
(وحیدا، 1391: 36).
نقش محلات شهری در پاسخ به نیاز ارتباط رودرروی انسانها با یکدیگر بسیار بااهمیت است. ارتباط چهره به چهره از نیازهای مهم انسان اجتماعی است و فقدان چنین ارتباطات بیواسطهای میتواند تبعات منفی زیادی بر سلامت روانی و اجتماعی افراد داشته باشد. بهطور سنتی، فضاهای باز شهری محل چنین ارتباطاتی بودهاند. با پیشرفت سریع ارتباطات در چند دهه گذشته نیاز به رابطه رودررو بهعنوان عاملی کاربردی تقلیل یافته است، ولی نیاز اجتماعی-فرهنگی و روانی به این نوع ارتباط هنوز جایگاه رفیع خود را حفظ کرده است (و خواهد کرد). مفهوم «محل» از همه بهتر با تصور جایگاه مشخص میشود که اطلاق میشود به محیط مادی فعالیت اجتماعی که بهگونهای جغرافیایی مشخص شده باشد. در جوامع پیش از مدرن، مکان و محل غالباً بر هم منطبق بودند، زیرا ابعاد مکانی زندگی اجتماعی برای بیشتر آدمها و از بیشتر جهات، تحت چیرگی حضور یا تحت تسلط فعالیتهای محلی بود. پیدایش مدرنیت با تقویت روابط میان دیگرانِ غایب، بیشازپیش مکان را از محل جدا ساخت؛ این دیگران از جهت محلی از هرگونه موقعیت همکنش رودررو به دورند (گیدنز، 1387: 23). شهر در هرلحظه و زمان كيفيت زندگي خود را وامدار تعامل ميان محيط انساني با ويژگيهاي اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي خاص خود از یکسو و محيط كالبدي به مفهوم فضاي ساختهشده از سوي ديگر است و اين در حالي است كه هردوی اين عرصهها با ارتباطي متقابل، فضاي طبيعي شهر را از طريق تصميمات و دخالتهایی كه در آن به اقتضاي نيازهايشان داشته، دگرگون ساختهاند (فلامکی، 1367: 57).
تردیدي نیست كه كمرنگ شدن ارتباطات دوستانهی همسایگی بهعنوان تضعیف سنتی مطلوب و تخریب یك نهاد اجتماعی با كاركردهاي مثبت و مفید متعدد، براي جامعهی بشري عموماً و در كشور ما بخصوص، امری اجتنابناپذیر است.
این پایاننامه به پنج فصل تقسیم شده است. فصل اول به بیان مسئله مورد تحقیق و اهمیت و ضرورت تحقیق پرداخته شده است. در فصل دوم به بیان پیشینهی تحقیقات انجام شده در داخل و خارج کشور و آوردن نظریات مرتبط و بدست آوردن مدل نظری که از چارچوب نظری گرفته شده است، پرداخته شده است. در فصل سوم تحقیق به بیان روش و ابزار تحقیق، نمونه گیری، روایی و پایایی ابزار تحقیق و تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرهای مورد بررسی، پرداخته شده است. فصل چهارم شامل یافتههای تحقیق است و در فصل پنجم به نتیجهگیری و ارائهی پیشنهادات تحقیق پرداخته شده است.
فصل اول
کلیات
بیان مسئله
هرگاه از مفهوم سلامت2 سخن به میان میآید بیشتر به بعد جسمانی آن توجّه میشود. درحالیکه رشد و تعالی جامعه در گروی تندرستی آن جامعه از ابعاد جسمی، روانی و اجتماعی است. گلداسمیت3 سلامت اجتماعی را «ارزیابی رفتارهای معنیدار مثبت و منفی فرد در ارتباط با دیگران» تعریف مینماید و آن را یکی از اساسیترین شاخصهای سلامت هر کشوری معرفی میکند که منجر به کارا بودن فرد در جامعه میگردد (لارسون، 1993: 285). داشتن تعاملات اجتماعی مثبت و برخورداری فرد از اعتماد اجتماعی، حمایت اجتماعی و شبکه روابط بالا برای داشتن زندگی اجتماعی بهتر، اولین و مهمترین مرحله از سلامت اجتماعی میباشد که متأسفانه توجّه کافی به آن در محیط شهری نشده است. ازآنجاییکه سلامت اجتماعي مفهومی است كه در بستر اجتماع و روابط بين افراد در شبکههای اجتماعي نمود و ظهور پيدا میکند، میتوان گفت كه محیط اجتماعی و فیزیکی سالم و استاندارد محلات در شکلگیری آن میتوانند نقش اساسي ايفا كنند.
