
سطح تعاملات اجتماعی مؤثر است. اشپرای رگن (1960)، ادموند بيكن و لوييس مامفورد معتقدند که پیادهراه و نظام عملکردی که حرکت پیاده را حمایت میکند، میتواند در توسعه شبکههای اجتماعی و ارتقای سطح تعاملات اجتماعی مؤثر باشد. لوین عقيده دارد، رفتار تابع تأثیر متقابل عواملي است كه از فرد از یکسو و از محيط از سوي ديگر، سرچشمه میگیرند. کیفیّت محیط ساختهشده میتواند نتیجهای از سطوح مختلف سرمایه اجتماعی و یا بالعکس باشد؛ همچنین جیکوبز (1961) معتقد است وقتیکه محیط خارج، از کیفیّت خوبی برخوردار باشد، فعّالیّتهای اجباری تقریباً با همان تناوب صورت میگیرند، ولی چنانچه شرایط کالبدی مناسبتر باشد این فعّالیّتها تمایل دارند که به درازا کشیده شوند.
لو و آلتمن (1992) بیان داشتند که یک محله از اجزای اجتماعی با بهرهگیری از اجزای فیزیکی تشکیلشده است. اجزای اجتماعی یک محله میتواند در نگرشها و رفتارهای همسایهها نشان داده شود، درحالیکه اجزای فیزیکی در امکانات ارتباط برقرار کردن باهم و یا مکانهایی که در آن این نگرشها و رفتارها بازنمود پیدا میکند و به وقوع میپیوندد. ترکیب جنبههای فیزیکی و اجتماعی یک محله برای شکل دادن به هویت و شخصیت محله میباشد. ليدن معتقد است برخي محلهها بهگونهای طرحریزی و ساخته میشوند كه انگيزهی ايجاد تعاملات را به وجود آورند و برخي ديگر، بهعکس، از شکلگیری اين روابط جلوگيري میکنند. بهعبارتدیگر، در محلهای كه فرصت جهت حضور مؤثر ساكنان در بخشهای مختلف آن وجود دارد، میتوان انتظار داشت كه ساكنان کنشهای جمعي و برخوردهاي اجتماعي مؤثرتري داشته باشند به شكلي كه مفهوم شکلگیری تعاملات اجتماعي را معنا بخشند. اين مسئله مستلزم آن است تا نيازهاي امروز ساكنان اعم از نيازهاي فيزيكي كه شکلدهندهی فضاها و كاركردهاي مختلف بهمنظور تأمين ميزان كمي روابط چهره به چهره هستند و همچنين نيازهاي روحي و رواني آنها كه تأمینکننده كيفيت روابط اجتماعي میباشند، در ساخت كالبد محله نمود پيدا كند. تنها در صورت تحقق اين مهم است كه میتوان بستر مناسبي جهت روابط اجتماعي مطلوب ميان ساكنان به وجود آورد و بدين ترتيب میتوان انتظار داشت كه روابط چهره به چهره ميان ساكنان، حتي اگر از نوع برخوردهاي تصادفي در بخشهای مختلف محله از پيادهراهها تا مکانهای جمعي محله باشند، به شکلگیری روابط اجتماعي هدفمند منجر گردند. در اين شرايط، ديگر ساكنان محله نسبت به همسايگان و يا اتفاقاتي كه در محيط زندگي یا محلهشان میافتد، بیتفاوت نخواهند بود؛ چراکه نوعي احساس هويت و تعلق نسبت به محله دارند چيزي فراتر از يك مكان كه موجب ميشود اين موجوديت مادي صِرف باشد. در اين شرايط است كه میتوان گفت كه جسم يا كالبد محله از يك روح يا محتواي سالم برخوردار خواهد بود.
مدل نظری تحقیق
بر اساس نظریات آورده شده در بخش مبانی نظری و استخراج فرضیهها از آنها و پیدا کردن روابط بین متغیرهای مستقل و وابسته، محقق از این روابط به مدل نظری به شرح زیر ارائه میدهد.
