
985)
33
جوانمردی نثار جان و مال است *** جوانمرد از حریفان وا نماند
(جلد 2 ص 985)
34
مسلمان شدی دست افتاده گیر *** که ایمان بیابی و سلمان شوی
(جلد 2 ص 1052)
35
دوست باشد کسی که در سختی *** باری از دوش دوست بردارد
(جلد 2 ص 1056)
36
به حس درد و صبوری است آدمی ممتاز *** بهائمند که فارغ ز فکر و شور و شرند
(جلد 2 ص 1142)
37
گفتی که مرانید گدا را از در ***من نیز نراندم تو خود میدانی
(جلد 2 ص 1158)
38
تار و پود عالم هستی به هم پیوسته است *** عالمی را شاد کرد آن کس که یک دل شاد کرد
(جلد 2 ص 1168)
39
راه بسیار است مردم را به سوی حق ولی *** راه نزدیکش دل مردم به دست آوردن است
(جلد 2 ص 1168)
40
چو ما به داد کسی در حیات خود نرسیم *** کجا به گوش کسی داد میرسد ما را
(جلد 3 ص 22)
41
شکر این نعمت ایستادگیات بر سرپا *** دستگیری است که از مردم افتاده کنی
(جلد 3 ص 114)
42
ای بشر نوع خویش دوست بدار *** همه را وصلهی تنت انگار
(جلد 3 ص 322)
جدول (3ـ3): دادههای مربوط به کد تحلیلی 1ـ3 (اتحاد) از مقوله اول (انسجام و همبستگی)
ردیف
ابیات و مصراعها
جلد و صفحه
1
اختلاف لهجه ملیت نزاید بهر کس *** ملتی با یک زبان کمتر به یاد آرد زمان
(جلد 1 ص 352)
2
به چشم او همه یک دودمان بوالبشریم *** گر اختلاف نژاد است، اتحاد اینجاست
(جلد 1 ص 373)
3
آدمیان زنده به یک دیگرند *** دست و دل و دیده و پا و سرند
(جلد 1 ص 401)
4
آدمی از نوع جدا زنده نیست *** برگ به شاخ است گرش زندگی است
(جلد 1 ص 401)
5
جمله برادر به هم و خواهریم *** کاین همه از یک پدر و مادریم
(جلد 1 ص 402)
6
تن همه یک کالبد خاکی است *** جان همه، یک عنصر افلاکی است
(جلد 1 ص 402)
7
گفت پیامآور یزدان پاک *** ما همه از آدم و آدم ز خاک
(جلد 1 ص 402)
8
حس تعاون، مدنیت و داد *** مایهی الفت بود و اتحاد
(جلد 1 ص 402)
9
حکم طبیعت همه بر اتفاق *** وه که نجوید بشر الّا نفاق
(جلد 1 ص 402)
10
در این عالم وحدت غم نیست *** عالمی بهتر از این عالم نیست
(جلد 1 ص 425)
11
متحد خواهیم بود از هم جداییناپذیر *** تا که پولادین فتد بر فرق دشمن مشت من
(جلد 1 ص 544)
12
دیدار دوستان کهن تازه میکنم *** اما به شرط وحدت و مهر و داد تو
(جلد 2 ص 922)
13
مردم بازار بیش از پیش کردند اتحاد *** عهدها شد بسته و پیمان در آذربایجان
(جلد 2 ص 967)
14
دولت و ملت به هم دادند دست اتحاد *** جان مردم جست از این بحران در آذربایجان
(جلد 2 ص 967)
15
دستی به اتحاد برآرید و عدل و داد *** با دست اتحاد توان داد عدل داد
(جلد 2 ص 981)
16
تا دست اتفاق خلایق به هم ندید *** خورشید فتح روی سعادت نشان نداد
(جلد 2 ص 981)
17
شمشیر تیز وحدت و ایمان جلا دهید *** با این جهاز جنگ، مجاهد کند جهاد
(جلد 2 ص 981)
18
بیفشان دانههای اتفاق و سودها برگیر *** که در هر جا نفاق افتاد از هر در زیان آمد
(جلد 2 ص 1185)
19
