
ی ساکنین.
فصل دوم
پیشینهی تحقیق و چارچوب نظری
مقدمه
در این فصل از تحقیق، ابتدا با بیان پیشینهی تحقیق به ذکر کلیات و نقد و بررسی تحقیقات مجلات معتبر داخلی و خارجی مرتبط با متغیرهای وابسته و مستقل تحقیق حاضر، پرداخته شده است. سپس به بیان نظریههای مرتبط با متغیرهای سلامت اجتماعی، امنیت اجتماعی، دلبستگی مکانی، قابلیت پیادهمداری و امکانات ارتباطی و روابط بین متغیرها و در انتها به خلاصهسازی آنها در جدول و ارائهی مدل نظری و بیان فرضیات تحقیق پرداخته شده است.
پیشینهی تحقیق
هر پژوهش علمي تا حدود زيادي در تداوم پژوهشهای قبل از خود به انجام میرسد و اين امر به خاطر ويژگي انباشت علمي است. بررسي سابقه موضوع و تحقيقات پيشين، افقهای نوين را به روي محقق میگشاید. بدين ترتيب غناي كار بالا میرود و از دوبارهکاری پرهيز میشود.
تحقیقات داخلی
سرائی و همکاران (1392) پژوهشی تحت عنوان «مقايسه تطبيقي كيفيت زندگي در بافتهای قديم و جديد شهر يزد (مورد مطالعه محلهی شش بادگیری و شهرک دانشگاه)» انجام دادهاند. هدف این تحقیق آن است که با روش پيمايشي پس از تعريف مفهوم و نظریههای مرتبط با كيفيت زندگي اعم از مک کال4 و بروان، دو محلّهی شش بادگيري (از محلّات تاريخي) و محلّه شهرك دانشگاه (از محلّات جديد و برنامهریزیشده( شهر يزد را از بعد ذهني كيفيت زندگي بسنجد. جامعه آماري پژوهش 4020 نفر در محلّه شش بادگيري و 14555 در محلّه شهرك دانشگاه میباشد؛ كه با استفاده از فرمول كوكران دو نمونه به ترتيب 300 و 330 تايي از هر محلّه انتخاب شد. با توجه به نتايج بهدستآمده در اين پژوهش میتوان دريافت كه محلّات قديم شهري علیرغم برخورداري از اكولوژي بومي-ارگانيك، كيفيت زندگي پايينتري نسبت به مناطق برنامهریزیشده دارد.
قدمی (1390) پژوهشی تحت عنوان «بررسی کیفیت زندگی در شهرهای کوچک با تأکید بر بعد سلامت فردی و اجتماعی» انجام داده است. هدف از این پژوهش بررسی کیفیت زندگی شهر نور بهعنوان شهری کوچک، با تأکید بر بعد سلامت فردی و اجتماعی است. فرضیهی این تحقیق این است که به نظر میرسد شهر موردمطالعه به لحاظ شاخصهای سلامت فردی و اجتماعی در وضعیت نامطلوبی قرار دارد. محقق در تحقیق از نظریههای کامینز5 و یونگ6 استفاده کرده است. روش تحقیق از نوع پیمایشی است و حجم نمونه بالغبر 320 خانوار جمعآوری شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که در شهر موردمطالعه مؤلفههای کیفیت محیطزیست، کیفیت محیط کارکردی در وضعیت پایینتر از سطح متوسط و کیفیت اجتماع در وضعیت متوسط قرار دارد.
میرزایی (1391) پژوهشی تحت عنوان «مسجد، خانواده، سلامت اجتماعی» انجام داده است. در این تحقیق تلاش گردیده است نقش مسجد در خانواده و سلامت اجتماعی بررسی شود و درنتیجه ضمن تأکید بر اهمیت و ضرورت مسجد و خانواده و نقش مسجد بهعنوان جایگاه عبادت مسلمانان بر جایگاه مسجد بهعنوان کانون فرهنگی-اجتماعی تأکید شود. این پژوهش با روش کیفی انجام شده است و شیوه جمعآوری اطلاعات و دادههای آن از نوع اسنادی بوده است. نتایج بررسیها نشان میدهد که مسجد بهعنوان مهمترین کانون اجتماع مسلمانان، علاوه بر کارکردهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، حقوقی، تبلیغی و… موجب تحکیم روابط و مناسبات درون خانوادگی و درنتیجه ارتقای سلامت اجتماعی میگردد.
