
ز مناطق روستایی و به طور اخص از بخش کشاورزی آغاز شود (مایکل تودارو).
اصولاً هیچ کاری نمی تواند بدون اندیشه قبلی و تعیین مشی صریح برای دست یابی به هدفی از پیش تعیین شده باشد ، با در نظر گرفتن این اصل کلی ، توسعه مناطق روستایی نمی تواند بدون برنامه ریزی صورت پذیرد به همین خاطر برنامه ریزی و توسعه روستایی توام می باشند (مولائی هشجین ، 1379 ، 45 ).
2-1-1-3- نظریات توسعه منطقه ای
نظریه های توسعه منطقه ای به طرح هدف ها و راهبردهایی می پردازند که در چارچوب خرد و منطق نظریه مربوط تحقق توسعه امکان پذیر می شود (صرافی ، 1377 ، 89) . نخستین کوشش ها برای ارائه نظریاتی در مورد توسعه منطقه ای از سوی جغرافیدانانی چون کریستالر و لوش آغاز گردید و پس از جنگ جهانی دوم نیز توسط اقتصاد دانانی چون میردال ، ایزاردو و پرو ادامه پیدا نمود (هیلهورست ، 1370 ، 11)
2-1-2- رویکردها و راهبردهای برنامه ریزی توسعه روستایی
2-1-2-1- رویکردهای فضایی – کالبدی
یکی از کاربردهای اساسی علوم جغرافیایی در عرصه برنامه ریزی در فضاهای محلی – منطقه ای و ملی و همچنین توسعه روستایی در حوزه مباحث کالبدی- فضایی است . البته گفتنی است که این حوزه فقط اختصاص به علوم جغرافیایی نداشته بلکه موضوعی بین رشتهای است که طیف وسیعی از علوم اجتماعی، اقتصادی و محیطی اکولوژیک را نیز در بر میگیرد.
توجه به ابعاد مکانی و فضایی برنامه ریزی توسعه روستایی از دهه 1970 شروع شد و تاکنون راهبردهای متعددی در این زمینه ارائه شده است . راهبرد مراکز رشد روستایی ، راهبرد برنامه ریزی مراکز روستایی ، راهبرد توسعه روستا – شهری و راهبرد کارکردهای شهری در توسعه روستایی ، از مهمترین راهبردهای ارائه شده در این زمینه است . در برنامه های عمرانی و توسعه روستایی در ایران چه در قالب برنامه های پنج ساله و چه در چارچوب طرح های توسعه روستایی در سطوح ملی ، منطقه ای و محلی ، از این راهبردها کم و بیش استفاده شده است . (رضوانی ، 1387 ، 111)
رویکرد توسعه فضایی – کالبدی روستا ، رویکرد غالب در برنامه ریزیهای توسعه دولت در بعد از انقلاب اسلامی بوده است . این رویکرد ساخت فیزیکی و کالبدی روستاها را متناسب با شرایط تحول و توسعه جامعه روستایی نمی داند و لازمه تحول و توسعه روستایی را تحول در ساختار کالبدی و فیزیکی آن می داند (جمعه پور ، 1384، 158) .