مسلمانان به وحدت میگرایند *** که نزدیک است با کفار کیفر
(جلد 3 ص 272)
20
به هوش تا نشود نقل رستم و سهراب *** که نوشداروی ما وحدتست و آگاهی
(جلد 3 ص 289)
21
حجت حق شد تمام از جهت اتفاق *** چند نفاقت درِ فتنه و شر کوبدا
(جلد 3 ص 429)
22
غرض تمرکز اسلامیان و وحدت دین است *** نه التزام محل و نه امتیاز محلی است
(جلد 3 ص 434)
جدول (3ـ4): دادههای مربوط به کد تحلیلی 1ـ4 (انفاق) از مقوله اول (انسجام و همبستگی)
ردیف
ابیات و مصراعها
جلد و صفحه
1
آب خود با دشمنان تشنه قسمت میکند *** عزت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین
(جلد 1 ص 99)
2
گر درخت خواهی بود برگ بخش و باری ده *** ورنه ارهی دهقان کُنده میکند ما را
(جلد 1 ص 169)
3
افتدت گوهر مقصود چو خورشید به پای *** گر بگیری چو فلک دامن انفاق به دست
(جلد 1 ص 202)
4
با لئیمان دامن گوهر نیفشاند فلک *** سفرهی بیمنت انفاق و احسان پیش ماست
(جلد 1 ص 292)
5
گردن آزاده را با رشتهی احسان ببند *** کاین کرامت مر کریمان را کند مالک رقاب
(جلد 1 ص 297)
6
ناشناسی که به تاریکی شب *** میبرد شام یتیمان عرب
(جلد 1 ص 616)
7
شاه ولی بنازمت ای دل که در نماز *** ختم به پشت دستِ نیازِ گدا کند
جلد 2 ص 842)
8
سهمی از حصهی کام همگان خواهد داشت *** هر که سهمیهی خود را همگانی دانست
(جلد 2 ص 890)
9
آن یتیم از در این خانه قدم واننهاد *** تا نشد شام عزیزان تو با وی تقدیم
(جلد 2 ص 1009)
10
شیرزادان علی شام ندارند امشب *** تا یتیم این همه بیشام نخسبد به گلیم
(جلد 2 ص 1009)
11
شام خود کس نتواند به فقیران دادن *** زهی آن مکتب اسلام که اینش تعلیم
(جلد 2 ص 1009)
12
کسی کو مواسات و احسان ندانست *** به ادبارش انجامد اقبال دنیا
(جلد 2 ص 1026)
13
به راه خدا آنچه انفاق کردی *** برای تو ماند از آن مال دنیا
(جلد 2 ص 1026)
14
به احسانت ایمان چو تقوا شود *** به ملک دو عالم سلیمان شوی
(جلد 2 ص 1052)
15
کرم نزد بزرگان حسن و تحسین *** ولیکن نزد دونان عیب و ذم است
(جلد 2 ص 1157)
16
گرت هوای شرف بود و عزت و اشراف *** بگیر سیرت احسان و شیوهی انصاف
(جلد 2 ص 1160)
17
به هوش باش که بازت ندارد از احسان *** کسی که شاکر احسان بیریای تو نیست
(جلد 2 ص 1164)
18
چو دودمان کریمان به سود باش و ثمر *** نه همچو دیگ لئیمان به دود و خاکستر
(جلد 2 ص 1170)
19
شب عید است و کودکان فقیر *** بیشتر مستحق توشه و زاد
(جلد 3 ص 447)
20
ور یتیمی است نو نوارش کن *** که جگر گوشهات یتیم مباد
(جلد 3 ص 447)
جدول (3ـ5): دادههای مربوط به کد تحلیلی 1ـ5 (محبت) از مقوله اول (انسجام و همبستگی)
ردیف
ابیات و مصراعها
جلد و صفحه
1
به شاخ دشمنی یک میوهی شیرین نمیروید *** برو باغ محبت کار و کار از کشت کاران پرس
(جلد 1 ص 107)
2
بذر محبت به اشک بشکفد، آری *** نخل تناور شود، چو هسته خورد آب
(جلد 1 ص 133)
3