موسوی (1389) پژوهشی با عنوان «بررسي نقش علاقهی اجتماعي و هويت موفق بر سلامت شهري» انجام داده است. هدف از این تحقیق مرور منابع معتبر داخلی و خارجی در مورد نقش همکاری و مشارکت و هویت موفق در افراد جامعه بر روی سلامت شهری است. در این تحقیق از نظریههای اریکسون، مارسیا، آدلر (1958)، دوویچ و فیشمن (1962) استفاده شده است. طبق بررسيهاي بهعملآمده، با گسترش علاقه اجتماعي و هويت موفق، درواقع حس تعهد و مسئوليت، صميميت و نزديكي، محبت و دلسوزي و مشاركت و همكاري افزايش مييابد و فرد ياد میگیرید كه خود را از جامعه جدا نكند، درنتیجه سلامت شهري و سلامت روان يك جامعه میتواند تأمين شود. همچنين براي افزايش سلامت شهري، لازم است برنامههای آموزشي، فرهنگي براي خانوادهها و افراد يك جامعه بهمنظور گسترش علاقهی اجتماعي و هويت موفق در نظر گرفته شود.
سام آرام (1388) پژوهشی تحت عنوان «بررسی رابطهی سلامت اجتماعی و امنیت اجتماعی با تأکید بر رهیافت پلیس جامعهمحور» انجام داده است. محقق از نظریههای کییز، دورکهیم، مانزو، لایکوک استفاده کرده است. در این تحقیق از روش توصیفی-اسنادی استفادهشده است. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که رابطه مستقیمی بین افزایش ناامنی اجتماعی و کاهش میزان سلامت اجتماعی در جامعه وجود دارد. همچنین شاخص مشارکت اجتماعی یکی از ابعاد سلامت اجتماعی است که از مهمترین عوامل تحقق هدف پلیس جامعهمحور یعنی توانمندسازی اجتماع بهمنظور کمک به رفع و حل مشکلات افزایش جرم و بینظمی در اجتماع است. امکان تحقق اهداف پلیس جامعهمحور در جامعهای با افرادی با سلامت اجتماعی بالا به دلیل سهولت مشارکت اجتماعی و افزایش اعتماد اجتماعی، بیشتر است.
خواجهشاهکوکی و همکاران (1392) پژوهشی تحت عنوان «ارزیابی و سنجش کیفیت زندگی و تأثیر آن بر مشارکت شهروندان در امور شهری مورد شناسی: شهر مینودشت» انجام دادهاند. در اين پژوهش ابتدا كيفيت زندگي (ابعاد ذهني) و همچنين كيفيت محيط شهري (ابعاد عيني) مورد ارزيابي و سنجش قرارگرفته و سپس رابطهی كيفيت محيط و زندگي با ميزان مشاركت شهروندان در امور شهري مورد بررسي قرار گرفته است. در این تحقیق از نظریههای لینچ، لیو، داس استفاده شده است. روش تحقیق بهصورت پیمایشی و با حجم نمونهی 250 نفر و با ابزار پرسشنامه صورت گرفته است. نتايج حاصل از پژوهش نشان میدهد كه ابعاد سلامت اجتماعي و رواني بالاتر از حد متوسط و ابعاد سلامت محيطي و جسماني و همچنين كيفيت محيط شهري پایینتر از حد متوسط قرار دارند. همچنين نتايج آزمون آماري تحليل واريانس نشان داد كه افزايش كيفيت محيط و زندگي در شهر میتواند به افزايش مشاركت شهروندان در امور شهري منجر شود و بين اين دو رابطهی مستقيم و معناداري وجود دارد.