2-1-2-2- راهبرد مراکز رشد روستایی
روابط بین سکونتگاههای مرکزی در نواحی روستایی و با حوزه نفوذ آنها به عنوان عامل توسعه یا بازدارنده آن با توجه به نیروهای جذب و پخش در این نظریه تبیین گردید . به طور خاص عوامل جذب برای کنترل و تمرکز جمعیت و فعالیتهای اقتصادی – اجتماعی در نواحی روستایی تحت فشار و عوامل دفع به عنوان الگویی برای توسعه نواحی روستایی محروم و دورافتاده مورد توجه قرار گرفت ، البته با توجه به ابهاماتی که در فرایند آثار جذب و پخش مراکز رشد روستایی مطرح گردید میزان موفقیت آن در برنامه ریزی سکونتگاهها متفاوت بوده است . مهمترین مسئله در موفقیت مراکز رشد در نواحی روستایی این است که چگونه سکونتگاههای پیرامونی از تمرکز منابع در این مراکز بهره مند خواهد شد . به هر حال ساز و کار انتقال را متاثر می سازد ، برای مثال مشکلات عدم دسترسی کامل می تواند مانعی برای انتشار آثار توسعه باشد و می تواند نقض کننده اثر پخش باشد . به هر حال ، هر چند تصور وجود راهبردی که بتواند مسایل مرکز رشد را برطرف نماید دشوار است ، این نکته را باید در نظر گرفت که شواهد کافی نیز در مورد موفقیت راهبرد مراکز رشد در انتشار آثار توسعه به سکونتگاههای روستایی وجود ندارد . (رضوانی ، 1385 ، 69)
2-1-2-3- نظريه قطب رشد
اين نظريه كه ابتدا توسط فرانسواپرو مطرح شد ، عمدتاً با صنعت سروكار دارد. وي معتقد بود كه جوهر و اصل توسعه صنعتي به يكباره و در همه جا ظاهر نخواهد شد، بلكه ابتدا در كانونهايي با شدت هايي مختلف ظاهر شده و از طريق مسيرهايي در نقاط معيّني آغاز و پخش ميشود، اين كانون را وي قطب رشد خواند ( اجلالي ، 1370، ص 32 ) .
پرو براي گريز از محدودكنندگي واقعيات جغرافيايي، فضاي اقتصادي را به عنوان ميدان عمل جريانهاي اقتصادي و بطور مستقل از بستر جغرافيايي آنها تعريف كرد، يعني به جاي فضاي جغرافيايي که از کوهها ، دشتها ، جاده ها ، شهر و روستا تشکیل شده بود ، وي ميدان نيرويي را تصور كرد كه داراي مراكز، كانونها و قطبهايي ميباشد كه از آن نيروهاي گريز از مركز منتشر شده و نيروهاي جذب مركز به آن وارد ميگردد كه ميتوان آنها را به صورت بردارهايي نشان داد. اين نيروها در واقع جريانات اقتصادي هستند مانند جريان نيروي كار،جريان حمل مواد اوليه، جريان سرمايه و حتي ميتواند جريانهاي اجتماعي مانند حركت دانشجويان براي تحصيل، جريان خدمات پزشكي، جريان اطلاعات، جريان نوآوري و ابتكار و جريان مراجعه به مراكز فرهنگي باشد. وي تصريح ميكند كه منظور او از قطب رشد كانون اين نيروها نيست، بلكه مركزيت رفت و برگشت جريانهاي اقتصادي است، قطب رشد او در فضاي اقتصادي و نه در فضاي جغرافيايي قرار دارد. البته پرو قبول داشت كه قطب رشد در فضاي جغرافيايي نيز بروز و عينيت مييابد و قطبهاي رشد موجود در نقطههاي مختلف جغرافيايي نيز وجود دارند. ولي اين مفهوم بيشتر توسط بودويل گسترش يافت تا ابعاد جغرافيايي را نيز دربرگيرد( اجلالي ، 1370، ص 35-34 ) .
در قطب رشد وضع ایده آل اشتغال اکثر جمعیت به فعالیت های غیر بنیادی (کشاورزی و استخراج معادن)و نیز فعالیتهای غیر ثانویه (تولیدات صنعتی) می باشد . این نظریه امروزه به معنای تقابل افکار افرادی چون پرو ، هیرشمن و میردال است و چون بر طبق مدرنیسم زمانی خود شکل گرفته در دوران معاصر کاربرد چندانی ندارد.