خود بده درس محبت که ادیبان خرد *** همه در مکتب توحید تو شاگردانند
(جلد 1 ص 182)
4
عزیر دار محبت که خارزار جهان *** گرش گلی است همانا محبت است ای دوست
(جلد 1 ص 185)
5
شهریار اگر آئین محبت باشد *** چه جاودان دینی که به دنیای بهشت آئینی
(جلد 1 ص 203)
6
خطای سبز خطان را به خالشان بخشیم *** که در کتاب محبت ز کینه بابی نیست
(جلد 1 ص 215)
7
بر آشیان محبت فشاندهام پر و بال *** اگر به سنگ ستم نشکنند بال و پرم
(جلد 1 ص 227)
8
همه مهد محبت بود و تاریخ *** نکو داند بدین دعوی گواهی
(جلد 1 ص 340)
9
به دور خود همه بذر محبت افشاند *** از این قِبَل که گلِ باغ معرفت رویاست
(جلد 1 ص 373)
10
خود مفکن این همه در سنگلاخ *** راه صفا پوی فسیح و فراخ
(جلد 1 ص 403)
11
گر به جهان حکمروا شد صفا *** هر دو توانیم به حق اکتفا
(جلد 1 ص 403)
12
به عالم جز محبت نیست چیزی *** گر این هم نیست گو عالم نباشد
(جلد 1 ص 703)
13
نقطه عشق که از کلک محبت بچکید *** دل آدم شد و از عشق و محبت دم زد
(جلد 2 ص 820)
14
پرکن مشام مهر و محبت که این شمیم *** بوی شکوفه نیست که باد آورد تو را
(جلد 2 ص 933)
15
ای دوست بیا روی محبت به هم آریم *** کز خلق ندیدیم به جر خدقه و تزویر
(جلد 2 ص 957)
16
یکی به گوهر دانای متقی هم بین *** که عالمی همه لطف است و رقت است و صفاست
(جلد 2 ص 977)
17
گر شادی از خدای محبت طلب کنید *** خلق خدا به لطف و محبت کنید شاد
(جلد 2 ص 981)
18
تا نگاه عطوفتی بکنید *** در گروهی که بیپناه هستند
(جلد 2 ص 1023)
19
بیائید از محبت این جهان را *** به خود جنت کنیم و آن جهان هم
(جلد 2 ص 1029)
20
در آئین خدا اهریمنی نیست *** به قانون محبت دشمنی نیست
(جلد 2 ص 1062)
21
کو چشمهی صفا و محبت که پای آن *** پاکیزه شستشو دهیم اعتقادها
(جلد 2 ص 1130)
22
بیا ای شفای محبت، خدا را *** که دلها کنیم از کدورت شفائی
(جلد 3 ص 119)
23
بازاری از متاع محبت همیشه هست *** نقد دلی بیار و خرید و فروش کن
(جلد 3 ص 129)
24
معاشرت به مثل گل بگو و گل بشنو *** معاشران همه خوشرو و مهربان بودی
(جلد 3 ص 236)
جدول (3ـ6): دادههای مربوط به کد تحلیلی 2ـ1 (عفو و بخشش) از مقوله دوم (فضیلتها و ارزشهای اخلاقی)
ردیف
ابیات و مصراعها
جلد و صفحه
1
به جز علی که گوید به پسر که قاتل من *** چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا
(جلد 1 ص 98)
2
گر از من زشتی بینی به زیبایی خود بگذر *** تو زلف از هم گشایی به، که ابرو در هم اندازی
(جلد 1 ص 126)
3
خدای را پس از این پای بند پیمان باش *** من از گذشته گذشتم تو هم پشیمان باش
(جلد 1 ص 196)
4
ای شمع رقصان با نسیم آتش مزن پروانه را *** با دوست هم رحمی چو با دشمن مدارا میکنی
(جلد 1 ص 238)
5
اهل گذشت بودی و بخشنده و کریم *** جرم پسر ببخش و زمن درگذر پدر
(جلد 1 ص 336)
6
خوی ملک رحمت و بخشندگی است *** خصلت خورشید درخشندگی است