رحیم رهنما و رضوی (1391) پژوهشی تحت عنوان «بررسی تأثیر حس تعلق مکانی بر سرمایه اجتماعی و مشارکت در محلات شهر مشهد» انجام داده است. در این تحقیق از نظریههای رلف، لینچ، جیکوبز و گهل استفاده شده است. حس تعلق مکانی بر مشارکت و سرمایه اجتماعی تأثیر میگذارد که تحلیل این فرآیند هدف این مقاله است و هدف دیگر معرفی کاربرد مدلهای ساختاری (به علت چندبُعدی بودن ابعاد بررسی و وجود متغیرهای مکنون) در حوزه مطالعات شهری است. در این تحقیق نمونهای 500 نفری انتخابشده و هر یک از متغیرهای سهگانه تحقیق که عبارتاند از حس تعلق مکانی، مشارکت و سرمایه اجتماعی، با استفاده از روش تحلیل عاملی اکتشافی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این مقاله نشان میدهد، مدل تأثیرگذاری حس تعلق مکانی در افزایش سرمایههای اجتماعی از طریق متغیر واسطهای مشارکت بهتر از بقيه اين روابط را تبيين ميكند، بهعبارتدیگر در یک رابطهی علی غیرمستقیم تقویت حس تعلق مکانی باعث افزایش مشارکت و افزایش سرمایه اجتماعی میگردد.
راست بین و همکاران (1391) پژوهشی تحت عنوان «رابطه همبستگی بین کیفیتهای محیطی و تداوم حیات شهری در عرصههای عمومی (نمونه موردی: جلفای اصفهان)» انجام داده است. سؤال تحقیق این است که فضای شهری باید واجد چه کیفیتها و ویژگیهایی باشد تا بستر حفظ و ارتقای سرمایههای اجتماعی را فراهم سازد و تداوم حیات شهری را منجر شود؟ محقق از نظریهها گهل، اپلیارد، کالن، آلتمن و غیرو استفاده کرده است. نتایج پژوهش مبنی بر وجود رابطه مستقیم بین سطح شاخص سرمایه اجتماعی و برآیند زیر سنجههای کیفیتهای محیطی در محلّه جلفای اصفهان بهعنوان نمونه مطالعاتی است.
رفیعی و همکاران (1390) پژوهشی تحت عنوان «رابطهی سرمايه اجتماعي با سلامت اجتماعي در ايران» انجام داده است. محقق از نظریهها دورکهیم، اسکار لوئیس، ویلسون و هرنستین استفاده کرده است. در این تحقیق بین سرمایه اجتماعي و متغيرهاي فقر، رشد طبيعي جمعيت، خشونت، ميزان باسوادي، ميزان بيكاري و پوشش بيمه بهعنوان بيانگرهاي سلامت اجتماعي رابطه آماري معنيداري بهدستآمده است. همچنين جهت رابطه در مورد متغيرهاي فقر، رشد جمعيت و ميزان بيكاري مثبت است. درنتیجه میتوان اذعان داشت 0.30 تغییرات سلامت اجتماعی با تغییرات سرمایه اجتماعی قابل توضیح است.
تحقیقات خارجی
رولرو و پیکولی7 (2010) تحقیقی تحت عنوان «آیا دلبستگی مکانی بر روی سلامت اجتماعی تأثیر دارد؟» انجام دادهاند. در این تحقیق از نظریهها کییز، لو و آلتمن، فیرید استفاده شده است. تحقیق با روش پیمایشی و با حجم نمونهی 443 دانشجوی مقطع کارشناس سال اول میباشد. هدف اصلی این تحقیق، بررسی تأثیر دلبستگی مکان –در رابطه با دو محدودهی مکانی مختلف (محله و شهرستان)- بر پنج مؤلفه از سلامت اجتماعی است. نتایج نشان داد که دلبستگی مکانی بر روی سلامت اجتماعی تأثیر میگذارد؛ اما تفاوت قابلتوجهی در دو محدودهی مکانی و تفاوت ابعاد سلامت اجتماعی مورد بررسی قرار گرفت.