مدل روابط بین متغیرهای مستقل و وابسته برگرفته از چارچوب نظری
فرضیات تحقیق
به نظر میرسد بین سلامت اجتماعی ساکنین محلات جدید و قدیم یزد تفاوت معنیداری وجود دارد.
به نظر میرسد افزایش میزان دلبستگی فرد به محله سکونت خود، سلامت اجتماعی وی را بالا میبرد.
به نظر میرسد افزایش میزان امنیت اجتماعی محل سکونت، سلامت اجتماعی فرد را بالا میبرد.
به نظر میرسد افزایش قابلیت پیادهمداری در محله بر سلامت اجتماعی آنها مؤثر است.
به نظر میرسد هرچقدر امکانات ارتباطی محل مورد زندگی فرد بیشتر باشد (امکان ارتباط با همسایگان با مساجد و تکایا و …) سلامت اجتماعی افزایش مییابد.
فصل سوم
روششناسی
مقدمه
در اين فصل، روش بکار گرفتهشده در پژوهش، نوع تحقيق، ابزار اندازهگيري، نحوه سنجش متغيرها، روايي و اعتبار وسيله اندازهگيري، پیشآزمون و وسيلهی اندازهگيري، جامعه آماري تحقيق، واحد آماري پژوهش و شيوه تعيين حجم نمونه و روش تجزیهوتحلیل دادهها موردبررسی قرارگرفته است.
نوع روش پژوهش
روش استفادهشده در اين تحقيق، پيمايشي71 است.
جامعه آماري
جمعیت آماري در تحقيق حاضر تمامی ساکنین بالای 15 سال و پایینتر 70 سال دو محلهی منتخب از شهر یزد است. محله مهرآوران با 19979 نفر جمعیت، دارای بافت و کالبد جدید و محله لَبِ خندق با 8092 نفر جمعیّت، دارای بافت و کالبد سنتی تشکیل میدهند.
حجم نمونه
برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شده است.
n=((t^2 pq)/d^2 )/(1+1/N((t^2 pq)/d^2 -1))
در این فرمول n نشاندهندهي حجم نمونه، N برابر با جامعه آماري،t درصد خطاي معیار ضریب اطمینان قابلقبول و p نسبتی از جمعیت واجد صفت معیّن و d درجهي اطمینان یا دقّت احتمالی مطلوب باشد که مقادیر آن در ذیل آمده است.
N= 28071, p= 0/5, q=0/5, d= 0/05, t= 1/96
با جاي گذاري مقادیر در فرمول حجم نمونه 379 نفر به دست میآید. ازآنجاکه بررسی جنبهی تطبیقی دارد، پرسشنامهها بین دو محله با برقراری نسبت نیز توزیع شده است. در این صورت محلهی لبخندق 110 پرسشنامه و محلهی مهرآوران با 270 پرسشنامه نسبتبندی شد.
روش نمونهگیری
روش نمونهگیری بهصورت خوشهاي است. ابتدا هر محله را به بلوکهایی تقسیمبندی کرده و سپس بلوکها را شمارهگذاری کردهایم و از میان بلوکها در محلهی لبخندق 11 بلوک بدلیل حجم نمونهی 110تایی و در محلهی مهرآوران 27 بلوک بدلیل حجم نمونهی 270تایی بهصورت تصادفی انتخاب شدند. بر حسب زیاد یا کم بودن تعداد خانوار در هر بلوک، بهطور میانگین 10 پرسشنامه به هر بلوک تخصیص داده شد. نهایتاً با در نظر داشتن تعداد خانهها در هر بلوک با استفاده از روش تصادفی سیستماتیک پرسشنامهها توزیع شدند.