(جلد 1 ص 402)
جدول (3ـ7): دادههای مربوط به کد تحلیلی 2ـ2 (وفای به عهد و وفاداری) از مقوله دوم
(فضیلتها و ارزشهای اخلاقی)
ردیف
ابیات و مصراعها
جلد و صفحه
1
چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان *** چو علی که میتواند که به سر برد وفا را
(جلد 1 ص 98)
2
او وفای عهد را با سر کند سودا ولی *** خون به دل از کوفیان بیوفا دارد حسین
(جلد 1 ص 99)
3
دشمنانش بیامان و دوستانش بیوفا *** با کدامین سر کند، مشکل دو تا دارد حسین
(جلد 1 ص 99)
4
تو به مردی پایداری آری آری مرد باشد *** بر سر عهدی که بندد تا به پای دار باقی
(جلد 1 ص 207)
5
بتا گنجینهی حسن و جوانی را وفائی نیست *** وفای بیمروت گوهر نایاب را ماند
(جلد 1 ص 261)
6
ز دورم دوستدارانند و از نزدیک خونخواران *** وفای خلق با من رستم و سهراب را ماند
(جلد 1 ص 261)
7
به بام کلبهی فقری که آشیان وفاست *** فکنده سایهی دولت همای همت من
(جلد 1 ص 273)
8
لیک من عهد وفا را و حق صحبت را *** گویمت پند دل آویزی در خورد شنود
(جلد 1 ص 311)
9
جامهی مدحت فرستادم وفای عهد را *** تا نکند پوستم سرما کَرَم کُن پوستین
(جلد 1 ص 330)
10
وفا به قیمت جان هم نمیشود پیدا *** فغان که هیچ متاعی به این گرانی نیست
(جلد 1 ص 376)
11
به با وفایی من در جهان نخواهی یافت *** بیا که خوب بدانیم قدر یکدیگر
(جلد 1 ص 669)
12
این رفیقان ریائی همه قدّند و قبا *** دل در او بند که عهدی و وفایی دارد
(جلد 2 ص 868)
13
اکنون گلی است زرد ولی از وفا هنوز *** هر سرخ گل که در چمن آید گیاهش است
(جلد 2 ص 923)
14
چه سود وعدهی نزدیک اگر وفا دور است *** بیا که دور کنی وعده و وفا نزدیک
(جلد 2 ص 929)
15
لئیم سفله از بد قول بهتر *** که زنهار از خلاف وعده زنهار
(جلد 2 ص 1053)
16
وفائی گر نباشد، وعده کفر است *** چه گفتاری چو با وی نیست کردار
(جلد 2 ص 1053)
17
همه شب به ناله به سر زنم، شب خود به ناله سحر کنم *** به وفا که عهد تو نشکنم، مگرم به وعده وفا کنی
(جلد 3 ص 101)
18
به دوستی، وفادار یار دیرین باش *** که خواهش تو هم از دوستان، وفاداری است
(جلد 3 ص 162)
19
از صد هزار دوست یکی بر سر وفا *** خود نعمتی است کز سر ما هم زیادت است
(جلد 3 ص 348)
جدول (3ـ8): دادههای مربوط به کد تحلیلی 2ـ3 (اخلاق مداری) از مقوله دوم (فضیلتها و ارزشهای اخلاقی)
ردیف
ابیات و مصراعها
جلد و صفحه
1
شرط موزونی اخلاق بود شاهد را *** ورنه موزونی اندام چه خواهد بودن
(جلد 1 ص 193)
2
ما هم آفاق، خوش آورده ز اخلاق به دست *** آری اخلاق خوش آرد همه آفاق به دست
(جلد 1 ص 201)
3
ادب از بیادب آموز که لقمان گوید *** از عمل سوخته عکسالعملی ساختهام
(جلد 1 ص 209)
4
بلبل شیفتهی غنچهی خندان توأم *** ای که در باغ ادب گلبن نو خواستهای
(جلد 1 ص 227)
5
زمانه شعر و ادب را نمیخرد به شعیری *** ولیک بیادبان فرق سودهاند بشِعرا
(جلد 1