در فضاهای شهری با ساختمانهای چندطبقه، فاصلههای زیاد بین ساختمانها و فعالیتها و افرادی که اغلب با یکدیگر بهعنوان یک غریبه رفتار میکنند؛ این شرایط، آنها را بیشتر به اعمال جرم هدایت میکند؛ زیرا احتمال کنترل کمتری از سوی ساکنان بر رفتارهای افراد وجود دارد. همهی این موارد باعث بروز شرایط استرسزا در افراد میشود که آنهم بهنوبهی خود سلامت روانی و اجتماعی را تحت تأثیر قرار میدهد. در چنین فضاهای شهری فقط ساختمانها و ماشینها دیده میشوند، مردم اگر هم باشند بسیار انگشتشمارند، زیرا حرکت پیاده تقریباً غیرممکن بوده و شرایط برای حضور در فضاهای عمومی مجاور ساختمانها بسیار نامطلوب است. فضاهای خارجی، بزرگ و غیرانسانیاند. باوجود فاصلههای زیاد در طرح این فضاها، چیزی برای تجربهی خارجی وجود ندارد و فعالیتهای محدودی هم که به چشم میخورند در فضا و زمان پراکنده گشتهاند. در چنین شرایطی بیشتر شهروندان ترجیح میدهند در داخل خانه و جلوی تلویزیون یا در بالکن و یا در هر فضای خصوصی خارجی اینچنینی، باقی بمانند؛ ولی در فضاهای شهری با ساختمانهای کوتاه و به هم چسبیده، با چیدمانی برای عبور و مرور پیاده و فضاهایی خوب برای حضور فرد در خارج از خانه؛ در خیابانها و در کنار سکونتگاهها، ساختمانهای عمومی، محلهای کار و غیره. در اینجا میتوان ساختمانها، مردم در حال رفتوآمد و مردمی که در فضاهای خارجی در نزدیک ساختمانها میایستند را دید، زیرا در اینجا فضاهای خارجی احساس راحتی به مردم داده و آنها را دعوت به استفاده میکنند. چنین شهری، شهری سرزنده است. شهری که فضاهای داخلی ساختمانهایش با فضاهای خارجی قابلاستفاده تکمیلشدهاند و شهری که فضاهای عمومیاش به مردم اجازه میدهند تا از آنها استفاده کنند.