ابزار پژوهش
ابزار پژوهش در اين تحقيق، پرسشنامه است. استفاده از پرسشنامه سلامت اجتماعی کییز برای متغیر وابسته (اما با ایجاد تغییراتی در گویهها و بومیسازی آن) و برای متغیرهای مستقل از پرسشنامههای محقق ساخته استفاده شده است که از طريق مطالعات و با توجه به چارچوب نظري و تحقيقات انجامشده و با توجه به اهداف و فرضیههای تحقيق تدوين گرديده است.
واحد تحليل
واحد تحليل ميتواند هر چيزي باشد مانند کشور، سازمان، خانواده و غيره. چيزي که دربارهی آن اطلاعات گردآوري ميکنيم. در اين تحقيق واحد تحليل فرد است. تمام اطلاعاتي که جمعآوریشده پيرامون انگيزهها، اعمال و عقايد و درمجموع نگرش ساکنانی است که در محلات زندگی میکنند.
سطح تحليل
سطوح تحليل در موضوعات و پديدههاي انساني به سه دسته تقسيم نمود که شامل، خُرد، کلان و ميانه. سطح خرد مانند افراد و خانواده و غيره که در این تحقیق به اين دليل که افراد، واحد تحليل تحقيق ميباشند، تحقيق حاضر در سطح تحليل خُرد قرار دارد.
تعريف مفهومي و عملياتي متغیرهای مورد بررسی
سلامت اجتماعی
جدول 3-2 تشکیلات مفیدی از راههای مختلفی که ساختار سلامت اجتماعی اندازهگیری شده است را فراهم میکند. ازلحاظ نظری، سلامت اجتماعی ریشه در ادبیات جامعهشناسی ناهنجاری و بیگانگی اجتماعی دارد؛ اما مطابق مدل سلامت، فقدان ناهنجاری و بیگانگی اجتماعی، دلیل کافی برای وجود سلامت اجتماعی جامعه نیست. کییز در یک تحلیل عاملی گسترده، یک مدل 5 بعدی قابلسنجش از سلامت اجتماعی ارائه داد. طبق این ابعاد فرد سالم ازنظر اجتماعی زمانی عملکرد خوبی دارد که اجتماع را بهصورت یک مجموعه معنادار، قابلفهم و دارای نیروهای بالقوه برای رشد و شکوفایی بداند. این مقیاس جدید با مقیاسهای سلامت اجتماعی بین فردی (مثل پرخاشگری و حمایت اجتماعی) و سطح اجتماعی (مثل فقر و جایگاه اجتماعی) تفاوت دارد (کییز و شاپیرو، 2004: 352).
ساختارهای سلامت اجتماعی با توجه به سطوح تحلیل و پیوستار اندازهگیری
پيوستار
سطوح تجزیهوتحلیل
اجتماعي
ميان فردي
فردي
منفي
ميزان قدرت- خودكشي و بزهکاری
پرخاشگري و خشونت
بیهنجاری و ازخودبیگانگی
مثبت
سرمايه اجتماعي و تأثیر جمعي
مبادله انواع حمايت اجتماعي و اعتماد اجتماعي
ابعاد اجتماعي سلامت كييز
منبع: (کییز و شاپیرو، 2004: 353)
بر اساس اين جدول كييز در سطح تحليل فردي 5 شاخص را براي بررسي سلامت اجتماعي پيشنهاد ميكند كه عبارت است از:
1- شكوفايي اجتماعي72: منظور اين است كه جامعه به شكل مثبت در حال رشد است. فكر كردن به اينكه جامعه پتانسيل رشد به شكل مثبت را خواهد داشت و میتواند اين توانمندي را به شكل بالفعل درآورد. «شكوفايي اجتماعي عبارت از ارزيابي توان بالقوه مسير تكامل اجتماع است و باور به اينكه اجتماع در حال يك تكامل تدريجي است و توانمندیهای بالقوهای براي تحول مثبت دارد كه از طريق نهادهاي اجتماعي و شهروندان شناسايي میشود. افراد سالم در مورد شرايط آينده جامعه اميدوار و قادر به شناسايي نيروهاي جمعي هستند و معتقدند كه خود و ساير افراد از اين نيروها و تكامل اجتماع سود میبرند» (عبدالله تبار و همكاران، 1388: 176). بر اين اساس شهروندي كه در جامعه از اين رشد برخوردار باشد، باور دارد كه خود سازنده سرنوشت خويش و ديگران هست. پس خود را در حال تحول مستمر و داراي نيروهاي بالقوه میداند كه تلاش میکند تا اين نيروها را شكوفا سازد. بنابراين افرادي كه واجد اين سطح مطلوب از بعد سلامت اجتماعي هستند به وضعيت كنوني و آينده امیدوارترند و معتقد بر اين هستند كه دنيا مكاني به مكاني بهتر براي همه افراد تبديل خواهد شد.