به نظر می رسد مفهوم جغرافیایی قطب رشد در ترکیب مجموعه نظریات پرو ، میردال و هیرشمن شکل گرفت . بودویل در بعد فضایی دادن به مرکز رشد ، آن را مجتمعی از فعالیتها به دو رشته فعالیتهای پیشرو تعبیر کرد و آن را برای القای رشد به مناطق عقب مانده و پیوند آنها با نظام شهری کشور ، راهبرد آزمایشی مناسبی دید (پاپلی یزدی و ابراهیمی ، 1386 ، ص203 ).
قطب رشد را ميتوان به عنوان مجموعهاي از صنايع تعريف كرد كه در يك ناحية شهري واقع شده و باعث توسعه بيشتر فعاليتهاي اقتصادي در ناحيه حوزه نفوذ خود ميشود. نظريه قطب رشد همانند نظريه مكان مركزي هم براي درك ساختار يك منطقه و هم به عنوان چارچوبي براي پيشبيني تغييرات اين ساختار و همچنين به عنوان يك استراتژي براي توسعه منطقهاي بكار رفته است ( اجلالي ، 1370، ص 33 ) .
طبق این نظریه زمانیکه رشد اقتصادی در یک کانون به وجود آید ، این رشد و توسعه در همه نقاط ناحیه گسترش می یابد و همه سطوح ناحیه ای از برنامه ریزی توسعه بهره مند می شوند ، در حالیکه در نواحی جغرافیایی کشورهای جهان سوم ، موانع طبیعی ، اجتماعی ، اقتصادی و حتی سیاسی آنچنان زیاد است که نمی گذارد تاثیرات برنامه ریزی توسعه در همه نقاط ناحیه گسترش یابد و چون تنها در قطب معین سرمایه گذاری می شود ، همه مهاجران روستایی و غیر روستایی به این قطب جذب می شوند و مهاجران روستایی و غیر ماهر می توانند تنها در این بخش غیر رسمی ، محل اشتغال بیابند . بدین سان اجرای طرحهای مربوط به قطب رشد در کشورهای جهان سوم به شهر گرایی کمک می کند و اختلاف میان شهر و روستا و مادر شهر و شهرهای میانی و کوچک را بیشتر می سازد . (شکوئی ، 1373 ، ص 479)
2-1-2-4- نظریه مرکز پیرامون
مدل مرکز- پیرامون در بسیاری از منابع با نام جان فریدمن همراه است. فریدمن این مدل ارتباطی را در 1966م با تأکید بر جنبههای فضایی و بهعنوان دومین مرحله از مراحل چهارگانه توسعه اقتصادی- فضایی معرفی کرد. در نظریة فریدمن، مرکز بهمثابه کانون قدرت، هدایت و سلطه، محل تجمع و تمرکز آراء و اندیشهها، پیشرفت علمی و فنّاوری، سرمایه و نیز کانون توسعه بشمار میآید و در مقابل، پیرامون، بهمثابه فراهمکننده منابع تأمین نیازهای مرکز، جایگاهی کاملاً وابسته دارد . از ویژگیهای اساسی مدل مرکز- پیرامون می توان این گونه بیان نمود که رابطه مرکز- پیرامون از نوع مناسبات سلطه است، ساختار قطبی این روابط با جریان جابهجایی عوامل اصلی تولید، نیروی انسانی، منابع ، مواد خام، سرمایه و مانند آن، از پیرامون یا حاشیه به مرکز پدیدار میگردد ، با دوام روابط و بقای تقسیم کار فضایی سنتی بین شهر و روستا و تا هنگامیکه روستا تولیدکننده صرف مواد خام و محصولات کشاورزی است، مبادله تجاری به نفع مرکز دوام خواهد یافت ، با ادامة این روابط، نابرابریهای فضایی افزایش مییابند و زمینهساز تقاضا برای برخورداری بیشتر پیرامون میشود. در پی آن، تحولات از مرکز بهسوی پیرامون تسری مییابند و سبب توازن نسبی پیرامون با مرکز و نهایتاً، کل فضای منطقهای و ملی میگردد . بدینسان، کانونهای شهری در این مدل از جایگاه ویژهای برخوردارند و نه تنها بهعنوان عامل وحدتبخش فضایی عمل میکنند، بلکه کانون به جریان انداختن نوآوری، اطلاعات، فنّاوری، مدیریت و توسعه بشمار میروند
مدل مرکز- پیرامون بهعنوان مدلی برای بررسی نحوه سازمانپذیری فضای فعالیت انسانی مبتنی بر توزیع نامتعادل و نابرابر قدرت اقتصادی و اجتماعی در مقیاسهای متفاوت (ملی، ناحیهای و منطقهای) نیز قابل بررسی است. در همین ارتباط، و در تبیین روابط شهر و روستا، شهرهای بزرگ و مراکز تجمع فعالیتهای اقتصادی (عمدتاً صنعتی- تجاری) بهعنوان مرکز و حوزههای روستایی پیرامونی بهعنوان حاشیه/ پیرامون مطرح میشوند(دانشنامه مدیریت شهری و روستایی، 1388).