در شهرهاي سنتي ايران مانند شهر یزد نيز به اعتبار وجود ويژگيهاي كالبدي خاص زمانهشان، وجود همبستگي اجتماعي ميان ساكنان، نوعي حس تعلقخاطر و امنیت را براي اهالي هر محله به همراه داشته كه خود سرچشمهی ايجاد سرمايه اجتماعي موجود در اين محلهها بوده است. وجود اعتماد، همبستگي و روح تعاون و همكاري در ادارهی امور محله ازجمله نشانگرهاي وجود اين ويژگي هستند. در حقيقت، رشد بطئي كالبد محلهها درگذشته، ضمن حفظ ارزشهاي محيط اجتماعي خود، پاسخگوي نيازهاي ساكنان خود نيز بودند. مثل نیاز ارتباط برقرار کردن که آن توسط وجود امکانات ارتباطی، اعم از مسجد، حسینیه، سالنهای ورزشی و غیره میباشد. با گذر زمان، ايجاد گسست در سازمان فضايي محلهها و بهتبع آن از ميان رفتن اعتبار و هويت كالبدي، درنهایت از بين رفتن سازمان اجتماعي موجود در محلههاي شهري را به دنبال داشته است. به دنبال اين مسئله، كاهش كمي و كيفي تعاملات اجتماعي اتفاق افتاد و اين در حالي است كه در مباحث نظري، ميزان و نحوه تعاملات اجتماعي ميان ساكنان، وجود يا عدم وجود سرمايه اجتماعي را رقم میزند. نبود فضاهاي جمعي متناسب با نياز امروز ساكنان، كاهش تعاملات اجتماعي و ارتباطات چهره به چهره را در ميان آنها به دنبال داشت تا آنجا كه ساكنان را نسبت به يكديگر بيگانه ساخت. اين در شرايطي است كه تجربه نشان ميدهد كه بهبود كيفيت محيط فیزیکی و اجتماعی و فضاي پیادهراههای محله، بهگونهای كه شرايط را براي افزايش تعاملات اجتماعي در آن فراهم آورد، ميتواند رنگ تعلق، حس هويت، حس اعتماد و درنتیجهی آن همبستگي اجتماعي را در ميان ساكنان تقويت كنند كه همگي از مؤلفههاي مؤثر در شکلگیری سلامت اجتماعي به شمار میروند.
در این تحقیق، پژوهنده برآن است تا به بررسی و مقایسه دو محله با بافت متفاوت از یکدیگر یعنی محلهی لبخندق با بافت سنتی و محلهی مهرآوران با بافت جدید در شهر یزد بپردازد و میزان سلامت اجتماعی ساکنین این دو بافت را مقایسه نماید. بنابراین به بررسی ساختار محیط اجتماعی و فیزیکی امروز شهر یزد و رابطهی میان این دو محیط و اینکه آیا این عوامل میتوانند بر روی سلامت اجتماعی افراد در دو محیط فیزیکی متفاوت تأثیر بگذارند، پرداخته میشود. ارائه راهکار برای تقویت نقاط مثبت و رفع موانع موجود و بالا بردن سطح سلامت اجتماعی محلات ازجمله نیازهای زندگی در شهر است.
ضرورت و اهمیت تحقیق
زمانی یک شهر را شهر سالم مینامند که دارای شهروندانی سالم باشد. سلامت شهروندان فقط به بُعد جسمانی و روانی آنها خلاصه نمیشود، بلکه طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی در سال 1948 میلادی سلامت، حالت رفاه کامل جسمانی، روانی و اجتماعی است، نه صرفاً فقدان بیماری؛ بنابراین بُعد اجتماعی سلامت دارای اهمیتی خاص میباشد که باید موردتوجه سیاستگذاران حوزه شهری قرار بگیرد. طبق گفتهی اندیشمندان حوزهی روانشناسی و جامعهشناسی مانند کییز، لارسون، جیکوب و غیره، سلامت اجتماعی به روابط بین فرد با دیگران و جامعه ارتباط دارد و کسی که دارای کیفیت بالایی از روابط با دیگران شامل دوستان، همسایگان، آشنایان و … باشد، فردی سالم ازنظر اجتماعی است.
اگر محیط شهری را به دو بُعد فیزیکی و اجتماعی تقسیم کنیم، هر دو دارای اهمیتی خاص برای سلامت اجتماعی شهروندان هستند. ناسالم بودن هر دو محیط منجر به پایین آمدن کیفیت سلامت اجتماعی شهروندان خواهد شد. ازیکطرف وجود خیابانها و کوچههایی که صرفاً برای عبور و مرور خودروها طراحیشده است و اگر هم پیادهرویی وجود داشته باشد، جایگاهی برای گذار موتورسیکلتها و سد معبرهای مغازهها میباشد و پیادهروها دیگر جایگاهی برای مردمی که خواستار پیادهروی در شهر هستند، نیست. از طرف دیگر از بعد اجتماعی آن نگاه کنیم، کم شدن رفتوآمد مردم در کوچه و خیابان و پایین آمدن حضور فیزیکی آنها در فضای شهری باعث مشکلاتی جبرانناپذیر در شهر میشود؛ که یکی از آنها فرصت دادن به کسانی که درصدد به وجود آوردن ناامنی در شهر هستند، میشود و خود باعث احساس ناامنی در مردم میشود و سلسهوار تلفاتی دیگر ازجمله کم شدن علاقه یا دلبستگی آنها به محیطی که زندگی میکنند یا محیط شهری میشود.