کییز (1998) تحقیقی تحت عنوان «سلامت اجتماعی» انجام داده است. طرح پنج بُعد سلامت اجتماعی شامل انسجام اجتماعی، مشارکت اجتماعی، پذیرش اجتماعی، شکوفایی اجتماعی و همبستگی اجتماعی بهصورت فرضیات علمی پذیرفته شده است. محقق از نظریهها دورکهیم، مارکس، سیمن8، ریف9 استفاده کرده است. تحلیل عاملی در دو مطالعه، مدل نظری سلامت اجتماعی را به اثبات رساند. مقیاسهای جدید بهصورت همگرایی با متغیر آنومی، محدودیتهای اجتماعی درک شده، مشارکت اجتماعی و کیفیت محله همبستگی دارد. همچنین این مقیاسها بهصورت مشخص با سنجش احساس ملالت و کسالت، سلامت جهانی، سلامت جسمی و خوشبینی رابطه دارد. تجزیهوتحلیل چند متغیره در هر دو مطالعه این ادعا را به اثبات رسانید که سلامت اجتماعی یک دستاوردی است که توسط پیشرفت تحصیلی و سن کمک میشود.
در پژوهشی با عنوان بررسی رابطه بین سلامت اجتماعی و متغیرهای جمعیتشناختی در سال 2004 بر روی نمونه وسیعی از جمعیت آمریکا، کییز و شاپیرو10 نشان دادند که وضعیت شغلی برای سلامت اجتماعی زنان مهمتر از مردان است و زنانی که وضعیت شغلی پایینتری داشتند سلامت اجتماعی کمتری نسبت به مردانی با همان جایگاه شغلی گزارش دادند. بهطورکلی، همینطور که جایگاه شغلی افزایش مییابد، زنان نسبت به مردان، بهطور فزایندهای سطوح بالاتری از پذیرش، مشارکت و انسجام اجتماعی را گزارش میکنند. در بررسی ابعاد سلامت اجتماعی، انسجام اجتماعی پایینترین مقدار را در بین جوانترها، افرادی که تجربه ازدواج نافرجام داشتند و افراد مجرد با جایگاه پایین شغلی داشت. بیشترین میزان مشارکت اجتماعی در زنان مجرد با جایگاه شغلی بالا و کمترین میزان در مردان مسن با جایگاه اجتماعی پایین گزارش شد. شکوفایی اجتماعی بیشترین میزان را در بزرگسالان 54-45 سال و افراد دارای جایگاه شغلی بالا و کمترین میزان در جوانترها و افراد با جایگاه اجتماعی پایین به خود اختصاص داد. بیشترین میزان انطباق اجتماعی در مردان متأهل و دارای جایگاه اجتماعی بالا و کمترین میزان آن در زنان متأهل و مسن با وضعیت شغل پایین مشاهده شد. سرانجام پذیرش اجتماعی در زنان مسن با پایگاه شغلی بالا بیشترین میزان و در مردان جوان با پایگاه اجتماعی پایین کمترین میزان را به خود اختصاص داد (2004، کییز و شاپیرو).
جیسوس11 و همکاران (2010) پژوهشی تحت عنوان «ارتباط بین احساس محیط اجتماعی و امنیت محله: پیامدهای سلامت» انجام داده است. محقق از نظریهها مانزو12، کوهن13، یونگ14 استفاده کرده است. در این مطالعه ارتباط بین شبکههای اجتماعی، حمایت اجتماعی، همبستگی اجتماعی و احساس امنیت محله در میان یک نمونه ازلحاظ قومی متنوع از 1352 ساکنان که زندگی میکنند در 12 سایتهای خانههای عمومی کمدرآمد در بوستون، ماساچوست بررسی قرار گرفت. برای مردان و زنان،
