر شرکت تحمیل میشود، لزوم توجه به کسب و بهبود مزیت رقابتی با توجه به شرایط خاص اپراتورها، برای آنها ضروری میباشد. هدف اصلی این تحقیق نیز شناخت تأثیر مثبت و معنادار رهبری تحول آفرین بر بهبود مزیت رقابتی میباشد.
در این تحقیق تلاش خواهد شد تا با به کارگیری تئوریها و ادبیات موجود به دنبال پاسخ به این سئوال باشیم که رهبران تحولآفرین میتوانند قدرت رقابتپذیری سازمان خود را افزایش دهند؟
1-3 اهمیت و ضرورت انجام تحقيق
توسعههاي اخیر در نظریههاي رهبري، از نظریههاي رهبري کاریزماتیک5 که رهبر را موجودي غیر معمولی فرض می کرد و پیروان را وابسته به رهبري میدانست به سمت تئوريهاي نئوکاریزماتیک و رهبري تحول آفرین که به توسعه و توانمندسازي پیروان جهت عملکرد مستقل توجه میکنند، انتقال یافته است (عابدی جعفری و آغاز، 1387).
تفکر سنتی در اقتصاد که مبتنی بر اندازهگیری منابع و داراییهای مشهود مادی بود امروزه جای خود را به ارزشآفرینی ناشی از داراییهای نامشهود داده است. در اواسط قرن 20 اقتصاد دانان مالی تلاش کردند تا توجه شرکتها را به رویکرد جدیدی در کسب و کار جلب کنند. این رویکرد مبتنی بر این تفکر بود که هر سازمانی تواناییها، امتیازات و منابع غیرمادی منحصر به فرد و متمایزی از سایر سازمانها دارد که منشأ خلق ارزش و ثروت است. از این رو لازم است همه منابع و ظرفیتهای سازمانی و داراییهای برون ترازنامهای شناسایی و اندازهگیری شوند (سیسارامان و دیگران6، 2002).
قرن جديد امواج تازه اي از تغيير را با خود به همراه آورده است. محيط پيرامون سازمان ها پوياتر از قبل شده و باعث گرديده تا سازمان ها در پي يافتن پاسخ هايي براي اين پويايي ها باشند براي موفقيت و حتي بقا در چنين محيطي ضروري است. سازمان ها به سمت انعطاف پذيري، پويايي و تحول حركت نموده و از سكون به پرهيز مي كند. بدين جهت است كه بحث مديريت تغيير در سازمان ها اهميتي بيش از پيش يافته است. در اين رابطه موضوع رهبري و به عبارتي ديگر رهبري تغيير نقش قابل ملاحظه اي ايفا مي كند. اهميت رهبري در فرايند مديريت تغيير به اين دليل است كه تغيير مستلزم ايجاد و نهادينه سازي سيستم ها و رونده اي جديدي است و اين امر بدون رهبري موثر امكان پذير نخواهد بود؛ بنابراين مديريت تغيير و پياده سازي آن وابسته به رهبري مي باشد. در حقيقت، جرياني گسترده از تغييرات و تحولات از اواخر قرن بيستم آغاز شده است كه پايه هاي پارادايم هاي سنتي و نيوتني را در همه حوزه ها و به ويژه در اقتصاد، مديريت و كسب و كار به شدت سست كرده است. در پارادايم هاي جديد به جاي تأكيد بر مدل سنتي فرماندهي و كنترل بر استفاده از تيم هاي كاري مشاركتي، يادگيري مستمر، خود كنترلي، تحول آفريني، يكپارچگي زندگي كاري و معنوي، و غيره تأكيد مي شود. مفاهيمي همچون رهبري تحول آفرين نيز در راستاي همين حركت به سمت پارادايم هاي منعطف تر در سال هاي اخير مطرح شده است.در واقع، سازمان هاي امروزي نمي توانند روند و سرعت تغييرات را متوقف سازند، بلكه تنها مي توانند ترديدها، نوسانات و بي ثباتي ها را به فرصت هايي براي آموختن، تطابق و هم خواني مطلوب تبديل كنند.جهت مقابله با اين محيط نامطمئن و تغييرات مستمر، نياز به افرادي در نقش رهبر به شدت احساس مي شود.بديهي است كه رهبري سنتي در هزاره سوم ادامه حيات نخواهد يافت و جهان نيازمند رهبراني تحول گرا خواهد بود (ضیائی و نرگسیان، 1389).
شرکت های همراه اول و ایرانسل نيز از اين قاعده مستثني نيستند. با اين مقدمه ميتوان ادعا كرد كه به کارگیری و استفاده از شیوههای جدید مدیریتی در این تحقیق با تأکید بر رهبری تحولآفرین بر بهبود مزیت رقابتی شرکتها ميتواند سياستگذاران را در تدوين استراتژيهاي توسعه سازمانی و تكنولوژيكي پويا ياري كند.
1-4 جنبه جديد بودن و نوآوري در تحقيق
بررسی و تأمین رضایت مشتری با در نظر گرفتن خواسته ها و الزامات مشتریان در طراحی و تولید محصولات در بلندمدت می تواند منجر به افزایش وفاداری گردد، عنصری که در شرایط متلاطم اقتصادی و رقابتی امروز کلید حیاتی و مایه نجات سازمان ها به شمار می رود که به نوبه خود می تواند در افزایش سهم و سودآوری سازمان ها نقشی بسزایی داشته باشد (کاوسی و سقایی، 1384).
در این بین شرکتهای خدماتی مانند شرکتهای ایرانسل و همراه اول با درک این موضوع، در پی یافتن شیوههای جدید برای کسب مزیتهای رقابتی هستند. تحقیق حاضر سعی دارد به تعیین تاثیر مثبت و معنادار عامل رهبری تحول آفرین بر بهبود مزیت رقابتی بپردازد. با توجه به اینکه تاکنون تحقیقی با این عنوان در داخل کشور انجام نگرفته است، لذا، شرکتهای مذکور میتوانند از نتایج حاصل از این تحقیق در بخشهای بازاریابی و خدمات خود به منظور ارائه خدمات مناسب در جهت کسب مزیت رقابتی استفاده کنند.
1-5 اهداف تحقيق
1-5-1 هدف اصلی
شناخت تأثیر مثبت و معنادار «رهبری تحولآفرین» بر «بهبود مزیت رقابتی».
1-5-2 اهداف ویژه
شناخت تأثیر مثبت و معنادار «کارایی هزینه» بر «بهبود مزیت رقابتی».
شناخت تأثیر مثبت و معنادار «ارائه انعطاف پذیر خدمات» بر «بهبود مزیت رقابتی».
شناخت تأثیر مثبت و معنادار «ارائه خدمات ب