طبيعي است که سلامت محيط منحصر به دوري از آلودگیهای محيطي نيست بلکه بسياري از مقولات ديگر چون زيبايي، تناسبات فضايي، تعادل بين محيط طبيعي و محيط مصنوع، احساس هويت، فقدان فشارهاي رواني، آرامش و آسايش، عدم تفاخر و خودنمایی و وجود امنيت در شکلگیری محيط و درواقع در تعادل آن نقشي اساسي ايفا مینمایند. بهاینترتیب است که میتوان گفت هرگونه عدم تعادل محيطي بر ذهن و رفتار و درنتیجه بر آداب و سنن و فرهنگ و روابط اجتماعي و حتي جهانبینی انسان تأثير خواهد داشت.
از دیگر امکاناتی که میتواند باعث رونق گرفتن شهر و سرزندگی آن شود، مکانهای مذهبی اعم از مساجد، حسینیهها، تکایا و … میباشد. این قبیل امکانات را بیشتر میتوان در محلات قدیمی یا سنتی شهر مشاهده کرد که این دلیلی برای زندهتر بودن این محلات نسبت به دیگر محلات بهخصوص محلات جدید شکل گرفتهشدهی شهر است.
اشخاصی که از سلامت اجتماعی برخوردارند، با موفقيت بيشتری میتوانند با چالشهای ناشی از ایفای نقشهای اصلی اجتماعی کنار بيایند. آنان میتوانند مشارکت بيشتری در فعالیتهای جمعی داشته باشند. باید انتظار داشت تطابق آنان با هنجارهای اجتماعی بيشتر باشد، شرایطی که میتواند نقش مهمی در پيشگيری از انحراف که ابعادی فراتر از قلمروی رفتارهای فردی دارد، داشته باشد (محمد نبى، 1387).
سؤالات تحقیق
آیا بین سلامت اجتماعی ساکنین محلات جدید و قدیم یزد تفاوت معنیداری وجود دارد؟
آیا بین میزان دلبستگی فرد به محلهی سکونت خود و سلامت اجتماعی وی رابطه وجود دارد؟
آیا بین میزان امنیت اجتماعی محل سکونت و سلامت اجتماعی فرد رابطه وجود دارد؟
آیا بین میزان قابلیت پیادهمداری محیط محله و سلامت اجتماعی افراد رابطه وجود دارد؟
آیا امکانات ارتباطی محل مورد زندگی (امکان ارتباط با همسایگان با مساجد و تکایا و …) بر سلامت اجتماعی آنها اثر میگذارد؟
هدف کلی تحقیق
بررسی تأثیر عوامل محیط فیزیکی و اجتماعی محلّه با بافت سنتی و جدید بر روی سلامت اجتماعی ساکنین.
اهداف جزئی
شناسایی میزان سلامت اجتماعی ساکنین محلات با بافت سنتی و جدید و تفاوت آنها.
شناسایی رابطهی میان دو متغیر سلامت اجتماعی و امنیت اجتماعی.
شناسایی رابطهی میان دو متغیر سلامت اجتماعی و دلبستگی مکانی.
شناسایی تأثیر میزان قابلیت پیادهمداری محله بر سلامت اجتماعی ساکنین.
شناسایی تأثیر امکانات ارتباطی محله بر سلامت اجتماع