2- همبستگي (انطباق) اجتماعي73: درك كيفيت، سازماندهی و عملكرد دنياي اجتماعي در اين بُعد موردنظر است. شهروند سالم ازنظر اجتماعي سعي میکند تا در مورد دنياي اطراف خود اطلاعات بيشتري داشته باشد تا خود را بتواند با ديگران كه همان جامعه و خارج از او هستند تطبيق دهد، درواقع نام ديگر اين بعد همان انطباق اجتماعي است. در اين بُعد «اعتقاد به اينكه اجتماع قابلفهم، منطقي و قابل پیشبینی است. افرادي كه ازنظر اجتماعي سالماند نهتنها درباره نوع جهاني كه در آن زندگي میکنند، بلكه همچنين راجع به آنچه اطرافشان رخ میدهد علاقهمند بوده و احساس میکنند قادر به فهم وقايع اطرافشان هستند. اين مفهوم در مقابل بیمعنایی در زندگي است و در حقيقت دركي كه فرد نسبت به كيفيت، سازماندهی و اداره دنياي اجتماعي اطراف خود دارد» (كييز و شاپيرو،2004: 7).
3-پذيرش اجتماعي74: اين بعد از سلامت اجتماعي اشاره به اين میکند كه پذيرش ديگران نسخه اجتماعي پذيرش خود میباشد. درواقع «افرادي كه نگرش مثبتي به شخصيت خود دارند و جنبههای خوب و بد زندگي را توأمان میپذیرند افراد داراي سلامت رواني و اجتماعي هستند. منظور از پذيرش اجتماعي درك فرد از جامعه با توجّه به خصوصیات ساير افراد است. پذيرش اجتماعي شامل پذيرش ديگران، اعتماد به خوب بودن ذاتي ديگران و نگاه مثبت به ماهيت انسانهاست كه همگي آنها باعث میشود فرد در كنار ساير اعضاي جامعه انساني احساس راحتي كند. كساني كه ديگران را میپذیرند به اين درك رسیدهاند كه افراد بهطورکلی سازنده هستند. همانگونه كه سلامت رواني شامل پذيرش خود میشود، پذيرش ديگران نيز در جامعه میتواند به سلامت اجتماعي بيانجامد» (هزارجریبی و همكار،1391: 315).
4- مشاركت اجتماعي75: در مشاركت اجتماعي افراد احساس میکنند كه چيزي باارزشی براي عرضه به اجتماع دارند، شهروندان تصور میکنند كه در فعاليت روزمرهشان بهواسطه اجتماع باارزش شمرده میشود. هالبواكس76 در تعريف مشاركت اجتماعي بيان میکند كه «درگيري ارزشهای جامعهای كه فرد در آن عضو است. هرگاه افراد در بطن ارزشها و هنجارهاي خود، زندگي كنند، درواقع در حيات اجتماعي مشاركت دارند» (توسلي،1382: 75). بر اين اساس مشاركت اجتماعي باوري است كه طبق آن فرد خود را عضوي حياتي از اجتماع میداند و اين افراد تلاش میکنند كه احساس دوست داشته شدن را داشته باشند و در دنيايي كه صرفاً به دليل انسان بودن