2-1-2-5- نظریه توسعه روستا – شهر
روستا شهر ناحیه ای است که در آن کشاورزی فعالیت اصلی است ، به روش خودگردان و خود مختار اداره می گردد و برنامه ریزیها و انتخابات و سایر امور به وسیله خود مردم ناحیه صورت می گیرد (جمعه پور ، 1387 ، 101) .
از جمله نظریات در مورد توسعه روستا – شهر می توان به نظریه راندینلی پرداخت که او تحلیل روابط روستا و شهر را بر محور سیاست توسعه ، در سلسله مراتب شهری بر جمعیت شهری تاکید می کند . بر طبق عقیده او اهداف توسعه روستایی جدا از مسایل شهری نیست ، زیرا بازارهای اصلی برای دریافت مازاد تولیدات کشاورزی در مراکز شهری قرار گرفته است . از طرفی بیشتر عوامل تولید از امکانات سازمانهای شهری بهره مند می شوند و خدمات مورد نیاز جامعه روستایی ، مانند بهداشت ، درمان ، آموزش و غیره که در حوزه های روستایی توزیع می شود ، از مراکز شهری بدست می آید (علیزاده ، 1389 ، 19) .
2-1-3- طرحهای توسعه روستایی در ایران
2-1-3-1- طرح سازماندهی فضاها و سکونتگاههای روستایی
طرح ساماندهی فضا و سکونتگاههای روستايی در واقع يک سند برنامه ريزی برای محدوده مورد مطالعه است که می توان از آن به عنوان طرح تفصيلی طرح جامع شهرستان نيز ياد کرد. هدف اين طرح بررسی جزئی و يا تعمق بيشتر پيشنهادات تفصيلی روستا در ابعاد مختلف در محدوده بخش و تا سطح روستا به جهت رسيدن به توسعه پايدار روستايی است. از جمله مواردی که در اين طرح مد نظر می باشد عبارتند از سنجيدن و متناسب کردن نظام اسکان استقرار و فعاليتهای توزيع خدمات رفاهی و پشتيبان توليد بر اساس سلسله مراتب تقسيمات کالبدی، ارائه برنامه و طرحهای اقتصادی.
توزیع بهینه خدمات و امکانات بویژه برای روستاهای پراکنده و کم جمعیت ، جلوگیری از تخلیه و جمعیت گریزی روستاها و فراهم کردن زمینه تثبیت و جمعیت پذیری روستاهای پایا و نیمه پایا از جمله اهداف این طرح به شمار می روند (مولائی هشجین ، 1381 ، 56) .
2-1-3-2- طرح بهسازی
طرح بهسازی تهیه و اجرای طرح جامعی است که ضمن انجام بررسیهای اقتصادی ، اجتماعی در سطح دهستان و روستاهای حوزه نفوذ با
